باستانی
قلعه چهل دختران زابل
شهرستان زابل یکی از کهن ترین شهرهای ایران زمین می باشد که دارای پیشینه تاریخی غنی است. وجود شهر سوخته به عنوان تمدنی کهن موید این موضوع می باشد. یکی از جاذبه های تاریخی سیستان قلعه چهل دختر است که بر روی کوه خواجه (کوه غلطان) واقع شده و جزو آثار بجامانده از حکومت ساسانیان می باشد. کوه خواجه تنها عارضه طبیعی دشت سیستان می باشد و به عنوان یک مجموعه دارای چندین اثر تاریخی است که غار چهل دختر نیز یکی از آنهاست. ارنست هرتسفلد پس از بررسی های خود بر روی این کوه آنرا به عنوان مجموعه تخت جمشید خشتی نامگذاری کرد. نکته حائز اهمیت در مورد کوه خواجه سیستان، مقدس بودن آن در بین افراد سه دین اسلام مسیحیت و زرتشت می باشد که از این حیث بی نظیر است. قلعه چهل دختر زابل در بالای دره ذوالفقار یا همان دره سوخته قرار دارد. علت نامگذاری چهل دختر بر روی این قلعه به دلیل داستان جالبی است که قرن ها دهان به دهان چرخیده و باعث این نامگذاری شده است. نقل است که در گذشته در این مکان چهل دختر دوشیزه زندگی می کرده اند که صدای قهقهه بلند آنان در تمام محوطه می پیچیده است. بنای قلعه چهل دختر بر روی سکوی سنگی بزرگی قرار دارد. سنگ های تشکیل دهنده سکو توسط خاک رس به هم متصل شده و در بالای سکو برای تشخیص استحکام بنا چندین ردیف روزنه قرار داده بودند. در فاصله ۳۰ گزی (هر گز معادل ۹۵ سانتی متر می باشد) از قلعه نیز بقایای چند کوخ سنگی و یک محوطه وجود دارد. قلعه چهل دختر کوه خواجه به صورت مناره ای شکل ساخته شده و در گذشته به دلیل معماری اعجاب برانگیزش در تمامی مناطق شرقی فلات ایران زبانزد خاص و عام بوده است. وجود مناره موید این است که در هر کدام از آنها دو اتاق طاقدار وجود داشته که شبیه مناره های چهل برج و ساروتار دارای چندین روزنه و دریچه بوده اند. طراحی دروازه های طاقدار نیز مانند سبک ساروتار که از ورقه های نازک گل رس خشک تشکیل شده می باشد. مشابه این سبک معماری فقط در ویرانه های کشف شده از “رود بیابان” دیده شده است. قلعه چهل دختر در زابل به عنوان یکی از جاذبه های طبیعی و گردشگری استان سیستان و بلوچستان شناخته می شود. این اثر تاریخی در سال ۱۳۸۲ با شماره ۱۲۱۵۵ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسید.
معبد مهر مراغه
معبد مهر مراغه، نیایشگاه زیرزمینی و محل پرستش خورشید و برگزاری آیین مهرپرستی بوده که در جنوب روستای ورجوی مراغه بهصورت زیرزمینی و صخرهای بنا شده است. این معبد که جزو جاهای دیدنی استان آذربایجان شرقی محسوب میشود، در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۵۶ هجری شمسی با شماره ثبت ۱۵۵۶ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسید و باید آن را در ردیف یکی از نخستین سکونتگاهها و معابد بشر پیش از تاریخ قرار داد. معبد مهر مراغه با قدمتی بيش از سه هزار سال، ميراثی ارزشمند از پيشينه تاريخ و تمدن كهن خطه آذربايجان است و جزو چهار معبد باقیمانده از دوره اشكانی به حساب میآید كه بهصورت بنايی صخرهای در دل زمين كنده شده است. این اثر باستانی در زمان اشکانیان محل عبادت مهرپرستان و پس از ظهور اسلام محل برگزاری آیینهای مذهبی بود. معبد مهر در ۶ کیلومتری جنوب شرقی مراغه در استان آذربایجان شرقی واقع شده است. این معبد که به معبد مهر ورجوی نیز شهرت دارد، در روستای ورجوی قرار دارد. گردشگران برای بازدید از این روستا و معبد آن باید مسیری نیم ساعته را در جادههای روستایی طی کنند. این بنای تاریخی مکانی برای برگزاری آیین پرستش مهر (میترا) و متعلق به آیین مهرپرستی بوده است. اهالی منطقه این محوطه را با نامهایی مانند «امامزاده معصوم مراغهای»، «اجاق» و «اولیا» میشناسند و قسمتهایی مانند «معبد»، «قبرستان»، «اصطبل» و «چله خانه» دارد که بهنظر میرسد قبرستانی مربوط به عصر آهن باشد. این معبد در زیر گورستانی تاریخی قرار دارد و با خاکبرداری، بخشهایی از آن خود را نمایان کرد و همچنان بخش عمدهای از معبد در زیر خاک مدفون است. در بخش فوقانی این بنا، گورستان قرار دارد که گفته میشود، مربوط به عصر آهن است. در یکی از سنگ قبرهای آن نمادی از گرز و کمان وجود دارد و تاریخ ۹۰۸ روی آن ثبت شده است. گرز و کمان نماد قومی بود که در قرن نهم و اوایل قرن دهم در سراسر حوزه شرقی دریاچه ارومیه زندگی میکرد. همچنین مجسمه قوچ سنگی که نمونههای زیادی از آن در گورستان خواجه حیران و قدمگاه آذرشهر دیده شده است، در گورستان معبد مهر نیز وجود دارد و مربوط به قوم «قره قویونلو» میشود. یکی دیگر از سنگ قبرهای این گورستان نیز کتیبهای دارد که به هیچ یک از اقلام و خطوط اسلامی شبیه نیست و خطی شکسته و منحصربهفرد دارد. این سنگ مربوط به سال ۱۰۶۹ هجری است و روی آن نقش سپر، شمشیر و تیر کمان به چشم میخورد. شکل کلی سنگ قبرهای این محل بهصورت مکعب مستطیل هستند. این بنا قدمت زیادی دارد؛ هرچند هیچگونه حمایتی از طرف مسئولان برای حفظ این اثر تاریخی صورت نگرفته و همچون خرابهای است. ضمن اینکه میراث فرهنگی در عملکردی ناشیانه در بخشی از این بنای سنگی، با سازه فلزی و آجر مرمتهایی انجام داده است که بههمراه انباشت زبالهها هر بازدیدکنندهای را متاثر میکند. غارتگران آثار فرهنگی نیز بیرحمانه، سنگهای تاریخی گورستان را کنده و بهجای دیگری منتقل میکنند. این معبد هماکنون بهدلیل ساخت و سازهای اطراف آن و نفوذ آبهای سطحی به داخل، در حال تخریب است.
در حال حاضر در ماه محرم در این معبد عزاداری برای سیدالشهدا انجام میشود و بعد از سینهزنی و مراسم مشابه، پخش نذری در این مکان صورت میگیرد. در واقع، این مورد در حال حاضر تنها کاربردی است که معبد مهر در کنار جنبه گردشگری و تاریخی دارد. معبد مهر بهعنوان یکی از کاملترین پرستشگاههای تاریخی ایران به حساب میآید که قدمت آن احتمالا به دوره اشکانیان میرسد؛ گرچه در دوره اسلامی یعنی زمان ایلخانیان دستخوش تغییراتی شد و نشانههایی از اسلام بر تن این معبد به یادگار ماند. وجود کتيبه قرآنی در داخل معبد اشاره به فتح بزرگی دارد که يادآور تسلط حاکمان ايلخانی بر اين شهر است. اين آثار اکنون بهدلیل اهمال مسئولان امر با تیشه و چکش غارتگران میراث ایرانی بیشتر آشنا هستند تا ضربه مرمت استادکاران آثار تاریخی برای حفظ این یادگار کهن ایرانی! طبق تحقیقات و بررسیها، در این معبد آرامگاه یکی از علمای معروف و باتقوا مراغه یعنی آخوند ملا معصوم مراغهای قرار دارد که بعد از وفاتش در این محل دفن شده است. ملا معصوم مراغهای از علمای بزرگ قرن هجدهم هجری قمری محسوب میشد که نویسنده تفسیر صافی، وی را یکی از فقهای بزرگ منطقه معرفی کرده بود. تاچندی پیش در این مکان صندوقی چوبی با پارچه مشکی رنگ وجود داشت که افراد در کنار آن شمع روشن میکردند. همان طور که گفته شد، معبد مهر مراغه دارای ابعاد ناشناخته زیادی است؛ اما بر اساس مطالعاتی که مرحوم پرویز ورجاوند در این مکان داشته، این معبد مربوط به آیین مهرپرستی بوده و در طول تاریخ تغییراتی در ساختار و شیوه استفاده از آن صورت گرفته است. در دنیای باستان به محل نیایش مهرپرستان مهرابه گفته میشد. مهرابه در واقع لحظهای بود که نور خورشید روی سنگآبه مرکزی معابد مهر قرار میگرفت و بهمعنای ظهور آناهیتا محسوب میشد. افراد در این لحظه به نیایش میپرداختند که مصادف با ظهر و طلوع و غروب آفتاب بود. پس از اسلام نیز به محل نیایش و مکان برگزاری نماز، محراب گفته میشد که از کلمه مهرابه برداشته شده است. مهرپرستی، آیینی ایرانی بوده که نور نمادی از آن است و در دورهای به اروپای غربی نیز نفوذ کرد. آیین مهر كه اروپاييان آن را ميترائيسم مىخوانند، از دوران اشكانى تا قرن چهارم ميلادى و سلطه رومىها بر سرزمينهاى اروپايى رواج داشت. بهنظر میرسد، شهرستان مراغه دارای مهرابههای مختلفی است که معبد مهر و غارهای اطراف رصدخانه مراغه تنها آثار به جا مانده از این دوران هستند. بعدها معبد مهر مراغه برای اجتماع صوفیان به کار میرفت و پیروان شیخ صفیالدین اردبیلی در آن جمع میشدند. کتیبههای حجاری شده در معبد مهر از قرن هشتم هجری قمری نیز حکایت از زمانی دارد که این بنا توسط صوفیان مورد استفاده قرار گرفته بود.
معماری معبد مهر مراغه : معبد مهر مراغه نیایشگاه زیرزمینی و محل پرستش خورشید و برگزاری آیین مهرپرستی بوده است که پیروان آیین مهر، آن را با تراشیدن قطعه سنگ عظیمی از جنس شیست با دهانهای به عرض ۵٫۴ متر به وجود آوردهاند. این بنا از نظر حجم کار و دقت هنرمندانی که در امر حجاری آن دخیل بودهاند، جزو نمونههای ارزنده ستایشگاههای کهن به حساب میآید. این مجموعه باستانی از قبرستان، معبد و یک محوطه تاریخی تشکیل شده است. معبد مهر در زیر زمین بنا شده و جز ورودی که ساختار سراشیبی دارد، هیچ راه دیگری ندارد. ورودی راهرو بهشکل پهن و شیبدار است که عرضی ۲٫۷ متری در جلو و ۲٫۶ متری در انتها دارد و ارتفاع (عمق) قسمت سرپوشیده آن ۷٫۴ متر است. در خاکبرداریهایی که سالهای ۱۳۸۱ و ۱۳۸۲ هجری شمسی صورت گرفت، معلوم شد که این مکان پلههایی داشته است که مربوط به دوره ایلخانی بودهاند؛ ولی بهمرور زمان و با ریختهشدن خاک تبدیل به سطحی شیبدار شده است. در حال حاضر برای ورود به معبد باید از پلههای آن پایین رفت. با عبور از پلهها به تالار مرکزی خواهید رسید. در سمت چپ ورودی نقشی شبیه به گل و برگ حجاری شده است؛ اما با توجه به نوک و انتهای آن، ساختاری شبیه به مار نیز دارد. طاقها و واحدهای مختلف در پیرامون تالار بزرگ این معبد نشان میدهد که معبد مهر یکی از بزرگترین معابد از نوع خود بوده است. از آنجایی که مشخصه معماری در دوران هخامنشی بهصورت سطوح مسطح و راست گوشه و بدون خطوط منحنی بوده، میتوان پی برد که این بنا مربوط به دوره اشکانیان است؛ چراکه فضاهای مختلف آن دارای عناصر خمیده هستند. در سمت چپ ورودی فضایی در دل صخره کنده شده است که طرح جالبی دارد. پلان آن بهصورت مربعی با ابعاد ۱۰ در ۱۰ متر است و در وسط آن ستونی به قطر ۵٫۵ متر بهشکل هشت ضلعی وجود دارد. این ستون اتاق بزرگ را به چهار قسمت تقسیم میکند. در بخش بالایی هرکدام از این چهار بخش، نورگیری به چشم میخورد که باعث ایجاد نور مناسب در محل میشود. البته با مرور زمان ابعاد این نورگیرها نیز افزایش یافته و همین امر باعث شده است که مشکلات مختلفی برای معبد به وجود آید و زبالههای گوناگون وارد آن شود. ستون بزرگ داخل معبد در سه ضلع دارای ۶ طاقچه است که بهصورت دوطبقه کنده شدهاند. بخش بالایی طاقچهها، قوسی دارد که کاملا تداعیگر دوران اسلامی است. بهطور کلی میتوان مدعی شد که این اتاق با طرح مربعی خود در دوره اسلامی شکل گرفته یا حداقل تغییرات بسیاری در این دوره در بخش مذکور رخ داده است. عنصر سازماندهنده فضا در اين مجموعه، تالار مستطيل شكل مركزى است كه با سه راه دسترسى، به بخشهاى گنبدى شكل سهگانه اطراف خود مرتبط میشود. اتاق مدور كه يكى از جالبترين قسمتهاى اين نيايشگاه است؛ علاوه بر نشانههاى سلسلهمراتب ميترايی، آثارى از الحاقات و تزيينات اسلامى دارد. قسمت شرقی صخره دارای اتاقکی است که سقف آن شباهتهایی با سقف معبد رصدخانه مراغه (غارهای رصدخانه مراغه) دارد. در این بخش آیات قرآنی به خط ثلث تراشیده شده که باگذشت زمان آسیبهای زیادی به آن وارد شده است. یکی از آیات این بخش آیه ۱۲۹ از سوره آلعمران با متن زیر است:
وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ
به این معنا که «و آنچه در آسمانها و زمین است، از آن خداست. هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، میبخشد و هر کس را بخواهد، مجازات میکند و خداوند آمرزنده مهربان است».
معبد مهر مراغه ساختار نسبتا پیچیدهای دارد که قدمزدن درون آن حس و حال جالبی را القا میکند و عبور از راهروهای کوچک آن میتواند تداعیگر چندین هزار سال گذشته باشد.
گنبد لیشتر
گنبد نوعی سازه و اثر معماری است که شباهت بسیار به یک نیمکره توخالی دارد. سابقه ساخت گنبدهای مختلف در تاریخ ایران به زمان پیش از تاریخ میرسد. این گنبدها در خاورمیانه باستان در ساختمانها و مقبرهها به کار میرفتند. گنبدهای بسیار زیادی نیز از دوره ساسانی در جنوب غرب ایران برجای مانده است. ساخت گنبد در ایران بعد از اسلام نیز دیده شده است. یکی از گنبدهای مشهور قرون میانه اسلامی، گنبد لیشتر است که از جاهای دیدنی گچساران به شمار میرود. گنبد لیشتر گچساران را مربوط به سده هفتم و هشتم ه.ق میدانند. این گنبد زیبا از دیدنی های استان کهگیلویه و بویراحمد است و در فاصله ۳۰ کیلومتری غرب شهرستان گچساران، و در راه ارتباطی قدیم گچساران، جاده دوگنبدان به بهبهان، در دشت لیشتر قرار دارد. سابقه گنبد لیشتر به احتمال بسیار به دوران حاکمیت تیموریان میرسد. این بنا که از آثار زیبای این دوره است، از دل تمدن و معماری عصر خود سربر آورده و نشان از معماری پیشرفته و هنرمندانه معماران این عصر دارد. این اثر معماری ماندگار در ۱۶ آذر ۱۳۷۶ با شماره ثبت ۱۹۳۵ به عنوان یکی از آثار تاریخی ایران، ثبت ملی شد. گنبد لیشتر نام خود را از دهستانی که در آن واقع شده، گرفته است. دهستان لیشتر که از توابع بخش مرکزی گچساران است، بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیتی حدود ۸۲۴۱ نفر داشته است. دهستان لیشتر به مرکزیت روستای عربها، دارای ۵۳ روستا است که گنبد لیشتر شاخصترین اثر تاریخی آن است که در نزدیکی روستای عربها (علیآباد) قرار دارد. فاصله گنبد لیشتر تا شهر گچساران حدود ۲۰ کیلومتر است.
معماری گنبد لیشتر : گنبد لیشتر از بناهای قرن هشتم است که معماری آن به شکل گنبدی مخروطی به شیوه پلکانی روی یک تپه مصنوعی ساخته شده است. برای ساخت بنای گنبد، محوطهای با ابعاد ۳۵ در ۳۰ متر با ارتفاعی بالاتر از دشت مجاور را تسطیح و روی آن شالوده بنا را شکل دادهاند. بنای گنبد، مربعی شکل است که بهوسیله فیلپوشها به هشت ضلعی و سپس به گنبد مخروطی پلکانی تبدیل شده است. فضای داخل آن با طرحهای بسیار زیبای هندسی ساخته شده و با تزییناتی نظیر مقرنس به شکل لانه زنبور مزین شده است. چینش هنرمندانه سنگها و مهندسی بینظیر این گنبد، آن را تبدیل به گنبدی ماندگار در اعصار و دورانها تا به امروز کرده است. قسمت بالای گنبد همانند کلاهخود جنگی سربازان است و بادهای گرم و تند با برخورد به این گنبد رام و آرام مسیر تفرج خود را پیش میگیرند. این معماری و تزیینات خاص و زیبا، گنبد لیشتر را به یکی از اماکن پربازدید مبدل کرده است. مردم دهستان لیشتر بر این عقیدهاند که بنای گنبد در ابتدا یک امامزاده بوده که گاوبه نیز در کتاب ارجان و کهکیلویه به آن اشاره کرده و از آن با نام امامزاده حبیبالله نام برده است. بهطور دقیق مشخص نیست که کارکرد این گنبد هنرمندانه و زیبا چه بوده است. سند کامل و دقیقی در مورد کارکرد اصلی این بنا در دست نیست که بهطور واضح اثبات کند که گنبد لیشتر برای چه منظوری ساخته شده است. طبق دیگر آثار بازمانده از دوره تیموری و موقعیت قرار گرفتن گنبد میتوان احتمالاتی در این مورد در نظر گرفت. بنابراین ممکن است بنا به منظور راهنمای راههای اصلی برای سهولت تشخیص مسافران ساخته شده باشد. احتمال دیگر این است که این گنبد روی قبر یکی از بزرگان یا نامآوران عصر تیموری بنا شده باشد، چون دقت در آثار معماری قرن ۷ و ۸ نشان میدهد که چنین بناهایی روی قبر سلاطین و بزرگان این دوره دیده شده است. برخی نیز مثل اهالی دهستان لیشتر بر این عقیدهاند که گنبد لیشتر در ابتدا یک امامزاده بوده و سپس تبدیل به این بنا شده است. این گنبد که نشاندهنده عمق هنر و معماری قرن هشتم است، از مصالحی مستحکم ساخته شده است. استحکام مصالح بنا سبب شده است که بنا با وجود گذشت سالیان بسیار، آسیب خاص و جدی را متحمل نشود. گنبد لیشتر گچساران در اثر گذشت زمان و وجود عوامل فرسایش، دچار آسیب جزیی شد و برخی قسمتهای آن دچار شکاف شد. میراث فرهنگی شهر گچساران در سالهای اخیر به تعمیر این بنا همت گماشت و بنا را در سال ۱۳۹۴ مرمت کرد. گنبد لیشتر هر ساله بهویژه در ایام تعطیل اوایل فصل بهار، مملو از گردشگران و علاقهمندان به آثار تاریخی و قدیمی میشود. این بنا یکی از مهمترین آثار تاریخی گچساران محسوب میشود که گردشگرانی که به این شهر سفر میکنند، میتوانند از آن بازدید کنند.
آرامگاه پوریای ولی خوی
پوریای ولی یکی از پهلوانان ایرانی است که مقبره او از جاهای دیدنی آذربایجان غربی به حساب میآید. مقبره این پهلوان فقط به سنگ قبری ساده، چهار ستون سنگی مسقف و انگشتری با حکاکی پوریای ولی خلاصه میشود. اگر گذرتان به شهر خوی افتاد، راهی بلوار امام حسین (ع) شوید تا از آرامگاه این مرد بزرگ دیدن کنید.
پوریای ولی یکی از پهلوانان ایرانی است که نسبت به موقعیت آرامگاه او دو نظریه وجود دارد. به روایتی، مقبره پوریای ولی در شهر خیوه ازبکستان قرار دارد. طبق منابع موثق، پهلوان محمود قتالی فرزند پهلوان پوریای ولی بوده و با عنوان محمود قتالی بن پوریای ولی از او نام برده شده است. برخی از منابع کلمه «ابن» به معنی «فرزند» را حذف کردهاند و منابع معاصر نیز هر دو شخصیت را یکی فرض کردهاند. این اشتباه در دائرهالمعارف بزرگ اسلامی نیز تکرار شده است؛ اما باید توجه کرد که پهلوان محمود قتالی هرچند که عارف و پهلوان نامداری بود، هرگز در شهرت و نامآوری به پدرش پهلوان پوریای ولی نرسید. پس با اطمینان زیاد میتوان گفت که آرامگاه پهلوان محمود قتالی، فرزند پوریای ولی، در شهر خیوه در ۲۵ کیلومتری جنوب شهر اورنگ مرکز خوارزم ازبکستان قرار دارد. مقبره دیگری نیز در شهر خوی به وجود دارد که مردم شهر آن را با نام مقبره پیر ولی یاد میکنند. در سالهای اخیر یادمانی بر فراز مقبره پوریای ولی ساخته شده است که شامل چهار ستون سنگی با سقفی روی آن میشود. در کنار این یادمان انگشتری با حکاکی پوریای ولی قرار دارد که جلوه زیبایی را به وجود آورده است. در بسیاری از اسناد مهم تاریخی در رابطه با این مقبره که از جاهای دیدنی استان آذربایجان غربی در خوی به شمار میرود، صحبتهایی به میان آمده است. در طوماری قدیمی که در عهد صفویه روی پوست آهو نوشته شده بود، صراحتا آمده است که پهلوان پوریای ولی از شهرستان خوی بود. متن کامل و تصویر این طومار در کتاب «ورزش باستانی ایران» نوشته دکتر پرویز ور جاوند وجود دارد. در کتاب «مرآت الشرق» زندگینامه پهلوان پوریای ولی و وجود مزارش در گورستان «پیر ولی» خوی ذکر شده است. مرحوم پرتو بیضایی در کتاب «تاریخ کشتی ایران» به بررسی زندگی پوریای ولی پرداخته بود و ضمن نقل روایاتی از زندگی پوریای ولی در خوی، به کشتی پهلوان با پهلوانی به نام «شیردل» از تبریز در مقام کهنهسواری اشاره میکند که در میدان «خوی سرماس» اتفاق میافتد.
پوریای ولی کیست؟ پوریای ولی، پهلوان ایرانی است که در ورزشهای زورخانهای پیشینه زیادی داشت و نام اصلی او در بسیاری از منابع «پهلوان محمود خوارزمی» متخلص به قجالی یاد شده است. زادگاه و بقعه پوریای ولی، یک علامت سوال بزرگ است که همیشه محققان و نویسندگان را به شک و تردید واداشته است. در رابطه با زادگاه او اختلافهای زیادی وجود دارد. بعضی او را از مردم گرگانج (از شهرهای خوارزم) و برخی او را از گنجه میدانند. در کتابهای مختلف مرگ پوریای ولی را سال ۷۲۲ هجری قمری و سال تولدش را ۶۵۳ هجری قمری ذکر کردهاند. یکی از قاطعترین سندها در رابطه با زادگاه پوریای ولی از عصر صفوی به دست آمده و در آن گفته شده که این پهلوان از مردم خوی و سلماس بوده است. پهلوان پوریای ولی در دوران جوانی کشتی میگرفت و از دلایل اصلی شهرت جهانی او سفرهایش به کشورهای مختلف از جمله آسیای میانه و هندوستان و شهرهای ایران بود. او در شهرهای مختلف کشتی میگرفت و بهدلیل قدرت بالای بدنی و تبحر در کشتی، بهسرعت سر زبانها افتاد. داستان معروفی از پوریای ولی در بین مردم خوی سینهبهسینه نقل شده است که علت اسطورهشدن او را نشان میدهد. طبق این داستان، جوانی فقیر، عاشق دختر حاکم میشود. از آنجا که او از طبقه پایین جامعه بود، نمیتوانست عشقش را به دختر حاکم ابراز کند. به همین دلیل بر بستر بیماری میافتد. مادر جوان یتیم، بهدنبال درمان پسر متوجه عشق او به دختر حاکم میشود و بهدلیل تداوم بیماری پسر، عشق او را با حاکم در میان میگذارد. حاکم برای پسر شرطی قرار میدهد و آن شرط هم بردن کشتی از پوریای ولی است. به این ترتیب، مادر جوان نذری در مسجد خوی میکند و از قضا پوریای ولی نیز در همان روز در مسجد حضور پیدا میکند و از مادر علت نذر را میپرسد. پوریای ولی بر سر دوراهی شهرت و جوانمردی، جوانمردی را انتخاب میکند و از پهلوان جوان عاشق میبازد. همین باخت باعث از بین رفتن شهرت او میشود و راز وقتی فاش میشود که پوریا از دنیا رفته بود. جالب اینکه پوریای ولی در زمان خود شاعر بود و رباعیات وی در بین شاگردانش اعتبار فراوانی داشت. برخی پوریای ولی را یکی از عوامل پیشرفت ادبیات آسیای مرکزی و ایران میدانند.
تخت جمشید
تخت جمشید نمادی از شکوه و عظمت در ایران باستان و یکی از جاهای دیدنی شیراز است. شاید بتوان منطقه تخت جمشید و بناهای باقی مانده در آن را از مهمترین اسناد تاریخ تمدن در جهان دانست. ازاینرو، دانشمندان و باستانشناسان برجستهای از سراسر جهان برای بازدید از تخت جمشید به ایران سفر کردهاند. تخت جمشید یادگار پادشاهان هخامنشی از ۲۵۰۰ سال پیش در ایران است. با توجه به عظمت امپراتوری هخامنشیان در ایران باستان که بخش قابل توجهی از شرق جهان را شامل میشد، میتوان به شکوه مقر فرماندهی این پادشاهان در تخت جمشید پی برد. آنچه باعث جلب توجه جهانیان به تخت جمشید میشود، تنها قدمت تاریخی این شهر باستانی نیست. باستانشناسان از مطالعه دقیق روی کتیبهها و آثار به دست آمده از این منطقه، به پیشرفتگی تمدن در ایران باستان پی بردهاند. قوانین اجتماعی دوران هخامنشیان نیز تعجب بسیاری از تاریخدوستان را برانگیخته است. تخت جمشید را در جهان بهعنوان نماد تمدن پارسی ایران زمین میشناسند. محوطه تخت جمشید که از جاهای دیدنی استان فارس است و در نزدیکی مرودشت شیراز قرار دارد، شکوه معماری کاخ پادشاهان در عصر ایران باستان را نشان میدهد. پادشاهان هخامنشی در اوج قدرت، کاخهای سنگی خود را در دل کوه و در نزدیکی شهر شیراز بر پا کردند تا برای آیندگان تصویری روشن از گستره فرمانروایی خود به یادگار بگذارند. تخت جمشید را در جهان با نام «پرسپولیس» میشناسند که این نام به زبان یونانی است. ستونها، سر ستونها، کتیبهها، نقش برجستهها، کاخها و دروازههای باقی مانده در محوطه تخت جمشید، از مشهورترین آثار تمدن در جهان به شمار میآیند. محوطه تخت جمشید که نام دیگر آن «سرزمین پارسه» نیز هست، گردشگران زیادی را از سراسر جهان، در طول سال به شیراز میکشاند.
ساخت بنای تخت جمشید در حدود ۲۵ قرن پیش و در دامنه کوههای رحمت، توسط داریوش هخامنشی آغاز شد. در ساخت بنای تخت جمشید معماران و هنرمندان بیشماری شرکت کردند و این بناهای عظیم توسط کارگران زن و مرد ساخته شدهاند؛ اما آنچه در تاریخ بر ارزش تخت جمشید میافزاید شیوه رفتار پادشاهان هخامنشی با کارگران است، که در ایران باستان در قبال زحمت کارگران به آنها حقوق و مزایای مناسب پرداخت میکردند. بنا بر اطلاعات موجود در کتیبهها، ساخت بنای تخت جمشید در حدود ۱۲۰ سال به طول انجامیده است. فرهنگ برجسته حاکمان ایران باستان در زمان هخامنشیان، سبب شهرت دو چندن تمدن ایران باستان در جهان شده است. زمان آغاز ساخت بناهای تخت جمشید به سال ۵۱۸ پیش از میلاد یعنی در حدود بیش از ۲۵۰۰ سال پیش باز میگردد. داریوش اول که سومین پادشاه هخامنشیان بود، دستور به ساخت کاخی عظیم در کوههای اطراف مرودشت داد؛ اما مراحل ساخت عمارتها و مجسمههای تخت جمشید زمان زیادی به طول انجامید و در دوره پادشاهان بعدی نیز ادامه داشت. هرکدام از کاخهای موجود در محوطه تخت جمشید در زمان یکی از پادشاهان هخامنشی ساخته شده است. شکوه و زیبایی بناهای تخت جمشید امروزه نیز باعث شگفتی طراحان و مهندسان میشود؛ تا جایی که ساخت چنین مجموعهای عظیم را در زمان حال حاضر و با وجود امکانات گسترده ساده نمی دانند. با توجه به کتیبههای باقی مانده از هخامنشیان در مکانهای مختلف، هدف داریوش از ساخت این بنا را میتوان به جا گذاشتن نمادی از ایران باستان مترقی دانست. برای برپا کردن کاخها و عمارتها، تا چندین سال کارگران مشغول به کندن کوهها و هموار سازی سطوح کوهپایهای بودند. اصلیترین ماده در ساخت بنای کاخها سنگ بود که از انواع آنها با مقاومتهای مختلف استفاده میشد. تراشیدن سنگها و صیقلی کردن آنها در قطعات بزرگ و حمل آنها به ارتفاع از جالب توجهترین بخشهای ساخت کاخها است که توجه مهندسان، معماران و طراحان امروزی را جلب میکند.
ساخت و تکمیل کاخهای تخت جمشید تا اواخر حکومت هخامنشیان همچنان ادامه داشته است؛ اما بخشهای زیادی از این بناها در زمان داریوش اول، خشایارشاه و اردشیر اول ساخته و تزئین شدند. کاخهای مجلل تخت جمشید تا سالیان دراز محل سکونت پادشاهان هخامنشی بود و تا امروز نیز از برجستهترین و ماندگارترین اسناد تاریخی ایران باستان به شمار میروند. انتخاب کوههای اطراف مرودشت نیز توسط داریوش اول، با توجه به موقعیت مکانی کوه نسبت به طلوع و غروب خورشید، جلگههای سرسبز در محیط اطراف آن و قرار گرفتن این منطقه در مسیر راه شاهی، بسیار هوشمندانه بوده است. در سالهای اخیر بهدلیل آسیبهای زیادی که به بناهای تخت جمشید وارد شده بود، بارها این محوطه را مرمت کردهاند. در سال ۱۳۰۹ بازسازی تخت جمشید زیر نظر گروه باستان شناسی آمریکایی قرار داشت که طی عملیات خاکبرداری، کتیبه خشایارشاه کشف شد و به این ترتیب توانستند کاخ ملکه خشایارشاه را شناسایی کنند. چند سال بعد و توسط گروهی آلمانی در سال ۱۳۱۴ کار بازسازی بخشی از کتیبهها و استحکام بنای کاخها و ستونهای کاخ آپادانا انجام شد. روند بازسازی تا سال ۱۳۱۹ ادامه پیدا کرد که منجر به کشف آثار و کتیبههای بسیاری از این منطقه شد. بخش زیادی از این آثار در موزه تخت جمشید قرار دارند و از تعدادی از آثار کشف شده در موزه ملی ایران نگهداری میشود؛ اما متاسفانه آثار زیادی نیز از کشور خارج شدهاند و در موزهها و کتابخانههای اروپا و آمریکا قرار گرفتهاند. در سالهای اخیر تدبیرهایی برای حفاظت بیشتر از محوطه تخت جمشید و آثار باستانی موجود در آن اندیشیدهاند و بازسازی بخشهای مختلف آن همچنان ادامه دارد.
تخت جمشید قبل از ویرانی : دوران شکوه تخت جمشید تا حمله اسکندر مقدونی به ایران ادامه داشت. در سال ۳۳۴ پیش از میلاد اسکندر مقدونی بههمراه سپاهیان خود به ایران حمله کرد و پس از رسیدن به مقر پادشاهی هخامنشیان، خانهها را غارت کرد و میراث تخت جمشید را به آتش کشید. نفرت و کینه اسکندر از پادشاهان قدرتمند هخامنشی باعث شد تا اسکندر کاخ خشایارشاه را به اتش بکشد؛ اما آتش به سایر نقاط سرایت کرد و سبب نابودی قسمتهای گستردهای از تخت جمشید شد. پیش از ویرانی تخت جمشید، کاخها و عمارتهای هخامنشیان بهدلیل قرار داشتن در یکی از بهترین نقاط ایران در پای کوه رحمت یا مهر که میترا نیز خوانده میشد، بسیار خوش منظره بود و چشمانداز زیبایی به درهها و جلگههای اطراف داشت. داخل تخت جمشید محوطهای شبیه به شهرک بود و حد فاصل بین کاخها را خیابان کشی کرده بودند. طراحی داخلی تخت جمشید با توجه به معیارهای مهندسی و معماری امروز بسیار پیشرفته بوده است و در تقسیمبندی محلههای داخلی نظم و طراحی مدرن به چشم میخورد. کاخهای تخت جمشید کاربریهای متفاوتی داشتند و از هرکدام از آنها در مراسم و جشنهای مختلفی استفاده میشد. سیستم لوله کشی آب و فاضلاب در تخت جمشید از جالب توجهترین نکات معماری به شمار میرود. بین خیابانها آبراههها به شکلی حفاری شده بودند که آب باران و آبهای جاری در آنها روان و از داخل کانالها در مسیر مشخص هدایت میشدند. بهطور کلی، معماری بنای کاخها، تزیینات داخلی، محوطه سازی تخت جمشید، سبک شهرسازی، تفکیک مناطق مسکونی از سکونتگاه شاهی و طراحی تخت جمشید، با توجه به معیارهای امروزی و پس از گذشت بیش از ۲۵۰۰ سال، سندی پر افتخار از ایران باستان است.
قدمت تخت جمشید : قدمت بناهای تخت جمشید از ۲۵۰۰ سال فراتر میرود. در نقاطی از ایران آثار تاریخی به جا مانده از ایلامیان و حکومتهای اولیه در ایران باستان کشف شده است؛ اما تخت جمشید را با توجه به عظمت و شکوه بالایی که دارد، میتوان برجستهترین اثر تاریخی از دوران باستان در ایران دانست. شهرت تخت جمشید جهانی است و در بسیاری از موزههای معروف جهان از نمونه آثار کشف شده در تخت جمشید نگهداری میشود. گرچه تخت جمشید در کشور ایران قرار دارد، بهلحاظ ظرفیتهای برجسته تاریخی و دارا بودن نشانههایی از قدیمیترین تمدنهای تاریخی، گنجینهای عظیم برای تمام مردم دنیا به شمار میرود. ازاینرو، نام تخت جمشید بهعنوان دومین اثر تاریخی و فرهنگی در ایران، در سال ۱۹۷۹ میلادی در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید.