جذاب
عصارخانه شاهی
در ایران قدیم به آسیابهای خاصی که برای خرد کردن برخی مواد مثل زردچوبه و فلفل استفاده میشد، عصارخانه میگفتند. همچنین از عصارخانهها برای گرفتن عصاره مواد روغنی مثل کرچک استفاده میشد. در واقع واژه عصارخانه بهمعنای محل عصارهگیری است و کارکرد این عصارخانهها را میتوان شبیه به کارخانههای روغنکشی دانست. عصارخانه از دو قطعه سنگ بزرگ تشکیل میشد که روی هم قرار میگرفتند. این دو قطعه سنگ از یکطرف با اهرمی به راس چهارپایی نظیری الاغ یا شتر و اسب وصل بود و با حرکت حیوان بهصورت دورانی، سنگ رویی آسیاب به حرکت درمیآمد و با گردش آن، مواد میان دو سنگ نرم میشد. قسمت بالای سنگ متحرک جایگاهی بود که مواد خردشونده را داخل آن میریختند تا به زیر سنگ بروند و خرد شوند. این عصارخانههای ابتدایی را «چوغنگری» نیز میگفتند. عصارخانهها را میتوان نماد صنعتی ایران قدیم دانست و از آنها در یزد، چهارمحال و بختیاری و اصفهان نمونههای معدودی باقی مانده است. با گذشت زمان و گسترش نیازهای مردم، عصارخانهها هم پیشرفت کردند و تغییراتی در آنها شکل گرفت. امروزه در اصفهان چندین نوع از این عصارخانهها برجای مانده است. یکی از معروفترین آنها و از جمله جاهای دیدنی اصفهان، عصارخانه شاهی است که در سال ۱۰۲۱ هجری قمری همزمان با احداث بازار بزرگ قیصریه و مدرسه ملاعبدالله به دستور شاه عباس اول ساخته شد. عصارخانه شاهی در میدان نقش جهان اصفهان قرار دارد. قرارگیری عصارخانه در این مکان سبب شده است در شکوه عظمت آثار بزرگ تاریخی اصفهان مانند مسجد امام و عالیقاپو محو شود. از سال ۱۳۴۰ تا سال ۱۳۴۹ برای حرکت تیر بزرگ و چرخش سنگ آسیاب، از موتور برق استفاده شد و بعد از آن، بهدلیل صنعتی شدن این حرفه و وجود تجهیزات مکانیزه، ادامه کار بهصرفه نبود و عصارخانه بهمدت ۳۰ سال تعطیل شد. در سال ۱۳۷۹، سازمان نوسازی و شهرداری اصفهان، عصارخانه را از مالک خریداری و در حدود دو سال آن را مرمت کرد. سپس آن را بهعنوان موزه در اختیار مردم و گردشگران قرار داد. عصارخانه شاهی از سال ۱۳۹۲ بهعنوان اولین پایگاه تخصصی مطالعات فرهنگ عامه در کشور، فعالیت میکند و از سال ۱۳۹۵ طرح تاریخ شفاهی مشاغل سنتی اصفهان را در دست گرفته است. در این مرکز کارگاههای تاریخ شفاهی نیز برگزار میشود. بدین شکل این عصارخانه به موزهای کوچک تبدیل شد و در سال ۲۰۱۷ نشان جهانی ایکوم (کمیته ملی موزههای ایران) را بهعنوان برترین موزه کوچک کشور از آن خود کرد.
معماری عصارخانه شاهی : عصارخانه شاهی دارای مساحتی حدود ۳۸۰ متر مربع است و شامل بخشهای مختلفی نظیر پیشخوان، بارانداز، شترخان، گرمخانه و تیرخانه میشود. مساحت این عصارخانه در گذشته حدود ۱۸۰۰ متر مربع بود که در حال حاضر مکانهایی مانند شترخان، بارانداز و ورودی بازرگانان از بین رفتهاند و فقط یک تیرخانه و دو انبار تو در تو در بخش شرقی تیرخانه، در دو طبقه باقی ماندهاند. محل بارانداز عصارخانه هماکنون در پاساژ طلافروشان قرار دارد. این عصارخانه در یک طبقه با ارتفاعی حدود ۱۱ متر و سه فضای گنبدی شکل با مقطع کجاوه ایجاد شده است که سقفها به سبک طاق و چشمه است و نورگیرهای سقف، روشنایی عصارخانه را تامین میکنند. ساخت سقف گنبدی بهمنظور حفظ خنکی محل برای نگهداری روغن بوده است. دیوارها و سقف خشتی بدون کاربندی، قابسازی، تزیینات و پنجره ساخته شدهاند. عصارخانهها در گذشته چندین در ورودی داشتند که هر در مختص گروهی بوده است؛ مثلا یک در برای ورود مشتری و دیگری مخصوص ورود کارگران. هماکنون نیز میتوان این درها را در عصارخانه شاهی مشاهده کرد.
روغنکشی در عصارخانه شاهی: در مرحله اول دانه های روغنی را پاک میکردند و دانههایی را که نیاز به بو دادن داشت، بو میدادند. محل بو دادن در طبقه دوم عصارخانه بوده است. بعد از بو دادن دانهها، پوست آنها گرفته و وارد مرحله آسیاب سنگی میشد. در قدیم از شتر نر، اسب یا گاو استفاده میکردند تا سنگ بارمالی را به حرکت درآورد. حرکت حیوان سبب میشد دانههای روغنی خام زیر بار سنگ آرد شوند. سپس مواد آرد شده را به محل دیگری میفرستادند و با آب مخلوط میکردند تا خمیر شود و سپس خمیر را در سبدهای ضخیمی به نام کوپی که از جنس گیاه بود، میریختند و به تیرخانه ارسال میکردند. این سبدها نقش تصفیهکننده را داشتند. تیرخانه بخش اصلی عصارخانه بود که روغنگیری در آن انجام میشد. این مکان از دو تیر قطور بزرگ از جنس چوب چنار، قرقره و اهرم چوبی، چاهی به اسم تیلویه و دیوار اسپر تشکیل میشد. کف تیلویه ناودان و خمرهای برای ذخیره روغن قرار داشت و دیوار اسپر با ضخامت پنج متر از کلافهای چوبی ساخته شده بود. بعد از اتمام روغنگیری، روغنها به خمرههای بزرگ منتقل میشدند و خمرهها در انبار و داخل دیوار نگهداری میشدند. دانههای روغنی که در عصارخانه شاهی به کار میرفتند، معمولا کنجد، پنبهدانه و آفتابگردان بودند.
موزه عصارخانه شاهی: عصارخانه شاهی اصفهان یادگاری تاریخی و اقتصادی از عصر صفوی به شمار میآید و سندی است بر صنعتی بودن اصفهان در عصر صفوی. امروزه موزه این عصارخانه بسیار زیبا طراحی شده است و با ورود به آن میتوان بهراحتی عصارخانه را در حال فعالیت تصور کرد. وجود مجسمههای در حال کار در عصارخانه تاثیر قابلتوجهی روی تجربه بازدیدکنندگان میگذارند. همچنین مجسمه شتری در این عصارخانه دیده میشود که در حال انجام کار است.
عصارخانه شاهی کجاست؟ عصارخانه شاهی در میدان نقش جهان، جنب ورودی بازار قیصریه، بازار قنادها، بازار عصاری (پاساژ امین) قرار دارد. برای دسترسی به میدان نقش جهان میتوانید از خودروی شخصی یا وسایل نقلیه عمومی استفاده کنید. اگر با مترو یا اتوبوس راهی این مکان میشوید، در ایستگاه مترو یا اتوبوس میدان امام حسین پیاده شوید. از این ایستگاهها تا میدان را میتوانید بهصورت پیاده یا با تاکسی طی کنید. اگر خودروی شخصی را همراه میبرید، چندین پارکینگ عمومی در خیابانهای منتهی به میدان وجود دارد.
مرداب هسل مازندران
مرداب هسل یا تالاب کنیچال یکی از جاذبههای شگفتانگیز چالوس است که همچون زیبایی خفته در میان جنگلی سرسبز با درختان سربه فلک کشیده و انبوه پنهان است. برای رسیدن به این مرداب رویایی و زیبا باید در دل جنگلی سحرانگیز پیادهروی کنید و هرچه بهسمت آن پیش بروید، متوجه اسیدی شدن و ترش مزه بودن هوا خواهید شد و این نوید دهنده نزدیک شدن به این مکان شگفتانگیز است. وقتی به مرداب هسل برسید، خواهید دید که درختان و گیاهان همچون مرواریدی آن را احاطه کردند و جلوه و زیبایی خاصی به آن بخشیدهاند. این مرداب در ارتفاع ۲۵۰ متری از سطح دریا قرار دارد و مساحت آن در زمانی که بیشترین آب را دارد، کمتر از یک هکتار است. در مطالعات و اندازهگیریهای سال ۱۳۸۵، مساحت مرداب حدود ۳,۸۰۰ متر بوده است. عمق آب در این بازه در عمیقترین نقطه که در سمت جنوب غربی قرار داشت، ۲/۳۰ متر و عمق آن با اتکا به داغآب موجود بر تنه درختان و سنگها در زمان ظرفیت کامل ۴/۴۰ متر بوده است. در گذشته حجم آب هسل بیشتر بود و در بعضی از نقاط عمق به بیش از ۱۵ متر نیز میرسید. آب مرداب هسل از کف و کانون آن میجوشد و هیچ رود یا جویباری به آن نمیریزد. در پایین دست تالاب چشمهای از زیر درختی کهنسال میجوشد و در واقع این چشمه زیرآب هسل محسوب میشود. در سمت شرقی مرداب شیاری وجود دارد که هنگامی که بهندرت آب سر ریز میکند، از آن شیار بهسمت دره چالوس رود سرازیر میشود. پرحجمترین آب موجود در مرداب هسل از ریزش بارانهای موسمی است که در نیمه دوم فصل پاییز آغاز میشود و تا اواسط بهار ادامه مییابد. این مرداب در بعضی از سالها کم آب میشود و آب آن تاکف فرو مینشیند.
در مرداب هسل گویی زندگی ساکن است و زمان در آرامش و سکون سپری میشود. در این مرداب هیچ موج و حرکت آبی وجود ندارد و سطح آن بهاندازه نیم سانتیمتر با جلبک پوشیده شده و هیچ جای درزی باقی نمانده است. این جلبکها در قسمتهایی که زیر سایه درختان قرار دارند به رنگ سبز دیده میشوند و هرچه به کانون مرداب نزدیکتر میشوند نارنجی و در نهایت در برابر نور خوشید به رنگ سرخ روشن در آمده و جلوهگری میکنند. مرداب هسل در گذشته زیستگاه جانوران و حیوانات متعددی بوده است؛ اما امروزه با برهم خوردن اکوسیستم مرداب، این گونهها دیگر دیده نمیشوند یا کمتر هستند. شاید دلیل این اتفاق باز شدن پای گردشگران به این منطقه با احداث جاده در دل جنگل باشد. لاکپشتها، وزغها و زالوها از جمله جاندارانی هستند که در هسل زندگی میکردند؛ ولی اکنون کمتر به چشم میخورند. در این مرداب ماهی زندگی نمیکند؛ اما زیستگاه ایدئالی برای دوزیستان است. این مکان در گذشته آبشخور حیواناتی چون یوزپلنگ و پلنگ نیز بوده است. منطقه مرداب هسل قبل از ملی شدن جنگلها و مراتع آن، از چراگاههای احشام مردمان روستاهای سینوا، طلاجو و سینوا چشمه بود. درختان ممرز، انجیلی، راش، داغداغان، آزاد، شمشاد و بعضی درختان میوه جنگلی مانند سیب ترش جنگلی، انگور جنگلی، انجیر، انار و انواعی از گیاهان دارویی مثل بابونه، فشکی واش، زِمِنج پوشش گیاهی مرداب هسل را تشکیل میدهند.
وجه تسمیه مرداب هسل : مرداب هسل به نامهای متعددی چون کنیچال، کنّو چال، گَن اُچال، مِهاز چال، مشل و هسل شناخته میشود که از این میان، اسامی مشل و هسل معروفترند. واژه هسل نیز به معنی آب راکد و آبگیر فصلی است و در گویش تبری کلارستاقی برای هر آبگیری از این کلمه استفاده میکنند. مرداب هسل یکی از جاهای دیدنی چالوس استان مازندران است. این مرداب در جنوب دو روستای طلاجو و سینوا در ۱۰ کیلومتری جنوب غربی شهر چالوس، ۱۵ کیلومتری شمال غربی شهر مرزن آباد و در عمق جنگل معروف مشل موزی قرار دارد. جنگل مشل موزی به نامهای مشعل، فین یا محمد آباد نیز شناخته میشود. این جنگل از جنوب به جنگلهای سوته لار و منطقه کردشت، از شمال و شمال غرب به گاوسرای قدیمی مشعل و منطقه مشعل موزی و از مشرق به منطقه مشعل لات منتهی میشود.
برای دسترسی به مرداب هسل، ۱۰ کیلومتر مانده به شهر چالوس بعد از پلیس راه، اولین فرعی خاکی را پیش بگیرید که جادهای جنگلی است و بهسمت روستای سینوا میرود. در این مسیر، بعد از عبور از پل رودخانه (یعنی مسافتی حدود ۳۰۰ متر)، به یک دوراهی میرسید که باید مسیر سمت راست را انتخاب کنید تا به مرداب رویایی هسل برسید. بعد از رسیدن به نزدیکی مرداب هسل باید خودروی خود را پارک کنید و بقیه مسیر را با یک پیادهروی سبک در حدود ۴۵ دقیقه در دل جنگل ادامه دهید. اگر اهل پیادهروی نیستید یا برایتان سخت است، میتوانید با خودروهای آفرود، وانت و نیسان مردم محلی منطقه این راه را تا پای مرداب طی کنید. با توجه به دشوار نبودن مسیر پیادهروی، پیشنهاد میکنیم که قدمزدن در جنگل و تماشای زیباییها و لذت بردن از هوای روحانگیز آن را از دست ندهید.
مرداب هسل در پاییز : پیشنهاد میکنیم اگر عاشق شاه فصلها هستید، در پاییز به تماشای مرداب هسل بروید. در فصل پاییز این مرداب به مانند تابلوی رنگارنگ و چشمنوازی از طبیعت است. در پاییز زیبایی هسل دوچندان میشود و مهمانی از رنگهای قرمز، صورتی و نارنجی در آن برپا میشود.
مرداب هسل در زمستان : مرداب هسل در فصل زمستان نیز جلوه و زیبایی خاص خود را دارد و همچنان میتوانید آن را به رنگهای صورتی و نارنجی مشاهده کنید. در این فصل شاخههای بسیاری از درختان انجیلی و ممرز (یا کُرزِل) همچنان سبز هستند؛ انبوهی از گیاهان درختزی معروف مثل «دارواش» نیز سرسبزی سر شاخهها را حفظ میکنند.
روستای اورامان سنندج
اورامان روستایی در بخش اورامان شهرستان سروآباد در استان کردستان است که از غرب به عراق، از شمال به کردستان و از جنوب به جوانرود محدود می شود و جادهای به طول ۷۵ کیلومتر آن را به مریوان وصل می کند. این منطقه بخشی است که بین ایران و عراق مشترک است. اورامان را اورامان تخت یا هورامان تخت یا هه ورامان هم می گویند. هه ورامان به معنای جایگاه خورشید است. روستای اورامان با داشتن معماری پلکانی به روستای هزار ماسوله کردستان مشهور است، یعنی حیاط یک ساختمان پشت بام ساختمان پایینی است. مردم اورامان به زبان اورامی که یکی از گویشهای گورانی است و زیرگروهی از گویشهای شمال غرب ایران است، سخن می گویند. این روستای زیبا در دل کوه و طبیعت با معماری شگفت انگیز سالانه گردشگران و توریست های زیادی را از تمام نقاط جهان به خود جذب می کند. علاوه بر این روستای اورامان روستاهای پلکانی در سنندج مانند روستای پالنگان و روستای ژیوار به دلیل کوهستانی بودن منطقه بیشتر به چشم میخورد.
تاریخچه روستای اورامان : بر اساس تحقیقات باستان شناسی قدیمی ترین ساکنین غرب ایران که اورامان امروزه نیز جزئی از آن است، مردمانی به نام کرتو در حدود هزاره هشتم قبل از میلاد بودند که معیشتی مبتنی بردامداری و زندگی ای کوچ نشینی داشتند که بعدها و در حدود هزاره دوم قبل از میلاد اولین دسته از آنان یکجا نشین شدند و اولین شهر را در اورامان بنا نهادند که این شهر معروف باستانی «ءاتوور» نام داشت که توسط آشوریان حدود سه هزار سال پیش به آتش کشیده شدهاست و در منطقه ای به نام آتورگه قرار داشته است. آتورگه نام قدیمی مکانی در مجاورت پاوه امروزه است که شامل حد فاصل بانوره تا روستای زردوئی میباشد که حتی نام روستای زردوئی تا حدود ۲۰۰ سال پیش آتورگه بوده که بعدها به زردوئی تغییر نام یافت، بنابراین اولین یکجانشینان مردم هورامان اجداد مردم زردوئی هستند. قدمت آثار باستانی و تاریخی روستای اورامان بر طبق گزارشات باستان شناسی بین ۴۰ هزار تا ۱۲ هزار سال پیش تخمین زده شده است. این آثار کشف شده که اغلب در حوالی روستای هجیج، ناو و اسپریز یافت شده اند شامل ابزارهای سنگی نخستین انسان های غار نشین و حتی استخوان های به جای مانده از حیوانات شکار شده است که بیشتر این استخوان ها متعلق به بز کوهی بوده اند. همچنین، بقایایی از اجاق هایی که در غارها بر پا می کرده اند کشف گردیده است. آثار یافت شده مذکور، مربوط به دوران پارینه سنگی می باشند.از دیگر آثار عصر آهن در اورامان سنگ نبشته اورامان در نزدیکی تنگی ور است. این کتیبه مربوط به دوره آشوریها است که نقش سارگون دوم شاه آشور بر آن نمایش داده شده که همراه با کتیبه ای میخی به زبان آشوری در شرح لشکرکشیهای وی در غرب زاگرس و اورامان است. از دوره سلوکی و اشکانی چند پوست نوشته کشف شده که با عنوان بنچاق اورامان از آنها یاد میشود.
معماری روستای اورامان : اورامان تخت بر خلاف نامش اصلاً تخت و صاف نیست بلکه در ناحیه بسیار ناهموار کوهستانی واقع شده است. معماری اورامانات متکی بر ساخت و ساز با استفاده از سنگ و بصورت خشکه چین است به این معنا که ملاتی در آنها به کار نرفته است و خانهها در روستاهای منطقه با توجه به شیب تند دامنههای صخرهای به صورت پلکانی ساخته شده است. پنجره های آبی، سقفهای چوبی و گل و گلدانها از زیباییهای خانههای اورامان تخت هستند. برخی خانهها در این دیار قدمتی بیش از ۹۰۰ سال دارند و آسیب زیادی ندیده اند. خانهها در اکثر موارد در دو طبقه ساخته شده و براساس معیشت فضاهای خانهها با یکدیگر متفاوت است و خانههای افراد باغ دار، کشاورز، دامدار کما بیش با هم متفاوت است. در بسیاری از موارد طبقه همکف به محل نگهداری گله و انبار اختصاص دارد. فضای اصلی مسکونی در طبقه بالاتر واقع است و از بخشهای مختلفی تشکیل میشود.
این روستای زیبا به عنوان بیست و ششمین اثر جهانی ایران در یونسکو ثبت گردید.
دره ستارگان قشم
در غرب روستای برکه خلف در فاصله ۵ کیلومترى از ساحل جنوبى جزیره قشم ، دره ستاره ها با قدمت حدود ۲ میلیون سال، بر اثر فرسایش خاک، سنگ و ماسه ناشى از باد و باران و رگبارها به وجود آمده است. دره ستارگان ، یکی از شاهکارهای کم نظیر طبیعت در جزیره زیباى قشم محسوب می شود که قدمت آن مربوط به دوره زمین شناسى و در حدود ۲ میلیون سال است. اهالى جزیره عقیده دارند که روزگاری، ستاره اى از آسمان به قلب جزیره افتاده و اشکال عجیبى را از خاک و سنگ و ماسه پدید آورده است. به این مکان در اصطلاح استاره افته و گاهى استار افتیده نیز گفته می شود اما، براى این پدیده کم نظیر زمین شناسى نام دره ستاره ها جا افتاده است. برخى از اهالى اعتقاد دارند که با تاریک شدن هوا، این دره محل رفت و آمد ارواح و اجنه بوده اما تاکنون صحت این مطلب ثابت نشده است. به دلیل شکل ویژه این دره و انواع حجم ها و پدیده هاى فرسایش موجود در آن، وزش بادهاى تند و گردش هوا در دره و تولید صدا باعث شده برخی از ورود به دره در هنگام شب خودداری نمایند.
ویژگى ها و دیدنى هاى دره ستاره ها سبب شد این دره به عنوان بخشى از ژئو پارک جزیره قشم جزو آثار طبیعى در سازمان یونسکو به ثبت برسد. ژئو پارک قشم با آثار زیباى طبیعى و تاریخى ، تنها ژئو پارک خاورمیانه می باشد. دره ستاره ها و دره چاه کوه ، پدیده هایى شگفت آور از فرسایش سنگ هاى رسوبى زمین هستند. دره ستاره ها، یکی از مکان های بسیار دیدنى شهر قشم بوده و مشابه این اشکال زمین شناسى را می توان فقط در کشور آمریکا مشاهده کرد. دره یا تنگه چاه کوه ، دره اى به عمق ۱۰۰ متر ، نمایش دیگرى از فرسایش سنگ هاى رسوبى است. گنبد و غارهاى نمکى که در جنوب جزیره قشم قرار دارند، دسترسى بسیار مشکلی داشته و از طریق یک جاده خاکى ما را به آنجا مى رساند. لایه هاى نمک، مربوط به دوره هاى جدید زمین شناسى هستند که در برخورد با گسل هاى پوسته زمین بالا آمده و گنبدهاى نمکى را به وجود آورده و در داخل این گنبدهاى نمکى، غارهاى نمکى قرار دارند. غار نمکى شماره ۳ قشم با ۶ هزار متر طول، بزرگترین غار نمکى جهان است. درون این غار ، رودخانه اى مارپیچ به عمق یک متر قرار دارد و رسوبات آهکی از نوع استلاکتیت و استلاگمیت هایى اعجاب آور ، باعث شگفتی تمامی افراد می شود. دره ستاره ها در واقع یک ناحیه فرسایش یافته از سوى آب هاى سطحى، رگبارهاى فصلى و تندبادها است. فلات اولیه که هنوز در بخش شمالى به صورت کم و بیش دست نخورده باقى مانده، در ارتفاع بین ۷ تا ۱۰ مترى از کف دره قرار دارد و جنس آن ماسه سنگ با سیمان آهکى سست و پر از پوسته هاى فسیلى است. از جمله بخش های دیگری که در این دره قابل مشاهده است می توان به مخروط هاى نوک تیز، ستون ها و ستونک هاى فرسایشى، آرک ها و تیغه ها و دیواره هاى نوارى اشاره نمود. به دلیل سست بودن جنس لایه ها، انتظار می رود که پس از هر بارندگى شدید (که به ندرت اتفاق مى افتد) تغییرات محسوسى در شکل ظاهری دره ایجاد شود.
دره ستارگان در شب : دره ستارگان قشم در ساعات شب اسرارآمیزتر و جالبتر به نظر میرسد. اگر شانس بیاورید و هوا کاملا صاف باشد میتوانید ستارهها را در آسمان به وضوح مشاهده کنید. البته برای رصد ستارگان باید شبی را برای رصد انتخاب کنید که ماه هم در آسمان نباشد. وزش باد در میان صخرههای دره صداهای عجیبی ایجاد میکند شاید همین صداهای عجیب باعث شده مردم محلی فکر کنند موجودت ماورایی در دره زندگی میکنند. واقعیت این است که ماهیت هر مکان در روز و شب تفاوتی ندارد. برای شب مانی در دره ستارگان باید مجوزی از حراست دره دریافت نمایید. اگر دوربین عکاسی حرفهای به همراه دارید میتوانید در هنگام شب تصاویر زیبایی را از دره ستارگان ثبت کنید. درباره داستانهای عجیب و مرموز دره ستارگان، یک فیلم ایرانی هم ساخته شده است. فیلم اژدها وارد میشود نام این فیلم است که بسیاری از سکانسها را در دره ستارگان تصویربرداری کردهاند.
غار چاه دیو ( اجنه )
در چهل کیلومتری جادة مورچه خورت به نظنز، در اطراف آبسنجد یکی ازعجایب دیدنی طرقرود است. این چاه به چاه اجنه نیز معروف است در میان دشتی خشک و وسیع واقع شده است و از جاذبه های طبیعی دهستان طرقرود به شمار می آید.به گمان مردمان گذشته فوران هوا در داخل غار که در برخی مواقع با صداهای دهشتناک همراه است نتیجه بازدم یک دیو عظیم می باشد.این چاه به چاه دیو هم معروف است. این چاه، با قطری در حدود ۳۵ متر و عمق ۸۰ متر، در اثر عوامل فرسایشی غارهای زیرزمینی کوه مزبور، که به صورت مدّور فروکش کرده، ایجاد شده است. بازدید از این غار (چاه) که در نوع خود کم نظیر است، به علت وجود شیب زیاد و ریزش دیواره های آن، فوق العاده خطرناک می باشد و وسایل فنی و ایمنی کامل را می طلبد. این غار نیز از فوران مواد و گدازههای آتشفشانی و فروکش آن تشکیل شده به طوری که در بعضی از قسمتهای دیواره آن با وجود گذشت میلونها سال حالت صیقلی که در نتیجه خروج مواد آتشفشانی است هم چنان به چشم می خورد.