مردم شناسی

 
 

فرهنگ و هنر مردم سیستان و بلوچستان

IMG-20150712-WA0026

دیرینه تاریخ استان، حکایت از عمق فرهنگ و هنر منطقه دارد که به جهات مختلف در گذشته نه تنها مورد حمایت قرار نگرفته، بلکه دست خوش محدودیت هایی بوده و امکان رشد آن فراهم نیامده است. یکی از تحولات اساسی استان پس از پیروزی انقلاب اسلامی حمایت از فرهنگ و هنر بوده که ثمرات آن مشهود می باشد.برپایی نمایشگاههای مختلف داخلی و خارجی به منظور معرفی توان مندیهای فرهنگی و هنری استان، برپایی نمایشگاههای مختلف فرهنگی، بویژه نمایشگاههای بزرگ کتاب، جشنواره های معرفی استان در تهران و نمایشگاههای علوم قرآنی برنامه های ارزشمندی هستند که مورد توجه قرار گرفته است و توانسته است در ارتقاء فرهنگ و هنر عمومی و معرفی چهره زیبای استان، به صورت برنامه های متنوع و مستمر نقش داشته باشند. براساس آمار موجود تعداد ۱۱ مجتمع فرهنگی و هنری و ۳۴ کتابخانه عمومی تحت پوشش فرهنگ و ارشاد اسلامی، مراکز، کانون ها و کتاب خانه های مختلف دیگری که امروز رشد فزاینده ای گرفته اند در صحنه فرهنگ و هنر، آینده درخشانی را مشخص می کنند.

آداب و سنن : مجموعه اقوام ساکن در استان به همراه سنن و شیوه خاص زندگی، زندگی ایلی با الگوی سکونت و آداب و رسوم ویژه، از جاذبه های چشم نواز استان است. برخی از اعیاد و مناسبت ها مورد توجه بیشتر می باشد. ازجمله اعیاد مذهبی قربان و فطر بسیار با شکوه برگزار می شود و عید نوروز جایگاه آنها را ندارد. در برپایی مجالس شادی، دهل و سرنا و چوب بازی، رونقی خاص داشته و جشن برداشت محصول نیز در بعضی نقاط برگزار می شود . در مجالس عزاداری با توجه به گرایشات دینی، مذهبی، حضوری پررنگ از آشنایان مشاهده شده و پیوندی محکم را به نمایش می گذارد. پوشش مردان را اغلب پیراهنی بلند و شلواری گشاد با چینهای متفاوت و عمامه ای بر سر و پوشش زنان را پیراهن هایی بلند به همراه سوزن دوزی ها، خامه دوزی ها و سرمه دوزی های هنرمندان، چادر و زیورهای مختلف ( در بلوچستان ) تشکیل می دهد. مردم به دامداری و کشاورزی علاقه داشته و معمولاً در کنار هر شغل دیگری از این دو نیز بویژه در نقاط روستایی استفاده می برند.

موسیقی: موسیقی سیستان و بلوچستان از جمله هنرهایی است که به جهت شرایط خاص استان، شاخص تر از دیگر استان ها، طی سالیان دراز گرما بخش شادی و شور مردم این سامان بوده است. سازهایی مثل قیچک، رباب ، بنجو، تنبورک، دهلک و سازهای ضربی، مانند طشت و کوزه که خاص منطقه است، وسعتی در خور توجه به موسیقی این خطه داده و به همراه دهل و سرنا از دیگر سازهای رایج، بویژه در منطقه سیستان، رونق افزای محافل جشن و سرور می باشد. از انواع موسیقی در استان می توان موسیقی های رزمی ، مجلسی، عرفانی و بزمی را نام برد، که بیان کننده غم ها، شادمانی ها، حماسه ها و روحیه فداکاری، تقوی، وفای به عهد، حب وطن و میهمان نوازی مردم استان است.

هنرهای دستی : هنرهای دستی در استان اهمیت ویژه ای داشته و نقش مهمی در ایجاد اشتغال و تأمین درآمد سکنه ایفا می کند. این هنرها نشأت گرفته از خصوصیات اخلاقی و اجتماعی مردم می باشد. صنایع دستی بیشتر در نقاط روستایی و توسط زنان و دختران انجام گرفته و مخصوصاً در فصل زمستان رونق بیشتری می یابد. مهمترین انواع صنایع دستی استان عبارتند از: سوزن دوزی بلوچی، قالی و قالیچه، سکه دوزی، حصیربافی، سفال سازی، جواهرسازی، خراطی، پلاس بافی، خامه دوزی، پارچه بافی سنتی و ساخت ادوات موسیقی. در این بین سوزن دوزی به جهت ظرافت و تنوع و کاربرد متفاوت آن، قالی و قالیچه به جهت رواج دامپروری، با کیفیت و نقوش زیبای آن، سکه دوزی به جهت استفاده در جشن ها و عروسی ها و تنوع زیاد، سفال سازی به جهت استفاده از دست و عدم بکارگیری ابزار مدرن با سابقه ای بسیار طولانی و حصیربافی به جهت فراوانی نخل وحشی و تنوع محصولات از جایگاه و جلوه خاصی برخوردار می باشند.

صنایع دستی دزفول،تاریخی دیرپا

IMG-20150515-WA0000(1)

سابقه صنایع دستی را در دزفول باید از زمانی بدانیم که مهارت‌های فردی با استفاده از اندیشه و خلاقیت، دستان پرتوان و سواد اولیه، انسان را به ساخت وسایل مورد نیازش وادار کرد.بر حسب نوشته‌های پروفسور گیرشمن، در ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد در کوه‌های شمال خوزستان مردمانی زندگی می‌کردند که با فن سفالگری و بافندگی آشنایی داشته‌اند. با توجه به این که کوه‌هایی که در موقعیت جغرافیای  شهرستان دزفول قرار دارند جزو کوه‌های مذکور می‌باشند به رایج بودن این گونه مهارت‌ها که امروز به آنها صنایع دستی گفته می‌شود پی خواهیم برد. این مصنوعات روزگاری مصرفی بودند و سپس برای معاملات پایاپای استفاده شدند و در نهایت به عنوان شغل و حرفه درآمدند.راسته‌های متعدد در بازار قدیم، نام برخی محله‌ها، مساجد و القاب خانوادگی شهروندانی که از پیشه‌های صنایع دستی اقتباس گردیده، نشان از غنا و توانمندی‌های صنایع دستی این شهرستان است. با اندکی تامل در پیشینه این مشاغل در دزفول به قریب ۶۰ حرفه پی خواهیم برد که جمعیتی حدود یک ششم شاغلان و کاسب‌کاران روزگار خود را در این شهر شامل بوده است.

صاحبان این حرفه‌ها تولیدکنندگان کلیه مصنوعات مورد نیاز مردم این خطه اعم از پوشاک، لوازم خانه، وسایل زندگی، تجهیزات و ابزار پیشه‌وران بوده‌اند. به طور کلی آنچه در منزل، مسجد و محل کسب مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفت توسط صنعتگران صنایع دستی دزفول ساخته می‌شد. هیچ کالایی برای مصرف مردم به این منطقه وارد نمی‌شد بلکه دزفول تامین‌کننده کالاهای مورد نیاز شهرهای اطراف و استان‌های همجوار بوده است. حتی کالاهایی به هندوستان و اروپا و مقنعه و سفال به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس صادر می‌گردید. باید خاطرنشان کرد انواع حرفه‌های صنایع دستی از گذشته تا به امروز در این شهرستان بافته‌های اداری، بافندگی سنتی، نمدمالی، سفالگری، فلزی و آلیاژی، زیورآلات سنتی، سنگ‌تراشی، کاشی، شیشه‌گری، خراطی، ریزه‌کاری چوب، محصولات حصیری، فرآورده‌های چرم و پوست، بافتنی، قلم‌زنی، معرق‌کاری، چاپ‌های سنتی و سایر فرآورده‌های دستی است. گستردگی‌ حرفه‌ها در این شهرستان چنان بوده که از ۲۴ گروه طبقه‌بندی در کل کشور، دزفول در ۱۸ گروه قریب ۶۰ نوع حرفه داشته است. نام محله‌ها، مساجد، مکان‌ها و القاب مشهور تاییدی است که این ادعا را به سندی زنده مبدل می‌سازد. تعدد رشته‌ها و کثرت صنعتگران موجب گردید تا دزفول به عنوان قطب صنایع دستی استان خوزستان محسوب شود. علاوه بر آن مصنوعات از چنان کیفیتی برخوردار بودند که فروش آنها از محدوده جغرافیایی شهرستان و استان گذشته و به دیگر استان‌ها گسیل داده شده و حتی برخی اقلام نیز صادر شده‌اند.

خانه‌ات را با خود ببر

h3

اگر زندگیتان را از راه دامداری می‌گذراندید و در منطقه‌ای زندگی می‌کردید که به‌خاطر شرایط آب‌ و هوایی، همیشه علف کافی برای دامتان پیدا نمی‌شد، چه‌ می‌کردید؟ در هر فصل به‌ جایی کوچ می‌کردید که علف کافی داشته باشد؟ هر جا که می‌رفتید یک خانه جدید می‌ساختید یا خانه‌تان را طوری می‌ساختید که بتوانید آن را با خودتان همه جا ببرید؟ در گذشته، ترکمن‌ هایی که در شمال شرق ایران زندگی می‌کنند، دقیقاً همین کار را می‌کردند. آنها خانه‌هایشان را طوری می‌ساختند که بشود به‌راحتی آن را جمع کرد، به‌این طرف و آن‌ طرف برد و باز آن را برپا کرد. برای همین خانه‌های آنها شکل آلاچیق دارد، اسم این آلاچیق متحرک «آغاج‌اُوی» است که به‌زبان ترکی ترکمنی یعنی خانه چوبی . این آلاچیق‌ها از مواد طبیعی ساخته می‌شوند: چوب درختان، پشم گوسفندان و نی‌نیزارها و بافته‌هایی که همه از مواد طبیعی به‌وجود آمده‌اند. این روزها اما زندگی ترکمن‌ها خیلی تغییر کرده. آنها دیگر مجبور نیستند کوچ کنند و در نتیجه مجبور نیستند خانه‌هایی متحرک داشته باشند، با وجود این هنوز هم بعضی از آنها آلاچیق می‌سازند و در آلاچیق زندگی می‌کنند.

نمد که از به‌هم فشردن پشم حیوان‌ها درست می‌شود، برای پوشاندن سقف و دیوارهای آلاچیق خیلی مناسب است. ترکمن‌ها برای پوشاندن آلاچیق‌هایشان از نمد سیاه یا سفید استفاده می‌کنند. «آق‌اوی»، آلاچیق‌هایی با نمد سفید، بیشتر برای تازه‌ عروس و دامادها استفاده می‌شود یا برای پذیرایی از مهمان‌ها، و مردم معمولی در «قارا اوی» زندگی می‌کنند، یعنی آلاچیق‌هایی با نمد سیاه. روی نمد دور تا دور آلاچیق را با حصیری که از نی درست کرده‌اند می‌پوشانند. فرش یا جاجیمی که به‌صورت نواری باریک و بلند دورتا دور آلاچیق بسته شده برای استحکام اتصال های آلاچیق به کار می‌رود، اما واقعاً آن را زیبا می‌کند. قسمت دایره‌ای بالای آغاج‌اوی، پنجره یا هواکش آن است. برای ساختن سقف آلاچیق از تعداد زیادی چوب کمانی استفاده می‌کنند که نوک آنها تراش خورده و انتهایشان پهن است. قوس این چوب‌ها باعث می‌شود قسمت بالای آلاچیق گنبدی‌شکل شود. چوب‌های دیواره‌های آلاچیق به‌صورت ضربدری به‌هم وصل می‌شوند و در قسمت بالای دیوارها به چوب‌های سقف متصل می‌شوند. ترکمن‌ها برای اتصال چوب‌ها، از بندهایی محکم استفاده می‌کنند که از پوست شتر درست می‌شود.

پیر شالیار؛ آیینی باستانی در سرزمین باستانی ارومانات

5223801128214924025393311648234198175144

روستای اورامانات تخت یکی از فضاهای ویژه روستایی کردستان است که علاوه بر زیبایی چشم اندازها، به دلیل اجرای همه ساله مراسم باستانی و حیرت انگیز پیر شهریار یا پیر شالیار قابلیت های ارزشمند جهانگردی دارد. آرامگاه پیر شهریار که به پیر شالیار نیز معروف است از قدسین زرتشتی و زیارتگاه ها و معابد بسیار مورد احترام مردم این ناحیه می باشد. به روایتی پیر شالیار و مراسم آن از یادگارهای دوره پیش از اسلام است. مراسم فوق در اواخر تابستان و به مدت یک هفته انجام می شود. مردم منطقه ابتدا در فصل تابستان، گردوهای درخت ها را می چینند و خشک می کنند و به منظور استفاده در این مراسم نگهداری می کنند سپس در زمان انجام مراسم، بچه ها به نمایندگی از جانب چند تن از بزرگان منطقه به درب منازل رفته و جهت تهیه آش مخصوص از مردم آرد و گوشت قربانی (گوسفند یا گاو) و مواد لازم دیگر را جمع آوری نموده و در ظروف خالی شده اجناس جمع آوری شده آن ها، تعدادی گردو می ریزند. سپس با آرد جمع آوری شده نان می پزند و مقداری از گردوهای سائیده شده را با خمیر نان مخلوط می کنند. معمولاً خانم ها هر روز به میزان قابل توجهی نان می پزند و در اختیار مردان جهت صرف ناهار و شام قرار می دهند. صبح خیلی زود، تعدادی از مردان آشپز، دیگ ها را روی اجاق ها گذاشته و مقدار زیادی گوشت و سایر مواد داخل آن ها می ریزند و آش مخصوص می پزند و هنگام نهار و شام بین اهالی احسان می کنند.
هر روز پس از صرف نهار، مردها در پشت بام وسیع یکی از منازل به رقص های گروهی عرفانی می پردازند. شیوه اجرای این رقص بدین شکل است که کلیه مردها دست ها را به کمر یکدیگر حلقه می کنند و آرام آرام می چرخند و تعدادی مابین ۳ تا ۸ نفر نیز در وسط گروه رقص، دایره وار می چرخند و مرتباً سرهایشان را تکان می دهند و موهای بلند خودشان را آشفته می کنند و آن قدر این حرکت تکرار می شود که معمولاً چندتایی از آن ها از خودبیخود شده و چاقو، قیچی، سیخ کباب و … را در بدن خود فرو می کنند. برای اینکه اشخاص آسیبی به خود نرسانند دیگران جلوی این افراد را به سرعت می گیرند. پس از پایان رقص، شب هنگام وارد خانه ای که گویا خانه پیر بوده، می شوند و به خواندن اشعاری در وصف پیر می پردازند و آنگاه لنگه کفشی را که در صندوق یکی از اتاق ها است و معتقدند به پیر شالیار تعلق دارد، از صندوق در می آورند و دست به دست می دهند و با احترام خاص می بوسند و سپس در صندوق نگهداری می کنند. روز آخر انجام مراسم، ماست و نان تهیه می کنند و به صورت گروهی به سمت آرامگاه پیر می روند و به محض ورود به محوطه باز آرامگاه، کفش ها را از پا درمی آورند و پای برهنه، زمین را می بوسند و آنگاه به زیارت پیر مشغول می شوند و دستمال هایی نیز جهت گرفتن حاجت به دیوارها و درخت های محوطه آرامگاه می آویزند و سپس به خوردن نان و ماست می پردازند و برای خوردن آن تلاش زیاد می نمایند تا از خوردن آن بی بهره نمانند، زیرا معتقدند خوردن نان و ماست روز آخر در جوار آرامگاه پیر، تبرک است و در درمان بیمار ها نیز مؤثر است. غروب همان روز (روز هفتم) مراسم پایان می پذیرد.

بازیهای محلی استان ایلام

2016127211952817390a

مردم ایلام به فراخور نوع زندگی و معشیت از گذشته های دور تا کنون از انواع شیوه های سرگرمی و بازیها ی مختلف در موقع فراغت و مراسمات شاد استفاده نموه اند، ولی و امروزه به علت مشکلات فراوان زندگی از یک سو ورایج شدن سرگرمیهای متنوع دیگر این نوع بازیها کمتر اجراء می شوند. معمولاُ مردان و زنانی که سنی از آنها گذشته و قدرت جسمی کمتری دارند در موقع فراغت تنها به شرح خاطرات گذشته و برخی شوخیها با همدیگر می پردازند ولی دیگران به انجام برخی سرگرمیها وبازیها مبادرت می ورزند . زنان که تنها شبها مقداری فرصت دارند گاهی به انجام بازی (گل وپوچ ) وبرخی سرگرمیهای کلامی دیگری پردازند ولی دختران وخصوصاً نوجوانان به بازیها وسرگرمی های بیشتری می پردازند که عمده ی آنها از طریق مدارس یاد گرفته اند .

عمده ترین بازیهای مردان (بیشترجوانان ونوجوانان) ایلامی علاوه بر بازیهای جدیدی مثل ، فوتبال ووالیبال از این قرارند :

۱٫ کِلاورِوان (Kelāwrewān ) : در این بازی بازیکنان به دوسته مساوی تقسیم شده وسپس روی زمین دایره ای به شعاع مناسب مشخص می نمایند و یک گروه به قید قرعه در درون دایره به حالت چهار دست وپا قرار می گیرند وهر کدام کلاهی به سردارند و دسته ی دوم بایستی بدون آنکه ضربه ی پای تیم مقابل خورده باشند یکی از کلاهها را برداشته وبه سرعت به نقطه ای که در فاصله ی دورتر از قبل مشخص شده برساند و در حین فرار صاحبان کُلا (تیم درون دایره ) بایستی سعی کنند او را بگیرند و همبازی های وی به او کمک کرده و ممکن است کُلا دست به دست گردد تا به مقصد برسد واگر رسید یک امتیاز و اگر کلاه را پیش از رسیدن به محل بازس گرفتند تیم مقابل بایستی در درون دایره قرار گیرد و بازی از نوشروع می گردد وممکن است از قبل سقف امتیازی مشخص شده باشد وهر تیمی زود به آن سقف امتیاز رسید برنده نهایی می باشد. این بازی مختص مردان است .

۲٫ پَلان (Palân) : افراد به دو گروه تقسیم و هر گروه سه قطعه سنگ باریک وبلند (حدود ۴۰ سانتیمتری ) را در یک ردیف و به فاصله یک تا ۵/۱ متری از همدیگر قرار داده وبایستی فاصله ی هر دو گروه مناسب پرتاب سنگ اعضاباشد. سپس به قید قرعه یکی از گروهها شروع نموده وهر فرد یک سنگ به طرف سنگهای تیم مقابل پرتاب می نماید واگر یکی از آنها را انداخت سنگ دیگری پرتاب می کند وهمینطور تا آخر اگر نزد نفر بعدی تا همه ی تیم سنگهای خود را به هدف پرتاب کردند و پس از آن تیم مقابل به همین روال شروع می کنند هر تیمی که زودتر از دیگری هر سه عدد سنگ کاشته شده را هدف قرار دارد ، یک امتیاز می گیرد و سپس جای تیمها عوض وبازی از نو آغاز می گردد واگر سنگهای یک گروه سالم مانده وهیچکدام زده نشدند وگروه دیگر ه هر سه سنگ (نشانه اش ) افتادند دو امتیاز محسوب وزمین هم جابجا نمی شود سقف امتیاز از قبل مشخص وهر گروهی زودتر به آن سقف برسد ، برنده است. این بازی بیشتر توسط مردان اجرا می شود. ولی گاهی زنان نیز مشارکت دارند.

۳٫ چُوزَر (Čoozar = چوب طلایی ): بازی منحصراً در شب انجام می شود و بیشتر بوسیله ی نوجوانان (پسر و دختر) به اجرا در می آید. در این بازی افراد به دو گروه تقسیم وسپس قطعه چوبی کوچک که دارای نشانه ی مشخص باشد و یا آنرا مثلاً بابستن پارچه ای مشخص نموده باشند را تهیه نموده وسپس هر دو گروه رو به یک طرف نموده ویک نفر قطعه چوب را بدون آنکه خود نگاه کند به طرف پُشت پرتاب می کند وپس از چند ثانیه مکث همه به آن طرف هجوم برده و به دنبال یافتن چوب بر می آیند وضمن آن بایستی مراقب گروه دیگر باشند که اگر آنرا یافتند فوراً آن فرد را گرفته وچوب راپس بگیرند. هر گاه فردی آنرا پیدا نمود بایستی به شدت پنهان کاری نموده وبه نحوی اعضای گروه خود را با خبر کند وکم کم به کناری کشیده وآماده ی فرا به سوی محل نشانه ای که از قبل تعیین شده بشود وبه محض آماده شدن بایستی با صدای بلند بگوید : « یافتم » وسپس فرا کند واز این لحظه مثل بازی «کِلاوروِان » افراد هر دو گروه سعی در بردن چوب به محل نشانه ویا پس گرفتن آن هستند وامتیاز دهی نیز مثل بازی کلاروروان است .

۴٫ قاچان یا قَمچان : این بازی که مشترک بین پسران ودختران است بسیار پیچیده می باشد و بطور کلی عبارت از ۱۲ عدد ریگ ( به اندازه ی حبه قند ) می باشد وافراد شرکت کننده (حداکثر ۴ نفر ) به ترتیب انها را در مُشت گرفته وسپس در یک حرکت تند آنها را مقداری به هوا پرتاب می کند وسپس بایستی با پشت دست آنها را نگهدارد و تعدادی که روی پُشت دست قرار می گیرند بایستی کمتر از ۴ عدد نباشند واگر کمتر از ۴ شد نوبت نفر بعدی است واگر ۴ یا بیشتر شد بایستی با حرکت دیگر آنها را به هوا انداخته ومجدداً در مُشت بگیرد وسپس با حرکت دیگر ۳عدد آنها را به دست دیگر پرتاب کند ویک عدد را نگه دارد . در همه ی این حرکات بایستی هیچکدام از ریگ ها به زمین نیافتند وقتی این عمل انجام شدبه یک ریگ باقی را به هوا پرتاب و همزمان یک ریگ از آنهایی که در زمین هستند باهمان دست برداشته و فوراً ریگ پرتاب شده به هوا را بدون رسیدن به زمین نیز می گیرد و این عمل تکرار می شود تا وقتی مجموع ریگهای به ۴ رسید ومثل عمل قبل سه عدد آنها را به دست دیگر پرتاب می کند و همینطور تا همه ی ریگها را از زمین بردارد وعمل جدا سازی را به دسته های سه تایی انجام دهد واگر موفق شد به همه ی طرف های دیگر بازی (به هر تعداد که باشند ) می گوید :«کِرر» به معنی (کِرج شدن مُرغ و خوابیدن روی تخمها ) وبازی را از اول مجدداً شروع می کند ودر هر مرحله که شکست بخورد نوبت به نفر بعدی می رسد واگر موفق شد با هر مرحله یک عدد از ریگها را به عنوان تخم زیر ران دیگر بازیکنان می گذارد و اگر تا آخر موفق شد و فقط سه عدد ریگ ماند بایستی هر سه عدد ریگ را به پُشت دست نگهدارد ومجدداً به داخل دست (با پرتاب کردن به هوا ) برگرداند وگاهی برخی اعمال دیگر برای سنگ آخر انجام می یگرد و در نهایت پس از اتمام سنگها آن فرد برنده می شود ولی اگر در حین بازی نتوانست و دیگران موفق شدند بایستی ابتدا «کِرج » شدن خود وسپس تک تک ریگ ها را پَس بدهند وسپس طرف را «کِرج » نمایند. بازیهای فراوان دیگری رواج دارد مانند : ۱٫ هِشار هِشاره(قایم موشک ) ۲٫ اَکاوتی(اَلک دولَک ) ۳٫ هفت سنگ ۴٫ جَوزان ۵٫ تیله بازی ۶٫ دالِگه دَخیل(گرگم به هوا ، مخصوص دختران ) ۷٫ قُلان (لنگران )