هگمتانه
مسجد نظر بیگ
مسجد حضرت علی (ع) معروف به مسجد نظربگ واقع در بلوار هگمتانه در نزدیکی تپه هگمتانه واقع شده است این بنا از آثار دوران زندیه به شمار می رود طبق سنگ قبرموجود در ضلع شمالی بنا تاریخ ۱۳۷۹ ه.ق و به نام محمد جعفر بیگ به چشم می خورد که به گفته اهالی محل بانی مجلس نظر بیگ بوده است این مسجد دارای وسعتی در حدود ۷۱۳ متر مربع می باشد و دربخش داخلی صحن اصلی دارای ۱۰ ستون سنگی در دو ردیف ۵ تایی با طاق و قوس جناقی به هم متصل گردیده اند و طاق نماهایی در قسمت نمای بیرونی ایجاد گردیده که جهت تزئین بوده است این بنا به شماره ۱۸۶۴ مورخ بیست ویک اردیبهشت ماه ۱۳۷۶ در فهرست آثار تاریخی به ثبت رسیده است مسجد بری از هرگونه تزئینات خاص است و سادگی آن در عین زیبایی است تنها قسمتی که در این مسجد دارای تزئینات است مهراب آن است که طی سالهای اخیر همراه با مرمت مسجد بدین صورت تزئین یافته است.
پیرترین شیر سنگی ایران در همدان
میگویند شیر هم شیرهای قدیم که البته راست هم میگویند؛ در این دوره و زمانه کدام شیری را میشناسید که دست کم بیش از ۱۷۰۰ سال عمر کرده باشد! در کشور پهناور و تاریخی ما ایران، شیری هست که برخی معتقدند بیش از اینها عمر دارد و این شیر، شیری نیست مگر شیر سنگی همدان.پس اگر چمدانتان را به مقصد شهر زیبا و تاریخی همدان بستید، دیدن این یادگار باستانی را از دست ندهید. خیابان ۱۲ متری موسوم به سنگ شیر را که طی کنید و به انتهای آن برسید کم کم سر و کله این شیر پیر در وسط میدانی مربعی شکل پیدا میشود. البته شیرسنگی در واقع بر تپه کوچکی قرار گرفته که یکی از تپههای باستانی مربوط به دوره اشکانی است و مدتها پیش تابوتی متعلق به همان دوره از آن محل کشف شده که به موزه تپه هگمتانه منتقل شد و در آنجا نگهداری میشود. تاریخ ساخت شیرسنگی به درستی مشخص نیست. برخی آن را یادگاری از دوره مادها و برخی متعلق به زمان اشکانیان میدانند. اما این قطعی است که شیرسنگی برادر دو قلوی دیگری هم داشته و هر دو بر دروازههای شهر تاریخی همدان شب و روز میگذراندند و وجود همین نگهبانان سنگی سبب شد وقتی اعراب همدان را فتح کردند آن را باب الاسد یعنی دروازه شیر بنامند.
سالها بعد (۳۱۹ ه. ق) وقتی دیلمیان به همدان تاختند و آنجا را به تصرف خود در آوردند، دروازه شهر به کلی ویران شد ولی شیرها همچنان استوار بر جایشان مانده بودند تا این که مرداویج سردار دیلمیان، قصد عزیمت به ری کرد و تصمیم گرفت یکی از شیرها را به همراه خود ببرد، ولی شیرها آنقدر قرص و محکم سر جایشان ایستاده بودند که مرداویج نتوانست تصمیمش را عملی کند بنابراین به جان شیرها افتاد، یکی از آنها را کاملاً خرد کرد و پنجههای دیگری را شکست و از جایگاه خود فرود آورد! شیر بیچاره که دیگر یار و همدمی هم نداشت سالیان دراز بر زمین افتاده بود و دیگر ارج و قرب گذشته را نداشت و از گزند روزگار در امان نماند.شیر بر زمین افتاده را سرانجام در سال ۱۳۲۸ هجری شمسی فردی به نام مهندس هوشنگ سیحون در جایگاه فعلیاش نصب کرد. مهندس سیحون از مفاخر بزرگ ایران در معماری است و طرح زیبای آرامگاه بوعلی نیز یکی دیگر از آثار ارزشمند ایشان است. (به قول قدیمیها اگر عمری باقی باشد یکی از همین روزها داستان زندگی و شرح آثار گرانقدر او را در همین صفحه برایتان خواهم گفت). بر گردیم به قصه شیر بی یال و دمِ خودمان و ماجرا را این گونه به پایان ببریم که هنوز هم بسیاری از اهالی همدان طبق باورهای پیشینیان شیرسنگی را واسطه یا وسیلهای برای برآورده شدن آرزوهایشان میدانند و قدیمترها حتی روغن و شیره بر سر شیر بیچاره میریختند و در حفرههای آن سنگریزه میگذاشتند و این گونه بخشی از آیینهای گذشتگانشان را به جا میآوردند. خیلی جالب است که این شیر کهن با آن که دیگر چیزی بجز یک قطعه سنگ بزرگ نیست باز هم در فرهنگ مردم خوش نشسته است. برای همین بود که گفتم شیر هم شیرهای قدیم… .