آذربایجان

 
 

مسجد جامع میلان – اسکو

63

شهر اسکو به دلیل موقعیت مساعد کشاورزی منطقه ای که در آن قرار دارد همواره از شهرهای آباد ایران بوده است. نام اسکو در کتیبه های سارگن دوم پادشاه آشوری در سده های اول هزاره اول قبل از میلاد آمده است. تپه ها، آثار معماری و قبرستان های تاریخی نشان از قدمت این منطقه کهنسال دارد. همچنین میلان بعنوان بخشی از اسکو دارای سیستم تقسیم آب و آبیاری بسیار قدیمی می باشد. مسجد میلان از همان زمانی که بنیان آن گذاشته شده است یعنی در سالهای نخست هزاره دوم هجری ( کتیبه مسجد سال ۱۰۳۴ را نشان می دهد ) بصورت مجموعه طراحی و اجرا شده است. مسجد، حمام، قنات، آب نما و … از عناصر اصلی مجموعه میلان هستند. مسجد اصلی بصورت پلانی منسجم به ابعاد ۱۶× ۱۶ متر در یک مربع کامل گنجانده شده است که شامل ۹ گنبد عرقچین می باشد. عمق ایوانهای سه طرف مسجد ( شمال و شرق و غرب ) بطور دقیق محاسبه شده است. بطوریکه در مدت نزدیک به ۴ قرن در طاقها و گنبدها هیچ رانش و خللی مشاهده نشده است. ایوان ضلع غربی مشرف به میدان و آب نما به طول ۱۶ متر و عرض ۳ متر علاوه بر زیبایی در تابستان و زمستان به اعتدال هوای داخلی مسجد می افزاید. ایوان در حال تخریب بوده و در سالهای ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷ برای پیشگیری از ریزش و احتمال خطرات جانی جمع آوری و دوباره سازی شده است. کف ایوان همتراز کف مسجد و درحدود ۱۲۰ سانتیمتر از میدان بالاتر است. از فضای زیر ایوان به عنوان وضوخانه و موتورخانه استفاده می شود. در اوائل قرن جاری در شرق مسجد فضایی به ابعاد ۷× ۱۶ متر با دیوارهای خشتی و روکش آجری و سقف چوبی به عنوان انباری ـ کف شکن به مسجد دوره صفویه اضافه شده است که هماهنگ با معماری مسجد نبوده و جمع آوری گردید همان فضا با معماری سنتی و هماهنگ با مسجد در دو طبقه که طبقه همکف برای کفشکن ـ آبدارخانه ـ هشتی و طبقه فوقانی برای استفاده بانوان طراحی شده است. بطور کلی سطوح بخشهای مختلف عبارتند از : سطح مسجد ۲۵۶ متر مربع، ایوان غربی دو طبقه ۹۶ متر مربع، بخش شرقی در دو طبقه ۲۲۴ مترمربع، جمعاً ۵۷۶ مترمربع که ۲۵۶ مترمربع آن مرمت و ۳۳۰مترمربع آن بازسازی شده است. مناره مسجد بعلت عدم ایستایی و تعمیرات نامناسب گذشته مجدداً طراحی و اجرا شده است. مسجد جامع میلان مربوط به دوره صفوی – دوره قاجار است و این اثر در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۲۷۹۲ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

چهارشنبه سوری

en1857

چهارشنبه‌سوری یکی از جشن‌های ایرانی است که در شب آخرین چهارشنبه سال (سه‌شنبه شب) برگزار می‌شود. در شاهنامه فردوسی اشاره‌هایی درباره بزم چهارشنبه‌ای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشان دهنده کهن بودن جشن چهارشنبه‌سوری است. مراسم سنتی مربوط به این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شده‌ است. واژه «چهارشنبه‌سوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفته‌است و سوری که به معنی سرخ است ساخته شده‌است. طبق آیین باستان در این رو آتش بزرگی بر افروخته می شود که تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته می‌شود که این آتش معمولاً در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن می‌کنند و از روی آن می‌پرند آغاز می‌شود و در زمان پریدن می‌خوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من». این جمله نشانگر مراسمی برای تطهیر و پاک‌سازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد. به بیان دیگر مردم خواهان آن هستند که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به آنها بدهد. چهارشنبه‌سوری جشنی نیست که وابسته به دین یا قومیّت افراد باشد و در میان بیشتر ایرانیان رواج دارد.

جشن مبارزه با تاریکی : جشن «سور» از گذشته بسیار دور در ایران زمین مرسوم بوده‌است که جشنی ملی و مردمی است و «چهارشنبه سوری» نام گرفته‌است که طلایه‌دار نوروز است. در ایران باستان در پایان هر ماه جشن و پای‌کوبی با نام سور مرسوم بوده‌است و از سوی دیگر چهارشنبه نزد اعراب «یوم الارباع» خوانده می‌شد و از روزهای شوم و نحس بشمار می‌رفت و بر این باور بودند که روزهای نحس و شوم را باید با عیش و شادمانی گذراند تا شیاطین و اجنه فرصت رخنه در وجود آدمیان را نیابند.

آداب و رسوم مراسم چهارشنبه سوری : چهارشنبه آخر سال ( چهار شنبه سوری ) یکی از آیین های نوروزی امروز – که بایستی آمیزه ای از چند رسم متفاوت باشد – «مراسم چهارشنبه سوری» است که در برخی از شهرها آن را چهارشنبه آخر سال گویند. درباره ی چهارشنبه سوری، کتاب ها و سندهای تاریخی، مطلبی یا اشاره ای نمی یابیم و تنها در این قرن اخیر، یا دقیق تر، در این نیم قرن اخیر است که مقاله ها و پژوهشهای متعددی در این باره منتشر شده و یا در نوشته های مربوط به نوروز به چهارشنبه سوری نیز پرداخته اند. برگزاری چهارشنبه سوری، که در همه ی شهرها و روستاهای ایران سراغ داریم، بدین صورت است که شب آخرین چهارشنبه ی سال (یعنی نزدیک غروب آفتاب روز سه شنبه)، بیرون از خانه، جلو در، در فضایی مناسب، آتشی می افروزند، و اهل خانه، زن و مرد و کودک از روی آتش می پرند و با گفتن : «زردی من از تو، سرخی تو از من»، بیماری ها و ناراحتی ها و نگرانی های سال کهنه را به آتش می سپارند، تا سال نو را با آسودگی و شادی آغاز کنند.از باورها و رسم های چهارشنبه سوری که هنوز به کلی فراموش نشده اند ودر برخی از شهرها و روستا ها هنوز این مراسم ها برگزار میشوند عبارتند از:

کوزه شکنی یکی از مراسم چهارشنبه سوری : یکی دیگر از مراسم مخصوص چهارشنبه سوری آن بوده که کوزه کهنه ای را برمی داشتند و در آن مقداری نمک و ذغال و سکه ده شاهی می انداختند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر می چرخاند و نفر آخری آن کوزه را از پشت بام ، به کوچه می افکند و می گفت :درد و بلای ما بـِرَه توی کوزه و بـِرَه توی کوچه

آجیل چهارشنبه سوری : رسمی که از قدیم در ایران متداول است ، تهیه و خوردن آجیل چهارشنبه سوری است . این آجیل شور و شیرین ، مانند آجیل مشگل گشاست؛ یعنی علاوه بر مواد اصلی بو داده ی شور و شیرین، مانند آجیل، برگه هلو و زردآلو ، قیسی ، کشمش سبز ، مویز ، باسلـُق ، پسته و بادام ، فندق بو نداده ، نقل ، شکر ، پنیر ، و مغز گردو هم اضافه می کنند. تهیه این آجیل را برای استجابت یک مراد نذر می کنند . خوردن این آجیل در شب چهارشنبه سوری ، به اعتقاد مردم باعث شگون و خوش یمنی است.
فالگوش ایستادن ،یکی از مراسم چهارشنبه سوری: دیگر از مراسم مربوط به چهارشنبه سوری ، فالگوش ایستادن است ؛ بدین معنی که کسانی که حاجتی دارند ، نیت می کنند و سر چهار راه یا در معبری فالگوش می ایستند و به حرف نخستین عابری ، که از کنارشان می گذرد توجه می کنند و هر کلام که از دهان او درآید در استجابت مراد خود به فال بد یا خوب می گیرند ، اگر گفته عابری موافق با آرزوی صاحب حاجت باشد آن آرزو را برآورده شده می دانند.
بعضی ها به جای رفتن به چهارراه و معابر ، این کار را در پشت در اطاق هم انجام می دهند و نخستین سخنی که از پشت در اطاق شنیدند به فال بد و یا خوب در اجابت حاجتشان فرض می کنند.

بوته افروزي : در ايران رسم است كه پيش از پريدن آفتاب، هر خانواده بوته هاي خار و گزني را كه از پيش فراهم كرده اند روي بام يا زمين حياط خانه و يا در گذرگاه در سه يا پنج يا هفت «گله» كپه مي كنند. با غروب آفتاب و نيم تاريك شدن آسمان، زن و مرد و پير و جوان گرد هم جمع مي شوند و بوته ها را آتش مي زنند. در اين هنگام از بزرگ تا كوچك هر كدام سه بار از روي بوته هاي افروخته مي پرند، تا مگر ضعف و زردي ناشي از بيماري و غم و محنت را از خود بزدايند و سلامت و سرخي و شادي به هستي خود بخشند. مردم در حال پريدن از روي آتش ترانه هايي مي خوانند.

زردي من از تو ، سرخي تو از من

غم برو شادي بيا ، محنت برو روزي بيا

اي شب چهارشنبه ، اي كليه جاردنده ، بده مراد بنده

        hhe98

خاکستر چهارشنبه سوري، نحس است، زيرا مردم هنگام پريدن از روي آن، زردي و ييماري خود را، از راه جادوي سرايتي، به آتش مي دهند و در عوض سرخي و شادابي آتش را به خود منتقل مي کنند. سرود “زردي من از تو / سرخي تو از من” هر خانه زني خاكستر را در خاك انداز جمع مي كند، و آن را از خانه بيرون مي برد و در سر چهار راه، يا در آب روان مي ريزد. در بازگشت به خانه، در خانه را مي كوبد و به ساكنان خانه مي گويد كه از عروسي مي آيد و تندرستي و شادي براي خانواده آورده است. در اين هنگام اهالي خانه در را به رويش مي گشايند. او بدين گونه همراه خود تندرستي و شادي را براي يك سال به درون خانه خود مي برد. ايرانيان عقيده دارند كه با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار فضاي خانه را از موجودات زيانكار مي پالايند و ديو پليدي و ناپاكي را از محيط زيست دور و پاك مي سازند. براي اين كه آتش آلوده نشود خاكستر آن را در سر چهارراه يا در آب روان مي ريزند تا باد يا آب آن را با خود ببرد. بی گمان چهارشنبه سوری از رسم های کهن پیش از اسلام نیست. در آن زمان هر یک از روزهای ماه را نامی بود، نه روزهای هفته را. استاد پورداود در این باره می نویسد : آتش افروزی ایرانیان در پیشانی نوروز از آیین های دیرین است ( … ) شک نیست که افتادن این آتش افروزی به شب آخرین چهارشنبه ی سال، پس از اسلام رسم شده است. چه ایرانیان شنبه و آدینه نداشتند ( … ) روز چهارشنبه یا یوم الاربعاء نزد عرب ها روز شوم و نحسی است. جاحظ در المحاسن و الاضداد آورده : والاربعاء یوم ضنک و نحس. این است که ایرانیان آیین آتش افروزی پایان سال خود را به شب آخرین چهارشنبه انداختند تا پیش آمدهای سال نو از آسیب روز پلیدی چون چهارشنبه بر کنار ماند. در باورهای عامیانه، چهارشنبه روزی نامبارک است. سفر نبایستی کردن شب چهارشنبه، به احوال پرسی مریض نبایستی رفتن. و منوچهری گوید:

چهارشنبه که روز بلاست باده بخور                    به ساتکین می خور تا به عافیت گذرد

آتش افروختن شب چهارشنبه ی آخر سال، یا چهارشنبه آخر صفر را، برخی به قیام مختار نسبت می دهند : مختار سردار معروف عرب وقتی از زندان خلاصی یافت و به خونخواهی شهیدان کربلا قیام کرد، برای این که موافق و مخالف را از هم تمیز دهد و بر کفار بتازد، دستور داد شیعیان بر بام خانه خود آتش روشن کنند و این شب مصادف با شب چهارشنبه آخر سال بود. و از آن به بعد مرسوم شد.

چهار شنبه سوری در برخی از شهر ها: در برخی از شهرهای آذربایجان چون ارومیه، اردبیل و زنجان، همه چهارشنبه های ماه اسفند هر یک نقش و نام معینی دارند، که از جمله در منطقه ی زنجان بدین شرح است: نخستین چهارشنبه را موله گویند و به شستن و تمیز کردن فرش های خانه اختصاص دارد. دومین چهارشنبه را سوله گویند، در این روز به خرید وسیله ها و نیازمندیهای عید می روند. سومین چهارشنبه را گوله گویند و به خیس کردن و کاشتن گندم و عدس و غیره برای سبزه های نوروزی اختصاص دارد. چهارمین و آخرین چهارشنبه سال ( چهارشنبه سوری ) را کوله گویند؛ ( کوله در ترکی به معنی کهنه و فرسوده است). در برخی از شهرهای ایران، از جمله ایلام (نوروز آباد)، تویسرکان، کاشان، زاهدان (قصبه مود) و … مراسم چهارشنبه سوری را آخرین چهارشنبه ماه صفر برگزار می کنند. و آخرین آتش نیز از رسم ها است. بنابر نوشته تذکره صفویه کرمان نیز، چهارشنبه سوری در ماه صفر بوده است. چهار شنبه سوری در اصفهان -در اصفهان چهارشنبه سوری را «چهار شنبه سرخی» نیز می گویند. یکی از دلیل ها و سندهای دیگری که نشان می دهد چهارشنبه سوری از آیین های پیش از اسلام نیست، می تواند این باشد که مراسم آن در غروب آفتاب روز سه شنبه برگزار می شود. در گاهشماری قمری آغاز بیست و چهار ساعت یک شبانه روز از غروب آفتاب روز پیش است؛ و چهارشنبه سوری، مانند بسیاری از آیین ها، جشن ها و سوگواری های مذهبی همچون عید غدیر، نیمه شعبان، رحلت حضرت پیامبر ( ص ) که بر اساس گاهشماری قمری است، در غروب روز پیش برگزار می شود. نحس بودن چهارشنبه در باورهای عامیانه باعث شده، که هنوز بعدازظهر سه شنبه ( یعنی شب چهارشنبه ) به احوال پرسی بیمار نمی روند، و پنجشنبه را عامه «شب جمعه» می گویند.در صورتی که آیین های کهن مثل نوروز، مهرگان، سده و … که بر اساس گاهشماری خورشیدی است، آغاز بیست و چهار ساعت روز، از سپیده دم و یا از نیمه شب است. آن چه که چهارشنبه سوری را به جشن ها و آیین های کهن ایران پیوند می زند، می تواند برگزاری رسم و جشنی به نام «سور»، در روز پنجه ( خمسه مسترقه  ) باشد که از آن تا سده ی چهارم، دوره سامانیان، آگاهی در دست است: صاحب تاریخ بخارا از برگزاری رسمی که «عادت قدیم» و با افروختن آتش در «شب سوری» ( پیش از نوروز ) همراه بوده خبر می دهد : … آنگاه امیر سدید ( منصور بن نوح ) به سرای نشست، هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری، چنان که عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند و پاره ای آتش بجست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت و …

غار تمتمان اورمیه

tamtaman1-660x330

غار تمتمان یکی از کهن ترین سکونتگاه های انسان در شمال باختری ایران است که در ۱۵ کیلومتری شهر ارومیه قرار دارد. پژوهش‌های «کارلتون استانلی کوون» انسان‌شناس امریکایی در سال ۱۹۴۹ میلادی نشان داد که این غار از ۴۰ هزار سال پیش مسکونی بوده است. این پژوهشگر در همین سال گمانه آزمایشی در کف غار باز کرد و از آن ۴۸ قطعه مصنوعات سنگی و ۲۷۶۶ قطعه استخوان و دندان جانوری شامل سمور، کفتار٬ روباه٬ اسبسانان٬ مرال٬ گاو وحشی٬ آهو٬ گوسفندسانان و چند نمونه دیگر را به دست آورد و برخی از آن ها را جهت مطالعه و بررسی بیشتر با خود به آمریکا برد. مطالعات وی نشان می دهد که غار در دوره میانی پارینه سنگی جدید یعنی تاریخ تقریبا حدود ۴۰هزارسال پیش مسکونی بوده است. کوون معتقد است این غار تنها در تابستان ها مورد استفاده قرار گرفته است. با این حال تاریخگذاری وی مورد تردید برخی دیگر از پژوهشگران قرار گرفته است. علاوه بر این آنگونه که از سوی انسان شناسان انستیتو تحقیقاتی ­ اسمیت سوییان­ وابسته به دانشگاه کلمبیا ذکر شده است: اجداد انسان جدید برای نخستین بار از حدود ۴۰هزار سال پیش در منطقه شالیندار عراق در ۹۰کیلومتری جنوب غربی ارومیه زندگی می کردند. انسانش ناسان تاکنون هزاران آلات گوناگون و از جمله هفت اسکلت متعلق به انسان نئاندرتال را که صدهزار سال پیش از این زندگی می کرده، در یکی از غارهای آن منطقه کشف کرده اند. کمیسیون ملی یونسکو در ایران بعد از بررسی نتیجه تحقیقات دانشمندان آمریکایی در گزارش خود (در آبان ۱۳۳۶) اعلام کرد٬ ابزارآلات انسان دوره «لوا لوازین» که در حدود ۳۵هزار سال پیش از میلاد در منطقه آذربایجان زندگی می کرد، از غار تمتمان واقع در ۲۰کیلومتری شمالغربی ارومیه به دست آمده است. دهانه‌ی غار مثلثی بوده و درازای آن ۳۵ و نیم متر است. غار تمتمان دارای یک اوشکوب و دو شاخه است. لازم به ذکر است در نزدیکی غار تمتمان چشمه آبی قرار دارد که روستاییان از آن بهره‌برداری می‌کنند. هوای غار در تابستان‌ها خنک و در زمستان‌ها نسبت به بیرون گرم‌تر است.

گردآورنده : فرناز حامدی

تنها شهر بی کولر ایران

1422840405-52214-2

اگر وقت رفتن به بیرون کمی دقت کنی می‌بینی بر سر هر پشت بام و یا جلوی هر پنجره‌ای کولری گذاشته شده است. حدود ۷۰ درصد از خانوارهای ایرانی در فصل گرما از کولرهای آبی و یا گازی برای خنک کردن محیط زندگی خود استفاده می‌کنند که توان کولرهای آبی در حدود ۵۰۰ وات و در مورد کولرهای گازی بالغ بر ۲۰۰۰ وات است. سال‌هاست مردم کشورمان، شهرستان چالدران را به عنوان شهر بی‌کولر می‌شناسند چراکه واقع شدن در دامنه سلسله جبال زاگرس که آن را از شمال تا جنوب چون نگینی دربرگرفته است، هوای خنکی را بر مردم این شهرستان رقم زده است. علی رادمنش یکی از شهروندان چالدران می گوید: در سالهای گذشته و بر اساس شرایط هوایی حاکم بر آسمان شهرستان، در این مواقع سال وقتی بیرون از خانه می‌رفتیم تعداد کمی از شهروندان را می‌دیدیم که اوقات فراغت خود را در بیرون از منزل‌هایشان به سر می‌برند. او ادامه می دهد: اگرچه در روزهای اخیر آب و هوای شهرستانمان گرمای بی‌سابقه‌ای را در مقایسه با میزان دمای گذشته‌اش تجربه می‌کند، اما اکنون هم چهره این شهر دارای زیبایی‌هایی وصف نشدنی است. مطبوع بودن دمای هوای شهرستان چالدران در طول تاریخ به گونه‌ای بوده است که فروشندگان مجاز لوازم خانگی این شهرستان نیز می ‌گویند در سابقه ۴۰ یا ۵۰ ساله خود تا بحال فروش کولر را در این شهرستان ندیده‌اند.

امین ولی‌زاده یکی از فروشندگان لوازم خانگی در شهرستان چالدران هم می گوید: من در طی ۲۵ سال سابقه فروشندگی خود و با توجه به ارتباط هایی که با سایر فروشندگان داشته‌ام هرگز مشاهده نکرده‌ام که در فروشگاه‌های این شهرستان اقدام به فروش کولر کنند. سیستم‌های خنک کننده این شهرستان فقط پنکه است که آن هم فقط در زمان‌هایی استفاده می‌شود که دمای هوا بالا رود یعنی فقط در بعداز ظهرها آن هم نه در تمام ایام. بد نیست بدانید که در سال های گذشته این شهرستان تا حدی دارای هوای معتدل و مطبوعی بود که مردم این شهرستان در هوای گرم فصل تابستان به جای استفاده از پارکها و یا فضاهای سبز ترجیح می دادند در خانه‌های خود بمانند. البته تعطیلات امسال با توجه به شرایط آب و هوایی حاکم بر کشور، این ویژگی منحصر به فرد طی گرمای چند روز اخیر در چالدران دچار تغییر شده و مردم را وادار به خروج از خانه‌های خود می‌کند و یا شهروندان را به تهیه دستگاه‌های خنک کننده مجبور کرده است. یکی از دلایل این گرمی هوای شهرستان از بین رفتن پوشش گیاهی بر اثر سیل‌های اخیر در شهرستان چالدران است. متاسفانه هر سال به علت وقوع پدیده سیل بیش از ۴میلیون مترمکعب خاک در هر هکتار از اراضی و مراتع این شهرستان از بین می‌رود.

بزرگترین مسجد روباز ایران

a23325514174102a

بیایید ساختمان یک مسجد را تصور کنیم. ساختمان مساجد از چه بخش هایی تشکیل می شود؟ مساجدی که این روزها در شهرها ساخته می شوند همه با کمی تفاوت شبیه همدیگر هستند. ساختمان این مساجد از دیوار حائل، گنبد، گلدسته، صحن و شبستان و … سقف تشکیل شده اند. همان طور که کسی نمی تواند خانه اش را بدون سقف تصور کند صحبت کردن درباره مسجد بدون سقف هم چندان عادی نیست.

اما جالب است بدانید خیلی از معماران قدیمی با شما هم عقیده نیستند. این استادکاران به دو دلیل مساجد روباز را به مساجد مسقف ترجیح می دادند. اول این که در تاریخ نقل شده که مسجد پیامبر هم در ابتدا مسقف نبوده است. اما به خاطر محفوظ ماندن نمازگزاران از گرمای آفتاب و ریزش باران، سقف این مسجد را با استفاده از شاخ و برگ درختان نخل که روی داربست های چوبی سوار شده بود ساختند بنابراین در مناطقی که به لحاظ اقلیمی و آب و هوایی امکان احداث مساجد روباز وجود داشته باشد بعضی معمارها ترجیح می دهند مسجدشان را بدون سقف بنا کنند. دلیل دوم علاقمندی معماران به مساجد روباز این است که یکی از مستحبات در انتخاب مکان نماز و نیایش، روباز بودن و مسقف نبودن محل عبادت است. با همه این حرف ها شاید این موضوع هنوز برای شما عجیب باشد و بپرسید که آیا مسجد روباز در کشور ما وجود دارد؟پاسخ مثبت است. برای دیدن یک مسجد روباز می توانید به استان آذربایجان غربی؛ شهرستان خوی سفر کنید.  اسم این مسجد زیبا مسجد مطلب خان است که در مرکز شهر خوی واقع شده ‌است. این مسجد به فاصله حدوداً ۳۰ متری بازار قدیمی و در کنار خیابان طالقانی در کنار چند مسجد قدیمی دیگر قرار گرفته. یادگار مطلب خان درواقع متعلق به دوره ایلخانی است اما بعد از ویرانی در اوایل دوره قاجار تجدید بنا شده.مسجد مطلب خان شبستان بزرگ روباز مربع شکلی دارد که دور تا دور آن را حجره‌های دو طبقه و شاه‌نشین‌های بلند و ایوانی عظیم احاطه کرده‌است. جبهه بیرونی و درونی این مسجد آجری بدون تزئینات است، قسمت‌های داخلی ایوان و طرفین ورودی آن در آجر چینی با پس و پیش نمودن آجرها فرم خاصی بدان داده‌اند و قسمت بالای محراب ورودی شبستان، با مقرنس‌های درشت گچی آرایش شده‌. در طبقه بالا و در چهار گوشه شبستان فضاهایی با نرده‌های چوبی برای نشستن زنان تعبیه شده و دسترسی به این فضاها از طریق پله‌هایی که در چهارگوشه بنا وجود دارد تأمین شده است.

همان طور که گفته شد ساختمان اولیه مسجد مطلب خان در دوره ایلخانی در بافت مرکزی و قدیم شهر خوی بنا شده اما پس از تخریب شدن، یک بار دیگر در حدود ۱۲۵۵ هجری قمری به همت مرحوم مطلب خان از نوادگان شیخ بهایی مرمت و تجدید بنا شده است. بنا براین اسم مسجد برگرفته از نام حاج مطلب، زرگر مخصوص نایب السطنه عباس میرزا است که از روی احترام به او عنوان خان داده شده است. در تاریخ نقل شده که مسجد پیامبر هم در ابتدا مسقف نبوده است. اما به خاطر محفوظ ماندن نمازگزاران از گرمای آفتاب و ریزش باران، سقف این مسجد را با استفاده از شاخ و برگ درختان نخل که روی داربست های چوبی سوار شده بود ساختند . مسجد مطلب خان خوی ویژگی های معماری کم نظیر دیگری هم دارد که این مسجد را از دیگر مساجد تاریخی کشور متمایز کرده است؛ در واقع محراب این مسجد با ۱۲٫۵ متر ارتفاع و ایوان آن با ۲۵ متر ارتفاع از بلندترین محراب ها و ایوان های مساجد در ایران است. هرچند گفته شده که مسجد مطلب خان به زودی مورد مرمت و بازسازی قرار می گیرد و مسقف می شود اما یادمان باشد که این مسجد یادگار معماران روشن ضمیری است که روزگاری دوست نداشتند دیوارها و سقف های تیره و آجری بین آنها و عالم قدس کوچک ترین فاصله ای ایجاد کند.