اسماعیلیه

 
 

دژ محکم تالش

91491592570639324510

قلعه لیسار، دژ محکم تالش باستان است. دژی که در ۱۵ کیلومتری شمال شهر تالش و در جنوب شهر لیسار نزدیک به دهکده نومندان واقع شده و با بارویی بسیار مستحکم بر بلندای تپه ای صد متری و در فاصله چهار کیلومتری از دریای خزر قرار دارد. ساختمان این دژ بر روی یک صخره سنگی قرار گرفته و دیوارهای آن با استفاده از سنگ و یا آجر با ملاط یا ساروج استوار شده است. قلعه لیسار را سلسال هم می نامند. سلسال در لغت به معنی  آب خنک و خوشگوار است و از آنجایی که در ساخت قلعه ها، آب و آب انبار همیشه به عنوان یک موضوع مهم در نظر گرفته می شد، به نظر می رسد نامگذاری این قلعه به سلسال با نظریه ای درباره حمل آب بسیار خنک و خوشگوار این قلعه از طریق لوله های سفالین (تنبوشه) به آب انبار مرتبط باشد. هرچند که نظریه دیگری هم در خصوص حمل آب باران از سقف و از طریق تنبوشه ها به آب انبار این قلعه وجود دارد. با این حال عده ای دیگر معتقدند که نام اصلی این قلعه با املای صلصال درست است که در لغت به معنای گل خشکیده ورز داده شده و آماده جهت کوزه گری و سفالگری است که با توجه به طبیعت این منطقه و خاکهای رسی قرمز و زرد رنگ حاصل از فرسایش دامنه های کوهستانی تالش درست به نظر می رسد. در گیلان ساخت قلعه تنها بر روی عوارض ارتفاعی معمول بوده و این مربوط به کاربردهای نظامی دژها در مواقع حساس است. شاهد این ادعا، اشیای به دست آمده از کاوش در سال ۱۳۸۲ است که سه شیء با ارزش مثل پیکان فلزی، ظرف مسی نقره کوب و یک سکه مسی مربوط به قرن پنجم و ششم هجری از تبار اتابکان را برای کاوشگران به ارمغان آورد.

بنای تو در تو : قلعه لیسار از دو قسمت تشکیل شده است، اولین قسمت آن، بخش خارجی است که محوطه نسبتاً وسیعی را در بر می گیرد و توسط دیوار پهنی از زمینه ای اطراف جدا می شود. از این دیوار خارجی که از سنگ رودخانه ای قرمز و تقریبا یک دست ساخته شده، این روزها چیزی به جا نمانده و تنها بقایای سنگ های به کار رفته در حصار خارجی در گوشه و کنار آن به صورت توده های انبوه مشاهده می شود. اما بخش داخلی قلعه که بر روی صخره سنگی قرار دارد دومین قسمت آن را تشکیل می دهد و اگر گذارتان به این قلعه بیفتد می توانید بقایای آن بر جای مانده ان را از نزدیک ببینید. ساختمان قلعه طوری ساخته شده که در تمام جهات اصلی و فرعی به اطراف اشراف داشته و ساکنان قلعه از بالای آن می توانستند کلیه تحرکات را در شعاع خارج قلعه زیر نظر داشته باشند. ارگ قلعه هم در بالای تپه قرار دارد و امروز فقط دیوارهای آن به یادگار مانده است. شواهدنشان می دهند که پیش از این ارگ در طبقات مختلفی بنا شده بود که طبقات زیرین آن به دنبال ریزش طبقات بالا پر شده اند. مردم محلی عقیده دارند که قلعه سلسال در زمان اسماعیلیان از قلعه های مهم حکومت بوده است و شباهت ساختمانی قلعه لیسار با قلعه الموت و یا قلعه هایی دیگر اسماعیلیه از یک طرف و ارتباط نزدیک پیروان این فرقه با افرادی در تالش از طرف دیگر، احتمال چنین تعلقی را بیشتر می کند. شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید که در گیلان ساخت قلعه تنها بر روی عوارض ارتفاعی معمول بوده و این مساله بیشتر مربوط به کاربردهای نظامی این دژها در مواقع حساس است. شاهد این ادعا، اشیای به دست آمده از کاوش در سال ۱۳۸۲ است که سه شیء با ارزش از قبیل پیکان فلزی، ظرف مسی نقره کوب و یک سکه مسی مربوط به قرن پنجم و ششم هجری از تبار اتابکان را برای کاوشگران به ارمغان آورد. پیکان آهنی بیانگر این است که این قلعه بر اثر هجوم و یک واقعه نظامی با توجه به آثار فراوان آتش سوزی در کف بنا سوخته و تخریب شده است.

IMG08361236

اما بر روی قلمدان مسی نقره کوب که از اشیای منحصر به فرد به دست آمده در این قلعه است خطوطی نوشته شده که این خطوط احتمالا جزو خطوط ریحان است. سومین شیء به دست آمده یک سکه یا فلوس مسی مربوط به دوره اتابکان آذربایجان و قرن ششم هجری است زیرا اتابکان آذربایجان جزء نائب السلطنه های سلجوقی محسوب می شدند و سلسله سلجوقی از قرن ۴ تا ۶ هجری حکومت می کردند. سکه به دست آمده مربوط به دومین اتابک آذربایجان معروف به جهان پهلوان محمد است که بر روی یک طرف آن نوشته شده  المستضی با الله السلطان الاعظم طغرل و در روی دیگر آن نوشته شده الملک المعظمه اتابک اعظم محمد که المستضی باالله در واقع همان سی و سومین خلیفه عباسی و احتمالا سی و هفتمین خلیفه عباسی هم آخرین خلیفه عباسی بوده است. این موضوع نشان می دهد که این منطقه جزو حوضه حکمرانی اتابکان بوده و یا مراوداتی با آنها داشته اند و به احتمال زیاد قلعه لیسار چون قلعه ای هم تدافعی و هم مرزبانی بوده جزو آخرین نقاط مرزی حوضه اتابکان آذربایجان بوده چون دارای موقعیت سوق الجیشی است و بر روی تپه ای منفرد و به ارتفاع ۸۰ متر واقع شده است و به دلیل نزدیکی آن به ساحل دریا و جاده قدیمی ساحلی می توانسته هم بر دریا و هم بر کل منطقه نظارت و کنترل داشته باشد. با توجه به حفاریهای صورت گرفته و اطلاعات به دست آمده از روی سکه ها و سفالها می توان گفت که قلعه سلسال مربوط به دوره سلجوقی است و قدمتی هزار ساله دارد. گزاره ای که مهم ترین نتیجه آن لقا گرفتن دژ سلسال به عنوان قدیمی ترین بنای استان گیلان است.

کوه شگفت انگیز

a015233519174102a

در نزدیکی روستای عوض آباد در ۲۰ کیلومتری غرب دامغان کوهی عجیب و تاریخی وجود داره که بسیار جالب و دیدنی است. این کوه که به گرده کوه معروف است، فقط یک راه برای صعود دارد و به هیچ عنوان نمی توان از مسیر دیگری به بالای آن صعود کرد. در بالای این کوه گرد که به کلیه مناظر اطراف و از جمله دامغان مشرف است بقایای شهری قدیمی با کلیه امکانات دیده می شود که توسط قاچاقچیان نابود شده اما هنوز بقایای قلعه قابل دیدن است؛ قلعه ای دست نیافتنی که حدود ۲۰ سال در محاصره ارتش مغول بود. تا اینکه در زمان آباقاخان، این دژ سقوط کرد و تمام ساکنان آن کشته شدند و دژ کاملا ویران شد. در دامنه و پایین کوه سنگ های کاملا گردی به وزن ۵۰ الی ۲۰۰ کیلو دیده می شود که در هنگام حمله دشمن، به سوی آنها پرتاب می شده است. در بالای کوه هم بقایای شکسته خمره های بزرگی را می بینید که از قرار معلوم برای نگهداری غذا و آب در مدت طولانی استفاده می شدند. حتی چندین استخر نگهداری آب نیز در قله این کوه صخره ای ایجاد شده است. احداث این شهر تاریخی را به دوره حسن صباح و هواداران او نسبت می دهند. که در مسیر حرکت کاروان های بزرگ و در کنار جاده ابریشم ساخته شده است. شگفتی های این کوه زیبا هر بیننده ای را به تحسین وا می دارد. البته اطراف این کوه از طرف سازمان محیط زیست به دلیل تنوع حیات وحش، منطقه حفاظت شده اعلام شده است.

قلعه دست نیافتنی : می گویند در دژ گردکوه اسفندیار روئین تن مدتی به فرمان پدرش گشتاسب زندانی بود، این قلعه، دژ عجیب و جالبی است که یکی از مهم ترین پناهگاه های مستحکم و غیرقابل تسخیر فرقه اسماعیلیه در ایران بوده است. بعد از سقوط اسماعیلیه گرد کوه به دست حکام مغول افتاد، و بعدها، فردی به نام امیر ولی در یک درگیری با سپاه تیمور لنگ، گرد کوه را از تیموریان گرفت و جزو قلمرو خود قرار داد، ولی کمی بعد در استرآباد از لشکر تیمور شکست خورد و زن و فرزندانش را به گردکوه آورده و خود فرار کرد، از آن به بعد قلعه رو به ویرانی نهاده و اهمیت خود را از دست داد. چند عمارت در نقاط مختلف کوه به منظور دیده بانی ساخته شده بود و حوض ‌هایی در کنار آن ها درست کرده بودند. تمام این ساختمان ها به غیر از یک ساختمان، همه از سنگ و ساروج بنا شده و کوه را به صورت قلعه پابرجایی درآورده است. راه صعود به این کوه از سمت مشرق بوده و پیوسته زیرنظر دیده بانان قلعه قرار داشته است. در گردکوه کلیه وسایل زندگانی برای عده نسبتاً زیاد در مدت زیادی فراهم بوده و قطعه ‌های سنگ آسیای دستی و شکسته‌ های ظروف سفالی و سایر چیز ها که اکنون در آن جا مشاهده می‌ شود، مؤید این مطلب است.

قلعه فورک؛ آموزشگاه نظامی اسماعیلیان

a1163602184102a

اگر گذارتان به استان خراسان جنوبی و شهرستان بیرجند افتاد، می توانید سری به ۵ کیلومتری بخش درمیان و در شرق شهرستان بیرجند بزنید تا قلعه فورک (foork) را در روستایی به همین نام ببینید. قلعه ای که از بناهای دوره افشاریه بوده و در زمان نادرشاه به وسیله میرزا رفیع خان حاکم محل احداث شده است. این قلعه بعد از قلعه الموت مهم‌ترین مقر حضور اسماعیلیان به حساب می‌آمده که در این محل فداییان مطلق را تحت تعلیم و آموزش‌های مخصوص قرار می‌دادند. فداییان مطلق گروهی بودند که حتی اسم نداشته و پس از ترک قلعه برای انجام ماموریت نام‌شان عوض می‌شد و به اسم مستعار برای قتل دشمنان فرقه اسماعیلیه می‌رفتند. اساس تعلیم فداییان به این صورت بود که بتوانند دشمن را غافل‌گیر کرده، یک یا دو ضربه کارد به او زده و قبل از این که دیگران به خود بیایند، ناپدید شوند!

کوهستان خطر : قلعه‌های بیرجند، در دوره‌های مختلفی احداث شده‌اند. در حقیقت وجود مناطق کوهستانی زیاد باعث شده که پای فرقه اسماعیلیه به این منطقه باز شود و برای دفاع از خود‌، قلاع مرتفع و مستحکمی در اکثر مناطق این شهرستان و سایر شهرهای جنـوبی خراسان ساخته و باقی بگذارند. بعدها هم کم و بیش اهالی این شهرستان از نعمت آسایش کافی برخوردار نبوده و مورد تهاجم مغول‌ها و ترکمن‌ها و افغان‌ها قرار گرفته‌اند. به همین دلیل قسمت قدیمی این شهر با کوچه‌های تنگ و تاریک و با دیوارهای بلند روی تپه‌ها ساخته شده، تا به این وسیله مردم بتوانند از جان و مال و ناموس خود دفاع کنند.

سه دالان و ۱۸برج : اگر گذارتان به قلعه فورک بیفتد می بینید که این قلعه از شرق به غرب  ۳ قسمت داخلی دارد که قسمت اول محل زندگی خدمه انبار آذوقه و محل نگهداری احشام است. قسمت دوم محل زندگی نظامیان و نگهبانان و محل نگهداری تدارکات نظامی و سومین قسمت که مهمترین بخش قلعه است محل زندگی حاکم و اطرافیانش بوده است. مصالح به کار رفته در ساخت قلعه بیشتر سنگ، آجرو خشت است و این قلعه مجموعا ۱۸ برج دارد که اکنون تعدادی از آنها باقی مانده است. همچنین بر بلندای حصار و برج‌ها، سازه‌های کنگره‌داری وجود دارد و منافذی (تیرکش) جهت دیده‌بانی و دفاع دیده می‌شود. قلعه فورک بر بالای صخره‌ای سنگی بعد از قرون متمادی همچنان در تاریخ بیرجند استوار مانده است. با توجه به آثار و بقایای معماری داخل قلعه چنین استنباط می‌شود که این قلعه در چندین مرحله بازسازی شده و بر وسعت آن افزوده شده است. آخرین مرحله معماری آن مربوط به دوره افشاریه است که حصار فعلی قلعه و هشت برج مدور آن یادگاری از این دوره است.