دی, ۱۴۰۱
سراب نیلوفر کرمانشاه
استان زیبای کرمانشاه را بیشتر افراد به جاذبههای تاریخی معروف آن میشناسند؛ اما این استان سرسبز و کوهستانی جاذبههای طبیعی فراوانی در دل خود دارد. یکی از مناطق طبیعی مهم کرمانشاه، مجموعه تفریحی توریستی سراب نیلوفر در نزدیکی روستای سراب نیلوفر است که بسیاری از مسافران را به بازدید از خود فرا میخواند. سراب نیلوفر یکی از مقاصد مهم گردشگری در شمال غرب کرمانشاه به شمار میرود. گلهای نیلوفر که در بستر دریاچه زندگی میکنند، سوژهای عالی برای عکاسان جلوههای ناب طبییعی هستند و همین ویژگی هرساله گردشگران بسیاری را به سوی دریاچه سراب نیلوفر میکشاند. سراب نیلوفر در حاشیه روستایی به همین نام، در ۲۰ کیلومتری شمال غرب کرمانشاه قرار دارد. این مجموعه تفریحی در ابتدای منطقه «سنجابی» و در دامنه کوههای «کماجار» واقع شده است. سراب نیلوفر مملو از نیلوفرهای آبی است که در نیمه اول سال غنچهها و برگهای آنها سر از آب برمیآورند و سطح زیادی از آن را میپوشانند. وزش باد روی تالاب سبب حرکت گلها میشود و منظره زیبایی را ایجاد میکند. سراب نیلوفر در واقع دریاچهای طبیعی با وسعت ۱,۳۳۱ هکتار است که از تعدادی چشمه در کف و اطراف آن تغذیه میشود. آب زلال و شفاف دریاچه سبب میشود که در تمام طول سال ریشه و ساقههای نیلوفرهای آبی قابل دیدن باشند. در صورتی که بارندگی سالانه خوب باشد، تالاب در طول سال پرآب است و عمق بخشهایی از آن به ۳۲ متر میرسد. این تالاب دارای غارهای زیرزمینی است. آب دریاچه سراب نیلوفر نوعی مواد معدنی خاص دارد که شرایط رشد نیلوفرها را فراهم میکند. سراب نیلوفر یکی از زیستبومهای مهم انواع ماهی، مرغ ماهی خوار و غازهای وحشی به شمار میرود. تعداد زیادی از پرندگان مهاجر در فصل زمستان به سراب نیلوفر سفر میکنند و همین موضوع این منطقه را به یکی از نواحی مهم پرندهنگری کشور تبدیل کرده است. برای رفتن به سراب نیلوفر از شهر کرمانشاه، باید در میدان اصلی شهر یا همان میدان آزادی وارد بلوار کارگر شده و تا بلوار باهنر مسیر را ادامه دهید. بلوار با هنر به جاده سراب نیلوفر میرسد. تابلوهای راهنما در جاده بهخوبی مسیر رسیدن به این جاذبه را مشخص میکنند. برای رفتن به سراب نیلوفر قطار یا اتوبوس در کرمانشاه وجود ندارد و بهترین راه استفاده از تاکسی یا وسیله نقلیه شخصی است. سراب نیلوفر در ۲۷ اسفند سال ۱۳۸۷ از طرف سازمان میراث فرهنگی بهعنوان میراث طبیعی ملی بهثبت رسیده است تا اهمیت حفظ و حراست از آن برای همگان مشخص شود.
وجه تسمیه نام سراب نیلوفر : در کرمانشاه به چشمههای پرآبی که در کنارشان حوض بزرگی وجود دارد، «سرآب» یا «سراب» میگویند؛ علاوه بر این، «سراب» یک نام کلی است و به دریاچههایی اطلاق میشود که آب آنها از چشمههای داخل یا کنار دریاچه تامین شود. در استان کرمانشاه سرابهای زیادی وجود دارد و سراب نیلوفر از زیباترین آنها است. گلهای نیلوفر نشان سلطنتی ایران باستان و نماد پاکی و سادگی هستند. سراب نیلوفر به یمن وجود گلهای نیلوفر به سرآب نیلوفر معروف شده است. دریاچه سراب نیلوفر جایگاه و تقدس ویژهای در مردم داشته است و همین امر سبب شده تا افسانههای بسیاری در مورد آن میان مردم محلی نقل شود. شنیدن این داستانها خالی از لطف نیست. مشهورترین این روایتها گنج بزرگی است که در کف دریاچه توسط خسرو پرویز، پادشاه ساسانی، مخفی شده است. دریاچه سراب نیلوفر بیشترین تجمع گلهای نیلوفر آبی را تا میانه دهه ۸۰ داشت. طی دهه گذشته و با به وقوع پیوستن خشکسالیهای پیدرپی و حفر چاههای غیر مجار فرعی، دریاچه بهکلی خشک شد. این خشکی دریاچه، نیلوفرهای آبی را در خطر انقراض قرار داد. در سال ۱۳۹۳ با تلاش «دکتر کهریزی» عضو هیت علمی دانشگاه رازی و تیم همراه ایشان، بهوسیله ریشه و ساقه نیلوفر آبی این گیاه در آزمایشگاه احیا شد؛ سپس با اهدا ۲۳۰ بوته نیلوفر گل زرد به دریاچه اوضاع رو به بهبودی رفت. بارندگیهای اخیر، پر شدن نسبی دوباره دریاچه از آب و رشد نیلوفرهای آبی امیدبخش هستند؛ اما باز هم بهدلیل وجود زمینهای کشاورزی ذرت و هندوانه در اطراف دریاچه و حفر چاههای غیر مجاز، خطر نابودی وجود دارد. امروزه با گذشت حدود هفت سال، هنوز تعداد نیلوفرهای آبی بهمیزان سابق نرسیده است.
جنگل جیغ
تجربه ترس، ترشح آدرنالین و گردشگری وحشت یکی از تفریحاتی است که این روزها طرفداران بسیاری دارد. جنگل جیغ، یکی از ترسناکترین جنگلهای ایران و یکی از جاهای دیدنی مشهد است که گردشگران را هر سال بهسمت روستای سربرج میکشاند. نام این جنگل هر کسی را کنجکاو میکند و همه میخواهند سر از راز این جنگل دربیاورند. جنگل جیغ مشهد بر اساس داستانهای محلی، جنگلی نفرین شده و محل زندگی اجنه و شیاطین است؛ اما آیا این داستان واقعی است؟ برای بازدید از جنگل جیغ مشهد باید دل شیر داشته باشید؛ زیرا این جیغها کاملا واقعی هستند و این داستان تنها برای جذب گردشگر روایت نشده است. چه بسیار افرادی که در ابتدا فکر میکردند با داستانی تخیلی روبهرو هستند؛ اما با شنیدن صدای جیغها در جنگل پا به فرار گذاشتهاند. جنگل جیغ یکی از جاهای دیدنی استان خراسان رضوی در روستای سربرج، در بخش طرقبه است. این روستا در جنوب مشهد قرار دارد و فاصله آن تا مرکز این شهر تنها ۳۲ کیلومتر است. بسته به ترافیک و ساعت حرکت، حدود ۴۰ تا ۵۰ دقیقه برای رسیدن به سربرج از مشهد باید رانندگی کنید. فاصله جنگل جیغ تا تهران ۹۲۴ کیلومتر است و طی کردن این مسافت حدود ۱۱ ساعت به طول میانجامد. برای رسیدن به جنگل جیغ مشهد از تهران باید از طریق اتوبان آزادگان وارد اتوبان امام رضا شوید. سپس مسیر را برای حدود ۸۷۰ کیلومتر ادامه دهید تا پس از گذر شهرهای سمنان، دامغان، شاهرود و سبزوار به نیشابور برسید. پس از عبور از نیشابور، ملک آباد و باغچه، کمی بعد از پلیس راه باغچه از اتوبان نیشابور – مشهد وارد آزادراه مشهد – باغچه شوید. انتهای این آزادراه به بزرگراه سلسله الذهب و سپس بزرگراه کلانتری میرسد. مسیر را ادامه دهید و وارد این بزرگراهها شوید. پس از چند کیلومتر رانندگی در بزرگراه کلانتری، پس از عبور باغ گیاهشناسی مشهد از طریق خروجی وارد خیابان حافظ در سمت چپ جاده شوید. خیابان حافظ را تا انتها بروید و در انتها بهسمت راست وارده جاده خلج شوید. از ابتدای این جاده نسبتا پرپیچوخم تا روستای سربرج ۲۳ کیلومتر (حدود نیم ساعت) راه است. در دوراهی اول پس از دیدن تابلوی روستا بهسمت راست بپیچید. از اینجا حدود هفت کیلومتر تا روستای سربرج راه است و جنگلهای معروف جیغ در سمت چپ جاده قرار دارند. البته بعضی از این جنگلها باغ شخصی هستند و گردشگران نمیتوانند وارد آنها شوند. برای دسترسی به جنگل جیغ نیازی به پیادهروی طولانی نیست و افراد کمتوان و میانسال نیز میتوانند به بازدید از آن در روستا بروند.
دلیل نامگذاری جنگل جیغ : جنگل جیغ را به خاطر صداهای عجیبی (شبیه به سوت یا جیغ) که در طول شب تا سپیدهدم در آن طنین میاندازد به این نام نامگذاری کردهاند. تمام افرادی که تا به امروز از جنگل جیغ مشهد دیدن کردهاند، این صدای جیغ گوشخراش و عجیب را تایید میکنند. یک نکته ترسناک دیگر درباره این جنگل این است که صدای جیغ بهمحض تاریک شدن هوا به گوش میرسد و روزهای این جنگل با دیگر جنگلهای معمولی هیچ تفاوتی ندارد. صدای جیغی که در جنگل جیغ مشهد به گوش میرسد دقیقا به صدای جیغ زنی شباهت دارد که گویی در حال سوختن در آتش است و از ته دل فریاد میزند. بدون شک، شنیدن این صدا هر کسی را خواهد ترساند. در سالهای اخیر بسیاری از افراد که این داستان را باور نداشتند یا اهل ماجراجویی بودند به بازدید از جنگل جیغ رفتهاند؛ اما بسیاری از آنها در نیمه راه پشیمان میشوند و بازمیگردند. در جنگل جیغ که با نام جنگل سربرج و جنگل مج نیز شناخته میشود، گیاهانی چون درختان میوه گیلاس، گردو، سیب و چنارهای سر بهفلک کشیده در اطراف رودخانه و حیواناتی چون گرگ، روباه و پرندگانی چون عقاب و قرقی دیده میشوند.
راز جنگل جیغ مشهد : باور به مسائل ماورایی در قرن بیستویکم شاید کمی مشکل به نظر بیاید؛ پس آیا توجیهی علمی برای صداهای جیغ در جنگل جیغ وجود دارد؟ راز جنگل جیغ مشهد چیست؟ قبل از توضیح علمی صداهای عجیب جنگل جیغ بهتر است بدانید که این جنگل در دره و در کنار رودخانه سربرج، یکی از سرچشمههای سد طرق قرار دارد. رودخانه سربرج در دوران گذشته رودی بسیار پرآب و خروشان بود؛ اما متاسفانه خشک شد و تنها در برخی فصول سال جریان داشت. این رودخانه پس از سالها دوباره در سال ۱۳۹۰ پرآب شد. در سال ۱۳۹۰، همزمان با پرآبشدن عجیب و رمزآلود این رودخانه، صداهای جیغ در این روستا و جنگل شنیده شدند. نکته جالب توجه در داستان این روستا این است که پس از به وجود آمدن صدای جیغ، آب رودخانه در تمام فصول سال جریان دارد و در هیچ فصلی بیآب نمیشود. همین مسئله باعث شد تا افسانهها و روایات بومی بسیاری درباره منشا صداهای این جنگل به وجود بیایند. برخی افراد اعتقاد دارند که جنگل جیغ، محل سکونت اجنه و شیاطین است و شب هنگام، شیاطین و روحهای نفرین شده در این روستا پرسه میزنند و این صداهای دلخراش را از خود درمیآورند. برخی نیز بر این باور هستند که زنی در این جنگل در بین شعلههای آتش سوزانده شده و به قتل رسیده است و به همین دلیل، هر شب با صدای جیغ بهدنبال قاتل خود میگردد. تحقیقات بسیاری درباره علل به وجود آمدن صدای جیغ در جنگل جیغ مشهد انجام شده است. یکی از نظریهها حمله تعداد زیادی ملخ در سال ۱۳۹۰ به این جنگل است. این ملخها بهدلیل وجود آب رودخانه به روستای سربرج حملهور شدند و در طول شب صداهایی از خود درمیآورند که باعث به وجود آمدن صدای عجیب و غریب جیغ شده است.
برخی نیز باور دارند که تغییرات آب و هوایی و صدای پیچیدن باد در بین شاخ و برگ درختان، صداهای جیغ مانند این جنگل را تولید میکند؛ البته باید بدانید که در بسیاری از شبها، حتی نسیمی ملایم نیز در جنگل نمیوزد و بازهم این صداها به گوش میرسند. با وجود این نظریهها باز هم پاسخ مشخصی برای چگونگی به وجود آمدن این صداها به دست نیامد؛ زیرا خود این پاسخها باعث به وجود آمدن سوالهای جدیدی شدند. بهطور مثال، چرا ملخها خسارتی به این منطقه وارد نمیکنند؟ یا اینکه آیا پیش از سال ۱۳۹۰، باد در این جنگل نمیوزید؟ اوایل اهالی روستا توجهی به جیغ ها نشان نمیدادند؛ اما به مرور و با ادامهدار شدن آن، دهیار روستای سربرج طرقبه تصمیم گرفت موضوع را پیگیری کند. ابراهيم عرب، دهيار این روستا درباره منبع صداهای جنگل جیغ اینطور میگوید: هنگامی که اين صدا باعث ترس برخی اهالی روستا و گردشگران شد، موضوع را به بخشداری منطقه اطلاع داديم و آنها نيز با اعزام كارشناس به اين منطقه و تحقيقات ويژه اعلام كردند اين صدا مربوط بهنوعی خاص از جيرجيرک است كه در زبان محلی به آن «كز» یا «چز» میگویند. در واقع سالهای پربارش كه آب فراوان است و رودخانه سربرج خشک یا کم آب نمیشود، اين جیرجیرکها به روستا حمله میکنند و در لابلای درختها و گياهان پنهان میشوند. ممکن است روی هر درخت نزدیک ۳۰۰۰ جیرجیرک بنشیند. تمام این جیرجیرکها در حاشیه دو كيلومتری رودخانه هستند و تعداد زياد آنها باعث شده است که آواز دسته جمعیشان مانند صدای جيغ و زوزه به نظر برسد. اين جيرجيرکها تا ۴۰ روز زنده هستند و بعد از بين میروند.
با وجود تحقیقات و معرفی جیرجیرکهای محلی (چز، زنجره یا جیرجیرک دشتی) بهعنوان منشا صدای جیغ، این سوال مطرح میشود که چرا از سال ۱۳۹۰ و زمانی که این رودخانه دوباره به جریان افتاد، دیگر حالت فصلی ندارد و همیشه پرآب است؟ یا اینکه چرا تاکنون هیچ یک از گردشگران این تعداد جیرجیرک را در نزدیکی رودخانه روستای سربرج ندیدهاند؟ تا به امروز پاسخ مشخصی به این سوالها داده نشده است و برخی باور دارند که نتیجه این تحقیقات، تنها تلاش مسئولان برای جلوگیری از رعب و وحشت بیشتر در روستا است. در سفر به روستای سربرج به خاطر داشته باشید که به فرهنگ اهالی احترام بگذارید و مراقب محیط زیست باشید. از ریختن زباله (ته سیگار، پوست میوه، پلاستیک و غیره) و همچنین آسیب رساندن به درختان و آتش روشن کردن در جنگل نیز بپرهیزید. در انتها باید بگوییم که وجود این شایعات باعث به وجود آمدن مشکلاتی برای روستاییان شده است؛ مشکلاتی چون ارزان شدن زمینها و باغهای منطقه و عدم تمایل غیربومیان برای خرید ملک. یک جاذبه رعبآور مانند جنگل جیغ شاید برخی از گردشگران را به این سمت بکشاند؛ اما بیشتر افراد یا به بازدید از روستای کوهستانی و تاریخی سربرج نمیآیند یا شب را در این منطه سپری نمیکنند.
کاخ آقا محمدخان قاجار
کاخ آقا محمدخان قاجار، بنایی دو طبقه است که توسط حکمران مازندران ساخته شده و منسوب به آقا محمدخان قاجار است. گروهی معتقدند، این بنا که فرم دارالحکومههای استرآباد را دارد، بهدستور شخص آقا محمدخان ساخته نشده؛ ولی گروهی دیگر باور دارند که این سازه متعلق به او بوده است. جیمز موریه در سفر خود به گرگان از معماری و زیباییها و تزیینات طلاکاری کاخ گفته بود؛ موضوعی که امروزه از آنها خبری نیست و بهجای محوطه پر از درخت در روبهروی کاخ، هماکنون سیلوی بزرگ آجرنمایی در حریم بنا و در فاصله چهار متری آن ساخته شده است. نمای کاخ آقا محمدخان قاجار با آجر و گچ تزیین شده بود که در دوره پهلوی روی آن سیمان کشیده شد و ظاهر بنا بهطور کامل تغییر کرد. تصاویر کاخ آقا محمدخان قاجار پیش از دوره پهلوی دارای تزییناتی شبیه به نمای کاخ گلستان بود. علاوه بر این، در دوره پهلوی بخشهایی به بنا الحاق شد که معماری اصلی آن را دستخوش تغییرات زیادی کرد. کاخ مذکور در دورههای بعد بهعنوان یک اثر تاریخی و نمادی از حاکمیت دوره قاجار چندان مورد توجه قرار نگرفت و اکثر زیباییهای معماری کاخ در اثر بیتوجهی آسیب دید. این آسیب بهحدی بود که کاخ شکل اصلی خود را از دست داد و سرستونهای زیبا و منقوش بنا تخریب شدند. کفپوشهای داخلی آن آسیب فراوانی دید و پنجرههای چوبی منقوش نیز از بین رفتند و تبدیل به پنجرههای عادی فلزی شدند. تزیینات داخلی کاخ در سالهای گذشته مخدوش شد و بدنه بیرونی آن رو به فرسایش رفت. در سالهای اخیر نیز برای ساخت یک بیمارستان در نزدیکی کاخ آقا محمدخان عملیات خاکبرداری شروع شد که میراث فرهنگی گرگان آن را متوقف کرد. کاخ آقا محمدخان بعد از دوره قاجاریه بیشتر در اختیار نهادهای نظامی بود. این بنا پس از انقلاب اسلامی ترمیم شد و قرار بود که به موزه زنان و دفاع مقدس تبدیل شود؛ هرچند در حال حاضر به حال خود رها شده است. این اثر تاریخی که در میان جاهای دیدنی استان گلستان به چشم میخورد، در تاریخ ۱۰ بهمن ۱۳۸۳ هجری شمسی با شماره ۱۱۲۸۸ در فهرست آثار ملی ایران قرار گرفت.
تاریخچه کاخ آقا محمدخان قاجار : اگرچه گرگان دارای آثار تاریخی بسیاری از دوره قاجاریه است؛ کاخ آقا محمدخان را میتوان تنها اثر تاریخی باقیمانده از معماری حکومتی و دارالحکومه آقا محمدخان در شهر دانست. این کاخ به دستور شخص شاه در سال ۱۱۵۶ هجری شمسی در باغ عباسخانی شهر گرگان ساخته شد. زمینهایی که کاخ آقا محمدخان قاجار در آن بنا شده بود، در دوره صفویه توسط حکومت برای احداث دولتخانه خریداری و بناهایی در آن ساخته شده بود. بنابراین میتوان گفت که این محدوده شامل زمینهای دولتی حکومتهای پیش از قاجاریه به حساب میآمد که به دست آقا محمدخان قاجار رسیده بود. با آغاز حکومت آقا محمدخان این مکان برای جمعآوری نیروهای نظامی قاجاریه مورد استفاده قرار گرفت و بعدها کاخ آقا محمدخان در آن ساخته شد. پس از سقوط حاکمیت قاجار و روی کار آمدن پهلوی، پهلوی اول کاخ خود را در چند صدمتری کاخ آقا محمدخان بنا کرد. کاخ آقا محمدخان گرگان یک مجموعه ساختمانی است و بخشهای مختلفی دارد. این کاخ شامل عمارت کلاهفرنگی عباسخانی، ساختمان دارالعماره و دارالحکومه است. عمارت کلاه فرنگی در غرب مجموعه قرار داشت و سرای پذیرایی حاکم استرآباد به حساب میآمد. عمارت دارالاماره و دارالحکومه نیز ساختمانهایی زیبا و معروف از سنگ بودند. ظاهر این کاخ ویژگیهای دیگر کاخهای قجری را در خود داشت و شباهت زیاد آن به دیوانخانه ساری و تخت مرمر تهران کاملا مشخص بود. کاخ آقا محمدخان قاجار دارای ویژگیهای خاص معماری از جمله پلان مستطیل شکل، دو ستون چوبی با سرستونهای مقرنسکاری در ضلع شمالی، جرزهای ضخیم و اندود خارجی سیمانی و اندود داخلی گچی در بنا است. امروزه ظاهر بنا با اصل آن تفاوت بسیاری دارد. جیمز موریه در حدود ۲۰۰ سال قبل، از این کاخ بزرگ دیدن کرد و در یادداشتهای خود آن را به تصویر کشید. وی در اثر خود توضیحی از در ورودی باغ مزین به طلاکاری و نقاشی ارائه کرده است و از میدانی یاد میکند که به در اصلی کاخ منتهی میشود. موریه راهی را توصیف میکند که دو طرف آن درختان مرکبات قرار داشتند و این راه از در ورودی بنا شروع میشد و به درون محوطه میرسید. آخرین قسمت راه مذکور به دیوانخانه عالی منتهی میشد که دو ستون چوبی داشت. روی ستونها نقوشی از قهرمانان قدیم ایران طراحی شده بود. دیوانخانه اصلیترین بخش اداری کاخ آقا محمدخان قاجار محسوب میشد. در دو طرف دیوانخانه، اتاقهای وسیعی با نقاشیهای زیبا به چشم میخورد.
شهر سوخته
شهر سوخته بر اساس یافتههای باستان شناسی از قدیمیترین تمدنهای جهان به شمار میرود. این شهر به دلیل ظرفیتهای برجسته تاریخی و حجم بالای آثار مکشوفه، منطقهای ارزشمند برای باستان شناسان و علاقمندان به تاریخ است. در سفر به شهر سوخته به موزهای بزرگ و صحرایی وارد میشوید که هر گوشه آن گنجی در خود نهفته دارد. در منطقه وسیع شهر سوخته، جاذبههای تاریخی زیادی به چشم میخورند، گرچه با توجه به ارزش بالای این شهر، میتوان گفت که شهر سوخته در میان دیگر جاذبههای گردشگری ایران مهجور مانده است. آب و هوای گرم و خشک و شرایط اقلیمی سیستان و بلوچستان و کمبود امکانات رفاهی در این خطه از دلایل عدم توجه کافی گردشگران به شهر سوخته هستند. شهر سوخته از جاهای دیدنی زابل به شمار میرود و در استان سیستان و بلوچستان در منتهی الیه شرقی کشور قرار دارد. این منطقه باستانی در گذشته شاهراه ارتباطی شبه قاره هند و آسیای مرکزی با تمدنهای حاشیه خلیج فارس بوده است. در حقیقت شهر سوخته بخش وسیعی از تمدن کهن ایران و ریشههای فرهنگی شرق فلات ایران را در بر میگیرد و مرکز شهرنشینی در عهد باستان به شمار میرود. شهر سوخته یکی از بزرگترین شهرهای ایران باستان و از مهمترین تمدنهای شرق فلات ایران نیز بوده است و اطلاعات جامعی در خصوص فرهنگ، اقتصاد و اجتماع ایران باستان در دشت سیستان ارائه میدهد. در بررسیهای باستان شناسی در شهر سوخته و مطالعات گسترده تاریخ شناسان در این خطه، سیر تحول چشمگیری در زمینههای بازرگانی داخلی، تجارت خارجی، شهر نشینی و معماری، پزشکی، هنر، کشاورزی، جانور شناسی، زمین شناسی و همه علوم وابسته به این موارد، در این منطقه به چشم میخورد.
از شهر سوخته با نامهای دیگری از قبیل «شهر هنر»، به دلیل کشف آثار برجسته هنری و صنایع دستی و «شهر علم»، به سبب کشف یافتههای برجسته علمی به خصوص در زمینه علم پزشکی نیز یاد میشود. اما یکی از جالب توجهترین نکات درباره شهر سوخته، عدم وجود برج و باروهای جنگی در این شهر برخلاف شهرهای اطراف آن است. شهر سوخته دروازه هم نداشته است که نشان از تعامل ساکنان آن با شهرهای اطراف میدهد. عدم وجود سلاحهای جنگی در میان وسایل کشف شده از این منطقه نیز، بر این مطلب صحه میگذارد و به همین دلیل به شهر سوخته لقب «شهر صلح» را نیز دادهاند. اشیای ارزشمند کشف شده در شهر سوخته، از تنوع هنرهای گوناگون مانند سفالگری، خراطی، جواهر سازی و بافندگی در شهر سوخته خبر میدهند. از سال ۱۹۶۷ میلادی، یعنی در حدود ۵۳ سال پیش، باستان شناسان انگلیسی و ایتالیایی کار حفاری و کاوش در محدوده شهر سوخته را آغاز کردند. بعد از انقلاب پس از وقفهای طولانی، از سال ۱۳۷۴ کاوشهای باستان شناسی زیر نظر اساتید ایرانی و با سرپرستی دکتر سید منصور سید سجادی ادامه پیدا کرد. در حال حاضر نیز شهر سوخته منبع مطالعاتی برجستهای در میان پژوهشگران محسوب میشود و ظرفیتهای گسترده پژوهشی آن پایان ناپذیر است. در طول سالیان اخیر در کنار باستان شناسان ایرانی و ایتالیایی و تاریخ شناسان برجسته کشور، گروهی از دانش آموختگان پزشکی نیز در محوطه شهر سوخته حضور پیدا کردهاند و در طول فصلهای مختلف کاوشهای باستانی، در زمینه بیماریهای سیستان قدیم تحقیق میکنند.
در لوحههای یافت شده از تمدن سومری، نام شهرهای محل اقامت این اقوام آمده است. در این فهرست شهری با نام «ارته» به چشم میخورد که از توصیفهای موجود درباره این شهر، احتمال میرود که همان شهر سوخته باشد. برخی از باستان شناسان نام اصلی شهر سوخته را ارته میدانند، اما در این زمینه هنوز پاسخ قطعی وجود ندارد. تحقیق برای پی بردن به نژاد مردم شهر سوخته نیز به صورت محرمانه در جریان است و در حال حاضر نتیجهای برای این سؤال هم وجود ندارد. نظریه ارتباط شهر سوخته و موجودات فضایی به دلیل ناشناخته ماندن نژاد مردم این سرزمین باستانی و کشف اجساد با اسکلتهای بزرگ و وسایل ناشناخته در سالهای گذشته مورد توجه بعضی از باستان شناسان بوده است، که البته هیچ شواهد علمی در این زمینه وجود ندارد. نام شهر سوخته را از حدود ۱۵۰ سال پیش به این منطقه دادهاند و دلیل این نامگذاری کشف آثار سوختگی در بنایی مستطیل شکل، به وسعت تقریبی ۵۰۰ متر بوده است. در این بنا راهروها، پلکان و دیوارهای ضخیم خشتی با ارتفاع سه متر با آثاری از تیرهای سوخته و اسکلت انسان کشف شدهاند. نام شهر سوخته برای اولین بار توسط «اورل اشتاین»، باستان شناس انگلیسی به زبان آمد. شهر سوخته در سال ۱۳۹۳ به عنوان اولین تپه باستانی ایران و هفدهمین اثر جهانی ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.
تاریخچه شهر سوخته : قدمت شهر سوخته به بیش از ۵۰۰۰ سال میرسد و تمدن این منطقه هم ردیف با تمدن جیرفت و دوران برنز است. دورههای مختلف شهرنشینی در این شهر باستانی در فاصله زمانی ۳۲۰۰ تا ۱۸۰۰ سال پیش از میلاد بررسی شدهاند و بر اساس شواهد یافت شده، حیات شهر سوخته را به چهار دوره تقسیم کردهاند که شامل پایه گذاری شهر، رشد و شکوفایی، شروع زوال و دوره نابودی شهر میشود. مساحت شهر سوخته در گذشته در حدود ۲۸۰ هکتار بوده و به پنج بخش اصلی تقسیم میشده است که این بخشها شامل مناطق مسکونی در شمال شرقی و شرق، نواحی گسترده مرکزی، بخش صنعتی در شمال غربی و بناهای یادبود و گورستان در جنوب غربی این منطقه میشوند. بخش صنعتی خارج از شهر و با فاصله از نقاط مسکونی قرار داشته است. عمر دوران شکوفایی شهر سوخته در حدود ۳۰۰ سال و بین سالهای ۲۵۰۰ تا ۲۲۰۰ پیش از میلاد بوده است و مردم باستان در بازهای در حدود ۱۴۰۰ سال در این منطقه زندگی میکردند. بر خلاف اقلیم امروزی منطقه شهر سوخته، در گذشته این شهر بسیار سرسبز و پر آب و شغل اکثر مردم شهر سوخته کشاورزی و صنعتگری بوده است. ساخته شدن شهر در آبرفتهای مصب رودخانه هیرمند، زمینهای این منطقه را به مناطقی حاصلخیز برای کشاورزی تبدیل کرده بود و وجود عناصر طبیعی مانند رود هیرمند، دریاچه هیرمند و کوه خواجو در اطراف شهر سوخته، بر محبوبیت این منطقه میافزود. استفاده از شتر برای حمل و نقل و استفاده از محصولات آن، اولین بار در شهر سوخته اتفاق افتاده است. از مهمترین قسمتهای کشف شده شهر سوخته میتوان به حیاطهای متعدد، راهروها، انبارها، اتاقها، کوره و اجاقها، پلکان و دیگر فضاهای معماری اشاره کرد و در میان آثار یافت شده میتوان هزاران قطعه سفال و اشیای زینتی را برشمرد. از میان دیگر صنایع رایج در شهر سوخته نیز میتوان به ریسندگی، خراطی، معرق سازی، سفالگری و ساخت ابزار فلزی اشاره کرد. شهر سوخته تنها سایت باستان شناسی کشور است که فعالیت و حفاریهای باستان شناسی در آن بدون وقفه و تعطیلی ادامه پیدا کرده است.
چرا شهر سوخته سوخت؟ مهمترین سوال برای باستان شناسان در بررسیهای این منطقه این بود که چرا شهر سوخته سوخت؟ آیا واقعا این شهر سوخته است؟ در این زمینه کارشناسان باستان شناسی نظریههای مختلفی دارند. در بررسیهای اولیه گروهی از باستانشناسان خارجی، به دلیل وجود لایههای خاکستر وسیع در این منطقه و مشاهده آثار سوختگی در بناها، لقب شهر سوخته را به این شهر دادند. بنا بر نظر بعضی کارشناسان شهر سوخته دو بار به آتش کشیده شده است. بار اول به دوران رشد و شکوفایی و بار دوم به زمان نابودی شهر مربوط میشود، اما اختلاف نظرهایی در این باره وجود دارد و برخی دیگر از محققان این نظریه را رد میکنند. برخی کارشناسان تاثیرات خشکسالی و از بین رفتن منابع آب را دلیل کم شدن تدریجی دامها و محصولات کشاورزی و در نهایت استفاده مردم از بقایای شهر برای تهیه آتش و درست کردن غذا را باعث از بین رفتن آنها و تخریب کامل شهر سوخته میدانند. در این نظریه که از طرف مهدی مرتضوی استاد باستان شناس دانشگاه سیستان و بلوچستان و عضو هیئت علمی این دانشگاه مطرح میشود، آتش سوزی در شهر سوخته رخ نداده است. امروزه کارشناسان معتقد هستند که به دلیل رونق صنعت و وجود مناطق صنعتی در اطراف شهر سوخته در گذشته، تلی از خاکستر ناشی از فعالیتهای این مناطق شهر سوخته را پوشانده بوده است. تغییرات اقلیمی و از بین رفتن رونق صنعت و تجارت از اصلیترین دلایل زوال شهر سوخته بودهاند.
اسرار و مشهورترین کشفیات شهر سوخته : در طول بررسیهای انجام شده در شهر سوخته، شواهدی یافت شد که تعجب باستان شناسان را برانگیخت. این شواهد از پیشرفت علم پزشکی در گذشته در شهر سوخته خبر میدهند. در سال ۱۳۵۶ در کاوشهای شهر سوخته گورستانی دسته جمعی کشف شد. در میان اسکلتهای موجود در آن، جمجمهای یافت شد که بر روی آن آثار باقی مانده از عمل جراحی به چشم میخورد. این اسکلت متعلق به دختری ۱۳ ساله بود و بریدگی عمیق مثلث شکل در قسمت راست آن دیده میشد. تاریخ شناسان معتقد هستند که این جراحی نخستین جراحی مغز در زمان باستان بوده است. گرچه چند ماه پس از این جراحی، بیمار فوت کرده است، اما این جمجمه از مهمترین کشفیات باستان شناسی جهان به شمار میرود. از دیگر یافتههای مربوط به علم پزشکی در شهر سوخته میتوان به چشمی مصنوعی در گورستان شهر سوخته اشاره کرد. جنس این چشم مصنوعی ترکیبی از قیر طبیعی و نوعی چربی جانوری است و بر روی آن طراحیهایی با سیمهای ریز طلایی شبیه مویرگهای چشم صورت گرفته است. امروزه از چشم مصنوعی شهر سوخته در موزهای در جنوب شرقی زاهدان نگهداری میشود. در شهر سوخته اسکلت زنی با چشم مصنوعی کشف شده است . چشم مصنوعی شهر سوخته در سال ۱۳۸۵ کشف شد و به جسد زنی تعلق داشت که در شهر سوخته دفن شده بود. سن این زن در حدود ۲۸ تا ۳۲ سال تخمین زده میشود و در کنار بقایای استخوان این زن، قاب چرمی چشم مصنوعی نیز پیدا شده است. قدمت قبر و چشم مصنوعی کشف شده در آن به ۲۸۰۰ سال پیش از میلاد میرسد. در سال ۱۳۹۴ پس از پنج سال تلاش، باستان شناسان و هنرمندان مجسمهساز و طراح توانستند اسکلت جمجمه این زن با چشم مصنوعی را بازسازی کنند. طراحی سر و چشمها و تمام ریزهکاریهایی مانند رنگ پوست و مو و شکل بینی با طراحی سه بعدی دستی و انجام اسکنهای متعدد زیر نظر نگار نادری پور، برای اولین بار در ایران انجام شده است. از دیگر یافتههای باستان شناسی در شهر سوخته میتوان به گورستانی با سنگ قبرهایی از خشت خام اشاره کرد. این گورستان در سال ۱۹۷۲ میلادی و به صورت کاملا تصادفی کشف شد. تفاوتهایی در ساختار قبرها از جهت شکل، اندازه و مصالح وجود دارند که اختلاف طبقاتی، تفاوتهای دینی و آئینی و باورهای مذهبی مختلف مردمان آن زمان را نشان میدهند. همراه با این گورستان مجموعهای عظیم از سفالینهها و ظروف و اشیای مصرفی مردم شهر سوخته نیز به دست آمده است. در میان اشیای زینتی، نمونههای جالب توجهی از جواهرات باستانی با فلزات طلا و سنگهای قیمتی مانند عقیق، مرمر، لاجورد و فیروزه به چشم میخورند که رونق صنعت جواهر سازی در شهر سوخته را نشان میدهند. بیشترین جواهرات شهر سوخته گردنبندهای جواهر با سنگهای زینتی مختلف هستند.
در طول کاوشهای باستانی شهر سوخته خطکشی ساخته شده از چوب آبنوس نیز یافتهاند. این خطکش ۱۰ سانتیمتر طول دارد و تا دقت یک میلیمتر را اندازه گیری میکند. گرچه مقیاس اندازهگیری متر در دوران باستان به مفهوم امروزی وجود نداشته است، اما دقت اندازهگیری خطکش شهر سوخته با متر و معیار امروزی اینگونه بیان میشود. از دیگر وسایل کشف شده در گورستان تاریخی شهر سوخته، میتوان به تخته نردی قدیمی با ۶۰ مهره اشاره کرد. تا پیش از کشف این وسیله، قدیمیترین تخته نرد کشف شده در جهان، در گورستان سلطنتی «اور» در منطقه بین النهرین یافت شده بود. جنس چوب این تخته نرد از چوب آبنوس است و بر روی تخته مستطیل آن، تصویر ماری به خود پیچیده دیده میشود. مهرههای این تخته نرد نیز از سنگهای متداول آن زمان مانند لاجورد، عقیق و فیروزه ساخته شدهاند. در یکی از گورهای پنج هزار ساله قبرستان شهر سوخته، باستان شناسان جامی با طراحی یک بز در کنار درخت یافتند. آنها با بررسیهای بیشتر از سایر ظروف و اشیای کشف شده از این منطقه، نکتهای جالب دریافتند. تصویر بز روی جام پنج بار با تغییرات کم تکرار شده بود. دنبال کردن این نقشها، حرکت بز به سمت درخت و خوردن برگ را نشان میدادند. با تکمیل بیشتر این تصاویر به کمک طراحان، باستان شناسان فیلمی ۲۰ ثانیهای به دست آوردند. در این فیلم جهش بز به سمت درخت کاملا دیده میشود. ارتفاع این جام به حدود ۱۰ سانتیمتر میرسد و پایهای استوانهای شکل دارد. کارشناسان پس از تحقیقات گسترده نتیجه گرفتند که این جام اولین نمونه از تلاشهای هنرمندان عهد باستان برای خلق نقاشی متحرک یا انیمیشن بوده است. شگفتیهای شهر سوخته تنها به موارد گفته شده محدود نمیشوند و شکل زندگی اجتماعی در این منطقه در عهد باستان با توجه به یافتههای تاریخی به سبکی بسیار مدرن بوده است. سیستم لولهکشی آب و فاضلاب در شهر سوخته با استفاده از لولههای سفالی، که هنوز بقایای آنها وجود دارند، از مظاهر شهرنشینی مدرن در آن زمان به شمار میروند. صنعت کفاشی و بافندگی نیز در شهر سوخته رونق فراوان داشت است و پارچههای بافته شده در این منطقه در مناطق اطراف نظیر نداشتند. از دیگر اشیای باستانی مکشوفه در این منطقه میتوان به کوزه سفالی با امضای سازنده آن، سوزن، چکش، کورههای سفالگری، کورههای ذوب فلزات، دکمه لباس، شانه سر، بذر حبوبات و میوه، برنج، زیره و بسیاری از لوازم متداول و روزمره اشاره کرد.
پل بند لشکر
شوشتر بیشتر از ۱۰۰ سازه آبی تاریخی دارد که از گذشته بر جای ماندهاند. پل بند لشکر جزو صدها سازه آبی و از دیدنی های شوشتر است؛ برای هدایت آب بنا شد. این پل علاوه بر هدایت آب، برای برقراری ارتباط بین شهر شوشتر و دیگر آبادیهای آن منطقه طراحی و ساخته شده بود. سازه اصلی پل بند لشگر از ایران باستان باقی مانده است؛ اما طاقهای هلالی آن شاخصههای معماری عصر صفویه را در خود نهفته دارد. پل بند لشکر در شوشتر، جزو سالمترین بناهای بازمانده از دوره ساسانی در این شهر است و از دیدنی های استان خوزستان محسوب میشود. این پل به طول ۱۲۴ و ارتفاع هشت متر، خارج از دروازه لشکر قرار دارد. هدف از بنای پل بند لشکر، برقراری ارتباط بین شوشتر با دیگر ولایات و روستاییهایی بود که در سمت جنوب واقع شدهاند. پل بند لشکر از سنگ، ماسه و ملاط ساروج یاخته شده و در ابتدا ۱۳ دهانه داشت که امروز ۱۱ دهانه از آن باقی مانده است. این پل مستحکم در دوره صفویه مرمت و بازسازی شد. طاقهای پل با اسلوب معماری دوره صفویه و بهصورت هلالی ساخته شدهاند. پنج دهنه از این پل در دوره قاجاریه ویران شد و بهدلیل هزینه بالای مرمت، حاکم شهر آن را تعمیر نکرد. مردم به ناچار برای حفظ راه ارتباطی با دیگر ولایتها، پل را با الوار تعمیر کردند. این تعمیر سودی نداشت و طولی نکشید که فشار آب الوارها را با خود برد. در سالهای اخیر، مجموعهای تفریحی در کنار پل بند لشکر راهاندازی شد که رونق زیادی به گردشگری در این محل داده است. گردشگران بسیاری از شهرهای خوزستان برای گذراندن تعطیلات پایان هفته به این تفرجگاه میروند. این مجموعه بهگونهای طراحی شده است که رودخانه از داخل آن عبور میکند. وجود رودخانه در داخل مجموعه، هوای آن را خنک میکند؛ بهطوری که هوای داخل مجموعه با بیرون در حدود ۱۰ درجه تفاوت دارد.
تاریخچه پل بند لشکر : شوشتر شهری باستانی است و سابقه آن به ۱۰ هزار سال پیش بازمیگردد. این شهر که در نزدیکی کوههای بختیاری قرار گرفته است، از غرب به دزفول و از شرق به مسجد سلیمان منتهی میشود. موقعیت جغرافیایی شهر حکایت از این موضوع دارد که شوشتر از دل تاریخ و تمدن عیلام برخاسته است. منابع اساطیری ساخت شهر شوشتر و اولین بناهای آن را به هوشنگ نسبت میدهند. منابع تاریخی که درباره عیلام سخن گفته شده است، شوشتر را یکی از شهرهای عیلام قدیم دانستهاند. شوشتر در دوره ساسانیان نیز از اهمیت بسیاری برخوردار بود. بیشتر سازههای آبی این شهر در عهد ساسانی ساخته شدهاند. پیشینه پل بند لشکر شوشتر نیز چون دیگر آثار تاریخی این شهر به عصر ساسانیان میرسد. پل بند لشکر بههمراه ۱۵ اثر تاریخی شوشتر با عنوان «نظام آبی تاریخی شوشتر» در فهرست جهانی یونسکو به ثبت رسیده است. پل بند لشکر نقش مهمی در تاریخ ایران و تاریخ شهر شوشتر دارد. به پل بند لشکر را دروازه ورود لشکر ایران هم لقب دادهاند؛ زیرا هنگام حمله اعراب به ایران، آنها شوشتر را محاصره کردند و بعد از گذشتن از این پل، وارد قلمرو ایران شدند. این شهر در قرون اسلامی به دست مغولان فتح شد. شوشتر در عصر صفویه به شکوه بسیاری دست یافت. در این دوره حاکمی به نام «واخشتوخان» بر شهر مسلط شد. او در دوره حاکمیت خود بر شوشتر تلاش بسیاری برای آبادی شهر انجام داد. طبق منابع تاریخی، واخشتوخان پل بند لشکر را تعیمر کرد. تعمیر این پل اساسی بود، بهگونهای که امروز بیشتر قسمتهای پل بند لشکر نشانههایی از معماری دوره صفویه را دارند.