شهر
میاندوآب آذربایجان غربی
نام شهر و تاریخ بنا : میاندوآب از سه کلمه (میان.دو.آب) تشکیل شده است. وچه تسمیه این شهر به خاطر قرار گرفتن در میان دو رودخانه زرینه رود و سیمیئه رود است. شهر میاندوآب در زمان نادرشاه قصبه بزرگی بوده است. در جریان لشگر کشی نادر قلی سپهسالار وقت ارتش ایران به آذربایجان در سال ۱۱۴۲ هجری قمری از قلعه میاندوآب نام برده میشود. در تاریخ افشار مکررا” از میاندوآب سخن به میان آمده است. در شرفنامه امیر شرف بدلیسی که بنام تاریخ کردستان معروف است، در صفحه ۱۸۲ از این ناحیه به نام ” دوآب” نام برده میشود. میرزا مهدیخان استرآبادی مورخ و منشی نادرشاه در کتاب معروف خود (دره نادری) درباره آمدن نادر به میاندوآب بحث مفصلی دارد، در اسناد دوره قاجاریه این منطقه مرحمت آباد نامیده میشود. چنانچه فتحلیشاه دومین پادشاه این سلسله که از سال ۱۲۱۲ تا ۱۲۵۰ هجری قمری در ایران حکومت میکرد میاندوآب را به موجب فرمانی مفصل به احمد خان مقدم مراغه ای، بیگلربیگی آذربایجان واگذارمیکند و از آن زمان قسمتی از حومه شهر میآندوآب مرحمت آباد نامیده میشود. (برگرفته از کتاب میاندوآب نوشته جمشید محبوبی)
موقیعت شهر میاندوآب : این شهرستان در حد فاصل بین شهرهای بوکان، ملکان، مهاباد و شاهیندژ واقع شده است و در واقع پل ارتباطی برای استانهای آذربایجانغربی، آذربایجانشرقی و کردستان محسوب میگردد. مساحت شهرستان میاندوآب ۲۶۹۴ کیلومتر مربع است و در طول جغرافیایی ۴۶ درجه و ۶ دقیقهی شرقی از نصفالنهار گرینویچ و در عرض ۳۶ درجه و ۵۸ دقیقهی شمالی از خط استوا در وسط جلگههای منتهی به دریاچهی ارومیه با ارتفاع ۱۳۱۴ متر از سطح دریا قرار دارد. آب و هوای منطقه متغیر بوده، دارای تابستانهای نسبتاً گرم و زمستانهای مختصر سرد میباشد.میزان بارش متوسط در منطقه ۲۸۹ میلیلیتر ثبت شده است. میاندوآب چنانکه از اسمش پیداست به علت قرار گرفتن در میان دو رودخانهی زرینهرود و سیمینهرود به این نام، نامگذاری شده است. جمعیت این شهرستان طبق سرشماری سال ۱۳۸۵ برابر با ۲۴۵۱۵۸ نفر بوده است که از این تعداد ۱۲۳۹۹۳ نفر آنان مرد و ۱۲۱۱۶۰ نفر آنان زن بوده اند. شهر میاندواب بعد از بوکان و مهاباد سومین شهر بزرگ در جنوب استان تلقی می شود. میاندوآب شهر کشاورزی و تا اندازهای صنعتی است. این شهرستان از نظر کشاورزی و دامپروری پس از ارومیه در استان رتبهی دوم را دارد و از نظر صنعت نیز پس از شهرهای ارومیه و خوی در جایگاه سوم استان قرار گرفته است.
دین و مذهب مردم این شهرستان اسلام شیعهاثنیعشری بوده و در روستاهای مشرف به استان کردستان درصدی از برادران سنی مذهب نیز زندگی میکنند. زبان و لهجهی مردم میاندوآب ترکی آذربایجانی است و از خصوصیات بارز مردم این شهرستان صداقت و ایثارگری، میهماننوازی و متعصب بودن به آداب و رسوم میباشد. خوشبختانه میاندوآب به واسطهی قرار گرفتن در بین استانهای آذربایجانغربی ، آذربایجانشرقی و کردستان در سالهای اخیر مورد توجه بسیار قرار گرفته است و از نظر صنعتی، کشاورزی، ارتباطات و توسعهی فرهنگی جزء محورهای اصلی سرمایهگذاری در جنوب استان به شمار آمده است. کشف چندین اثر باستانی در اطراف میاندوآب، نشانگر اسکان بسیار قدیمی منطقه در دورانهای ثبت نشده تاریخ هست. در اوایل سلطنت آقامحمد خان قاجار به دنبال کوچ اجباری جمعیتی از منطقه کرمان به اهالی شهر اضافه شدند و در مدت دو نسل در جمعیت ترک میاندوآب استحاله گشتند. اسامی برخی محلهها و شهرتها مانند رابریلر، سیرجانیلر و کرمانی نشانگر این حرکت جمعیتی بوده. دو دلیل اصلی این حرکت جمعیتی مهاجرت اجباری یا تبعید در اثر شورش ذکر شده. سرکوبی یاغیهای منطقه کرمان و اسکان جمعیت بیشتر در این منطقه به منظور مقابله با حملات کردها به بناب و مراغه بوده است. این شهر در واقع مرز منطقه ترک نشین و کردنشین است. تهاجمات متعدد بعضی از قبایل محلی کرد در این منطقه تا اواخر مشروطیت ادامه داشت. در این برهه گزارشهای بسیاری از حملات به کردان توسط لشکر شجاعالسلطنه نیز ثبت شده است. در سالهای متلاطم جنگ جهانی اول میاندوآب نیز مانند بسیاری مردم منطقه طعم تلخ قحطیها و بی ثباتی ایران را کشید. دولت ایران در هرج و مرج خان خانیهای محلی و آشفتگی سیاسی بود. در این دوره دول انگلیس و آمریکا به وساطت مبلغان مسیحی خواستار برقراری یک جمهوری مسیحی به رهبری ارامنه و آسوری ها با مرکزیت ارومیه بودند. در اواخر جنگ دوم جهانی ارتش شوروی کنترل این منطقه را به دنبال تبعید رضاشاه به دست گرفت. در این سالها حزب دمکرات (دمکرات فرقه سی) به رهبری جعفر پیشهوری هواداران بسیاری را در میاندوآب و اطراف به خود جلب کرد. به روایتی برگزاری کلاسهای ترکی و اداره منظم شهر در این دوره کوتاه باعث خوش بینی اهالی به این حزب شد و به روایتی دیگر مردم منطقه از این حزب ناراضی بوده و پیش از رسیدن نیروهای دولتی خود به مبارزه با حزب دموکرات پرداخته و بساط آنها را برچیدند.
قزوین
قَزوین شهری در استان قزوین در ایران است. این شهر مرکز شهرستان قزوین میباشد. مساحت قزوین ۵۶۹۳ کیلومتر مربع میباشد که از ۵ شهرستان، ۱۹ بخش، ۲۴ شهر و ۴۶ دهستان تشکیل شدهاست. استان قزوین بین مدار ۳۵ درجه و ۲۴ دقیقه تا ۳۶ درجه و ۴۹ دقیقه عرض شمالی و بین ۴۸ درجه و ۴۴ دقیقه تا ۵۰ درجه و ۵۱ دقیقه طول شرقی در همسایگی استان گیلان (در شمال)، استان مازندران ( در شمال شرقی)، استان تهران ( در شرق)، استان مرکزی (در جنوب شرقی)، استان همدان (در جنوب غربی) و استان زنجان (در غرب) جای گرفتهاست. جمعیت این شهر طبق سرشماری سال ۱۳۷۵ مرکز آمار ایران برابر با ۵۷۷٫۵۷۱ نفر بودهاست. زبان رایج مردم قزوین زبان فارسی است.برخی از مردم این شهر به زبانهای تاتی، مراغی، کردی، لری، ترکی و رمانلویی نیز صحبت میکنند. همچنین قزوین به دلیل قرار گرفتن در گلوگاه ارتباطی استانهای شمالی و غربی کشور، نزدیکی به تهران، دارا بودن چند شهر صنعتی و نیز برخورداری از چندین دانشگاه از جمله دانشگاه بین المللی امام خمینی و دانشگاه آزاد قزوین از موقعیت جغرافیایی خوبی برخوردار است.
تاریخ، بناها، شخصیتها : عمارت کلاه فرنگی قزوین یا بنای عالی قاپوی قزوین، محل استقرار دولت در زمان شاه طهماسب و شاه اسماعیل دوم صغویاین شهر در زمان شاه تهماسب صفوی پایتخت ایران بودهاست. اولین خیابان ایران (خیابان سپه) در قزوین احداث شد. آب انبار سردار بزرگترین آب انبار تک گنبدی جهان در قزوین میباشد. قزوین را در نوشتههای قدیم اروپا شهر باستانی «ارساس» یا «ارسا سیا» و در تواریخ یونان همان شهر قدیمی «راژیا» و در زمان اشکانیان به نام موسس آن «اردپا» خواندهاند. ساسانیان آنرا «کشوین» نامیدهاند یعنی سرزمینی که نباید از آن غافل شد برخی هم آنرا «قسوین» یا شهر که مردمی پرصلابت و استوار دارد و بعضی از مورخین هم معرب «کاسپین» گفتهاند به دلیل آنکه قوم کاسپت از مجاورت دریای مازندران به طرف این دشت مهاجرت کرده و با اقوام بومی اختلاط نمودهاند و گروهی هم به مرکز ایران رفتهاند و دریای «خزر» نیز به همین دلیل به بحرالقزوین یا «دریای قزوین» اشتهار دارد. در منطقه قزوین صدها تپه باستانی شناسایی شدهاست و تنها حفاری تپه سگزآباد نشانگر تمدن ۹۰۰۰ ساله یکجانشینی در این دشت حاصلخیز است.
کلیسای کانتور قزوین بنای شهر قزوین را به شاپور ذوالاکتاف نسبت داده و میگوید آنجا را شاد شاپور نامید. امام ابوالقاسم عبدالکریم بن محمد رافعی در کتاب التدوین فی اخباراهل العلم به قزوین و زکریای بن محمد محمود ممکونی در آثارالبلاد و یاقوت حموی درمعجم البدان به نقل ازاین فقیه و شاهزاده فرهاد میرزا معتمدالدوله در کتاب هدایه السبیل و کفایه الدلیل باستناد شهرت قزوین را از بناهای شاپور ذوالاکتاف نگاشتهاند ولی ولی احمد بن ابی عبدالله برقی در کتاب النبیان و خواجه حمدالله مستوفی درتاریخ گزیده و محمد حسنخان اعتماد السلطنه در کتاب مرآت البدان و امین احمد رازی در هفت اقلیم به نقل از البنیان واستاد و بارتولد خاور شناس نامی روس در کتاب جغرافیای تاریخی ایران بنای شهر قزوین را بشاپور اول منسوب داشتهاند. شمس الدین سامی بیک در قاموس الاعلام ترکی در این باره تردید کرده و نوشتهاست که از ایرانیان شاپور ذوالاکتاف با یکی از بهرامها شهر قزوین را بنیاد نمودهاند. شهرهای استان قزوین- دیدنی های استان قزوین – اصلی این دو قول یکی اخبار البدان ابن فقیه و دیگری البنیان احمد بن ابی عبدالله برقعی است که مولفان سابق نیز عموماً با این دو ماخذ استناد داشتهاند. البته نمیتوان در این باره نظر قطعی داد ولیکن با بررسی اوضاع دوران فرمانروائی این دو پادشاه میبینیم زمان شاپور ذوالاکتاف که بواسطه صغر سن نمیتوانست در کارهای کشور موثر باشد سراسر مملکت دستخوش کشتار و تاراج طوایف داخلی و خارجی بود. بنابراین مناسب است بانی قزوین را بنا به نگارش ابن فقیه شاپور ذوالاکتاف بدانیم اما این که ابن فقیه ذکر کردهاست شاپور ذوالاکتاف شهر قزوین را بنا کرده و آن را شاد شاپور نامید. دیگران نیز در این زمینه شرحی نگاشتهاند از جمله حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده به نقل از کتاب البنیان قدری بتفصیل پرداختهاند و نوشتهاست شهر قزوین را شاپور بن اردشیر بابکان ساخته و آنرا شادشاپور نام کرد همانا آن شهری که در میان قزوین ساختهاند چنانچه رودخانه چند بر جنوبی آن روانست و رودخانه ابهر بر شمالی آن و از آنجا اطلال بار و پدیدارست. محمد حسنخان اعتماد السلطنه نیز در کتاب مرآت البلدان به نقل از کتاب البنیان این موضوع را تا اندازهای روشن تر به قلم آورده و میگوید قزوین را شاپور بن اردشیر بابکان ساخت و شاد شاپور نام نهاد و همانا آن شهری بود که میان رودخانههای خررود و ابهر رود میساختهاند و آنجا اطلال بار و پدیدار است و مردم آنجا در دیه هر چه که به اردشیر بابکان منسوب است مسکونند و مشهور است در کتاب تدوین رافعی مسطور که حصار شهرستان قزوین اکنون محلی است در میان شهر شاپور ذوالاکتاف ساسانی ساختهاست.
قزوین بعد از ظهور اسلام : نیروگاه بخار و سیکل ترکیبی شهید رجایی در بیرون از قزوین به دنبال فتح آن در سال ۲۱ هجری به عنوان مرز و ثغر مسلمین شناخته شد و مسلمانان برای درک فضیلت جهاد با کفار دیلم به سوی آن رهسپار گشتند. احادیث فراوانی که در فضیلت قزوین روایت شده و عملکرد زمامداران حکومت اسلامی در پشتیبانی از مدافعان قزوین اهمیت والای آن را مینماید. اعزام چهار هزار تن از مسلمانان به فرماندهی ربیع بن خثیم در سال ۳۶ هجری و قبل از جنگ صفین به قزوین توسط امام علی نمونهای از این توجهاست. بدیهی است که شهر کوچک و قدیمی قزوین که به استواری محدود بوده و گنجایش سیل عظیم مهاجران و مجاهدان را نداشته و لزوم گسترش آن برای جلب بیشتر مسلمین اعزامی به قزوین احساس میشده است. سعید بن العاص بن امیه که از طرف عثمان والی کوفه بوده برای جنگ با دیلمیان به قزوین میآید و آن را شهری استوار و آباد میکند قطعا این عمران اولیه قبل از سال ۳۵ هجری که سال قتل عثمان است صورت گرفتهاست. خانه سازی در بیرون از قلعه قدیمی شهر ظاهراً نخستین بار توسط محمد بن سنان عجلی و در سال ۹۰ هجری انجام شده و دیگران نیز به تقلید از او در بیرون از شهر به خانه سازی پرداختهاند و شهر را وسعت بخشیدهاند. پیش از سال ۱۶۹ هجری در سالهای خلافت مهدی عباسی و زمانی که فرزندش موسی الهادی ولیعهد بوده و شهرک به نامهای مدینه موسی و مبارکیه در کنار قزوین ساخته شد و همین امر به توسعه بعدی شهر کمک شایانی کرد.
بزرگان و فرزانگان اهل قزوین : میرعماد قزوینی، عبید زاکانی، میرزا حسینخان مشیرالدوله، مهدی سحابی، ابوالحسن اقبال آذر، درویش خان، عارف قزوینی, و محمد علی رجایی از شخصیتهای برجسته قزوین در تاریخ ایران میتوان به میرعماد قزوینی یکی از خوشنویسان برجسته دوره صفوی، مهدی سحابی از نقاشان، داستان نویسان، مجسمه سازان و مترجمین معاصر ایران، عبید زاکانی از طنزپردازان و شاعران بزرگ قرن هشتم، قمرالملوک وزیری اولین زن خواننده معاصر ایران و میرزا حسینخان مشیرالدوله صدراعظم ناصرالدین شاه را میتوان نامبرد.
آب و هوا : آب و هوای شهر قزوین بخاطر هم جواری با رشته کوههای البرز از ناحیه شمال در تابستان خنک و در زمستان سرد است. میزان بارش شهر قزوین سالانه ۳۰۲ میلیمتر در سال است.
لهجه : مردم قزوین در محاورات عادی به زبان فارسی با لهجه خاص قزوینی سخن میگویند که مبنی بر فتحه گرایی در انتهای الفاظ است و دربسیاری از کلمات, گفتار بمانند نوشتار صورت میگیرد. همچنین بنا به موقعیتهای مناسب شغلی و رواج مهاجرت از روستاها به شهرها در سه دهه گذشته عده زیادی از مردم روستاهای اطراف قزوین که به طور عمده ترک زبان میباشند و همچنین عدهای از استانهای همجوار,گیلان و زنجان به این شهر آمدهاند و به همین دلیل در عدهای از مردم کنونی قزوین لهجه گیلکی و حتی زبان ترکی شایع میباشد.
جامه : مردم قزوین در گذشته بر اساس موقعیت اجتماعی خود پوشش متفاوتی داشتهاند اما امروزه زنان و مردان قزوینی دیگر به ندرت از پوشاک و لباسهای رسمی و سنتی خود استفاده میکنند، لباسهای رسمی
قزوینیان در گذشته بدین شرح بودهاست:
مردان : برای متمایز بودن افراد اعیان از قشر کم در آمد، کلاههای متفاوتی بر سر میگذاشتند، پیراهنها معمولا به رنگ سفید و ساده و دکمه یقه آن بر شانه چپ بسته میشد و در میان سینه چپ، از شانه تا زیر سینه، چاکی داشت. پس از آن پیراهنهایی با یقههای بلند به نام یقه «قزاقی» متداول شد و سپس یقه «ملایی» جای آن را گرفت. دیگر تن پوش مردان قزوینی «ارخالق» نام داشت که ارخالق پیراهن جلو باز بسیار بلندی بود که تا انتهای پا میرسید و در ناحیه کمرتنگ و دامن آن بسیار گشاد بود و در دو پهلو، دو چاک بلند تا کمر داشت. همچنین شلوار قشر کم در آمد از جنس کرباس و به رنگ آبی یا مشکی بودهاست که کمر آنها با نخهای پنبهای سفت میشده و بلند و گشاد بودهاند، ولی افراد ثروتمند از شلوارهای دکمه دار استفاده میکردند. پاپوش مردان قزوین گیوههای به نام جوراب و آجیده بودهاست ولی افراد اعیان از گیوههای مرغوب و بهتری به نام ملکی استفاده میکردند.
زنان : زنان قزوینی زیر پیراهن خود شلیته میپوشیدند. به طوری که شلیته به اندازه یک وجب و یا حتی کمتر از دامن آنها بیرون میآمد. جنس پارچه آن اغلب ململ، چیت و کرباس بود و به شکلها و رنگهای گوناگونی ساخته میشد. جوانان اغلب روی شلیتههای خود را با نخهای رنگی گلدوزی میکردند. شلیته گلدار جوانان دارای سجاف پهن بود. برخی دیگر از شلیتهها به جای سجاف لیفه داشت. شلیته لیفه دار از پارچه ضخیم و سنگین مانند مخمل، ترمه، تافنه ابریشمی و.. ساخته میشد. معمولا قسمت پایین شلیته را با دست دوخته و آن را به حالت تزیینی در میآوردند که به آن دالبر و دندان موشی میگفتند. در حدود صد سال پیش در زنان اعیان از یل یا نیم تنه قزوینی استفاده میکردند که از پارچه ترمه با آستری از پارچه تافته کرم رنگ تهیه میشد. در قسمت جلوی آن، هجده دکمه فلزی پی در پی میدوختند. زنان در زیر شلیتههای خود شلوارهای مشکی میپوشیدند، دمپای این شلوارها تنگ و بالای آن گشاد بود و آنها را با بند تنبان میبستند. پاپوش زنان نیز بر اساس وضعیت مالی انواع مختلفی داشتهاست.اصولا اقشار کم در آمد از گیوههای ظریف استفاده میکردند و زنان اعیان نیز از کفشهای چرمی مدل روز استفاده میکردند.
غذا ها : از غذاهای محلی و مخصوص قزوین میتوان از قیمه نثار ، شیرین پلو و … نام برد. همچنین از شیرینیها میتوان به پادرازی، انواع باقلوا، نان برنجی و… اشاره کرد.
فرهنگ و هنر : از هنرهای سنتی و صنایع دستی این سرزمین آریایی میتوان در ابتدا به خوشنویسی- که هنرمندان برجستهای چون استاد میر عماد و استاد عماد الکتاب قزوینی را داشتهاست – و سپس به نقاشی و تذهیب، نقاشی پشت شیشه، نم نم دوزی، گلابتون دوزی، پن بافی (نوار بافی)، فرش بافی، گلیم بافی، جاجیم بافی، گیوه دوزی، آینه سازی، قفل سازی، و منبت کاری اشاره نمود. همچنین در موسیقی، این شهر نوابغی همچون ابوالحسن اقبال آذر، عارف قزوینی، قمرالملوک وزیری و درویش خان را به دیار ایران زمین هدیه کردهاست.
سفر به «نورنبرگ»؛ زیباترین شهر آلمان
«نورنبرگ در آسمان کشور آلمان، مانند خورشید می درخشد»؛ همین یک جمله معروف «مارتین لوتر» برای معرفی شهر نورنبرگ کافی است؛ شهری که در تاریخ سیاسی آلمان جایگاه برجسته ای دارد. شهری که برخی از بزرگان نازی در آن پرورش یافتند و هیتلر، تظاهرات پرشور حزب نازی را در این شهر به راه انداخته است و بعد از جنگ جهانی دوم نیز نورنبرگ با حفظ جایگاه تاریخی خود، میزبان دادگاه بین المللی جنایات جنگی نظامیان نازی بود که همین مساله باعث شد نام این شهر، در سرتاسر جهان پرآوازه شود و با محاکمات تاریخی نورنبرگ به معروفیت برسد. حتی اگر از جدابیت های کریسمس و شب ژانویه و جشن های سال نو در «نورنبرگ» صرف نظر کنیم، سفر به این شهر زیبای آلمان در تمام فصول سال، خاطره انگیز و سرشار از شور و نشاط است؛ شهری پرانرژی که خواب ندارد و در تمام طول شبانه روز بیدار است؛ در حالی که که قرن های متمادی، «نورنبرگ» پایتخت غیررسمی ژرمن ها و امپراتوری روم باستان بود و پادشاهان آلمان ترجیح می دادند در این شهر اقامت کنند. به همین دلیل است که هنوز هم جواهرات و تاج های پادشاهی در این شهر نگهداری می شود. نورنبرگ یک شهر غنی با معماری شگفت انگیز است، به طوری که ساختمان های آن هنوز هم حیرت هنرمندان و معماران را برمی انگیزاند. تجربه های لذت بخش: قطعه حفاظت شده نورنبرگ از یک سو و صنایع دستی آن از سوی دیگر، این شهر را دوست داشتنی تر کرده است؛ مناظر مربوط به قرن ۱۴ این شهر، هنوز هم دل توریست ها را می رباید. قرن ها پیش ثروتمندان این شهر اساس معماری زیبایی را پایه گذار کردند که بناهای به جا مانده از آن، هنوز چشم هر گردشگری را خیره می کند.
۷۲ ساعت در نورنبرگ: سه روز برای سفر به نورنبرگ بسیار اندک است. این نکته را وقتی در می یابید که به لیست نقاط توریستی این شهر نگاه می کنید. نورنبرگ، شهر سحر و جادو و معماری است. پس بهتر است در اولین روز سفر، به دیدن یکی از زیباترین دژهای تاریخی این شهر بروید. دژ سلطنتی نورنبرگ در بالای بزرگ ترین پرتگاه صخره ای این شهر قرار دارد. این دژ، یکی از قصرهای مهم امپراتوری روم بوده و پادشاهان بسیاری را به خود دیده است. تا سال ۱۳۶۵ در زمان پادشاهی چارلز چهارم، مقرر شد که تمام حکام و سردمداران آلمان در این قلعه زندگی کنند و از سال ۱۴۲۴ به بعد، رسم بر این شد که گنجینه های شخصی و پوشاک فاخر پادشاهان در این قلعه محافظت شود. بازدید از این قلعه تاریخی علاوه بر آشنایی با فرهنگ کلاسیک آلمان، نمای زیبایی از شهر را هم در برابر چشمانتان می گذارد.
موزه: در مرکز اسناد نورنبرگ شما می توانید با اتفاقات جنگ جهانی دوم آشنا شوید و اسناد و فیلم های به جا مانده از آن زمان را مشاهده کنید. حال و هوای عجیب ساختمان مرکز اسناد تاریخی نورنبرگ، با گذشت زمان طولانی، هنوز هم کمی خوفناک به نظر می رسد! ولی خانه «البرشت دورر» که به تازگی بازسازی شده است، شیوه زندگی و کار یکی از نقاشان معروف تاریخ هنر نقاشی را در معرض دید قرار می دهد. این خانه که سال ۱۴۲۰ ساخته شده، امروزه یکی از موزه های پربیننده این شهر است. «دورر» نقاش و ریاضیدان معروف آلمانی، سال های ۱۵۰۹ تا ۱۵۲۸ در این خانه اقامت داشت و از آشپزخانه آن به عنوان کارگاه استفاده می کرد. این خانه در عین حال، یکی از معدود خانه های به جا مانده از قرن شانزدهم میلادی است.
چی بخوریم: نورنبرگ بیش از هر شهر دیگر آلمان، شهر شکم پروری است! بخشی از طعم های لذیذ غذاهای این شهر مربوط به استفاده از مواد خالص و ناب است و البته بخش مهم تر آن مربوط می شود به آشپزخانه های متبحر آلمانی. نورنبرگ به خاطر سس های متنوع و نان شیرینی های لذیذش مشهور است. شما می توانید در این شهر، طعم انواع غذاهای بین المللی را هم بچشید؛ غذاهای چینی، فرانسوی و ایتالیایی رستوران های نورنبرگ با نمونه های محلی آن تفاوتی ندارد. اگر علاقه مند به امتحان کردن غذاهای آلمانی هستید، رستوران «براتورشل» در مرکز شهر با انواع غذاهای سنتی و رستوران «گلدن پوشرن» با غذاهای متنوع بین المللی، از رستوران های برتر شهر به شمار می روند.
چگونه برویم؟ برای اخذ ویزای توریستی آلمان که معمولا سه ماهه صادر می شود، حضور فرد الزامی است. برای درخواست ویزای شینگن، ابتدا با رجوع به وب سایت سفارت جمهوری فدرال آلمان در تهران، باید وقت مصاحبه گرفت. بررسی مدارک و زمان پاسخگویی، معمولا دو هفته زمان می برد و علاوه بر شناسنامه و گذرنامه، به همراه داشتن سه قطعه عکس رنگی، دعوت نامه یا بلیت پرواز و رزرواسیون هتل هم ضروری است. شما می توانید برای رسیدن به شهر نورنبرگ، از خطوط هوایی پکاسوس، آذربایجان و ترکیش یا لوفت هانزا استفاده کنید.
تقویم سفر: سفر به نورنبرگ در هر فصلی از سال دلپذیر است. با این حال، فصل بهار و اواخر زمستان، این شهر میزبان گردشگران بیشتری است. بهار از مارس تا می ادامه دارد و از دسامبر به بعد و همزمان با برگزاری جشن های سال نو، نورنبرگ حال و هوای کاملا توریستی به خود می گیرد و روزهای برفی و تفریحات زمستانی، لذت سفر به این شهر زیبای آلمان را دوچندان می کند.
تبریز بهترین شهر ایران
به گزارش مجله اینترنتی UN تبریز بار دیگر پیش از شهرهای تهران، اصفهان، شیراز، قم، ارومیه، مشهد در صدر بهترین شهرهای ایران قرار گرفته است. معیار های در نظر گرفته شده برای ارزیابی شهرهای ایران در این رتبه بندی عبارتند از:ساختمانهای مدرن و زیبای فراوان،خطوط هواپیمایی پیشرفته، طبیعت زیبا و بكر، غذاهای لذیذ، مساجد زیبا، ابنیه های تاریخی و….. در نظر گرفته شده اند. همچنین سازمان بهداشت جهانی همچون دو سال قبل تبریز را به عنوان بهداشتی ترین شهر ایران معرفی کرده است. تبریز در جذب سرمایه های داخلی و خارجی رتبه ی اول را به خود اختصاص داده است. از دیگر موفقیتهای کسب شده توسط تبریز در این تحقیق بینالمللی، انتخاب و معرفی این شهر به عنوان شهر پیشگام و پیشتاز سرمایهگذاری بخش خصوصی و موفق ترین شهر ایران در تحقق سیاستهای اصل ۴۴ قانون اساسی اعلام شده است. شهرهای تهران و اصفهان و مشهد و قم و ارومیه هم بعد از تبریز قرار دارند. لازم به ذکر است کلانشهر تبریـز در سال ۹۴ برای سومین سال متوالی عنوان پاکیزه ترین شهر ایران را نیز از آن خود کرده است.
در سال ۲۰۱۵ از عناوین دیگر تبریز میتوان اخذ عنوان پایتخت فرش جهان از یونسکو و شورای جهانی صنایع دستی اشاره نمود. به دنبال انتخاب تبریز به عنوان زیباترین و توسعه یافته ترین شهر ایران توسط سازمان ملل متحد ، این بار بزرگترین سایت معماری دنیا تصویری از شهر تبریز را به عنوان یکی از زیباترین شهرهای دنیا معرفی نموده است. وب سایت معماری و شهرسازی skyscrapercity که به دنبال معرفی زیباترین شهرهای دنیاست ، تصویری زیبا از شهر تبریز را در صفحه نخست خود قرارداده است که با امتیاز ۴٫۱۴ از مجموع ۵ امتیاز در جایگاه خوبی در میان شهرسای زیبای دنیا واقع شده است. جای بسیار خوشحالی و افتخار است که این تصویر در طول سال های اخیر برای چندمین بار در هیدر این وب سایت قرار گرفته است و این نشان دهنده محبوب واقع شدن و مورد پسند بودن تبریز در بین بازدیدکنندگان آن در کل دنیاست. طبق آمار این سایت جهانی شهر تبریز در میان ۱۰۰ شهر زیبای جهان قرار دارد و این درحالیست که به غیر از تبریز هیچ شهری از ایران در این لیست به چشم نمیخورد.