خوشمزه

 
 

آداب و رسوم ماه رمضان در آذربایجان شرقی

1312782438-در-ماه-رمضان

رمضان برای مردم آذربایجان شرقی با خانه تکانی آغاز می شود. آنها از نیمه ماه شعبان خود را برای استقبال از ماه رمضان آماده می کنند و از چند روز مانده به ماه مبارک رمضان به پیشواز این ماه می روند که در زبان محلی به آن «قاباخلاما» می گویند. قاباخلاما سنتی است که حتما باید پیش از ماه رمضان اجرا شود تا همه جا برای حضور در میهمانی بزرگ خداوند آماده و پاکیزه باشد. در خلخال مردم تا چند روز مانده به ماه رمضان خانه های خود را تعمیر و سفیدکاری کرده و فرش های خود را می شویند و در این میان، نظافت و غبارروبی مساجد با همکاری مردم و روحانی محل نیز از اعمال قطعی است که از سال های دور در دیار آذربایجان انجام می شود. در برخی از نقاط آذربایجان، به دنبال حلول ماه مبارک رمضان، مردم به خانه علما و بزرگان دینی رفته و فرا رسیدن بهار قرآن را به آنها تبریک می گویند. اما یکی از اولین مراسم مورد توجه مردم آذربایجان شرقی در این ماه این است که افراد فامیل، دوستان و آشنایان به منزل خانواده‌‌های داغداری که بستگان خود را به تازگی از دست داده‌اند رفته و به آنها عرض تسلیت می کنند. این کار نشان دهنده آن است که آذری ها ماه رمضان را عید می دانند چون سنت تسلیت به بازماندگان یک متوفی ویژه اعیاد است. روز پانزدهم رمضان جوانان در خانه ها را می کوبند و به زبان محلی می گویند: «پانزدهم ماه رمضان میهمان شماییم». در این هنگام صاحبخانه سنجد و گردو به آن‌ها می دهد و برخی هم که خسیس‌‌ترند با یک سطل آب آنها را میهمان می کنند!

مهمانی با قرار قبلی : آذری ها هم مثل تمام قومیت های دیگر ایران، در افطاری دادن دست و دلبازند. به خصوص اگر به تبریز سری بزنید، این رسم را با رنگ و لعاب هر چه بیشتر می بینید. در میان تبریزی ها میهمانی افطار با دعوت قبلی مرسوم است و آنها دعوت میهمانانشان را از اواسط ماه شعبان آغاز می کنند. در برخی از خانواده های پرجمعیت وضعیت به شکلی است که به غیر از یکی دو روز، اعضای یک خانواده تمام افطاری های ماه مبارک رمضان را در منازل دوست و فامیل مهمان هستند. با تمام اینها، رسم است که در شب دوم ماه رمضان اعضای کوچک خانواده مانند پسرها و دخترها و عروس ها و دامادها به خانه بزرگترها رفته و افطار می کنند. اما شیرین ترین افطاری به تازه دامادها و تازه عروس ها اختصاص دارد. پسران و دختران نامزد در این ایام جایگاه ویژه ای در سر سفره افطار دارند. خانواده داماد و عروس هم جای خود دارد. در کتاب وفاق اجتماعی در آذربایجان شرقی نوشته فهیمه حسین زاده در مورد مراسم روستاهای حومه شهرستان شبستر آمده است: از جمله مراسم ویژه این منطقه در ماه مبارک رمضان این است که روز پانزدهم این ماه، جوانان در خانه ها را می کوبند و با شعر به زبان محلی می گویند: «پانزدهم ماه رمضان میهمان شماییم». در این هنگام صاحبخانه سنجد و گردو به آن‌ها می دهد و برخی هم که خسیس‌‌ترند با یک سطل آب آنها را میهمان می کنند!

سفره های پربرکت : سفره های افطاری مردم آذربایجان تشریفات و تنوع غذایی زیادی دارد و به رنگینی مشهور است. مردم آذربایجان شرقی عقیده دارند که افطاری از بقیه میهمانی‌ها جدا است و بنابراین در برگزاری آن سنگ تمام می گذارند. در گذشته آبگوشت از غذاهای مرسوم افطاری بوده است اما امروز افطاری‌ها تفاوت چندانی با دیگر نقاط کشور ندارد با این حال، سوپ یا آش -به خصوص آش دوغ- همیشه یک پای ثابت غذاهای آذربایجان شرقی است. برنج و خورش های مختلف بسته به توان خانواده ها از کباب و مرغ گرفته تا قیمه و قورمه سبزی در این سفره ها به چشم می خورد و پیش‌غذا هم که از عناصر مهم سفره افطاری است شامل فرنی، شیر برنج، انواع دلمه، ‌کتلت، کوکو، سالاد، ختایی، اهری، ‌حلوا، خرما و انواع مربا می شود. وجود خرما در سفره افطاری از ملزومات آذری ها است چون آنها عقیده دارند که افطاری حضرت امیر (ع) با خرما آغاز می شد و افطار مسلمانان امروز هم باید به همین شکل باشد. آذری ها یکی دو روز مانده به آغاز ماه مبارک رمضان فطیری به نام «نزیه»درست می‌کنند. نزیه یک نوع نان محلی مغزدار است که روی آن با چنگال و ته استکان بزک شده است. این فطیر از شیرینی‌های مخصوص ماه رمضان است. در برخی نقاط آذربایجان شرقی، سفره افطاری بسیار ساده است و خرما و شیر و پنیر و ماست جای تمام خوراکی های خوش رنگ و لعاب را می گیرد. در عوض، در این مناطق سفره شام با وقفه کوتاهی از مراسم افطار پهن می شود و غذاهای مفصل در این وعده صرف می شوند. سفره های افطاری مردم آذربایجان تشریفات و تنوع غذایی زیادی دارد و به رنگینی مشهور است. مردم آذربایجان شرقی عقیده دارند که افطاری از بقیه میهمانی‌ها جدا است و بنابراین در برگزاری آن سنگ تمام می گذارند

اوباش دان : برخلاف مراسم افطار در آذربایجان شرقی که با تشریفات هر چه بیشتر انجام می شود، آداب و رسوم سحری بسیار ساده و سبک است. بیشتر مردم در زمان سحر از غذاهای سبک مانند کره و پنیر و ماست و … استفاده می کنند و البته طبق عادت همیشگی آذری ها، چای یک پای ثابت سفره سحری است. در بین بیشتر آذری ها، زمان سحری خوردن به «اوباش» یا «اوباش دان» مشهور است و وقت آن هم یک ساعت مانده به اذان صبح است. اما سحری خوردن و سحری بلند شدن هم برای خود در آذربایجان و به ویژه در روستاهای آن آدابی دارد هنوز هم که هنوز است روستائیان و عشایر آذربایجان با صدای ضربه همسایه بر دیوار خانه شان از خواب بیدار می شوند اگر سحرگاهان که در روستاهای دور افتاده آذربایجان بر روی پشت بام خانه ای قرار بگیری می بینی که چه شور و نشاطی در روستاها حاکم است. چراغ خانه ها یکی یکی روشن می شوند و همسایه‌های دیوار به دیوار زنجیر وار یکدیگر را به فریضه الهی فرا می خوانند. موذن های روستایی، وقت سحر را بر پشت بامهای منازل یا مساجد روستایی با دعایی که در محل به آن «مناجات» می‌گویند، اعلام می‌داشتند. مناجات شامل چند قطعه دعا به زبان عربی و ترکی و صلوات بر محمد و آل محمد (ص) بوده است.

شب های احیا : مراسم احیا از به یاد ماندنی ترین مراسم آذری ها است. مردم این منطقه هم مثل تمام مسلمانان، تا سحر به دعا و نیایش مشغولند اما زنان اغلب به نوبت در خانه یکی از همسایگان جمع شده و به مراسم ویژه این شب ها می پردازند. آنها در این شب ها، مواد غذایی را به صورت غیر مستقیم بین نیازمندان پخش می کنند، در محلات فقیرنشین افطار می دهند، کفش و لباس در مدارس توزیع می کنند و به دانش آموزان فقیر به همراه اولیای آنها افطاری می دهند. در برخی از مناطق آذربایجان شرقی ازجمله توابع جلفا روز ۲۷ ماه رمضان مصادف با مرگ ابن ملجم جشن می گیرند. در این روز، جوانان با چوب و کاه آدمک ابن ملجم را ساخته و پس از گرداندن در کوچه های محل روی آن نفت ریخته و می سوزانند. در برخی از روستاهای آذربایجان، جمعه آخر ماه رمضان زنانی که بچه دار نمی شدند به مسجد رفته و ۲ رکعت نماز حاجت به جا می آوردند. بعد از مسجد خارج شده و به منزل هفت زن که اسم آنها فاطمه است رفته و از هرکدام یک تکه پارچه می‌گرفتند. آنها از این پارچه‌ها پیراهنی بچه گانه به نام پیراهن فاطمه دوخته و پیش خود نگه می داشتند .

 ابراهیم حق پرست در مجموعه پژوهشی «رمضان در فرهنگ مردم» می نویسد: در برخی از روستاهای آذربایجان شرقی از جمله حومه شبستر، مراغه، تسوج و اهر مراسم «کیسه دوزی» در روزهای خاص این ماه متداول است. آخرین جمعه ماه رمضان، ۲۷ ماه رمضان یا آخرین پنجشنبه این ماه روزی است که در نقاط مختلف استان، زنان و دختران گرد هم آمده و هر خانواده برای خود کیسه ای می دوزد. سپس مقداری پول در این کیسه ها می گذارند و بر آن دعا خوانده فوت می کنند و این را تا سال دیگر در صندوقچه خود نگاه می دارند. این کیسه را ”برکت کیسه سی” یا کیسه برکت نامیده و اعتقاد دارند بدین صورت هرگز دچار فقر و بی پولی نخواهند شد. اگر از قدیمی های آذربایجان سوال کنید، احتمالا برایتان خواهند گفت که در برخی از روستاهای این استان، جمعه آخر ماه رمضان زنانی که بچه دار نمی شدند هنگام عصر به مسجد رفته و ۲ رکعت نماز حاجت به جا می آوردند. سپس از مسجد خارج شده و به منزل هفت زن که اسم آنها فاطمه است رفته و از هرکدام یک تکه پارچه می‌گرفتند. آنها از این پارچه‌ها پیراهنی بچه گانه به نام پیراهن فاطمه دوخته و نزد خود نگاه می داشتند وعقیده داشتند که تا ماه رمضان سال آینده حتما بچه دار خواهند شد. این رسم البته هنوز هم در برخی مناطق این استان پابرجاست.

در توابع شهرستان مراغه هم رسم بر این است حدود دو هفته مانده به ماه مبارک رمضان، هر خانواده بسته به توان خود حیوانی قربانی کرده و گوشت آن را پخته و در یخچال یا به صورت سنتی ( قورما ) نگاه می دارند. این خانواده ها تا پایان ماه رمضان در مراسم سحر و افطار از گوشت حیوان قربانی شده استفاده کرده و عقیده دارند برکت خانه آنها افزایش می یابد. در نقاط مختلف استان، زنان و دختران گرد هم آمده و هر خانواده برای خود کیسه ای می دوزد. سپس مقداری پول در این کیسه ها می گذارند و بر آن دعا خوانده فوت می کنند و این را تا سال دیگر در صندوقچه خود نگاه می دارند. این کیسه را ”برکت کیسه سی” یا کیسه برکت نامیده و اعتقاد دارند بدین صورت هرگز دچار فقر و بی پولی نخواهند شد.

نگاه کردن به آئینه : پیشینه رویت هلال ماه در روستاهای آذربایجان شرقی حکایت‌های جالبی دارد. پیش از اینکه رادیو و تلویزیون وارد جامعه ایران شود روستاییان برای رویت هلال ماه به پشت بام ها می رفتند و ساعت ها منتظر می‌ماندند. همزمان آنها چندین سوار به روستاها و شهرهای اطراف می فرستادند تا خبر رویت هلال ماه بیاورد. بزرگترها بعد از رویت هلال ماه رمضان، به چهره یک کودک معصوم یا یک فرد مومن و نمازخوان نگاه می‌کردند و اعتقاد داشتند که نگریستن به صورت آدمهای بی‌نماز و روزه‌خوار، خوش یمنی درپی نخواهد داشت. نگاه کردن به‌آیینه و فرستادن صلوات بر محمد و آل محمد (ص) بعد از رویت هلال ماه هنوز هم به عنوان یک رسم در بین پیرمردان مناطق روستایی استان، مرسوم است. این عادت بر این اعتقاد مبتنی است که باید در ماه رمضان دل مومن همچون آیینه صاف و روشن باشد و از ناپاکی‌ها صیقل یابد. پیرمردان برای این منظور همواره آینه کوچکی در درون جیب خود داشتند و بعد از اینکه خود به رویت آیینه می‌پرداختند، با فرستادن صلوات چندین بار آئینه را به دور خود و اهل خانواده می‌چرخاندند. هر چند این رسم در طی سالیان اخیر به دلیل توسعه رسانه های گروهی، موضوعیت خود را از دست داده اما هنوز که هنوز است بسیاری از پیرزنان و پیرمردان روستانشین چنین کاری را انجام می دهند. پیش از این مردم روستاهایی که روحانی نداشتند،‌ نمایندگانی به نزد امام‌جمعه‌های شهرها می فرستادند و از آنها درخواست می‌کردند که یک روحانی را به نمایندگی از خود به روستا بفرستند. روحانی فرستاده شده را با سلام و صلوات به روستا می‌بردند و هر شب در خانه‌ای مهمان می‌شد تا ماه رمضان به پایان برسد.

فطریه : فطریه در روستاهای آذربایجان شرقی معمولا شامل آرد یا گندم می‌شود که سرپرست خانواده آن را در پشت در و در داخل منزل قرار می‌دهد که در اولین فرصت به افراد فقیر و مستمند تحویل دهد. رسم است که مادر خانواده، کاسه‌ای را پر از گندم می‌کند و از بزرگ تا کوچک بر روی آن دست می‌زنند. مردم استان معتقدند که باید فطریه را در همان روز اول به فقرا بدهند.

آداب و رسوم ماه رمضان در شیراز

a15551531284102a

شیرازی ها هم مثل خیلی از مردم کشور، آخرین جمعه قبل از ماه مبارک رمضان را کلوک اندازون KLOUK-ANDAZUN می گویند و آن را جشن می گیرند. در این روز رسم است که اگر ماه رمضان مثل امسال در تابستان افتاده باشد، مردم دسته دسته به گردشگاه های اطراف شهر مثل باغ های سرسبز قصردشت و مکان های دیدنی شیراز بروند و آن روز را به خوبی و خوشی به پایان برسانند چون معتقدند که ماه مبارک رمضان ماه عبادت است و در این ماه تنها باید به عبادت پرداخت و بس . در این ماه مهمانی افطار میان شیرازی ها رونق دارد. آنقدر که گاهی مهمانی افطار به سحری وصل می شود و مهمانان تا صبح در خانه میزبان می مانند.

روز والون : خانواده هایی که دختر شوهر داده اند، رسم است که در اولین ماه رمضان بعد از عروسی یک افطاری کامل تهیه کنند و همراه با گلی (یعنی همان کادوی عروسی که در شیراز به آن گل گفته می شود) مثل گوشواره، انگشتری، سینه ریز، النگو و غیره و به خانه داماد بفرستند. به این افطاری در شیراز روز والون (RUZ – VALUN ) می گویند. در شیراز رسم است کسی که از روزه در می آید ابتدا یک استکان عرق گل گاوزبان می خورد. چون معتقدند روزه سرد است و عرق گاوزبان گرم می تواند این سردی را از بین ببرد.

سحری و افطاری : وعده سحری که مردم شیراز می خورند، از انواع پلوها و خورشت ها تهیه شده. آنها بعد از خوردن سحری بیدار می مانند و ختم قرآن می گیرند. در شیراز مردم برای افطار از غذاهای خاصی که فقط مخصوص این ماه است استفاده می کنند. مثل ترحلوا و زولبیا و بامیه و رنگینک و بعد، به دیدن یکدیگر می روند و این دید و بازدیـد را «ماه رمضانی» می گویند. رنگینک، ترحلوا، کوفته هلو، کشمش پلو و قنبر پلو خوراکی های ویژه ماه رمضان در شیراز هستند و به طور کلی خوراک هایی در این ماه بیشتر مصرف دارند که چاشنی داشته باشند. نان شیرین فروش ها هم در این ماه بازار گرمی دارند. آنها نوعی نان شیرین تهیه می کنند که به نام نان چاهی شناخته می شود. این نان را شیرازی ها در هنگام افطار و قبل از این که خوراک را بخورند با چای میل می کنند. در شیراز رسم است کسی که از روزه در می آید ابتدا یک استکان عرق گل گاوزبان می خورد. چون معتقدند روزه سرد است و عرق گاوزبان گرم می تواند این سردی را از بین ببرد.

شب های احیا : شیرازی ها شب های قدر را بسیار محترم می شمارند و دراین شب ها به مساجد و حسینیه ها می روند تا صبح بیدار می مانند و دعا می خوانند. در این شبها بعد از خوردن افطاری مومنان به مساجد رفته و تا وقت سحر به دعا خواندن و راز و نیاز می پردازند. روز شهادت حضرت علی (ع) هم به قبرستان شهر که دار السلام و سفره تربت می گویند رفته و ضمن فاتحه خوانی برای مردگان شان، خیرات و نذری می دهند. مادرانی که می خواهند بچه از شیر بگیرند روز جمعه آخر ماه رمضان چند انار شیرین به مسجد می آورند و سوره مبارکه یاسین می خوانند و به انارها می دمند. انارها را تا زمانی که می خواهند بچه را از شیر بگیرند نگه می دارند و چند روز از آب انار شیرین به طفل می دهند. آنها معتقدند از برکت سوره یاسین و میوه بهشتی انار بچه صبور می شود و بهانه نمی گیرد

روز حاجت گرفتن : در شیراز به آخرین جمعه ماه مبارک رمضان جمعه الوداعی می گویند. سید احمد وکیلیان در کتاب رمضان در فرهنگ مردم می نویسد: شیرازی ها به آخرین جمعه ماه رمضان «جمعه الوداعی» می گویند. روز جمعه الوداعیALVEDOY مسجد جمعه شیراز بسیار شلوغ و پر جنجال می شود به طوری که داخل تمام شبستان ها، ایوان ها، صحن مسجد حتی دالان ها سجاده پهن است و زنان شهر هرکدام به نیت خاصی ازپیش از ظهر و اوایل روز برای گرفتن جای مناسب به مسجد هجوم می آورند. یک دسته برای درست کردن چل بسم الله، جماعتی برای گرفتن دعای کیسه از دست آقا «پیشنماز و امام جماعت مسجد» یک عده برای نوشتن دعای سیاه سرفه روی پوست کدو، یک گروه از دختر های دم بخت به نیت گشایش بخت، جمعی از زنهای نروک و بی فرزند به قصد بچه دار شدن، عده ای از زنان بچه دار به نیت گرفتن فرزندشان از شیر و خلاصه هرکسی به امید و نیتی به مسجد جامع می رود. در مسجد جامع شیراز منبری بلند و بسیار قدیمی با پله های متعدد وجود دارد که به منبر امام حسن ( ع) معروف است. روز جمعه الوداعی بعد از نماز جماعت و وعظ و سخرانی عده زیادی از زن ها اطراف منبر جمع می شوند. گروهی از دختران دم بخت به نیت باز شدن بخت سه مرتبه از منبر بالا و پایین می روند و معتقدند که با این کار تا سه روز یا سه هفته و یا سه ماه بعد به خانه بخت می روند.

زنان بی فرزند که آرزوی داشتن فرزند دارند, ننی یا «ننو»ی کوچکی درست می کنند و یک عروسک قنداق کرده داخل آن می گذارند و با خود به مسجد می آورند. سپس ننی را درگوشه ای می بندند و چند مرتبه می جنبانند و نیت می کنند اگر تا سال بعد صاحب فرزندی شوند جمعه آخر ماه رمضان داخل صحن مسجد حلوا بپزند و خیرات کنند. بسیاری از زنان عقیده دارند اگر ننی را پشت منبر امام حسن(ع) ببندند اثرش بیشتر است. اما زنانی که باردار هستند مخصوصا آنهایی که شکم اولشان است مقداری پارچه و ریسمان و قیچی و سوزن و انگشتانه ای با خود به مسجد می آورند و بعد از نماز ظهر و عصر پارچه را می برند و رختکی می دوزند چنانچه فرصت نکردند رختک را در مسجد بدوزند چند بخیه به آن می زنند و رختک را در خانه می دوزند و این رختک را تا زمان تولد فرزندشان نگه می دارند و به عنوان اولین لباس به تن نوزاد می پوشانند و عقیده دارند با پوشیدن این رختک فرزندشان تا آخر عمر لباس عافیت می پوشد و ناخوش و بیمار نمی شود. مادرانی هم که می خواهند بچه از شیر بگیرند روز جمعه آخر ماه رمضان چند عدد انار شیرین به مسجد می آورند اگر خود سواد داشته باشند سوره مبارکه یاسین می خوانند و به انارها می دمند و اگر سواد نداشته باشند از شخصی با سواد خواهش می کنند تا سوره یاسین را خوانده و به انارها بدمد. انارها را تا زمانی که می خواهند بچه را از شیر بگیرند نگه می دارند و چند روز از آب انار شیرین به طفل می دهند معتقدند از برکت سوره یاسین و میوه بهشتی انار بچه صبور می شود و بهانه نمی گیرد. در حیاط مسجد درختان نارنج و حوض آبی است و هر حاجتمندی برگ نارنجی می چیند و به امید برآورده شدن حاجتش در حوض آب می اندازد. هر کدام از حاجتمندان هم در آخر مراسم دو رکعت نماز «تهیه» می خوانند و ثواب آن را به روان بانی و کسانی که مسجد را تهیه کرده اند می فرستند

جمعه آخر ماه مبارک رمضان :  بسیاری از زنان شیرازی بعد از مراسم جمعه الوداعی از مسجد جامع به مسجد فتح که در محله یهودیان بنا شده است می روند. بیشتر این جمعیت را دختران دم بخت و زنان حاجتمند تشکیل می دهند. این مسجد در بعد ازظهر جمعه آخر ماه مبارک رمضان پر از جمعیت می شود و هرکس برای برآورده شدن حاجتش شمعی روشن می کند. به طوری که شبستان مسجد از دود شمع دیده نمی شود. عده ای از زنان هم درصحن مسجد مشغول حلوا پختن می شوند و بچه ها هم برای گرفتن حلوای نذری هجوم می آورند. در حیاط مسجد درختان نارنج و حوض آبی است و هر حاجتمندی برگ نارنجی می چیند و به امید برآورده شدن حاجتش در حوض آب می اندازد. هر کدام از حاجتمندان هم در آخر مراسم دو رکعت نماز «تهیه» می خوانند و ثواب آن را به روان بانی و کسانی که مسجد را تهیه کرده اند می فرستند. مردم با انجام این عمل اعتقاد دارند تا جمعه آخر ماه رمضان سال بعد حاجتشان برآورده می شود.

ماه بینی : روز آخر ماه رمضان که رسید مردم به پشت بام خانه یا خارج از شهر می روند تا ماه شوال را رؤیت کنند و اگر رؤیت شود فردای آن روز عید فطر خواهد بود. صبح عید فطر همه مردم شیراز به مساجد می روند و نماز مخصوص این روز را می خوانند و افراد خیر صبحانه ای را که شامل نان، پنیر و سبزی است در بین مردم تقسیم می کنند.

آداب و رسوم مردم کرمانشاه در ماه رمضان

a16629431284102a

رمضان در کرمانشاه با پیچیدن نوای ربنا در کوچه‌ها و خیابان ها می آید… با سفره‌های پر از خرما، حلیم، شیربرنج، زولبیا و بامیه… با دست های رو به آسمان و دعاهای زیر لب. مردم کرمانشاه هم مثل تمام مردم کشور، از قدیم عادت داشتند که سر رسیدن رمضان را از ارتفاعات نگاه کنند. آنها به بلندترین نقطه شهر می رفتند و سعی می کردند اولین نفری باشند که هلال ماه پربرکت رمضان را به چشم می بینند. کرمانشاهی ها در آخرین روزهای ماه شعبان به استقبال ماه رمضان می روند و بسته به توانشان، چند روزی را روزه می گیرند. آنها هنوز هم داوطلبانه جمع می شوند و با هم شروع به رفت و روب و پاکیزه کردن کوچه ها و مساجد می کنند. ریش سفیدهای محل، دست به کار آشتی دادن کسانی می شوند که به هر دلیلی از همدیگر کینه به دل گرفته اند و کوچکترها خود را برای روزه کله گنجشکی آماده می کنند. در همان روزها بود که شلیک گلوله توپ لحظه آغاز اذان صبح و اذان مغرب را به مردم شهر اعلام می کرد و جمعیت کم و متمرکز شهر، بهانه ای بود تا مردم شبیه یک خانواده بزرگ، همدیگر را از روی دیوارها صدا کنند و سر سفره های سحری و افطاری همدیگر بنشینند و روزه داری شان را با یکدیگر تقسیم کنند.

سفره رمضان : در ماه رمضان بازار غذاهای سنتی و محلی کرمانشاه به راه است. سر سفره کرمانشاهی ها که بنشینید، می توانید طعم لذیذ حلیم کرمانشاهی، آش عباسعلی، آش ترخینه، خورشت خلال، سیب پلو، خوراک چنگال، شیر برنج، کوفته، شله زرد و کله گنجشکی را بچشید که همه با روغن اعلای حیوانی درست شده اند. شیرینی های محلی کرمانشاهی مثل کاک و نان برنجی هم پای ثابت سفره های رمضانی مردم این منطقه هستند که در کنار نان روغنی، زولبیا و بامیه، شیره انگور، حلوا و خرما قرار می گیرند. شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید که آش عباسعلی تاریخچه ای به اندازه ۲۰۰ سال دارد! در آن زمان آشپز متدین و ماهری به نام عباس علی نذر می کند که هر شب در مسجد به مردم آشی ویژه بدهد تا آنها روزه خود را با آن آش افطار کنند. در این این آش از گوشت، نخود، لوبیا، عدس، پوره گندم، سبزیجات معطر، روغن کرمانشاهی و ادویه جات استفاده شده بود که مزه ای منحصر به فرد به آن می دادند. سال ها بعد، این آش پرملات به نام آشپز آن یعنی عباسعلی در کرمانشاه معروف می شود و به یکی از غذاهای مورد علاقه مردم تبدیل می شود. حالا، بعد از ۲۰۰ سال، یاد عباس علی متدین در هر ماه رمضان بر سر سفره های افطاری مردم زنده می شود و مردم با این عقیده که چنین آشی متبرک و خوش یمن است، آن را نذری می دهند. خوراک چنگال هم یکی دیگر از خوردنی های پرطرفداری کرمانشاهی است که نوعی شیرینی محسوب می شود. این خوراک مخلوطی است از نان و روغن کرمانشاهی و شکر که به عقیده کرمانشاهی ها، روزه دار را تا افطار نگه می دارد.

فطریه : کرمانشاهی ها رسم دارند که مبلغ فطریه را شب قبل از عید مردم زیر بالشت خود بگذارند و فردا اول وقت، به خانواده مستمندی که آبرومند و اهل نماز و روزه است هدیه بدهند. این شیوه پرداخت فطریه اگرچه این روزها چندان رایج نیست اما هنوز هم در محله های قدیمی و روستاهای کوچک دیده می شود.