خلیج فارس
پارک ساحلی مرجان یکی از زیباترین مراکز دیدنی کیش
پارک ساحلی مرجان که در مجاورت بازار مرجان واقع شده، یکی از زیباترین مراکز دیدنی کیش است که بازار مرجان را به دریا ارتباط می دهد. بسیاری از مسافران و ساکنین جزیره اوقات تفریحی خود را در کنار این پارک گذرانده و از مناظر زیبای ساحلی کیش لذت می برند. آلاچیق ها و محوطه سازی جذاب این پارک ساحلی فرصت مناسبی را برای شما بوجود می آورد که فارغ از هیاهوی بازار به دیدار دریا و چشم انداز های زیبای طبیعت اطراف بروید و در طول اقامت خود در جزیره کیش از این منطقه که دارای ساحلی بسیار زلال و شفاف می باشد دیدن کنید و عکس های به یاد ماندنی بگیرید. علاوه بر این تماشای طلوع آفتاب از این پارک، خاطره ای فراموش نشدنی است.
گنبدی از جنس دریا
جزیره قشم بزرگترین جزیره خلیج فارس است که در این روزها آب و هوای معتدل و خوبی برای سفر دارد. به خصوص اگر در مناطق سرد کشور زندگی می کنید، این جزیره گرم و آفتابی بهانه خوبی برای یک سفر اسفند ماهی به شما می دهد! یکی از دیدنیهای این جزیره برای گردشگران علاقمند به آثار تاریخی و فرهنگهای بومی، مقبره «بیبی تمسنتی» است. مقبره «بیبیتمسنیتی» که به نام بی بی مریم هم معروف است، در روستای «تم سنیتی» در جزیره قشم قرار دارد. از روستا که بگذرید با بستری خشک شده از رودخانهای که گویا تا همین چندی پیش جاری بوده، روبهرو میشوید و پس از گذشتن از آن اولین چیزی که توجهتان را جلب میکند، نمای باقیمانده گنبدی تاریخی است که نشان میدهد آدرس را درست آمدهاید. نام «تم سنیتى» یا «طم صنیتى» (به روایت بعضى کتابها) در حقیقت باید نامى باشد که اسپانیایىها به بقعه پیر داده و احتمالا تغییر یافته Tomb Saint یا Saint Tomp (مقبره مقدس) است. این بنا از جنس سنگ و مرجان همراه با روکش آهک صدفی ساخته شده است اگر شما هم جزو افراد کنجکاو و تیزبین باشید با کمی پیادهروی در اطراف این آرامگاه دچار شگفتی فراوانی میشوید زیرا با یک نگاه اجمالی میتوانید تعداد زیادی تکههای سفال را از دورههای مختلف تاریخی و همچنین سنگ قبرهای تاریخی مشاهده کنید.
این مکان ارزش و احترام خاصی بین مردم روستا دارد، آنقدر که دور تا دور آن را قبرهای بسیاری از دوران مختلف تا امروزه پوشانده است. بنای مقبره دارای پلانی چهار ضلعی است که از خارج به هشت ضلعی تبدیل و به گنبد ختم میشود. آنچه از شواهد و قرائن پیداست در چهار طرف بنا سازههایی وجود داشته که امروزه تخریب شدهاند. این سازهها به صورت یک تل آوار در ضلع جنوبی، بقایای دو دیواره در ضلع غربی و باقیمانده اتاقی کوچک در ضلع شمالی و طاقنماهای تزئینی در ضلع شرقی به چشم میخورد. در داخل اتاق مقبره تلی از خاک دیده میشود که روی آن یک پارچه سبز رنگ کشیده شده است که بیانگر اعتقاد اهالی روستا به تدفین شخصی بزرگ و احتمالا امامزاده در این محل است. هنوز در گوشه و کنار این بنا ثار کاشیکاری و رنگهای تند تکههای باقیمانده کاشی به چشم میخورد که نشان میدهد در روزگاری دور این بنا دارای تزئیناتی از جنس کاشی بوده است. در اطراف این گنبد تعداد زیادی سنگ قبر با اشکال مختلف دیده میشود که روی بیشتر نها کتیبههایی به خط کوفی، نسخ و ثلث وجود دارد . پلان بنا به صورت چهار گوش است و برای ایجاد گنبد بنای چهار ضلعی به هشت ضلعی تبدیل شده و گنبد را روی آن ایجاد کرده اند که در داخل آن تزئیناتی به صورت کاربندی ها و مقرنس کاری هایی از گچ دیده می شود. لاشه سنگ و ملات گچ شیوه ای پارتی – ساسانی است که در این بنا نیز به کار رفته است. ورودی بقعه در قسمت غربی است که با توجه به آثار باقی مانده یک ایوان کوچک نیز داشته است و با توجه به نوع گنبد سازی و تزیینات می توان این بنا را به دوره تیموری(قرن هشتم) نسبت داد. شاید در کمتر نقطهای از ایران بتوانید مشابه این گنبد را پیدا کنید زیرا جنس گنبد بنا از مرجانهای دریایی است و از داخل نیز با آهک صدفی اندود شده است. هنوز در گوشه و کنار این بنا آثار کاشیکاری و رنگهای تند تکههای باقیمانده کاشی به چشم میخورد که نشان میدهد در روزگاری دور این بنا دارای تزئیناتی از جنس کاشی بوده است. در اطراف این گنبد تعداد زیادی سنگ قبر با اشکال مختلف دیده میشود که روی بیشتر آنها کتیبههایی به خط کوفی، نسخ و ثلث وجود دارد.
تماشای جنگل در جزیره
در آخرین روزهای پاییزی و سراسر زمستان، مسافران شهرهای جنوبی، بویژه سواحل نیلگون خلیج فارس و جزایر آن به طور چشمگیری افزایش مییابند. گردشگرانی که به جزیره بزرگ و زیبای قشم سفر میکنند، اگر اهل گردش در طبیعت باشند، حتما به دیدار جنگلهای دریایی حرا میروند . جنگلهای حرا در هرمزگان و حتی برخی نقاط دیگر سواحل خلیج فارس و شمال دریای عمان رشد میکنند اما در قشم زیبایی دلانگیزی دارند. وقتی سوار قایق میشویم و دل آب را میشکافیم و از لابهلای شاخسارهای حرا میگذریم، طبیعتی بکر و رویایی، روحمان را طراوت میدهد و اگر نسیمی بوزد تا اعماق جانمان رسوخ میکند.حرا گونهای درخت مانگرو است که در سواحل شمالی قشم به فراوانی دیده میشود. قشم وسیعترین و انبوهترین جنگلهای حرا را دارد. از این رو یونسکو جنگلهای این جزیره را بینظیر لقب داده و نام آن را در فهرست ذخایر زیست کره زمین ثبت کرده است. جنگل حرا محل مناسبی برای پرندگان مهاجر در زمستان به شمار میرود بنابراین اگر از حالا تا چند ماه آینده به قشم بروید، در جنگلهای حرا، پرندگان دریایی را خواهید دید که هر یک زیبایی خاص خود را دارند و نغمه آنها در آسمان جنگل و خلیج فارس گوش نواز خواهد بود.
هوای مطبوع این روزها، گشت و گذارتان در جنگل را دلپذیرتر میکند. تعجب نکنید که آنجا کاکاییها، پرستوهای دریایی و فلامینگوهای سرخ پر را در دستههای چند صدتایی یا گاهی چند هزارتایی میبینید. جنگلهای حرا ویژگیهای خاص خود را دارند. این طور نیست که در گردش خود همیشه با یک منظره جنگلی روبهرو شوید. اگر زمانی به آنجا بروید که آب دریا پایین آمده، درختان با تنهها و شاخسارهای خود شما را دربرمیگیرند اما هنگام مد دریا دیگر تنه درختان را نمیبینید. چشمانداز مقابل و اطرافتان شاخسارهایی است که از دل آب سر بر آوردهاند. هنگام بالا آمدن آب، تنه درختان زیرآب میمانند. پس جنگلهای کارا با تغییر وضعیت آب دریا، تغییر چهره میدهند. جنگلهای حرا هدیه مشترک دریا و خشکی است و چون به علت جذر و مد آب دریا گاهی سطح آن را آب فرا میگیرد، بکری خود را حفظ کرده و از آثار مخرب تمدن صنعتی در امان مانده است. اگر برای گردش و خرید به قشم سفر میکنید، بدون دیدار از جنگلهای حرا سفرتان ناقص است و بعدها از فرصتی که از دست دادهاید، پشیمان خواهید شد.
غاری برای پنهان شدن!
روستای خربس یا خوربیز را باید در فاصله ۱۰ کیلومترى غرب شهر قشم ببنید. روستایی که روزگاری یکی از بزرگترین و پر رونق ترین نقاط جزیره بوده است و این روزها، جز ویرانه چیزی از آن باقی نمانده است. دقیقش را بخواهید، باید بگوییم که برکه و کلاته گورستان تنها بازمانده های روستای خربس هستند که روزگار رونق و تردد سیاحان و کشتی رانان را در این منطقه به یاد می آورند. با این حال، باستان شناسانی که روی این روستای کهن تحقیق کرده اند، عمر آن را به ۱۴۰۰ سال قبل نسبت می دهند. یعنی زمان ساسانیان. این روستا در میانکاسهاى وسیع قرار گرفته که اطراف آن را دایرهوار تپههاى کوتاه و بلند مرجانى پوشاندهاند. این ارتفاعات همگى مشرف به شهر هستند و شهر تا دریا فاصله کوتاهى دارد. در سمت راست، برکه ـ یا آبدان ـ بزرگى است که طاق گهوارهاى آن نشاندهنده قدمت این بنا است. چیزی که در نگاه اول بیش از هر چیز غافلگیرتان می کند، کنده کاری های دیواره های غار است که عده ای معتقدند محل پنهان شدن زنان و کودکانی بوده است که روزگارى در دشت هموار خربز زندگى مىکردهاند و هر لحظه امکان یورش دزدان دریایى به آنها وجود داشته است
از گورستان تا پناهگاه : در میاندشت خربس، وقتى رو به شمال بایستیم، آثار ساختمانى قلعه مخروبهاى از سنگ را مىبینیم که احتمال مىرود در دوران بعد از صفویه چندبار بازچین شده باشد. در جلو همین قلعه، در فاصلهاى نه چندان دور از غارهاى خربس، گورستانى وسیع و قدیمى وجود دارد که هم گورهاى پیش از اسلام و هم بعد از اسلام در آن دیده مىشود. درست مشرف بر این گورستان، در دیواره صخرهها و در سینه کوه در ارتفاع ۲۰ تا ۳۰ متر چند دهانه به صورت غار مانند به چشم مىخورد که به غارهاى خربس شهرت دارند. غارهایی که شگفتی طبیعت جزیره به شمار می روند. کهن، شگفت انگیز و پر رمز و راز. این غارها که از پدیدههاى کهن زمینشناختى هستند، دنباله چینخوردگى رشته کوههاى زاگرس به حساب می آیند که در هزارههاى گذشته از زیر آب سربرآوردهاند. اما در طول زمان و در دورههاى تمدنى بعد دچار دگرگونى و تغییرات دیگرى شدهاند. غارهاى خربس که از بیرون ساختار ساده و طبیعى و زمینشناختى خود را همچنان حفظ کردهاند، از درون با مجموعه دهلیزها، تالارها و اتاقهاى متعددی دارند که به عقیده برخی از محققین، روزگاری نیایشگاه پیروان میترائیسم بوده اند. به خصوص که ساختار رازآمیز و تو در توى غارهاى خربس و قرار گرفتن آن بر بلندى کوه این عقیده را دامن زده است. غارهاى خربس را به لحاظ شکل و ساختار با دخمههاى آذربایجان، کردستان، لرستان، بوشهر، اهواز و شوشتر مقایسه مىکنند. غارهاى خربس به ویژه از نظر فضاهاى درونى شکل و طرح اولیه خود را حفظ کرده و به همان صورت کهن خود باقىمانده است. چیزی که در نگاه اول بیش از هر چیز غافلگیرتان می کند، کنده کاری های دیواره های غار است که عده ای معتقدند محل نگهدارى استخوانهاى مردگان زرتشتی در آیین بوده اند. عده ای هم عقیده دارند این حفره ها محل پنهان شدن زنان و کودکانی بوده است که روزگارى در دشت هموار خربز زندگى مىکردهاند و هر لحظه امکان یورش دزدان دریایى به آنها وجود داشته است. این حفره های دستکنده، با راهروهاى باریک به همدیگر راه دارند و در تالار مرکزى، که جاى اجتماع بوده، دو تاقچه کوچک جاچراغى نیز به چشم می خورد.
ساکنان امروزی غار : اگر گذارتان به این غارها بیفتد می بینید که بر فراز این غار، همیشه یک جفت عقاب ماهیگیر (که از انواع نادر و مرغوب عقابهاى جهان هستند) به چشم مىخورند که در ارتفاعات صخرهاى لانه دارند و تخم مىگذارند. اما به جز این دو عقاب، چندین خفاش دم موشى هم در غار زندگی می کنند که بیشتر در زاویههاى تاریک و بخش انبار ذخایر غار (حفرههاى زیرین) خانه دارند. موجوداتی که گفته می شود نسل آنها رو به انقراض است اما به لطف امن بودن این غار، می توانند زاد و ولد موثری در قشم داشته باشند. این غارها را می توانید در پانزده کیلومتری شهر قشم در سمت راست جاده قشم به روستای خربس و روستای درگهان ببینید.
جزیره رنگین کمان هرمز
اینجا هرمز است؛ شگفتی زمین شناسی ایران و جهان… جایی که خاک سرخ و کوه های رنگارنگ گرد هم آمده اند تا یکی از عجایب خلقت به وجود آید؛ جزیره ای که برای زمین شناسان آزمایشگاهی تحقیقاتی است و برای هنرمندان تابلوی نقاشی بی کم و کاست. خلیج فارس جزایر متعددی دارد اما هرمز منحصر به فرد ترین آنهاست و این را به خاک رنگین کمانی اش مدیون است. شاه کلید ورودی خلیج فارس که در مجاورت تنگه هرمز قرار دارد… این خاک انواع کانی ها را که شکل دهنده سنگ ها هستند در خود جای داده تا خاک رنگارنگی به وجود آید و جزیره هرمز نام بگیرد. البته نام این جزیره، یادگار روزگاری است که مردمانش هنوز به خاطر هجوم مغولان، بندر معتبر هرمز و یا هرمزد را در مصب رود میناب با خلیج فارس ترک نکرده بودند و اینجا ساکن نشده بودند اما قدمت به وجود آمدن این جزیره بیش از اینهاست؛ زمانی که هنوز انسان پا به این کره خاکی نگذاشته بود. اغراق نیست اگر بگوییم که خاک تاکنون این همه طیف رنگی را در خود جای نداده است. جزیره رنگارنگ هرمز برای خود جعبه مداد رنگی کاملی است و رنگ های متنوع آن هر چشمی را خیره می کند. جزیره هرمز، یک جزیره معمولی نیست؛ توده گنبدی بیضی شکل نمک است که از سطح آب بیرون آمده. اگر چه همه سوی هرمز همانند همه جزیره ها به آب می رسد اما خشکی برآمده اش توده بزرگ نمکی است؛ نه سنگ و خاک. هرمز از لحاظ زمین شناسی از مهم ترین گنبدهای نمکی در دنیا و از دیدگاه زیبایی شناسی بی رقیب ترین آنهاست. خاک تاکنون این همه طیف رنگی را در خود جای نداده است. جزیره رنگارنگ هرمز برای خود جعبه مداد رنگی کاملی است و رنگ های متنوع آن هر چشمی را خیره می کند.
نمک شناور : هرمز جزیره پیری است؛ جزیره ای که میلیون ها سال به خود دیده تا به این هیبت درآید. اگر بخواهیم سن و سال این جزیره پیر را بدانیم باید به روزگار پیش از پیدایش آن رجوع کنیم؛ به دوران پالئوزوئیک؛ همان عهده بی مهرگان دریایی، شروع زندگی انوع باکتری ها و موجودات زنده اولیه؛ درست زمانی که سطح خشکی ها بسیار پایین بود. گنبد نمکی پیر در همین دوران به دنیا آمد؛ ۵۰۰ میلیون سال قبل؛ زمانی که توده نمکی اعماق زمین از سبکی زیاد به لایه بالایی زمین رسیده بود و قصد بیرون آمدن از پوسته این کره خاکی را داشت. در این میان گسل ها که شکستگی های عمیق و متحرک زمینند، تنها راه ورود این حجم بزرگ شدند و توده نمک که مدت ها محبوس پوسته زمین بود، با اختلاف وزن و حجمش نسبت به دیگر سنگ ها، خود را از اعماق زمین بالا کشید، از گسل ها عبور کرد و در این بین، سنگ ها و کانی های موجود لایه های زیرین زمین را هم جارو کرد و با خود بر بستر دریا نشاند. تا این توده نمکی از اعماق دریا به سطح دریا برسد، میلیون ها سال گذشت. توده نمکی کم کم به سمت سطح آب حرکت کرد و در حین بالا آمدن از اعماق آب، سنگ های دیگری را هم با خود آورد که سن آنها به دوران سنوزوئیک بر می گردد؛ یعنی زمانی که انواع گیاهان و جانوران شکل گرفته بودند و سطح خشکی ها آن قدر گسترده شده بود که کوه ها هم کاملا پدیدار شده بودند. این توده مخلوط نمک و سنگ که به آن سنگ مادر می گویند، شد پایه و اساس جزیره. حالا همه چیز آماده مانده بود تا بارش باران سطح این نمک ها را بشوید و تنها سنگ های رنگین باقی بمانند و جزیره هرمز شکل بگیرد. این اتفاق در ۲۰ هزار سال پیش رخ داد و حالا هرمز با همه زیبایی اش در کنار بزرگ ترین جزیره خلیج فارس – یعنی جزیره قشم – آرمیده است. خاک سرخ این جزیره که همانند هموگلوبین خون انسان، دارای ترکیبی آهن دار است، با ورودش به دریا بخشی از آب ای ساحلی را به گونه ای قرمز کرده که کوسه ماهیان گهگاه فریب آن را می خورند و خود را به دام می اندازند
سنگ ها و رنگ ها : هرمز جزیره رنگ هاست و قدرت نقاش طبیعت است که هنرنمایی خود را در گنبد نمکی ۶ هزار متری به رخ آدمیان کشیده، تنوع رنگی سنگ های کنده شده از لایه های مختلف اعماق زمین توسط توده های نمک آن قدر زیاد است که هرمز را به زیباترین و کم نظیرترین گنبد نمکی در دنیا تبدیل کرده تا جایی که از آن به آزمایشگاه سنگ شناسی یاد می کنند. هرمز موزه کانی های جهان است؛ یعنی همان عناصر اولیه ای که از مجموع آنها، سنگ ها شکل می گیرند. کانی ها برای زمین شناسان بسیار با ارزشمند چرا که از طریق مطالعه آنها نه تنها پی به ماهیت آن سنگ می برند و می توانند ترکیب کلی سنگ های منطقه را به دست آورند؛ بلکه می توانند رابطه خویشاوندی بین لایه های زمین شناسی یک منطقه را هم با مناطق دورتر بیابند شاید این مطالعات به نتایج شگفت آوری هم برسند؛ مثلا خانواده ای از سنگ های که در اثر حوادث طبیعی مانند شکافته شدن یا حرکت لایه های زمین از هم دور افتاده اند به نوعی به هم مربوط شوند. هرمز از این نظر یک آزمایشگاه تمام عیار است؛ جزیره ای است که ۴۰ نوع کانی را در خود جا داده تا سنگ های این جزیره زیبا از آن ها شکل بگیرد. کانی های هرمز به راحتی به چشم می آیند که مهم ترین شان «انیدرید» ، «ژیپس»، «کلسیت»، «هماتیت»، «دولومیت» و «اولیژیست» هستند. این کانی ها با خرد شدن سنگ های قدیمی و جریان آب باران به رودخانه ها و سپس دریاها رسیده و در آنجا رسوب می کنند، طی سال ها به هم می چسبند و سنگ های رسوبی را شکل می دهند.
«ریولیت» «توف» هم که از دیگر کانی های هرمز هستند گونه هایی از سنگ های آتشفشانی اند. البته وجود سنگ های آتشفشانی در این گنبد پیر، دلیل بر این نیست که در این جزیره آتشفشانی اتفاق افتاده؛ بلکه این توده های آتشفشانی که مدت ها قبل در اعماق دریا انباشته بودند به همراه توده نمکی به سطح آب آمدند و به همراه سنگ های رسوبی، لایه های سنگی آذرین را شکل دادند. اتفاقات مختلف زمین شناسی سبب شده تا جنوب جزیره هرمز مملو از خاکی باشد به رنگ سرخ که بومی ها آن «گِلَک» می نامند؛ همان منطقه ای که به «گل اخری» یا کانسار خاک سرخ مشهور است. کانسار تجمع مواد معدنی در یک نقطه است که در وقت استخراج، معدن نامیده می شود. اینجا خیره کننده ترین بخش جزیره است؛ درست جایی که خاک سرخ، دریای فیروزه ای، درخت سبز و آسمان سبز آبی آن چنان هنرمندانه گرد هم آمده اند تا نقاشی بی همتای خالق طبیعت شکل گیرد. خاک سرخ این جزیره که همانند هموگلوبین خون انسان، دارای ترکیبی آهن دار است، با ورودش به دریا بخشی از آب های ساحلی را به گونه ای قرمز کرده که کوسه ماهیان گهگاه فریب آن را می خورند و خود را به دام می اندازند. مردم اطراف این جزیره، هرمز را با «گلَک» اش می شناسند و آن را می خورند؛ همان خاک سرخ هرمز که با ماهی ساردین و نارنج مخلوط می شود تا آن را روی نان بریزند و خوردنی خوشمزه ای به نام «سوراغ» تهیه کنند.
خاک خوردنی : سوغات هرمز خاک آن است؛ خاکی که فقط زیبا و منحصر به فرد نیست. مردم اطراف این جزیره، هرمز را با «گلَک» اش می شناسند و آن را می خورند؛ همان خاک سرخ هرمز که با ماهی ساردین و نارنج مخلوط می شود تا آن را روی نان بریزند و خوردنی خوشمزه ای به نام «سوراغ» تهیه کنند؛ نانی که از پر طرفدارترین خوردنی ها در استان هرمزگان است. خاک سرخ هرمز ارزش اقتصادی بالایی هم دارد؛ تا همین چهار سال قبل، هزاران تن از این خاک گرانبها به کشورهای دیگر صادر می شد تا در صنایع مختلف رنگ سازی، لوازم آرایش، شیشه و سرامیک سازی از آن استفاده کنند. البته آخرین خبرها، از کم شدن این صادرات بی رویه حکایت می کند؛ صادراتی که اگر بخواهد ادامه یابد، به از بین رفتن خاک سرخ هرمز می انجامد. البته زیبایی و معروفیت هرمز فقط به خاک سرخش نیست، هرمز جزیره رنگ هاست. این جزیره دارای خاک های رنگی بسیاری است که در کنار یکدیگر طیف وسیعی از رنگ های سفید زرد، نارنجی، قرمز، قهوه ای، سبز و حتی طلایی ایجاد می کند. هرمز رنگ های شمارش ناپذیری دارد که از طیف رنگی گرم تا سرد را شامل می شود؛ یعنی همه رنگ هایی که یک هنرمند برای کشیدن تابلوی نقاشی خود به آنها نیازمند است. همین تابلوی نقاشی است که نه تنها زمین شناسان، هنرمندان و گردشگران ایرانی را مبهوت خود کرده؛ بلکه هر هنرمندی را که به ایران آمده، مجذوب خود کرده است. از جورج استاینمتر و ریکاردو زیپولی عکاس تا آلبر لاموریس فیلمساز.
اما این رنگ ها از کجا آمده اند؟ در جواب این سوال باید گفت که مجموع رنگ های این جزیره حاصل یک ترکیب شیمیایی است؛ حاصل یک اتفاق؛ اتفاقی از ترکیب کانی های مختلف برای شکل گیری سنگ، رنگ های هرمز یا به صورت خاک و کلوخند یا به صورت سنگ هایی محکم. البته هرمز سنگ های فلزی هم دارد. مگنتیت، هماتیت و اولیژیست سه سنگ فلزی هستند که در آنها اکسید آهن یافت می شود و سنگ فلزی طلایی رنگی به نام پیریت که به طلای ابلهان یا چشم شیطان معروف است و در خود ماده ای به نام سولفید آهن دارد. نادعلیان: خاک سرخ هرمز را که به دست گرفتم، دستم رنگی شد. این خاک به قدری رنگ تولید می کند که اگر روی لباس تان ریخته شود با هیچ ماده شوینده ای پاک نمی شود
هنر و هرمز : جزیره هرمز فقط برای زمین شناسان جزیره شگفت انگیزی نیست. هنرمندان هم بارها شیفته آن شده اند و برای خلق اثر هنری خود از خاک این جزیره بهره برده اند. احمد نادعلیان که کارشناس نقاشی و دکتری هنر تزئینات دیواری است و به هنرمند محیطی مشهور شده از مهم ترین آنهاست. «خاک سرخ هرمز را که به دست گرفتم، دستم رنگی شد این خاک به قدری رنگ تولید می کند که اگر روی لباس تان ریخته شود با هیچ ماده شوینده ای پاک نمی شود». این را نادعلیان وقتی می گوید که مدت ها از خلق آثار هنری اش در هرمز گذشته، اما هنوز وقتی یاد آن روزها می کند می شود شادی را در صدایش حس کرد البته پاک نشدن این رنگ ها دلیل علمی خاصی دارد؛ خاک سرخ هرمز از ترکیبات تشکیل شده و رس هم چسبندگی بالایی دارد. نادعلیان برای آنکه بتواند با خاک های رنگارنگ جزیره آثار هنری خود را خلق کند به مطالعات رنگ شناسی آنها روی آورد: «از نظر علمی نمی شود گفت که دقیقا چه رنگ هایی را در هرمز می بینیم؛ چرا که تفکیک دقیق این همه رنگ در این جزیره زیبا کار چشم آدمی نیست؛ اما آنچه به ظاهر دیده می شود، رنگ های اصلی به همراه طیف های مختلف رنگی هستند؛ سفید، زرد، کرم، نارنجی، قرمز، قهوه ای و سبز فیروزه ای روشن. این رنگ ها فقط به خاک جزیره مربوط نیستند، بسیاری از این رنگ ها برای کلوخ ها و سنگ های شکننده ای هستند که با دست قابل خرد شدنند». جالب است که به گفته او، رنگ سبز فیروزه ای مربوط به خاک نرم و مرطوبی است که چسبندگی بالایی هم دارد.اما نکته مهمی که باید در استفاده از خاک های رنگارنگ هرمز همیشه مدنظر قرار داد، تخریب محیط طبیعی این جزیره است و از دست رفتن این خاک ها. همین یک سال و نیم پیش بود که برای نشان دادن زیبایی جزیره هرمز، فرشی تقریبا به طول ۱۲۰۰ متر مربع از ۷۰ طیف رنگی بر ساحل جزیره نقش بست؛ فرشی که در طراحی آن از داستان ها و طرح های بومی جزیره استفاده شد. احمد نادعلیان گرچه این کار هنری را بسیار جالب می داند؛ اما خلق آن را به قیمت از دست دادن خاک های رنگی و تخریب محیط طبیعی زیبای هرمز، اثری ضد محیط زیست می نامد او که بنا به گفته خودش برای نقاشی هایش روی شیشه و غیره از مقدار کمی خاک به اندازه یک قاشق سوپ خوری خاک جزیره استفاده کرده می گوید: «بهتر است به جای این کارها، اثری در ابعاد کوچک تر خلق می شد تا خاک این جزیره کمترین آسیب را ببیند. همین بس است که سال ها خاک هرمز را صادر می کردند. از این به بعد فرصت آن است که آن را حفظ کنیم.»