تبریز

 
 

مسجدی در دل غار

masjed-ghadamgah

مسجد قدمگاه در نزدیکی روستای قدمگاه (بادامیار) در جنوب آذرشهر قرار دارد و مانند غاری در دل کوه کنده شده و در دوره‌های قبل از اسلام به عنوان معبد مهری استفاده می‌شد. این معبد در قرون ۶-۸ ه. ق به عنوان تکیه عرفا و دراویش و سپس به عنوان مسجد مورد استفاده قرار می‌گرفت. فضای غار زیرزمینی دایره شکل است و قطری برابر ۱۵ متر دارد. دالانی به طول ۹ و عرض ۱/۵ و ارتفاع ۲/۵ متر به دهلیزی وسیع‌تر به طول ۴/۵ و عرض ۳/۲۰ و ارتفاع ۲/۵ تا ۴ متر می‌پیوندد. سپس این دهلیز به فضای گنبدی شکل غار باز می‌شود. این فضا از کف تا پنجره نورگیر سقف ۱۲ متر ارتفاع دارد.محراب غار با مقرنس‌های آویخته که به دوره صفوی تعلق دارد به نحوی احداث شده که گمان می‌رود در زمانی نزدیک‌تر تعبیه شده باشد. می‌توان فرض کرد که این فضا برای مقاصد مذهبی ساخته نشده باشد. یعنی نه مسجد بوده است و نه مقبره، برخی از باستان‎شناسان آن را به دوران پیش از تاریخ نسبت می‎دهند که بعداً به صورت آتشکده و بعد از آن با تعبیه‌ محرابی که روی به قبله دارد به صورت عبادتگاه اسلامی در آورده‌اند. بنابراین ممکن است زمان احداث این بنا بسیار دور باشد و کاربرد دیگری جز مسجد داشته است. به احتمال زیاد این بنا پیش از اسلام ساخته شده است. در حال حاضر مردم روستاهای همجوار مراسم مذهبی ماه‌های رمضان و محرم را در آنجا برگزار می‌کنند و نذورات خود را در کنار این مسجد قدیمی به جا می‌آورند. برای دیدن این مسجد باید به گورستان قدمگاه در نزدیکی روستای بادامیار از توابع آذرشهر در استان آذربایجان شرقی سری بزنید و بنای این مسجد را در بالادست گورستان ببینید. معبد یا مسجد غار به لحاظ شیوه معماری، از جمله بناهای مهم و تاریخی به حساب می‌آید. قطر قائده گنبد این اثر تاریخی بیش از ۱۵ متر است و ۱۲ متر ارتفاع دارد. همچنین راهرو آن نیز دارای ۱۲ متر طول است. این معبد یا مسجد در سال ۱۳۴۷ از سوی وزارت فرهنگ وهنر با شماره ۷۷۹ در فهرست آثار تاریخی ایران به ثبت رسید.

گورستان قدمگاه : گذارتان اگر به آذرشهر و مسجد غار افتاد، تماشای گورستان قدمگاه را هم از دست ندهید. گورستانی که در ۱۵ کیلومتری جنوب آذرشهر در قریه بادامیار (قدمگاه) قرار گرفته و متعلق به قرن ۹ و ۱۰ق/۱۵ و ۱۶م است. بیشتر مردگان این گورستان از شیوخ دوره صفوی هستند. اهالی محل، آن را به نام دیک قبرستان می‎نامند.این گورستان بر روی پشته‎ای قرار گرفته و سنگ‎نبشته‎ها و حجاری هایی جالبی در آن دیده می‎شود. سنگ نبشته ها و الواح قبور به خط کوفی و ثلث نو است. جالب است بدانید که سنگ نبشته های ثلث تقریباً همه یکنواخت و یک دست است و نشان می دهند که در روزگاری کنده شده اند که مذهب جعفری در آذربایجان رسمیت و عمومیت یافته و نام ائمه اطهار(ع)، روی قبور درج شده است.

آتشکده مانداگارنا

2016313233544625540a

منطقۀ مرندباستانی حداقل دارای چهار واحد آتشکدۀ بزرگ بوده است بنام های آتشکده مانداگارنا در شمال شهر مرند و آتشکده ی گرگر (در وسط شهر گرگر) وآتشکده ی مزگید (تپه گوگرد) در ۴۴ کیلومتری مرند در نزدیکی جادۀ گلین قیه و آتشکده ی مرکید واقع در شمال روستای دیزج حسین بیک و شرق مرکید . این آتشکده های باستانی اغلب پس از فتح منطقه بدست سپاهیان اسلام تخریب و باقیماندۀ آن به عنوان کول تپه( تپۀ خاکستری ) مشهور گردیده است.( البته به نظر صاحبنظران کول تپه ها در اصل مکان های آتشکده نیستند بلکه بازماندۀ خاکستر سوزانیدن اجساد مردگان بومیان هستندکه با آمدن دین زرتشت سوزانیدن اجساد نهی و ملغی گردیده است.) بهرحال برخلاف نظر حاکم برذهن بیشتر علاقمندان مرندی، آتشکده مانداگارانای مرند دریالدیر قرارندارد بلکه در شمال وپشت گورستان باغ رضوان بطرف کوره های آجرپزی (سمت چپ جادۀ فرعی که در ابتدای جاده موتور آب قرار دارد) درمیان باغات ومزارع قرار دارد که از اطراف دیده نمی شود. با توجه به نوشته هرودوت وگرنفون و بطلیموس در ۲۲۰۰ سال قبل که مرند را با نام مانداگارانا آورده اند، بنظر می رسد نام آتشکده ماندگار و فعال مرندیعنی مانداگارنا یا مانداگارانا بوده است ومرند نام آن زمان خودرا از این آتشکده به عاریت گرفته است و همین تپه باستانی خاکستری است که مورد بازدید دانشمندان و جهانگردان قرار گرفته است و ویلیامزجکسن جهانگرد و باستان شناس آمریکائی نیز با از دست دادن امکان مشاهده این تپه آتشکده ای( درحدود۱۰۰سال پیش) اظهار تأسف می کنددرحالیکه مؤلفین کتابهای مربوط به مرند دقت نکرده وفکرکرده اند جکسن قلعۀ یالدیرراندیده است درحالیکه تپۀ یالدیر حالاهم از بیشتر جاهای مرند قابل رؤیت است چه برسد به ۱۰۰ سال ژیش و ازژس خانه های دوسه متری!

(متأسفانه اکثر نویسندگان و مؤلفین کتابهای مربوط به مرند هم این تپه را که درمیان درختان باغات محصوراست را ندیده اند وروی عدم آگاهی دچار اشتباه مهمی شده و نام این آتشکده را که سالهاست بخاطر خاکبرداری و کودبرداری عوض تپه ، بصورت گودالی در سر راه جاده فرعی کوره های آجر پزی در شمال باغ رضوان دیده می شود به قلعه یالدیر داده اند ! مانند کتابهای تاریخ مرند صفحات ۳۵۶تا ۳۶۰ و صفحه ۷۲ کتاب میراث فرهنگی آذربایجان شرقی و صفحه ۴۷ کتابچه سیمای تاریخی فرهنگی مرند و جلفا وکتاب مرند شهر نوح نبی صفحه ۱۳ وکتاب فرهنگ جغرافیای آذربایجان صفحه ۴۷۲ و..و.. اغلب نشریات وسایت های اینترنتی هم که مطالب خود را از این کتابها برداشت کرده اند دچار همین اشتباه شده اند !).درحالیکه باید درنظرگرفت همانطوریکه در اسلام درهرشهری فقط میتواند یک مسجد جامع وجود داشته باشد در دین زرتشت هم درهرشهری فقط یک آتشکدۀ بزرگ برای روشن نگاه داشتن آتش مقدس ودادن آتش به آتشکده های محلات شهر وجود داشته است. کول تپه(تپهّ خاکستری ) یا آتشکده ی مانداگارانای مرند درشمال و پشت باغ رضوان نرسیده به کوره های آجرپزی واقع است.

قلعه بابک کجاست؟

a751241118115102a

 دژ بابک خرمدین بر فراز قله کوهستانی در حدود ۲۳۰۰ تا ۲۷۰۰ از سطح دریا ارتفاع دارد. قلعه بابک که به نام‌های قلعه بابک، دژ بابک، بذ و قلعه جمهور هم معروف است دژ و مقر سردار تاریخی ایران، بابک خرم‌دین بوده است که در هنگام قیام بر علیه دستگاه خلافت عباسی در قرن سوم هجری ساخته شده است. مسافت راه کلیبر به قلعه حدود ۳ کیلومتر است و به هنگام عبور باید گردنه‌ها و گذرگاه‌های خطرناکی را پشت سر گذاشت. قبل از رسیدن به دروازه قلعه و ورود به بنای مستحکم دژ باید از معبری عبور کرد که به صورت دالانی است و از سنگ‌های منظم طبیعی شکل گرفته و تنها گنجایش عبور۱ نفر را دارد و دو نفر به سختی می‌توانند از آن بگذرند. فاصله این معبر تا باروی قلعه در حدود ۲۰۰ متر است و مقابل آن قرار دارد. از همین نقطه است که صعوبت راه و ابهت خاص این قلعه رفیع و موقعیت خیره کننده آن بیننده را به اعجاب وا می دارد. امتداد بصری معبر در نهایت به دروازه قلعه ختم می‌شود و دقیقاً در راستای آن قرار دارد که باعث می‌شود ورود هر تازه وارد و سپاهی و غیره از طریق دو برج دیده بانی در سمت دروازه ورودی قابل رؤیت باشد. برای نفوذ به داخل تنها راه ورود دروازه اصلی است و از کوهستان امکان وارد شدن به قلعه وجود ندارد. با گذر از دروازه ورودی و پشت سر گذاشتن بارو، جهت رسیدن به دژ اصلی باید از گذرگاهی باریک که حدود ۱۰۰ متر صعود از ارتفاع را نیز به همراه دارد گذشت تا به مدخل ورودی قلعه رسید، مسیری صعب العبور که از یک سمت مشرف به دره‌ای است با جنگل‌های تنک و ژرفایی در حدود ۴۰۰ متر که به صورت تیغه و دیواره تا قعر دره ادامه دارد. در تکیه گا‌ه‌های طبیعی این دیواره‌ها و ۴ جهت بنا ۴ جایگاه برای دیده‌بان‌ها به صورت نیمه استوانه ساخته شده‌ است. اینها مقر کوه بانیه‌ها و سربازانی است که هر جنبنده‌ای را تا کیلومترها دورتر، از فراز دره‌ها و کوهپایه‌ها زیر نظر می‌گرفتند. پس از صعود، برای ورود به دژ اصلی از مدخل دیگری با پلکان‌هایی نامنظم باید عبور کرد. طرفین مدخل دژ، به وسیله دو ستون کاذب مشخص شده است.بنای دژ که دو طبقه و سه طبقه است، پس از ورودی قرار گرفته است و پس از آن تالار اصلی وجود دارد که اطراف آن را ۷ اتاق فرا گرفته است، اتاق‌هایی که به تالار مرکزی را دارند.
در قسمت شرقی دژ تأسیسات دیگری مرکب از اتاق‌ها و آب انبارها ساخته شده است؛ سقف آب انبارها با طاق جناغی و گهواره‌ای استوار شده‌اند.محوطه داخلی آنها نیز به وسیله نوعی ساروج غیر قابل نفوذ گردیده و به هنگام زمستان از برف و باران پر شده و در تابستان و هنگام مضایق و محاصره‌ها از آب آنها استفاده می‌شده است. در سمت شمال غربی دژ پلکان‌هایی سرتاسری وجود داشته که اکنون ویران شده و قسمت‌هایی از آن بیرون خاک است و تنها راه صعود به بخش‌های مرتفع تر بناست. از آثار معماری و برخی از سنگ‌های زبره تراش و روش چفت و بست سنگ‌ها و ملات ساروج و اندود دیوارها از نوعی گچ و خاک می‌توان دریافت که ساختمان این دژ و قلعه در روزگار اشکانیان و بخصوص ساسانیان ساخته شده است. این دژ در قرون دوم و سوم و تا چند قرن پس از آن مورد تعمیر و مرمت قرار گرفته و تغییراتی در آن به وجود آمده و الحاقاتی در بنا ایجاد شده است. اشیا و ابزاری که از قلعه بابک به دست آمده، سفالینه‌های منقوش و لعاب خورده است که یک دوره استقرار تا اوایل قرن هفتم هجری را نمایش می‌داد. همچنین تعدادی سکه مسی کشف شده که برخی از آنها به علت ساییدگی و زنگ خوردگی فراوان غیرقابل خواندن است و در بین این سکه‌ها برخی مربوط به اتابکان آذربایجان و هزارسیبان (قرون ششم و هفتم هجری) هستند. به لحاظ سوق الجیشی موقعیت استقرار بنا بر فراز قله به گونه‌ای ست که ۲۰ نفر سپاهی قادر بودند هجوم یک سپاه صد هزار نفری را مانع شوند و تلفاتی هم نداشته باشند. چون تیر و کمان و اسلحه معمول زمان به سربازان و مستحفظانی که بر بلندی موضع می‌گرفتند به جهت بعد مسافت بی تاثیر بودند. قلعه بابک در سال ۱۳۴۵ با شماره ۶۲۳ در لیست آثار ملی، تاریخی و فرهنگی ایران ثبت شد و مرمت آن از سال ۱۳۷۶ توسط اداره کل میراث فرهنگی آذربایجان شرقی آغاز شد.

پل بیلان کوه

2016523223323268610a

این اثر در تاریخ ۱۰ بهمن ۱۳۸۳ با شمارهٔ ثبت ۱۱۲۶۳ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. پل بیلان کوه در آذربایجان شرقی، تبریز،خیابان آبرسان، بیلانکوه، کوچه شیخ کمال قرار گرفته است. این بنا به دلیل قرار گرفتن در محله بیلان کوه یکی از محلات قدیمی شهر تبریز به این نام مشهور می باشد و قدمت این پل دوره قاجاریه است. آثار پایه های پل قدیمی که قبل از این پل بوده مربوط به دوره صفویه می باشد در چند متری این پل بدست آمده است. این بنا به دلیل قرار گرفتن در محله بیلان کوه یکی از محلات قدیمی شهر تبریز به این نام مشهور می باشد و قدمت این پل دوره قاجاریه است. آثار پایه های پل قدیمی که قبل از این پل بوده مربوط به دوره صفویه می باشد در چند متری این پل بدست آمده است.

این پل به طول ۲۶ و عرض ۷۰/۵ متر و شامل سر دهنه با طاقهای جناغی بوده دو موج شکن که بالای موج شکن ها خالی و با طاق کهواره ای اجرا شده است. مصالح بنا سنگ و اجر می باشد و بر روی پایه های سنگی بنا شده است و خود طاقها نیز با ترکیبی از سنگ و آجر ساخته شده است. دو درخت قدیمی نیز در طرفین ضلع جنوبی پل قرار گرفته است. عرض دهانه وسطی پل بزرگتر از بقیه قسمتها می باشد. در بدنه پل سنگهای منقوش و کتیبه دار نیز به چشم می خورند. ارتفاع پل ۵/۵ متر است. در ساختمان پل از سنگ قبرهای قدیمی قبرستان آن اطراف که دارای کتیبه می باشد استفاده شده است. کماکان از این پل استفاده می شود. یکی از پل های زیبا بر روی رودخانه مهرانه رود می باشد که شامل سه دهنه با طاقهای جناغی می باشد دهنه طاق میانی بزرگتر و دهنه طاقهای جانبی کوچکتر می باشد.

زیباترین خانه تبریز

behnam1802-mm1

آذربایجان زنده ترین گوشه تاریخی ایران است که هنوز هم می توانید در آن بناهای تاریخی سالم و سرپایی پیدا کنید که شناسنامه هویتی این منطقه هستند. استان آذربایجان شرقی در گذشته بخشی از سرزمین تاریخی ماد بود که به «ماد کوچک» شهرت داشت. در دوره ساسانیان هم یکی از مهم‌ترین ایالت‌های ایران بود که به‌ دلیل قرارگرفتن آتشکده‌های بزرگ و مشهور در آن به عنوان یک پایگاه اعتقادی به شمار می رفت. بعد از ورود اسلام به ایران این منطقه باز هم اهمیت خود را حفظ کرد و همچنان محل وقوع حوادث تاریخی زیادی بود. بنابراین اگر از طرفداران تاریخی و فرهنگ ایران هستید، مطمئن باشید که از سفر به آذربایجان شرقی و تبریز دست خالی بر نمی گردید! خانه بهنام در اواخر دوران زندیه و اوایل دوران قاجار، به عنوان یک خانه مسکونی ساخته شد و در زمان ناصرالدین شاه قاجار، نوسازی تزیین شد. در همین دوره هم بود که نقاشی های دیواری چشمگیری به آن اضافه شد و خانه بهنام تبدیل شد به چیزی که می بینید. اگر گذارتان به تبریز افتاد، پیشنهاد می کنیم بعد از گشت و گذار در شهر و تماشای مقبره الشعرا ، مسجد کبود ،بازار این شهر سری هم به خانه تاریخی بهنام بزنید که یکی از قدیمی‌ترین خانه‌های این شهر به حساب می آید و البته از زیباترین هایشان! خانه بهنام در اواخر دوران زندیه و اوایل دوران قاجار، به عنوان یک خانه مسکونی ساخته شد و در زمان ناصرالدین شاه قاجار، نوسازی تزیین شد. در همین دوره هم بود که نقاشی های دیواری چشمگیری به آن اضافه شد و خانه بهنام تبدیل شد به چیزی که می بینید و حالا به عنوان بخشی از مدرسه معماری دانشگاه هنر اسلامی تبریز به حساب می آید. خانه ای اعیانی به وسعت ۳ هزار مترمربع که با گچبری‌های هنرمندانه و رنگی چشم هر بیننده ای را خیره می کند. این خانه که به بهنام گنجه‌ای یا قدکی هم معروف است، یک ساختمان اصلی دارد که به عنوان ساختمان قشلاقی مورد استفاده قرار می گرفته و یک ساختمان کوچک که به عنوان ساختمان ییلاقی شناخته می شد. این خانه هم به سبک معماری قدیم ایرانی، دو حیاط اندرونی و بیرونی دارد و شامل هشتی ورودی، دالان سردر، ایوان ستون‌دار و… است.

فضاهای اندرونی و بیرونی خانه بهنام که در دوره قاجار بازسازی شده، علاوه بر تزیینات داخلی به دلیل طراحی متناسب با فصول مختلف سال یکی از کاربردی ترین معماری های ایران را دارد که در آن تعادل درجه حرارت و چشم‌انداز زیبا در کنار هم به چشم می خورد. اگر گذارتان به خانه بهنام افتاد، باید ساختمان اصلی را در شمال حیاط ببینید و رو به جنوب ایوان ستون دار آن را مشاهده کنید که یک زیرزمین با اتاق‌هایی برای نشیمن تابستانی دارد. معمارانی که خانه را بررسی کرده اند، معتقدند که یکی از خصوصیات بارز این بنا کامل بودن مجموعه، پلان معماری و تنوع در ابعاد اتاق ها ضمن رعایت تقارن در نما است. به همین دلیل است که خانه بهنام را هم به دلیل معماری و هم به دلیل تزئیناتش به عنوان یک ساختمان مسکونی قابل مطالعه و مهم می شناسند.فضاهای اندرونی و بیرونی خانه بهنام که در دوره قاجار بازسازی شده، علاوه بر تزیینات داخلی به دلیل طراحی متناسب با فصول مختلف سال یکی از کاربردی ترین معماری های ایران را دارد که در آن تعادل درجه حرارت و چشم‌انداز زیبا در کنار هم به چشم می خورد.مهتابی یا همان بهارخواب این خانه در ضلع شمالی مجموعه و رو به حیاط اندرونی است. ایوان جنوبی به عنوان نشیمن تابستانی کاربرد داشت و ایوان شمالی با ستون‌های چوبی گچ‌اندودش شاه نشین خانه به حساب می آمد. در بنای قسمت غربی هم که تخریب شده اصطبل، مطبخ، توالت و … قرار داشته است.