آذربایجان شرقی

 
 

آتشکده مانداگارنا

2016313233544625540a

منطقۀ مرندباستانی حداقل دارای چهار واحد آتشکدۀ بزرگ بوده است بنام های آتشکده مانداگارنا در شمال شهر مرند و آتشکده ی گرگر (در وسط شهر گرگر) وآتشکده ی مزگید (تپه گوگرد) در ۴۴ کیلومتری مرند در نزدیکی جادۀ گلین قیه و آتشکده ی مرکید واقع در شمال روستای دیزج حسین بیک و شرق مرکید . این آتشکده های باستانی اغلب پس از فتح منطقه بدست سپاهیان اسلام تخریب و باقیماندۀ آن به عنوان کول تپه( تپۀ خاکستری ) مشهور گردیده است.( البته به نظر صاحبنظران کول تپه ها در اصل مکان های آتشکده نیستند بلکه بازماندۀ خاکستر سوزانیدن اجساد مردگان بومیان هستندکه با آمدن دین زرتشت سوزانیدن اجساد نهی و ملغی گردیده است.) بهرحال برخلاف نظر حاکم برذهن بیشتر علاقمندان مرندی، آتشکده مانداگارانای مرند دریالدیر قرارندارد بلکه در شمال وپشت گورستان باغ رضوان بطرف کوره های آجرپزی (سمت چپ جادۀ فرعی که در ابتدای جاده موتور آب قرار دارد) درمیان باغات ومزارع قرار دارد که از اطراف دیده نمی شود. با توجه به نوشته هرودوت وگرنفون و بطلیموس در ۲۲۰۰ سال قبل که مرند را با نام مانداگارانا آورده اند، بنظر می رسد نام آتشکده ماندگار و فعال مرندیعنی مانداگارنا یا مانداگارانا بوده است ومرند نام آن زمان خودرا از این آتشکده به عاریت گرفته است و همین تپه باستانی خاکستری است که مورد بازدید دانشمندان و جهانگردان قرار گرفته است و ویلیامزجکسن جهانگرد و باستان شناس آمریکائی نیز با از دست دادن امکان مشاهده این تپه آتشکده ای( درحدود۱۰۰سال پیش) اظهار تأسف می کنددرحالیکه مؤلفین کتابهای مربوط به مرند دقت نکرده وفکرکرده اند جکسن قلعۀ یالدیرراندیده است درحالیکه تپۀ یالدیر حالاهم از بیشتر جاهای مرند قابل رؤیت است چه برسد به ۱۰۰ سال ژیش و ازژس خانه های دوسه متری!

(متأسفانه اکثر نویسندگان و مؤلفین کتابهای مربوط به مرند هم این تپه را که درمیان درختان باغات محصوراست را ندیده اند وروی عدم آگاهی دچار اشتباه مهمی شده و نام این آتشکده را که سالهاست بخاطر خاکبرداری و کودبرداری عوض تپه ، بصورت گودالی در سر راه جاده فرعی کوره های آجر پزی در شمال باغ رضوان دیده می شود به قلعه یالدیر داده اند ! مانند کتابهای تاریخ مرند صفحات ۳۵۶تا ۳۶۰ و صفحه ۷۲ کتاب میراث فرهنگی آذربایجان شرقی و صفحه ۴۷ کتابچه سیمای تاریخی فرهنگی مرند و جلفا وکتاب مرند شهر نوح نبی صفحه ۱۳ وکتاب فرهنگ جغرافیای آذربایجان صفحه ۴۷۲ و..و.. اغلب نشریات وسایت های اینترنتی هم که مطالب خود را از این کتابها برداشت کرده اند دچار همین اشتباه شده اند !).درحالیکه باید درنظرگرفت همانطوریکه در اسلام درهرشهری فقط میتواند یک مسجد جامع وجود داشته باشد در دین زرتشت هم درهرشهری فقط یک آتشکدۀ بزرگ برای روشن نگاه داشتن آتش مقدس ودادن آتش به آتشکده های محلات شهر وجود داشته است. کول تپه(تپهّ خاکستری ) یا آتشکده ی مانداگارانای مرند درشمال و پشت باغ رضوان نرسیده به کوره های آجرپزی واقع است.

قلعه بابک کجاست؟

a751241118115102a

 دژ بابک خرمدین بر فراز قله کوهستانی در حدود ۲۳۰۰ تا ۲۷۰۰ از سطح دریا ارتفاع دارد. قلعه بابک که به نام‌های قلعه بابک، دژ بابک، بذ و قلعه جمهور هم معروف است دژ و مقر سردار تاریخی ایران، بابک خرم‌دین بوده است که در هنگام قیام بر علیه دستگاه خلافت عباسی در قرن سوم هجری ساخته شده است. مسافت راه کلیبر به قلعه حدود ۳ کیلومتر است و به هنگام عبور باید گردنه‌ها و گذرگاه‌های خطرناکی را پشت سر گذاشت. قبل از رسیدن به دروازه قلعه و ورود به بنای مستحکم دژ باید از معبری عبور کرد که به صورت دالانی است و از سنگ‌های منظم طبیعی شکل گرفته و تنها گنجایش عبور۱ نفر را دارد و دو نفر به سختی می‌توانند از آن بگذرند. فاصله این معبر تا باروی قلعه در حدود ۲۰۰ متر است و مقابل آن قرار دارد. از همین نقطه است که صعوبت راه و ابهت خاص این قلعه رفیع و موقعیت خیره کننده آن بیننده را به اعجاب وا می دارد. امتداد بصری معبر در نهایت به دروازه قلعه ختم می‌شود و دقیقاً در راستای آن قرار دارد که باعث می‌شود ورود هر تازه وارد و سپاهی و غیره از طریق دو برج دیده بانی در سمت دروازه ورودی قابل رؤیت باشد. برای نفوذ به داخل تنها راه ورود دروازه اصلی است و از کوهستان امکان وارد شدن به قلعه وجود ندارد. با گذر از دروازه ورودی و پشت سر گذاشتن بارو، جهت رسیدن به دژ اصلی باید از گذرگاهی باریک که حدود ۱۰۰ متر صعود از ارتفاع را نیز به همراه دارد گذشت تا به مدخل ورودی قلعه رسید، مسیری صعب العبور که از یک سمت مشرف به دره‌ای است با جنگل‌های تنک و ژرفایی در حدود ۴۰۰ متر که به صورت تیغه و دیواره تا قعر دره ادامه دارد. در تکیه گا‌ه‌های طبیعی این دیواره‌ها و ۴ جهت بنا ۴ جایگاه برای دیده‌بان‌ها به صورت نیمه استوانه ساخته شده‌ است. اینها مقر کوه بانیه‌ها و سربازانی است که هر جنبنده‌ای را تا کیلومترها دورتر، از فراز دره‌ها و کوهپایه‌ها زیر نظر می‌گرفتند. پس از صعود، برای ورود به دژ اصلی از مدخل دیگری با پلکان‌هایی نامنظم باید عبور کرد. طرفین مدخل دژ، به وسیله دو ستون کاذب مشخص شده است.بنای دژ که دو طبقه و سه طبقه است، پس از ورودی قرار گرفته است و پس از آن تالار اصلی وجود دارد که اطراف آن را ۷ اتاق فرا گرفته است، اتاق‌هایی که به تالار مرکزی را دارند.
در قسمت شرقی دژ تأسیسات دیگری مرکب از اتاق‌ها و آب انبارها ساخته شده است؛ سقف آب انبارها با طاق جناغی و گهواره‌ای استوار شده‌اند.محوطه داخلی آنها نیز به وسیله نوعی ساروج غیر قابل نفوذ گردیده و به هنگام زمستان از برف و باران پر شده و در تابستان و هنگام مضایق و محاصره‌ها از آب آنها استفاده می‌شده است. در سمت شمال غربی دژ پلکان‌هایی سرتاسری وجود داشته که اکنون ویران شده و قسمت‌هایی از آن بیرون خاک است و تنها راه صعود به بخش‌های مرتفع تر بناست. از آثار معماری و برخی از سنگ‌های زبره تراش و روش چفت و بست سنگ‌ها و ملات ساروج و اندود دیوارها از نوعی گچ و خاک می‌توان دریافت که ساختمان این دژ و قلعه در روزگار اشکانیان و بخصوص ساسانیان ساخته شده است. این دژ در قرون دوم و سوم و تا چند قرن پس از آن مورد تعمیر و مرمت قرار گرفته و تغییراتی در آن به وجود آمده و الحاقاتی در بنا ایجاد شده است. اشیا و ابزاری که از قلعه بابک به دست آمده، سفالینه‌های منقوش و لعاب خورده است که یک دوره استقرار تا اوایل قرن هفتم هجری را نمایش می‌داد. همچنین تعدادی سکه مسی کشف شده که برخی از آنها به علت ساییدگی و زنگ خوردگی فراوان غیرقابل خواندن است و در بین این سکه‌ها برخی مربوط به اتابکان آذربایجان و هزارسیبان (قرون ششم و هفتم هجری) هستند. به لحاظ سوق الجیشی موقعیت استقرار بنا بر فراز قله به گونه‌ای ست که ۲۰ نفر سپاهی قادر بودند هجوم یک سپاه صد هزار نفری را مانع شوند و تلفاتی هم نداشته باشند. چون تیر و کمان و اسلحه معمول زمان به سربازان و مستحفظانی که بر بلندی موضع می‌گرفتند به جهت بعد مسافت بی تاثیر بودند. قلعه بابک در سال ۱۳۴۵ با شماره ۶۲۳ در لیست آثار ملی، تاریخی و فرهنگی ایران ثبت شد و مرمت آن از سال ۱۳۷۶ توسط اداره کل میراث فرهنگی آذربایجان شرقی آغاز شد.

پل بیلان کوه

2016523223323268610a

این اثر در تاریخ ۱۰ بهمن ۱۳۸۳ با شمارهٔ ثبت ۱۱۲۶۳ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. پل بیلان کوه در آذربایجان شرقی، تبریز،خیابان آبرسان، بیلانکوه، کوچه شیخ کمال قرار گرفته است. این بنا به دلیل قرار گرفتن در محله بیلان کوه یکی از محلات قدیمی شهر تبریز به این نام مشهور می باشد و قدمت این پل دوره قاجاریه است. آثار پایه های پل قدیمی که قبل از این پل بوده مربوط به دوره صفویه می باشد در چند متری این پل بدست آمده است. این بنا به دلیل قرار گرفتن در محله بیلان کوه یکی از محلات قدیمی شهر تبریز به این نام مشهور می باشد و قدمت این پل دوره قاجاریه است. آثار پایه های پل قدیمی که قبل از این پل بوده مربوط به دوره صفویه می باشد در چند متری این پل بدست آمده است.

این پل به طول ۲۶ و عرض ۷۰/۵ متر و شامل سر دهنه با طاقهای جناغی بوده دو موج شکن که بالای موج شکن ها خالی و با طاق کهواره ای اجرا شده است. مصالح بنا سنگ و اجر می باشد و بر روی پایه های سنگی بنا شده است و خود طاقها نیز با ترکیبی از سنگ و آجر ساخته شده است. دو درخت قدیمی نیز در طرفین ضلع جنوبی پل قرار گرفته است. عرض دهانه وسطی پل بزرگتر از بقیه قسمتها می باشد. در بدنه پل سنگهای منقوش و کتیبه دار نیز به چشم می خورند. ارتفاع پل ۵/۵ متر است. در ساختمان پل از سنگ قبرهای قدیمی قبرستان آن اطراف که دارای کتیبه می باشد استفاده شده است. کماکان از این پل استفاده می شود. یکی از پل های زیبا بر روی رودخانه مهرانه رود می باشد که شامل سه دهنه با طاقهای جناغی می باشد دهنه طاق میانی بزرگتر و دهنه طاقهای جانبی کوچکتر می باشد.

منطقه طبیعی تاریخی فسیلی مراغه

88

جایگاه­ های زمین شناسی یا ژئوسایت ها شواهدی کلیدی لحظات یا دوره های خاصی از تاریخ زمین ­اند که در آموزش عمومی علوم زمین ومفاهیم زیست محیطی نقش بسیار مهمی دارند. ژئوسایت ها همچنین ابزاری برای توسعه پایدار و حفاظت­ اند، در عین حال یادآوری می­کنند که بخش­های تجدید ناپذیر کره زمین­اند. بدیهی است ژئوسایت­ها از دیدگاه زیبایی شناسی و ژئوتوریسم حائز اهمیت است .منطقه فسیلی(سازند غیر رسمی) مراغه در دامنه سهند به سبب دارا بودن تنوع فسیلی مهره داران در مجامع علمی دنیا از اهمیت خاصی برخوردار است که حفظ و حمایت و بهره­برداری پایدار از این سایت به عنوان میراث علوم زمین، علاوه بر حفظ محیط فیزیکی،پایداری و ارتقای فرهنگی و اقتصادی منطقه را به همراه خواهدداشت. سایت فسیلی مراغه در نوع خود به عنوان یکی ازنادرترین سایت های دنیا از نظر فسیل پستانداران است که از سالها پیش مورد توجه مجامع علمی جهان قرار دارد. فون مراغه به عنوان حلقه مفقوده فون فسیلی پستانداران جنوب آسیا، اطلاعات ارزشمندی از حیات و شرایط اقلیمی و روند تغییرات آن در اختیارمی نهد، و به عنوان یک ژئوسایت، پتانسیل ژئوتوریسمی آن که می­تواند موجب جذب گردشگران داخلی و خارجی با اهداف متنوع شود، مورد بی­ توجهی واقع گشته­ است. گسترش فعالیت­های هماهنگ و همخوان با منطقه، علاوه برحفظ یکپارچگی و انسجام محیط، می­تواند توسعه­ی اقتصادی و ارتقای سطح معیشتی مردم محلی را تامین نماید. ارزش شناخت و حفظ این منابع از دیدگاه علمی، تاریخ طبیعی و حتی به عنوان میراثی فرهنگی قابل ارزیابی است تدوین برنامه و قوانین جامع، ثبت مناطق دیرین شناختی در فهرست آثار ملی طبیعی، حفاظت علمی و دقیق، شناسنامه دار شدن و ایجاد مدیریت منسجم برای صیانت از این آثار ارزشمند را ضروری می نماید. نبود قوانین قاطع، ایجاد جاده، سوزاندن پوشش گیاهی، تغییر در کاربری اراضی محدوده منطقه و تخریب از جمله عوامل انسانی است که این مناطق ارزشمند را تهدید می کند. اما بیشترین مشکل برای حفاظت از مناطقی که در دسترسی و محدوده مناطق مسکونی و روستایی هستند، ناآگاهی بومیان منطقه است، که تخریب منطقه را در پی­دارد. اگر اقدامی عاجل برای حمایت از این مناطق ارزشمند زیستی و دیرین شناسی نشود، شمار زیادی از این مناطق که ریشه در قدمت زندگی روی زمین دارند، منقرض می شوند. هرساله تعدادی از این ذخایر ارزشمند ملی به دلیل غفلت و به ندرت توسط عوامل طبیعی، آسیب میبینند، لزوم تحقیقات و پژوهشهای علمی هرچه بیشتر بر روی آنها احساس میشود.

توصیف وضعیت اثر : این منطقه در حال حاضر تحت حفاظت سازمان حفاظت محیط زیست قرار دارد و با توجه به کاوش­های دیرین شناسی در منطقه، قابلیت رشد و توسعه زیادی را برای آن می­توان در نظر گرفت. وسعت منطقه ­ای که در آن فسیل­های مختلف حیوانی بدست می آید در حدود ۴۰۰۰۰ هکتار است ولی منطقه­ای که توسط سازمان حفاظت محیط زیست مورد حفاظت قرار گرفته و به ثبت ملی رسیده است، ۱۰۲۶ هکتار می­باشد که حدودا مابین دو رودخانه مغاجوق چای در شرق و مردق چای در غرب قرار گرفته است و می­توان گفت زمینهای مابین دو روستای شلیلوند در شمال و قرتاول در جنوب را در بر گرفته است. این منطقه با اینکه از مناطق حفاظت شده ملی محیط زیست می­باشد ولی بر خلاف تمام قوانین حدود ۷۰۰ هکتار از این منطقه دارای مالک خصوصی می­باشد و به شکل باغ سیب و میوه ­های دیگر در اختیار اهالی می­باشد. این منطقه یکی از غنی ترین مناطق سنگواره ای جهان بوده و در آخرین مطالعات صورت گرفته فسیل های اجداد ماموت، زرافه و آهو در این منطقه کشف شده است. لایه های فسیلی موجود در مراغه مربوط به اواخر دوران نوزیستی زمین شناسی یعنی هفت تا دوازده میلیون سال قبل هستند که با انجام کاوش های علمی می توان اطلاعات بسیار دقیقی را از زندگی جانوران غول پیکر در این منطقه به دست آورد. منطقه فسیلی مراغه به دلیل دارا بودن فسیل ماستادون و ماموت ها (سنگواره های پیش از تاریخ) دارای شهرت جهانی بوده و هم اکنون مورد حفاظت ویژه سازمان حفاظت محیط زیست قرار دارد. منطقه فسیلی مراغه به عنوان نخستین اثر ملی، طبیعی و فسیلی ایران از بالاترین رده های حفاظتی سازمان محیط زیست برخوردار است. مطالعات انجام شده ومقایسه نمونه های یافت شده با برخی نقاط جهان نشان می دهد گونه های موجود در مراغه امروزی مربوط به عرض های جغرافیایی بالابوده اند که به دلیل سرمای جهانی در آنجا به آذربایجان فعلی مهاجرت کرده اند. برخی از محققان عقیده دارند فعالیت آتشفشانی کوه سهند و انتشار گازهای سمی و گوگردی ناشی از آتشفشان باعث مرگ و میر دسته جمعی آنهاشده است. در نهایت خاکستر حاصل از آتشفشان سهند باعث حفظ بقایای جانوران و فسیل های فعلی شده است. قابل ذکر است رسوبات دربرگیرنده فسیل­ها، از نوع توف (نوعی سنگ آتشفشانی) تغییریافته هستند و حالت سفالی دارند.

زیباترین خانه تبریز

behnam1802-mm1

آذربایجان زنده ترین گوشه تاریخی ایران است که هنوز هم می توانید در آن بناهای تاریخی سالم و سرپایی پیدا کنید که شناسنامه هویتی این منطقه هستند. استان آذربایجان شرقی در گذشته بخشی از سرزمین تاریخی ماد بود که به «ماد کوچک» شهرت داشت. در دوره ساسانیان هم یکی از مهم‌ترین ایالت‌های ایران بود که به‌ دلیل قرارگرفتن آتشکده‌های بزرگ و مشهور در آن به عنوان یک پایگاه اعتقادی به شمار می رفت. بعد از ورود اسلام به ایران این منطقه باز هم اهمیت خود را حفظ کرد و همچنان محل وقوع حوادث تاریخی زیادی بود. بنابراین اگر از طرفداران تاریخی و فرهنگ ایران هستید، مطمئن باشید که از سفر به آذربایجان شرقی و تبریز دست خالی بر نمی گردید! خانه بهنام در اواخر دوران زندیه و اوایل دوران قاجار، به عنوان یک خانه مسکونی ساخته شد و در زمان ناصرالدین شاه قاجار، نوسازی تزیین شد. در همین دوره هم بود که نقاشی های دیواری چشمگیری به آن اضافه شد و خانه بهنام تبدیل شد به چیزی که می بینید. اگر گذارتان به تبریز افتاد، پیشنهاد می کنیم بعد از گشت و گذار در شهر و تماشای مقبره الشعرا ، مسجد کبود ،بازار این شهر سری هم به خانه تاریخی بهنام بزنید که یکی از قدیمی‌ترین خانه‌های این شهر به حساب می آید و البته از زیباترین هایشان! خانه بهنام در اواخر دوران زندیه و اوایل دوران قاجار، به عنوان یک خانه مسکونی ساخته شد و در زمان ناصرالدین شاه قاجار، نوسازی تزیین شد. در همین دوره هم بود که نقاشی های دیواری چشمگیری به آن اضافه شد و خانه بهنام تبدیل شد به چیزی که می بینید و حالا به عنوان بخشی از مدرسه معماری دانشگاه هنر اسلامی تبریز به حساب می آید. خانه ای اعیانی به وسعت ۳ هزار مترمربع که با گچبری‌های هنرمندانه و رنگی چشم هر بیننده ای را خیره می کند. این خانه که به بهنام گنجه‌ای یا قدکی هم معروف است، یک ساختمان اصلی دارد که به عنوان ساختمان قشلاقی مورد استفاده قرار می گرفته و یک ساختمان کوچک که به عنوان ساختمان ییلاقی شناخته می شد. این خانه هم به سبک معماری قدیم ایرانی، دو حیاط اندرونی و بیرونی دارد و شامل هشتی ورودی، دالان سردر، ایوان ستون‌دار و… است.

فضاهای اندرونی و بیرونی خانه بهنام که در دوره قاجار بازسازی شده، علاوه بر تزیینات داخلی به دلیل طراحی متناسب با فصول مختلف سال یکی از کاربردی ترین معماری های ایران را دارد که در آن تعادل درجه حرارت و چشم‌انداز زیبا در کنار هم به چشم می خورد. اگر گذارتان به خانه بهنام افتاد، باید ساختمان اصلی را در شمال حیاط ببینید و رو به جنوب ایوان ستون دار آن را مشاهده کنید که یک زیرزمین با اتاق‌هایی برای نشیمن تابستانی دارد. معمارانی که خانه را بررسی کرده اند، معتقدند که یکی از خصوصیات بارز این بنا کامل بودن مجموعه، پلان معماری و تنوع در ابعاد اتاق ها ضمن رعایت تقارن در نما است. به همین دلیل است که خانه بهنام را هم به دلیل معماری و هم به دلیل تزئیناتش به عنوان یک ساختمان مسکونی قابل مطالعه و مهم می شناسند.فضاهای اندرونی و بیرونی خانه بهنام که در دوره قاجار بازسازی شده، علاوه بر تزیینات داخلی به دلیل طراحی متناسب با فصول مختلف سال یکی از کاربردی ترین معماری های ایران را دارد که در آن تعادل درجه حرارت و چشم‌انداز زیبا در کنار هم به چشم می خورد.مهتابی یا همان بهارخواب این خانه در ضلع شمالی مجموعه و رو به حیاط اندرونی است. ایوان جنوبی به عنوان نشیمن تابستانی کاربرد داشت و ایوان شمالی با ستون‌های چوبی گچ‌اندودش شاه نشین خانه به حساب می آمد. در بنای قسمت غربی هم که تخریب شده اصطبل، مطبخ، توالت و … قرار داشته است.