ملی
آرامگاه پوریای ولی خوی
پوریای ولی یکی از پهلوانان ایرانی است که مقبره او از جاهای دیدنی آذربایجان غربی به حساب میآید. مقبره این پهلوان فقط به سنگ قبری ساده، چهار ستون سنگی مسقف و انگشتری با حکاکی پوریای ولی خلاصه میشود. اگر گذرتان به شهر خوی افتاد، راهی بلوار امام حسین (ع) شوید تا از آرامگاه این مرد بزرگ دیدن کنید.
پوریای ولی یکی از پهلوانان ایرانی است که نسبت به موقعیت آرامگاه او دو نظریه وجود دارد. به روایتی، مقبره پوریای ولی در شهر خیوه ازبکستان قرار دارد. طبق منابع موثق، پهلوان محمود قتالی فرزند پهلوان پوریای ولی بوده و با عنوان محمود قتالی بن پوریای ولی از او نام برده شده است. برخی از منابع کلمه «ابن» به معنی «فرزند» را حذف کردهاند و منابع معاصر نیز هر دو شخصیت را یکی فرض کردهاند. این اشتباه در دائرهالمعارف بزرگ اسلامی نیز تکرار شده است؛ اما باید توجه کرد که پهلوان محمود قتالی هرچند که عارف و پهلوان نامداری بود، هرگز در شهرت و نامآوری به پدرش پهلوان پوریای ولی نرسید. پس با اطمینان زیاد میتوان گفت که آرامگاه پهلوان محمود قتالی، فرزند پوریای ولی، در شهر خیوه در ۲۵ کیلومتری جنوب شهر اورنگ مرکز خوارزم ازبکستان قرار دارد. مقبره دیگری نیز در شهر خوی به وجود دارد که مردم شهر آن را با نام مقبره پیر ولی یاد میکنند. در سالهای اخیر یادمانی بر فراز مقبره پوریای ولی ساخته شده است که شامل چهار ستون سنگی با سقفی روی آن میشود. در کنار این یادمان انگشتری با حکاکی پوریای ولی قرار دارد که جلوه زیبایی را به وجود آورده است. در بسیاری از اسناد مهم تاریخی در رابطه با این مقبره که از جاهای دیدنی استان آذربایجان غربی در خوی به شمار میرود، صحبتهایی به میان آمده است. در طوماری قدیمی که در عهد صفویه روی پوست آهو نوشته شده بود، صراحتا آمده است که پهلوان پوریای ولی از شهرستان خوی بود. متن کامل و تصویر این طومار در کتاب «ورزش باستانی ایران» نوشته دکتر پرویز ور جاوند وجود دارد. در کتاب «مرآت الشرق» زندگینامه پهلوان پوریای ولی و وجود مزارش در گورستان «پیر ولی» خوی ذکر شده است. مرحوم پرتو بیضایی در کتاب «تاریخ کشتی ایران» به بررسی زندگی پوریای ولی پرداخته بود و ضمن نقل روایاتی از زندگی پوریای ولی در خوی، به کشتی پهلوان با پهلوانی به نام «شیردل» از تبریز در مقام کهنهسواری اشاره میکند که در میدان «خوی سرماس» اتفاق میافتد.
پوریای ولی کیست؟ پوریای ولی، پهلوان ایرانی است که در ورزشهای زورخانهای پیشینه زیادی داشت و نام اصلی او در بسیاری از منابع «پهلوان محمود خوارزمی» متخلص به قجالی یاد شده است. زادگاه و بقعه پوریای ولی، یک علامت سوال بزرگ است که همیشه محققان و نویسندگان را به شک و تردید واداشته است. در رابطه با زادگاه او اختلافهای زیادی وجود دارد. بعضی او را از مردم گرگانج (از شهرهای خوارزم) و برخی او را از گنجه میدانند. در کتابهای مختلف مرگ پوریای ولی را سال ۷۲۲ هجری قمری و سال تولدش را ۶۵۳ هجری قمری ذکر کردهاند. یکی از قاطعترین سندها در رابطه با زادگاه پوریای ولی از عصر صفوی به دست آمده و در آن گفته شده که این پهلوان از مردم خوی و سلماس بوده است. پهلوان پوریای ولی در دوران جوانی کشتی میگرفت و از دلایل اصلی شهرت جهانی او سفرهایش به کشورهای مختلف از جمله آسیای میانه و هندوستان و شهرهای ایران بود. او در شهرهای مختلف کشتی میگرفت و بهدلیل قدرت بالای بدنی و تبحر در کشتی، بهسرعت سر زبانها افتاد. داستان معروفی از پوریای ولی در بین مردم خوی سینهبهسینه نقل شده است که علت اسطورهشدن او را نشان میدهد. طبق این داستان، جوانی فقیر، عاشق دختر حاکم میشود. از آنجا که او از طبقه پایین جامعه بود، نمیتوانست عشقش را به دختر حاکم ابراز کند. به همین دلیل بر بستر بیماری میافتد. مادر جوان یتیم، بهدنبال درمان پسر متوجه عشق او به دختر حاکم میشود و بهدلیل تداوم بیماری پسر، عشق او را با حاکم در میان میگذارد. حاکم برای پسر شرطی قرار میدهد و آن شرط هم بردن کشتی از پوریای ولی است. به این ترتیب، مادر جوان نذری در مسجد خوی میکند و از قضا پوریای ولی نیز در همان روز در مسجد حضور پیدا میکند و از مادر علت نذر را میپرسد. پوریای ولی بر سر دوراهی شهرت و جوانمردی، جوانمردی را انتخاب میکند و از پهلوان جوان عاشق میبازد. همین باخت باعث از بین رفتن شهرت او میشود و راز وقتی فاش میشود که پوریا از دنیا رفته بود. جالب اینکه پوریای ولی در زمان خود شاعر بود و رباعیات وی در بین شاگردانش اعتبار فراوانی داشت. برخی پوریای ولی را یکی از عوامل پیشرفت ادبیات آسیای مرکزی و ایران میدانند.
کلیسای سنندج
کلیسای سنندج با قدمتی که به اوایل دوره قاجار بازمیگردد، در محله آغه زمان جنوبی سنندج قرار دارد. از ویژگیهای منحصربهفرد بنای کلیسا میتوان به سر درب ورودی با اتاقهای نیمه دایره متداخل، دهلیز ورودی و شبستان با سقف منحنی اشاره کرد. در بخش شمالی حیاط، قبرهایی وجود دارد که طبق نوشتههای روی سنگ، به اقلیت مسیحیان متعلق هستند. سقف شبستان بصورت طاق و تویزه ساخته شده است و ۱۲ طاق، ۶ ستون، محراب و دو قبر مربوط به کشیشان از دیگر بخشهای شبستان محسوب میشوند. با توجه به ارزش تاریخی و معماری، کلیسای سنندج از جاذبه های گردشگری سنندج به شمار میآید و در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۷۸، با شماره ثبت ۲۶۶۳ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسید.
باغ فردوس تهران
باغ فردوس که با نام باغ موزه فردوس، باغ معیری و موزه سینما نیز شناخته میشود؛ یکی از باغها و جاهای دیدنی تهران است که در محله خوش آبوهوای باغ فردوس در شمال این شهر قرار دارد. این باغ در سال ۱۳۸۱ به موزه سینمای ایران تبدیل شده است. قدمت این باغ به دوران قاجار و پادشاهی محمد شاه میرسد و از آثار ملی کشور محسوب میشود. در دروان قاجار باغهای متعددی در تهران ایجاد شد که باغ فردوس یکی از آنها به شمار میرود و توسط یکی از درباریان قاجار در زمان محمد شاه، ساخته شده است. این باغ در واقع بخش کوچکی از باغ وسیع فردوس محسوب میشود که در گذشته اراضی میان اسدآباد و ولنجک در شمال، الهیه از جنوب، دره تجریش از شرق و محمودیه از غرب؛ جزو زمینهای باغ فردوس بودهاند. باغ فردوس در سرگذشت خود مالکان متعددی به چشم دیده است. روزگاری این باغ در عهد قاجار و در زمان محمدشاه، در اراضی محمدیه با دو عمارت شمالی و جنوبی برپا شد. پایه گذار این باغ و عمارت ییلاقی آن حاجی میرزا آقاسی، صدراعظم محمدشاه بود. بعد از آن باغ به تملک معیرالممالک؛ داماد ناصرالدین شاه رسید. شاه این باغ را بهعنوان هدیه عروسی به دخترش داد و معیر بعد از تکمیل عمارت جنوبی، جشن عروسی خود را در این محل برگزار کرد. بعد از مرگ معیر الممالک باغ به پسرش دوستعلی خان رسید، اما وی علاقهای به حفظ باغ نداشت و هروقت به ییلاق میآمد خیمه خود را زیر درختان چنار باغ برپا میکرد و حتی سنگهای مرمر بنا را از جا کند و در نمای عمارت امیریه یا مدرسه نظام فعلی به کار برد. تا اینکه تاجری شیرازی به نام حاجی میرزا حسین این باغ را از دوستعلی خرید و آن را تعمیر کرد. بعد از حاجی میرزا، افرادی چون میرزا حسین تهرانی، میرزا اسماعیل خان امین الممالک و محمد ولی خان سپهسالار تنکابنی، باغ فردوس را صاحب آن شدند. محمد ولی خان عمارت و باغ را آباد و قنات آن را دایر کرد و چند استخر و فواره نیز در جایجای باغ احداث کرد، اما از آن جایی که تجارتخانه طومانیانس از وی طلبکار بود باغ را به تصاحب خود درآورد. پس از چندی دولت وقت در مقابل وجهی که از طومانیانس طلبکار بود، آن را ضبط کرد و اراضیاش را متری دو تومان و سه تومان به کارمندان وزارتخانه فروخت. در دوران پهلوی باغ فردوس سرنوشت جدیدی پیدا کرد. در سال ۱۳۱۶، به دستور علی اصغر حکمت، وزیر معارف آن زمان، باغ فردوس خریداری، عمارت آن مرمت و دبیرستان شاپور تجریش در آن دایر شد. در دوران پهلوی دوم، این باغ به مکانی برای جشنهای ۲۵۰۰ اختصاص یافت. پس از انقلاب نیز مدتی در اختیار صدا و سیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. تا اینکه بنیاد سینمایی فارابی، سازمان میراث فرهنگی کشور و شهرداری تهران آن را برای موزه سینما در نظر گرفتند و سرانجام در شهریورماه سال ۱۳۸۱ باغ فردوس داستان جدید زندگیاش را شروع کرد و به باغ موزه فردوس یا موزه سینمای ایران تبدیل شد. از باغهای اشرافی این منطقه تنها عمارتی باقی مانده است که به آن باغ فردوس گفته میشود و در اختیار موزه سینما قرار دارد. سایر زمینهای این باغ نیز تفکیک شدهاند و تغییر کاربری پیدا کردهاند. بخشی از آنها به ساختمانهای مسکونی و مدرسه تبدیل شدهاند و قسمتی دیگر به موسسه باستانشناسی دانشگاه تهران و لغت نامه دهخدا اختصاص داده شده است.
معماری باغ فردوس تهران : وقتی به باغ فردوس تهران برسید و از فضای مشجر و چنارهای سرسبز ورودی باغ عبور کنید، دو مجسمه برنزی از سهروردی و ابن هیثم (از دانشمندان سرشناس ایرانی و اولین دانشمند فیزیک نور در جهان) ایران خواهید دید. بعد از آن چشمتان به عمارت زیبای باغ خواهد افتاد. عمارتی که تنها یادگار شکوه و جلال باغهای فردوس است و دیگر از گذشته و نقشه باغ فردوس چیزی باقی نمانده است. باغ فردوس ۲۰ هزار متر مربع وسعت دارد و مساحت عمارت آن هزار متر مربع است که شامل سه و نیم طبقه به عرض ۲۶ متر و به طول تقریبا ۳۴ متر است. شیب زمین این باغ از شمال غربی به جنوب شرقی است و تندی این شیب بهگونهای است که کف طبقه اول بنا با قسمت جنوبی باغ و سقف آن با قسمت شمالی باغ هم سطح است. تمامی اتاقها و سالنهای ساختمان باغ، گچبریهای بسیار زیبایی در زیر حاشیه سقف دارد که از جمله میتوان به مقرنسکاریهای گل و شاخ و برگ اشاره کرد. باغ فردوس در طی زمان و در هر دوره، تغییرات زیادی پیدا کرده است و بسیاری از بخشهای آن تخریب شده و استخرهای متعدد، قنات، ساختمان و عمارتهایی دیگری نیز داشته است. حتی بعد از تبدیل شدن باغ فردوس به موزه سینما تغییرات جزیی مانند نورپردازی داخل و خارج عمارت، پوشاندن دیوارهای داخلی با گچ، تقسیمات داخلی با دیوارهای سبک و کف سازی در عمارت باغ صورت گرفته و ساختمانهایی نیز به آن اضافه شده است.
حمام قلعه همدان
حمام قلعه همدان با معماری ایرانی اسلامی از بناهای تاریخی و دیدنی های همدان به شمار میرود. حمام قدیمی قلعه معروف به حمام حاج محمد سعید در یکی از محلههای قدیمی و اصیل شهر همدان به نام محله قاشق تراشان یا محله قلعه، درخیابان شریعتی قرار دارد. حمام قلعه مربوط به دورهی قاجار است و مساحتی حدود ۱۵۰۰ مترمربع دارد. ۴ ستون سنگی و طاق نماهای قوس جناغی نمونهای از زیبایی معماری ایرانی در این حمام سنتی هستند. برای اینکه دسترسی به آب قنات راحت باشد و همچنین از اتلاف انرژی جلوگیری شود، حمام قلعه کمی پایینتر از سطح زمین ساخته شده است.حمام قلعه از دو بخش سرد و گرم تشکیل شده است که ورودی هشتی شکل دارد. پس از ورودی، مجسمهای تحت عنوان پاچال قرار دارد. وظیفه پاچال در حمام سنتی گرفتن هزینه حمام بوده است. بعد از عبور از هشتی، ابتدا حمام سرد و سپس حمام گرم قرار گرفته است. این حمام بخش مردانه و زنانه داشته است. در سال ۱۳۸۷ خورشیدی، حمام تاریخی قلعه مورد مرمت و نوسازی قرار گرفت. بعد از آن این حمام تغییر کاربری پیدا کرد و اکنون به عنوان موزه مردمشناسی همدان، پذیرای گردشگران و علاقهمندان است. داخل حمام نیز سفرهخانه سنتی راهاندازی شده که گروههای موسیقی در آنجا برنامههای مختلفی اجرا میکنند.
سرای وزیر قزوین
سرای وزیر قزوین که با نام کاروانسرای وزیر قزوین نیز شناخته میشود، یکی از بخشهای بازار قزوین محسوب میشود که روبروی در شرقی راستهی قیصریه قرار گرفته است. هشتی ورودی آن، حجرههایی با طاقهای کاشیکاری دارد و بر فراز فضای مرکزی ورودی، گنبدی آجری همراه با یک نورگیر به قطر تقریبی یک متر واقع شده است. دورتادور حیاط وسیع سرای وزیر را حجرههایی در دو طبقه فراگرفتهاند و روی صفهای با ارتفاع یک متر از سطح زمین قرار دارند. طرح سرا، چهار ایوانه و ضلع شرقی آن هماکنون فاقد ایوان است. تمامی حجرهها دارای طاق جناغی و اکثر آنها در طبقهی دوم، دارای ارسی (نوعی در قدیمی با چهارچوب مخصوص که با حرکت عمودی باز و بسته میشد) هستند. در لچکی طاق حجرهها، میتوان کاشیکاریهایی را در طرحها و نقوش مختلف چون مجلس شکار شیر و پرنده، طرحهای اسلیمی و کتابی، اسب، خورشید و انسان بالدار دید. این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۳۳۱۲ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسید و بهعنوان یکی از مکان های دیدنی قزوین شناخته میشود.