تاریخی
خانه دین و مبارزه
تاریخ ایران همواره با نام بزرگ مردان و اسطوره ها گره خورده و در هر دوره تاریخی، یادی از رشادت ها و ازخودگذشتگی های این دلیران به گوش مان رسیده است. یکی از این اسطوره هایی که انقلاب اسلامی در تاریخ معاصر همیشه به آن افتخار خواهدکرد، شهید دکتر مصطفی چمران است. دکتر چمران نماد انسانی متعهد و متخصص، چه در مبارزات خارج از کشور به ویژه در لبنان و چه در داخل کشور و هدایت جنگ های نامنظم که نقطه قوت نیروهای نظامی ایرانی در دفاع مقدس به حساب می آمد، همواره مورد توجه بوده است. روش و منش زندگی دکتر چمران الگویی برای همگان است تا رسم رشادت مبتنی بر تخصص و نگاه علمی را به نسل های بعدی بیاموزد. موزه شهید چمران ما را هرچه بیشتر با این منش و روش زندگی آشنا می کند. حضور در این موزه که دربردارنده اسناد، آثار، عکس ها و لوازم شخصی این شهید است، می تواند برای نسل امروز یادآور رشادت ها و سبک زندگی آزادگان باشد. منزل پدری دکتر چمران که امروز به عنوان موزه شهید چمران از آن یاد می شود، در محله چهارراه سیروس واقع شده، محله ای که همچنان فضای سنتی خود را حفظ کرده و بقایای فرهنگ را از قدیم الایام همچنان با خود به همراه دارد. از در اصلی موزه که کاملا با فضای سنتی کنونی محله همخوان است، وارد یک حیات می شویم، حوضی که در وسط حیات قرار گرفته نشان از نشاط و شور زندگی در دوران گذشته دارد. از همین جا می توانید تندیس دکتر چمران را در بالکن یکی از اتاق ها ببینید که در حال مطالعه است و ورحیه علمی و متخصص این شهید را هرچه بیشتر به تصویر می کشد.
امامزاده باباعلی فرسفج
از تویسرکان به سمت درۀ قلقل رود حرمت نموده و حدود ۲۵ کیلومتر را طی می کنیم تا به روستای فرسفج می رسیم. اکنون این روستا بسیار گسترده شده و تبدیل به شهر گردیده است. به داخل فرسفج می رویم. داخل شهر امامزاده ای است که آن را باباعلی می نامند. این امامزاده به علی شهرت دارد و یکی از نوادگان امام موسی کاظم (ع) در فرسخ تویسرکان است. فرسفج را در جای دیگر این نوشتار معرفی کرده ایم. در این فراز صرفاً اجمالی از آن را ذکر می نماییم. فرسفج در ۲۵ کیلومتری غرب تویسرکان و در منطقه ای خرم و آباد قرار گرفته است. منطقه به لحاظ اقلیمی دارای آب و هوای سردسیری کوهستانی می باشد. رودخانه قلقل رود از آن عبور می کند. اغلب مردم این روستا (شهر) به شغل کشاورزی اشتغال دارند و شغل های دامپروری و امور خدماتی اداری نیز از دیگر شغل های منطقه است. در ۲۵ کیلومتری تویسرکان فرسفج واقع شده که معنی فارسی آن، (اسب در گودال) می باشد. معروف است که در این روستا باتلاقهای فراوان بود و بیشتر محل چراگاه اسبهای افراسیاب بوده است. چندین رأس اسب در میان باتلاقها مفقود شده که روی همین اصل نام آن را فرسفج نامیده اند. حدوداً تا صد سال پیش که بزرگان تعریف کرده اند، در فرسفج و اطرافش برنج کشت می شده و تمام زمین های اطراف آن پر از آب بوده است. در همین محل شاه عباس صفوی چندین بنای تاریخی دارد. ۱- کاروانسرای خیلی بزرگ با بنای محکم ۲- پلی بر روی رودخانه که دارای سه طاق بزرگ برای عبور سیلاب در نظر گرفته شده است که هنوز هم آباد و قابل استفاده می باشد. ۳- حمام خزینه ای که تقریباً تا حدود ۱۵ سال پیش قابل استفاده بوده است. روایت دیگری در چگونگی نامگذاری این روستا وجود دارد و وجه تسمیه این روستا این است که فُرس به معنای سال می باشد. «فج» به معنای جا و محل بوده و به علت اینکه در گذشته اهالی این روستا برای تحویل سال جدید در نزدیکی شهر تویسرکان در امامزاده ای بسر می بردند این جایگاه و محل را محل تحویل سال گفته اند که همان فُرسفج می باشد. کل محوطه امامزاده در حدود ۱۵۰۰ متر مربع می باشد که حدود ۳۰۰ متر مربع آن به حرم و رواق امامزاده پیر علی تعلّق دارد. فرسفج دارای گورستانی قدیمی است که شایسته است تحقیقات باستانشناختی بر روی این گورستان و محوطه های اطراف آن صورت پذیرد. امامزاده دارای گنبد، حرم و مرقدی زیبا می باشد. بر روی قبر امامزاده صندوقی قرار دارد و بر روی صندوق نیز ضریحی آماده کرده اند که در سال ۱۳۸۲ با نظارت اداری اوقاف و امور خیریه و با همکاری هیئت امناء و همیاری مردم خیّر این ضریح آماده و نصب شده است. اندازۀ ضریح ۳×۲ متر می باشد و ساخت ضریح سازان اصفهانی است. براساس طرح جامع این امامزاده، در سال ۱۳۸۲ اقدام به بازسازی آن شد. نمای بیرونی و کف حرم سنگ کاری است که بسیار زیبا طراحی شده دیوار داخلی تا نیمه سنگ و بقیه گچکاری است و فضای مصنوعی نیز در اطراف آن برای بهره گیری زائران و مسافران تعبیه شده است. در داخل حرم امامزاده چند قطعه فرش بزرگ و چند زیلو وجود دارد. در تمام فصول سال بویژه در ایام سوگواری ائمه هدی (ع) و شبهای جمعه اهالی این روستا و روستاهای اطراف به فرسفج می آیند تا به زیارت و برگزاری مراسم دعا اقدام نمایند. یکی از مراسم این امامزاده، مراسم ویژۀ علی است. مردم به این امامزاده اعتقاد فراوان دارند و همواره نذورات خود در مرقد امامزاده و یا صندوق نذورات اهداء می کنند.
مسجد سید بم
مسجد سید (بم) این بنا در کوچه انصاری در جوار حمامی به همین نام در شهرستان بم واقع گردیده و احتمالا در زمان حاجی سیدعلی خان که در سال اول حکومت محمد اسماعیل خان وکیل الملک، ریاست شهر بم و نرماشیر را به عهده داشته و در سنه ۱۲۶۳ ه-. ق فوت کرده، ساخته شده است . مسجد دارای صحنی به ابعاد تقریبی ۸×۱۲ متر است که در ضلع جنوبی آن، ایوانی تعبیه شده و در قسمت جنوب غربی، شبستانی ستوندارساخته شده است . پوشش طاقی این شبستان، بر روی ۶ پایه جرز میانی و دیوارهای اضلاع قرار گرفته است . در ضلع جنوبی شبستان، محرابی تعبیه گردیده و در ضلع شمالی مسجد، رواق هایی ساخته شده است.
غارنگاری در ۱۲هزار سال قبل!
لرستان را باید به سمت ۳۰ کیلومتری کوهدشت ترک کنید تا در میانه کوه های سرسرخین، یکی از شگفت انگیزترین غارهای کشور را ببینید. غار میرملاس با نقاشیها و نگارههای باستانی اش یکی از ارزشمندترین غارهای کشور به شمار می رود. غار میرملاس اولین غار کشور است که باستان شناسان روی دیوارهای آن نگارههای رنگی را پیدا کردند. دیوارههای جنوبی و شمالی این غار پوشیده از تصاویری است که از دوران پیش از میلاد به یادگار مانده اند؛ تصاویری از رزم، شکار، انسان و حیوانات با رنگهای قرمز و سیاه و زرد که اندازه های آنها بین ۱۰ تا ۳۰ سانتی متر متغیر است. کارشناسان سازمان میراث فرهنگی معتقدند که عمر این سنگنگارهها به هزاره دهم قبل از میلاد یعنی بیشتر از ۱۲ هزار سال قبل میرسد. این سنگ نگاره ها که از نظر ارزش در ردیف تصاویر غارهای کرکس و لاسکو در فرانسه قرار دارند، بدون هیچ پوشش و محافظی سال هاست که روی تن غار نشسته اند و در معرض نابودی کامل قرار دارند. ورودی غار میر ملاس به علت ریزش طبقات بالاتر غار مسدود شده است. نقوش دیواره سفید ایوان غار توسط عوامل انسانی و طبیعت به شدت مخدوش شده و به سختی قابل مشاهدهاند. ارتفاع این دیواره از سطح زمین بیش از ۵۰۰ متر است که برای رسیدن به آن باید از لا به لای درختان بلوط به هم فشرده و شیب تند و طولانی بگذرید. دامنه طولی این دیوار هم به بیش از ۲۰۰ متر می رسد. اگر گذارتان به غار میرملاس افتاد یادتان باشد این غار هم مثل تمام غارهای باستانی کشور یادگاری است که مردم تاریخ محافظت از آن را به عهده شما گذاشته اند. بنابراین هرگز سنگ نگاره ها را لمس یا خیس نکنید، چرا که این آثار بسیار آسیب پذیرند، هرگز روی آنها اثر نگذارید و چیزی به آنها اضافه نکنید، روی آنها راه نروید و اجازه دهید همان طوری که هستند بمانند. به کسانی که نگهداری از این آثار را بلد نیستند تذکر دهید و به جای کندن قسمت هایی از غار برای یادگاری، به عکس گرفتن از آنها بسنده کنید.
روستای اکبرآباد
محل زندگی مردم در گذشته در جنوبی ترین نقطه اکبرآباد یا همان «قلعه» بوده است. محدوده قلعه قدیم از حسینیه کنونی به سمت پایین یعنی از سمت جنوب به مدرسه دبیرستان دخترانه کنونی و از سمت غرب به باغ منتخب که در مجاور جاده اکبرآباد-کوار که هنوز آثاری از آن باقیست و از سمت شرق به باغ لشکری که حدوداً در انتهای کوچه افسران قرار داشته است ختم می شده است. قلعه قدیم دارای درب چوبی بزرگی بوده که در شمال قلعه یعنی تقریبا در کنار حسینیه کنونی وسط خیابان امام حسین(ع) قرار داشته است که هنگام غروب آفتاب درب قلعه بسته و هنگام طلوع خورشید باز می شده است. یک نفر نیز مسئول این درب بوده است که به وی دروازه بان می گفته اند و در کنار درب ورودی، داخل قلعه اتاقک کوچکی محل اسکان او بوده است. در دو طرف درب ورودی، دو برج اصلی وجود داشته و نیز در شرق و غرب و جنوب قلعه نیز هر کدام دو برج و همچنین در چهار گوشه نیز ۴ برج بوده است. قلعه مجموعاً ۱۲ برج داشته است که هر کدام از برج ها نامی ازبزرگان بر روی آن بوده است. مثلاً برج واقع بر گوشه ی جنوب شرق به برج بی بی خاتون معروف بوده است و در هر کدام از این برجها خصوصاً در هنگامی که احتمال هجوم و غارت زیاد بوده از هر فامیلی دو نفر با تفنگ (تفنگچی) نگهبانی می داده اند که مجموعاً ۲۴ نفر می شده اند و هنگام بروز خطر با فریاد یکدیگر را آگاه می کرده اند. از لحاظ فیزیکی قلعه بسیار مستحکم بوده چرا که بلندای دیوار حدوداً ۵ متر و قطر آن ۱ متر بوده است و گویا در یک هجوم سراسری به روستا های منطقه تنها قلعه ی اکبر آباد به دلیل استحکام خاص از تعرض مصون می ماند و در اطراف قلعه نیز به خاطر استفاده از گل آن برای تعمیر و اصلاح قلعه خندق هایی ایجاد شده بوده است که به گفته ی بعضی حتی آب را به داخل آن هدایت می کرده اند تا غارتگران نتوانند به راحتی نفوذ کنند. هم چنین در داخل قلعه نیز هر فامیلی جای مشخصی برای زندگی داشته اند و…n
آب قلعه قدیم اکبرآباد : شاید تا به حال این سوال براتون پیش آمده باشد که آب آشامیدنی و کشاورزی اکبرآباد چگونه و از کجا تامین می شده است؟ برای جواب این سوال باید کمی به عقب برگردیم . از دوران باستان تا کنون مهمترین و اولین عامل یکجا نشینی و پیدایش روستاها و شهرها آب بوده که همین عامل در پیدایش قلعه اکبرآباد سهم بسزایی داشته است.در دوران حکومت ساسانیان بر روی رودخانه قره آقاج بندی ساخته شد ( امروز آن را به اسم بند بهمن می شناسیم) که آب منطقه کوار را تامین می کرده و آب روستای اکبرآباد هم از طریق بند اکبرآباد تامین می شده است. ولی بخاطر موقعیت جغرافیایی خاص منطقه مجبور به حفر و ایجاد رشته قنات بوده اند تا بتوانند آب را به کل روستاها برسانند. برای تامین ورساندن آب به اکبرآباد بدین صورت بوده که آب یکی از رشته قنات ها در نزدیکی روستای زیجرد دو قسمتی می شده که یک مسیر آن مستقیماً زمینهای لشکری را تحت پوشش قرار می داده است.آب قنات از طرف غرب زمین های پلاک ۲۲۷(ارباب سفلی) بر زمین جاری می شده که معروف به جوی تُله چُغا بوده و از کنار راه قدیمی اهرکی به سمت مشرق(اکبرآباد) حرکت می کرد، که در این مسیر زمین های پسّوان و اطراف پاسگاه قدیم(کنار قبرستان کنونی) را تحت پوشش خود قرار می داد و سپس از مسیر راه خفری قدیم به سمت اکبر آباد سرازیر می شده. تا اینکه به آب انبار قلعه که در کنار حسینیه اباالفضل(ع) قرار داشته می ریخته و بعد از پر شدن آب انبار و آبیاری دو باغ بزرگ که در دو طرف قلعه واقع بوده و آبیاری زمین های کشاورزی همان اطراف به سمت زمین های لشکری که به تل دزد مشهور می باشد ادامه مسیر می داده است.ذکر این نکته لازم است که به خاطر ارتفاع بالاتر اکبرآباد نسبت به ارباب بوده است که آب مستقیماً به سمت اکبرآباد روانه نمی شده است.به همین دلیل آب به طرف راه اهرکی که شیب بالاتری داشته حرکت میکرده تا وارد قلعه اکبرآباد شود.