یونسکو
باغ ارم شیراز
باغ ارم شیراز به طور مسلم از دوره سلجوقیان و در تمام دوره آل اینجو و آل مظفر و گوركانیان وجود داشته و با توجه به اینكه سیستم فئودالی به طور كامل بر جامعه آن دوره حاكم بوده بدون تردید بانیان و صاحبان باغ ارم كه باغی ارزشمند بوده، در آن زمان حكام وقت بودهاند. احتمال میرود اتابك قراچه كه از طرف سنجر سلجوقی به حكومت فارس منصوب بوده دستور احداث این باغ را داده باشد. بعد از وی تا جلوس شاه شیخ ابواسحاق اینجو كه احتمالاً باغ ارم را در تصدی داشت، اطلاعی از نحوه مالكیت این باغ در دست نیست. شاه شیخ ابواسحاق اینجو در سال ۷۴۲ ه.ق جلوس نموده و در سال ۷۵۷ ه.ق كشته شد. پس از انقراض سلسله آل اینجو به وسیله آل مظفر، احتمالاً باغ ارم به مالكیت سلاطین آل مظفر در آمده و در عهد شاه منصور آخرین پادشاه این خاندان كه به دست گوركانیان كشته شد، باغ در نهایت آبادانی و شكوه بوده است. از عصر صفویه به بعد، باغ ارم در نوشتههای جهانگردان، آباد و باشكوه توصیف شده است. در عهد كریم خان زند احتمالاً باغ ارم در مالكیت سران سلسله زندیه بوده و مانند سایر ابنیه و باغ های شیراز مرمت گردیده است. از اواخر دوره زندیه تقریباً بیش از هفتاد و پنج سال باغ ارم در تصاحب سران ایل قشقایی بود. خاندان جانی خان قشقایی كه از دوره فتحعلی شاه قاجار با سمت ایلخانی و ایل بیگی بر ایل قشقایی فرمانروایی میكردند، مدت مدیدی این باغ را در اختیار داشته و از آنجا به عنوان مقر فرمانفرمایی خود در شهر شیراز استفاده میكردهاند. نخستین ایلخان این خاندان یعنی جانی خان و پسرش محمد قلی خان عمارتی باشكوه در این باغ بنا نهادند. در اوایل دوره قاجاریه بعضی از سران ایل قشقایی كه مالكین سابق باغ ارم بودهاند در گوشهای از این باغ به خاك سپرده شدهاند كه در حال حاضر نشانی از این قبور در دست نیست. ساختمان عمارت این باغ در دوره ناصرالدین شاه قاجار هنوز مرغوب و قابل توجه بوده است. در دوره سلطنت ناصرالدین شاه، حاج نصیرالملك شیرازی باغ را از خاندان ایلخانی خریداری نموده و ساختمان فعلی موجود در باغ را به جای عمارت ایلخانی بنا نمود ولی احتمالاً اساس ساختمان قبلی را حفظ كرده است. پس از درگذشت حاج نصیرالملك در سال ۱۳۱۱ ه.ق تزئینات بنا و بعضی قسمت های ناتمام به وسیله ابوالقاسم خان نصیرالملك، مالك این باغ اتمام یافته است. در آن زمان توصیفی توسط فرصتالدوله شیرازی راجع به این باغ داده شده كه به شرح زیر میباشد: “… بستانی است بی مثال و گلشنی است بهشت تمثال …، سروهایش سر به افلاك كشیده، عماراتی دارد شاهانه مشتمل بر تالاری كه به واسطه دو ستون قوی پیكر برپاست و ارسیها، گوشوارهها و اتاق ها و رواق های دیگر را از فوقانی و تحتانی داراست. آبشارهای متعدده از هر جانب آن روان است و سبزههای اطراف جویش چون خط بر گرد عارض نوش لبان. بنای اول آن را محمد قلی خان ایلخانی نهاده سپس مرحوم حاجی نصیرالملك خریده و حكم به بنیاد عمارات مذكور داده. حاجی محمد حسن معمار… آن بنا را برآورده باغی دیگر برآن افزودهاند. آن نیز هوایش معطر است…، خلوتی دیگر دارد كه نارنجستانش نام نهادهاند. باربند و كوشكی هم برای آن قرار دادهاند.”
دونالد ویلبر درباره باغ ارم شیراز چنین نگاشته است: “… برای مدت لااقل ۷۵ سال این عمارت در تصاحب خانها و یا سران قبیله قشقایی بود. همین ساختمان هسته مركزی باغ به شمار میرود. در این موقع دیواری در وسط باغ احداث كردند و بدین ترتیب باغ به دو قسمت تقسیم گردید. باغ ارم محبوبیت فراوان خود را مدیون درختان مركبات و خیابان طویلی است كه در دو طرف آن سروهای باشكوه غرس گردیده و ساختمان جالب توجهی كه شاهد مهمان نوازی بی دریغ ایل قشقایی بوده است. هرچند سال یك بار مقداری از درختان مركبات بر اثر سرمای سخت از بین میروند درحالی كه سروها در عرض پنجاه سال اخیر همچنان جذابیت خود را حفظ كردهاند … .” در تهیه طرح باغ، محور طولانی آن مشخص گردیده است. امروز كوشك اصلی، هسته مركزی این باغ و جالبتوجه ترین جنبه آن را تشكیل میدهد. اطاق های طبقه زیرین تقریباً زیرزمین است و تالار مركزی آن را برای استراحت در روزهای گرم تابستان در نظر گرفتهاند. نهر آب مستقیماً از این تالار می گذرد و در سر راه خود قبل از اینكه به حوض بزرگی فرو ریزد استخر را پر میكند. دیوارها و كف این تالار از كاشیهای رنگین پوشیده شده است. پلكانی این طبقه را به طبقه بالاتر و به راهروهایی كه به تالار بزرگ منتهی میگردد متصل میسازد. منظره جنوبی آن همان ادامه محور اصلی است و از طرف شمال چشم انداز آن را تپههایی تشكیل میدهد كه در حاشیه رودخانه قرار گرفته است. در این محل نیز مانند بسیاری دیگر از ساختمان های شیراز كاشی های براق و سنگ های تراش میراث قدیم را از نو رواج میدهد. این قسمت سه گوش (سنتوری) منظرهای را متعلق به دوره ساسانیان كه با كاشی های رنگی زینت شده نشان می دهد درحالی كه در طبقهای كه همسطح زمین ساخته شده تخته سنگ های آهكی نسخههای تحریف شدهای است از نقوش برجسته دوره هخامنشیان كه در تخت جمشید دیده میشود. در سراسر این ناحیه وسیع بوته گل سرخ كمتر دیده میشود و به جای آن در گلخانه كه داخل آن را با چوب به طرز پلكانی ترتیب دادهاند انواع گلها را در گلدان نگاهداری میكنند تا آنها را در نقاط اصلی در داخل كوشك و خارج آن قرار دهند.” باغ ارم پس از فوت ابوالقاسم خان نصیرالملك به فرزندش رسید و پس از چندی به یكی از سران ایل قشقایی فروخته شد. سپس به تصرف دولت درآمد و به دانشگاه شیراز واگذار شد. دانشگاه شیراز مدتها به عنوان كاخ پذیرایی از آنجا استفاده می نمود. در سال های ۱۳۵۰_۱۳۴۵ه.ش این باغ با اعتبار واگذاری از طرف سازمان برنامه و بودجه و زیر نظر مسئولین وقت دانشگاه، تعمیر اساسی شده و زمین وسیعی نیز در حاشیه بلوار ارم و بلوار آسیاب سه تایی به آن افزوده شده است. امروزه باغ ارم همچنان در اختیار دانشگاه شیراز میباشد و در حقیقت به تمام مردم تعلق دارد.
کاخ اردشیر بابکان یا آتشکدهی فیروزآباد
شهرستان فیروزآباد فارس (نام شهر اردشیر خوره بنیانگذار سلسلهی ساسانیان)، یکی از مناطق قدیمی و کهن ایران به شمار میآید که آثار تاریخی و عمارات ارزشمندی همچون قلعهدختر، شهر گور و چند سنگنگارهی ساسانی را در دل خود جای داده است. کاخ اردشیر بابکان که به آتشکدهی فیروزآباد نیز مشهور است، از جمله این آثار تاریخی است که در این منطقه از کشور احداث شد. این اثر در ۱۵ دی ماه سال ۱۳۱۰ با شمارهی ۸۹ به ثبت ملی رسید و همچنین در چهل و دومین اجلاس کمیته میراث فرهنگی یونسکو که در بحرین برگزار شد به عنوان محور ساسانی ثبت جهانی شد . همانگونه که میدانید، استان فارس از مناطقی است که در جایجای خود، عمارات و بناهایی تاریخی و کهن به یادگار دارد که نشان از قدمت و اهمیت این منطقه از کشور، در سالهای دور است. شهرستان شیراز با حضور اثر تاریخی شگفتانگیز مجموعهی تخت جمشید، همچون نگینی است که زیبایی این استان را دو چندان میکند. شهری كه امروزه فیروزآباد نامیده می شود، پیش از آن شهر گور نام داشت. براساس منابع تاریخی معتبر، شهر گور یا جور را اردشیر بابكان (بنیانگذار سلسله ساسانی) بنا کرد و آنرا تختگاه خود قرار داد. پس از مرگ اردشیر به سال ۲۴۱ میلادی، الگوی ساختمانی این شهر كه دایره ای شكل بوده مورد تقلید فراوان واقع شد و تا سدههای میانه، نزدیك به ۴۰۰ شهر بدین صورت ساخته شد.
ابن بلخی كه یك هزار سال قبل فارسنامه را تالیف كرده است، مینویسد:
فیروز آباد كه قدیم آنرا گور مینامیدند، به روزگار كیانیان، شهر بزرگی بوده و حصاری عظیم داشت. اسكندر ذوالقرنین چون به پارس حمله كرد چندان كه كوشید نتوانست به حصار شهر گور رخنه كند، لذا جهت رودی را كه از سر كوه می آمد، به طرف شهر برگرداند و در شهر جاری ساخت تا آنكه تمام شهر گور در آب غرق شد.
فیروزآباد نسبت به زمینهای اطرافش در گودی واقع شده، لذا با آب رودخانهای كه اسكندر در شهر جاری ساخت؛ این شهر به یك دریاچه تبدیل شد. این دریاچه قرنها باقی بود تا این كه اردشیر با تمهیداتی آب دریاچه را تخلیه كرد و شهر جدیدی به جای شهر گور بنا نهاد. از آن پس این شهر اردشیر خوره نامیده شد. این شهر مجددا در زمان حمله اعراب به ایران ویران شد. زمانی كه عضدالدوله دیلمی (گیلانی) بر اعراب حاکم بر این شهر تسلط پیدا كرد، به آبادانی ویرانهها همت گماشت و از آن به بعد این شهر فیروزآباد نامیده شد. شهرستان فیروزآباد نیز با قرارگرفتن آثار تاریخی ارزشمند و باشکوهی که برخاسته از فرهنگ، هنر و هویت ایران کهن است، همانند مرواریدی ارزشمند، جلال و درخششی مثالزدنی را برای استان فارس به ارمغان آورده است. کاخ اردشیر بابکان عمارت جالب، زیبا و تحسینبرانگیز دوران حکومت ساسانیان است که میتوان از آن به عنوان یکی دیگر از آثار مهم ایران پیش از اسلام، یاد کرد.
جغرافیا و همسایگیهای بنای کاخ اردشیر بابکان : همانگونه که پیشتر بیان شد، کاخ اردشیر بابکان، در استان فارس، ۳ کیلومتری شهرستان فیروزآباد قرار گرفته است. به نظر میرسد عبور نهر آبی از بخش شرقی کاخ، از دلایل آبادانی منطقهای (شهر گور که نام قدیم فیروزآباد بوده و به اردشیر خوره نیز معروف است) که کاخ ساسانی در آن احداث شده است، به شمار میرود. از بناهای نزدیک این کاخ میتوان به امامزاده جعفر (این مکان مقدس در شهر قدیم و متعلق به دوران ایلخانیان است)، چندین سنگ قبر (به نظر میرسد تاریخ حک شده بر یکی از این سنگها متعلق به سال ۷۴۱ هجری قمری است)، قلعهی حسنآباد، چندین روستای تاریخی، ساختمان آشپزخانه (این عمارت در پشت کاخ قرار گرفته است)، نقارخانه (در نزدیکی کاخ واقع شده است) و آتشکده، اشاره کرد.
تاریخچه ی کاخ اردشیر بابکان : طبق نوشتههای برجایمانده از دوران ایران کهن، به نظر میرسد بنای تاریخی این کاخ، توسط اردشیر بابکان که لقب بنیانگذار سلسلهی ساسانیان را از آن خود کرده است، در قرن سوم میلاد در دوران حکومت اردوان پنجم (بیست و هشتمین و آخرین شاه ایران از سلسلهی اشکانیان)، احداث شده است. البته در برخی از نوشتههای ایران کهن نیز مشاهده میشود که اردشیر پس از پیروزی بر اردوان پنجم در مجاورت شهر گور (نام قدیم شهر فیروزآباد امروزی) و در نزدیکی برکهای وسیع، عمارتی مهم و ارزشمند را بنا نهاده است. متون تاریخی جالبی نیز وجود دارد که توسط مورخین و در قرون گذشته ثبت شده است. به نظر میرسد که نویسندگان این نوشتهها، توضیحاتی قابل توجه را در مورد عمارت کاخ، در اختیار بازماندگان قرار دادهاند. برخی از آنها معتقدند که آتشکدهای بسیار بزرگ، در فیروزآباد احداث شده است که میتوان آن را به دلیل وسعت زیادش نسبت به سایر آتشکدههای موجود در استان فارس، به آتشکدهی اعظم نامید. مرحوم پیرنیا نیز در مورد این بنا نظر جالب و قابل توجهی ارائه کرده است که دانستن آن خالی از لطف نخواهد بود. ایشان در نوشتهای بیان کردند که آتشکدهی فیروزآباد که به بارین نیز شهرت دارد، در سال ۲۲۴ میلادی احداث و به عنوان یکی دیگر از بناهای مهم آن دوره محسوب میشود. وی معتقد است که ایرانشناسان غربی کمر همت بستهاند تا این آتشکده را برای عموم به عنوان کاخ اردشیر معرفی کنند. درحالی که این چنین نیست و به نظر میرسد از ملزومات نامگذاری عمارتی به کاربری کاخ، نیازمند فضاها و مکانهای مخصوصی است که در این بنای تاریخی، مشاهده نمیشود. به هرحال گفتهها و تعابیر متفاوتی نسبت به کاخ بودن یا آتشکده بودن این عمارت تاریخی وجود دارد.
معماری کاخ اردشیر بابکان : همانگونه که پیشتر بیان شد، عمارت کاخ اردشیر بابکان، یکی از بناهای تاریخی و مهم برجایمانده از دوران حکومت ساسانیان است که از نظر معماری و نوع ساختار آن، به عنوان یکی دیگر از آثار ارزشمند ایران کهن شناخته میشود. به نظر میرسد نوع ساختمان این عمارت، از سه بخش تشکیل شده است که میتوان به ایوانی مرتفع، سه تالار گنبددار و حیاطی با دو ایوان و تالارهایی در مجاورت آن، اشاره کرد. یکی از نکات مهم در معماری صورت گرفتهی این کاخ زیبا و حیرتانگیز، استفادهی سازندگان آن از مصالح سنگ و گچ است که در دوران خود بسیار مهم و باشکوه تلقی میشدند. معماران این بنای کهن، نقشهی آن را در بخش باختری و آن سوی رودخانه با زیربنایی بالغ بر ۱۰۴*۵۵ متر طراحی کردهاند. به نظر میرسد این کاخ نخستین عمارت عهد ساسانیان است که برای آن ایوان و گنبد درنظر گرفتهاند. برخی از کارشناسان معماری بر این باورند که سبک و سیاق معماری به کار رفته در ساخت این اثر تاریخی، کاملا ایرانی و برگرفته از هنر و استادی سازندگان و معماران آن زمان است. به کارگیری سنگهای نیمهتراش میخکی در ساخت بخشهای مختلف کاخ اردشیر، نمونهای از مهارت استادان ایران زمین در دوران ساسانیان محسوب میشود. در این عمارت ستونهایی چهارگوش و نیمهستونهایی از سنگ میخکی مشاهده میشود که مشابه آنها را میتوان در بناهای دوران حکومت اشکانیان نیز یافت. استادان و هنرمندان گچبر آن دوران، با به کارگیری فنون و مهارتهای ناب ایرانی، تزئینات گچبری بسیار زیبا و حیرتانگیزی را که از نمونه کارهای معماری دوران پادشاهی ساسانیان است، در بخش درونی بنا و روی سنگها ایجاد کردند که چشم هر گردشگر خارجی را به حسب تحسین گرد و زبانشان را به موجب تمجید، مجبور به سخن میسازد. در بخش بالای ایوانهای کوچک که به اینواچه معروف است و همچنین درگاهها، گیلوئیهایی (قسمت مابین طاق عمارت و دیوار که بر آن نقاشی و گچبری کنند) تعبیه شده که با توجه به سبک و روش گیلوئیهای به کار رفته در بالای درگاههای مجموعهی تخت جمشید، میتوان آنها را مانند هم درنظر گرفت. برخی از کارشناسان معماری و باستانشناسان ایرانی معتقدند، باوجود احداث این عمارت کهن، در بدو پادشاهی ساسانیان، میتوان از آن به عنوان یکی از عمارات و بناهای شگفتانگیز دوران خود نام برد. اثری که باعث فخر و مباهات هر ایرانی نسبت به هنر مردم روزگاران پیشین و مهارت معماران و سازندگان دوران گذشتهی کشور میشود. طراحان و سازندگان کاخ اردشیر بابکان، تالارهایی تودرتو را برای این عمارت شگرف تاریخی در نظر گرفتهاند که در نوع خود جالب و قابل توجه است. استحکام تزئینات این بنای ایران کهن به گونهای است که همچنان پس از گذشت ۱۸۰۰ سال از زمان ساخت آن، گچبریهای قسمت بالای دیوارهای درونی خود را حفظ کرده است. بخش شرقی کاخ، میتوان چهار عمارت را که به صورت گنبدی ساخته شدهاند، مشاهده کرد. سازندگان این بنا، آنها را با اجرای فیلپوش احداث کرده که میتوان نظیر آن را در قلعهی اردشیر نیز یافت. بر دیوارههای بخش شمالی (از سمت بیرون) میتوان چشمهای جوشان را دید. همچنین برخی از باستانشناسان، نهری را که از مجاورت دیوار شرقی کاخ عبور میکند، از دلایل آبادانی شهر گور و کاخ ساسانی در نظر گرفتهاند. اگر از کاخ خارج شده و فاصلهای نه چندان زیاد را بپیماییم، به آتشدانی خواهیم رسید که به نظر میرسد برای ادای مراسم مذهبی تاسیس شده است. چرا که حضور چهار عنصر آب، خاک، باد و آتش از دید برخی از مردم آن روزگار، مزیتی شگرف را به این مکان، بخشیده است. شاید حضور چشمه در مجاورت این عمارت تاریخی، باعث شده است که آن را آتشکدهی فیروزآباد نیز بنامند. امروزه، ایوانهای سنگی گنبدی شکل قسمتی از کاخ اردشیر برجایمانده است که میتوان مطالبی بسیار جالب در مورد نوع معماری صورت گرفته در آن را بدست آورد. به نظر میرسد روش معماری انجام شده در این عمارت تاریخی، در دوران بعد از ساخت آن نیز مورد استفاده قرار گرفته و در دیگر بناهای حکومت ساسانی اجرا شده است. برخی از معماران معتقدند به دلیل استفاده از سنگهای میخکی در پایهی بنا، و همچنین ایوانها، راهروها و تالارهای بسیاری که در این عمارت تعبیه و ساخته شده است، میتوان آن را مزیتی بر کاخ سروستان دانست. چرا که سازندگان کاخ سروستان، تعداد تالارها و ایوانهای کمتری را برای این عمارت درنظر گرفته و گنبدش را نیز از آجر ساختهاند. دیوارهایی که بخش بیرونی کاخ را تشکیل میدهند، فاقد پنجره بوده و سازندگان، آنها را مانند دیوار قلعه و دژی مستحکم، احداث کردهاند. در واقع این دیوارها از ستونهایی برخوردار هستند که به طاق نیز متصل است. یکی از شرقشناسان به نام بارتلد (شرقشناس روسی) بیان میکند که در دروازهی شهر در نزدیک استخر آب، محلی به نام بارین وجود داشته که متنی به خط پهلوی بر آن مشاهده میشد. در این متن نوشته شده بود که ۳۰ هزار دینار زر برای این عمارت هزینه شده است. جالب است بدانید که تکنیکهای طاقزنی ساسانیان به طور عمده به کیفیت ملاط گچ بستگی دارد که اجازه طاقزنی بدون مرکز میدهد چون زمان گیرش آن کم است. نوع قرارگیری گنبد رو ی چهار ضلع با استفاده از گوشهسازیها صورت میگیرد که تا پایان دوران ساسانی و همچنین در دوران پس از اسلام نیز وجود دارد. نوعی پوششهای گنبدی خفته نیز به چشم میخورد و در این دوره پیشرفت بسیاری کرده است.
معرفی شهر جهانی يزد
دومین پارک طبیعی جهان در ایران
در جنوب شرقی شاهرود، منطقه ای حفاظت شده قرار دارد که مردم منطقه فکر می کنند همان توران داستان های شاهنامه و تاریخ اساطیری ایران است که حالا دست به دست چرخیده و به سکونت آنها رسیده است؛ پارک ملی خارتوران که با تنوع گونه های جانوری و گیاهی و حضور یوزپلنگ آسیایی و گورخر ایرانی معروف شده و یکی از جاذبه های طبیعی ایران به شمار می رود.
خارتوران در یک نگاه : خارتوران (یا توران) در جنوب شرقی شهرستان شاهرود و جنوب جاده تهران ـ مشهد قرار دارد. مساحت کل مجموعه حدود یک میلیون و ۴۷۰ هزار هکتار (۱۴۷۰۰ کیلومتر مربع) است که حدود ۷۵ درصد آن منطقه حفاظت شده، ۱۷ درصد پناهگاه حیات وحش و ۸ درصدش پارک ملی است. توران پس از پناهگاه حیات وحش نایبندان در طبس لقب دومین مجموعه حفاظت شده وسیع ایران را با خود یدک می کشد؛ منطقه ای که از ۳ دشت بسیار وسیع تشکیل شده است. در واقع ۳رشته کوهی که شامل قله ۲۲۸۱ متری شترکوه در غرب، ۲۲۶۵ متری قلعه بالا در شمال غرب و ۲۴۱۱ متری پیغمبر می شود. یک منطقه حدود ۲۰۰هزار هکتاری ماسه ای هم شامل شن های روان و منطقه وسیعی از اراضی بایر و یک رودخانه آب شور به نام کال شور خارتوران در شرق این ناحیه قرار دارند. به همین دلیل برخی از منابع، این مجموعه را پس از پارک ملی سرنگتی در تانزانیا دومین ذخیره گاه طبیعی زیست کره یونسکو از نظر وسعت به شمار می آورند! بد نیست بدانید که ذخیره گاه ها به مناطق حفاظت شده ای گفته می شود که از طرف یونسکو تحت پوشش دفتر شورای هماهنگی بین المللی برنامه انسان و کره مسکون(MAB) قرار دارند و هدف اصلی تعیین این ذخیره گاه ها ایجاد زمینه علمی مناسب در راستای هماهنگی بین کشورها و تبادل دانش علمی به منظور جلوگیری از کاهش روند رو به نابودی تنوع زیستی است. خارتوران در کنار منطقه حفاظت شده بهرام گور در استان فارس آخرین پناهگاه گورخر است. حیوانی که در گذشته های دور تقریبا در دو سوم خاک ایران و چند کشور همسایه زندگی می کرد
گونه های جانوری : در خارتوران مجموعا ۴۱ گونه پستاندار، ۱۶۷ گونه پرنده، ۴۲ گونه خزنده و ۲ گونه دوزیست شناسایی شده اند که شاخص ترین آنها همان یوزپلنگ آسیایی و گورخر ایرانی هستند. خارتوران در کنار منطقه حفاظت شده بهرام گور در استان فارس آخرین پناهگاه گورخر است. حیوانی که در گذشته های دور تقریبا در دو سوم خاک ایران و چند کشور همسایه زندگی می کرد. در سال ۱۳۵۶ جمعیت گورخر در کل ایران حدود ۶هزار رأس و در خارتوران بیش از ۲هزار رأس سر شماری شده بود، اما در سال ۱۳۸۹ اداره محیط زیست استان سمنان جمعیت آن را ۱۴۹ رأس اعلام کرده است. خارتوران همچنین احتمالا بیشترین تعداد یوزپلنگ را هم بین مناطق مختلف ایران در خود جای داده است. به جز اینها غزال ایرانی (آهو)، جبیر، پلنگ ایرانی، سیاه گوش، گوسفند وحشی، بز وحشی، گربه شنی، گربه دشتی، گربه پالاس (از انواع بسیار نادر گربه سانان)، کفتار راه راه، گرگ، شغال، روباه قرمز و شاه روباه از پستانداران شاخص این ناحیه هستند. از پرندگان پارک هم می توان به هوبره، کبک، تیهو، بلدرچین، چاخ لق، کبوتر چاهی، قمری، دم جنبانک ابلق، سبزه قبای هندی، باقرقره، سهره سبز، سهره صورتی، چکاوک کاکلی، سنگ چشم دم سرخ، انواع گنجشک، اردک بلوطی و حواصیل و انواع پرندگان شکاری مانند بحری، دلیجه، عقاب طلایی، عقاب دشتی، شاه بوف، مرغ حق، دال، کرکس مصری، قرقی و انوع سارگپه اشاره کرد. این منطقه از بهترین زیستگاه های زاغ بور نیز به شمار می رود. زاغ بور تنها پرنده بومی و انحصاری ایران است که در کنار بوته های قیچ زندگی می کند. از خزندگان خارتوران هم به جز انواع سوسمار و آگاما می توان به بزمجه بیابانی که طول آن به یک و نیم متر می رسد، لاک پشت مهمیزدار، کفچه مار، افعی شاخ دار، مار زنگی و انواع مارهای جعفری اشاره کرد.
از ساسانیان تا امروز : در منطقه شمال غربی خارتوران بقایای یک شهر سوخته کشف شده است. در بخش های جنوبی هم ابزار آلات فلزی متعددی یافت شده اند که باستان شناسان آن ها را متعلق به دوران بعد از اسلام می دانند. ظروف سفالی و یافته های باستانی دیگر در منطقه نشان می دهد که قدمت تاریخی خارتوران به دوران ساسانیان می رسد.
گنبدسلطانیه، بلندترین گنبد آجری جهان
گنبد سلطانیه در کنار آثار بزرگی مثل تخت جمشید، ارگ بم، میدان نقش جهان در میان آثار ایرانی ثبت شده در فهرست گنجینههای جهانی قرار دارد. بزرگترین گنبد تاریخی ایران و بزرگترین گنبد آجری جهان تنها سرآغاز لیست بلندبالایی است که این گنبد را توصیف میکند.شهر سلطانیه، در قرن ۸ پیش از میلاد محل زندگی قوم ساکاراتی بوده و شاهان ماد آن را اریباد و ارساس می نامیدند، اما از آن تاریخ تا دوره مغول هیچ خبری از سلطانیه در تاریخ ایران نیست. تا پیش از آن که سلطان محمد خدابنده شهر را تبدیل به مرکزی پررونق و تجاری کند، این محل شهریاز یا شهریار خوانده می شد. گنبد سلطانیه از هر نظر بنایی منحصر بفرد و شگفتی ساز است اما ظاهرا آن را با الهام از مقبره سلطان سنجر در مرو طراحی کرده اند با این تفاوت که مقبره سلطان سنجرمربع است در حالیکه سلطانیه ۸ ضلع است. این گنبد به حدی در دوره خود معروف بود که ۱۰۰ سال پس از ساختن آن گنبد کلیسای سانتا ماریا دل فیوره فلورانس را با الهام از آن ساختند. رنگ اصلی در تزیین بنا آبی است که از آبی کمرنگ و آسمانی تا فیروزه ای و حتی سبزآبی سیر در کل آن دیده می شود. بنا دارای ۳ در ورودی است که اکنون در اصلی مسدود است. همچنین ۸ پلکان مارپیچ طبقات را به هم وصل می کند. بالای چهار ایوان اصلی بنا، چهار پنجره بزرگ وجود دارد. گنبد سلطانیه از نظر حجم، سبک معماری، رابطه فضاها، تناسبات موجود در اجزای مختلف، ایستایی و مقاومت بنا، و زیباییشناسی و تزیینات، نمونه ای منحصر به فرد و نقطه تحولی در معماری اسلامی به شمار میآید. در بسیاری از متون تاریخی و سفرنامهها، به عظمت این بنای باشکوه اشاره شده و بسیاری از شرقشناسان و باستانشناسان غربی نیز اهمیت فوقالعاده آن را مورد تأکید قرار دادهاند. بدنه اصلی گنبد و تمام ساختمان آن با آجر ساخته شده و گنبد با روکش کاشیهای فیروزهای و لاجوردی و به شیوه معرقکاری تزیین شده است.
معروف ترین بنای شهر
گنبد سلطانیه یا مقبره اولجایتو معروفترین بنای شهر سلطانیه و حتی کل استان زنجان است. این بنا که در فاصله سال های ۷۰۲ تا ۷۱۲ ه. ق به دستور سلطان محمد خدابنده و نظارت خواجه رشید الدین فاضل همدانی ساخته شده ، در واقع از ابتدا به قصد استفاده آرامگاهی ساخته شد. بنایی است ۸ ضلعی با ۸ مناره که سقف دو پوشه با شکوه و معروف فیروزه ای رنگی بر آن قرار گرفته است. در تمام بنا آیات قرآن و نوشته های مذهبی به خط ثلث و کوفی بر دیوارها و کتیبه ها دیده می شوند. این گنبد عالی ترین نمونه معماری ایلخانی است. گفته می شود در ابتدا بنا بوده پس از اتمام بنای آرامگاه، اجساد امام علی و امام حسین (ع)، به این محل منتقل شوند که بعد ها با مخالفت علمای شیعه در نجف و کربلا و حرام بودن نبش قبر در اسلام، سلطان محمد خدابنده از انجام این کار منصرف می شود. برخلاف باوری که وجود دارد این مکان مقبره اولجایتو، سلطان محمد خدابنده نیز نیست. مدفن وی در کوه های اطراف سلطانیه است. در زیر بنا دالانهای زیرزمینی وجود دارد که بسیاری معتقدند برای برپایی آیین های شمنی که سلطان محمد در ابتدا وابسته آن بوده ایجاد شده اند. گروهی معتقدند سلطان محمد در سال های اخر عمرش از اسلام رو گردان شده و دوباره به آیین آباء و اجدادی اش متمایل شده و این دالان ها یادگار این بازگشت است. گنبد سلطانیه گذشته از جنبه آرامگاهی؛ بعنوان ساعت آفتابی نیز مورد استفاده قرار می گرفته است، هنگام ظهر از نوریکه ز دریچه اصلی سقف می تابیده قابل تشخیص بوده است، نوری که از پنجره های بزرگ عبور می کردند حدود ساعت و نوری که از پنجره های کوچک می گذرد حدود دقیقه را معین می کنند.
گنبد «ترین»ها
گنبد خانه دارای ۸ دیوار ضخیم است که وزن ۱۶۰۰ تنی گنبد را تحمل می کنند، ۸ مناره نیز در زاویه هر دیوار وجود دارد. ارتفاع گنبد اولجایتو، ۵/۵ و قطر آن ۳۰/۶ متر است. این گنبد بزرگترین گنبد تاریخی ایران و بزرگترین گنبد آجری دنیاست. از لحاظ قدمت سلطانیه، قدیمی ترین گنبد دوپوشه جهان به شمار می رود. گنبد ضخامتی حدود ۱۶۰ سانت دارد و فضای کاذب بین دو گنبد ۶۰ سانتیمتر است. دولایه بودن گنبد یکی از دلایلی است ماندگاری آن است تا جاییکه گنبد حتی در برابر زلزله نیز تا به حال پایدار مانده است. تنها تغییری که در طول ۷۰۰ سالی که از ساخت گنبد می گذرد بر آن اتفاق افتاده نشست ۲ تا ۸ سانتی متری آن است. گنبد سلطانیه گذشته از جنبه آرامگاهی؛ بعنوان ساعت آفتابی نیز مورد استفاده قرار می گرفته است، هنگام ظهر از نوریکه ز دریچه اصلی سقف می تابیده قابل تشخیص بوده است، نوری که از پنجره های بزرگ عبور می کردند حدود ساعت و نوری که از پنجره های کوچک می گذرد حدود دقیقه را معین می کنند. سرداب در ضلع جنوبی زیر تربت خانه قرار دارد، برخی می گویند این بخش از بنا پیش از ساختن گنبد وجود داشته و محل برگزاری آیین های شمنی و محل دفن مردگان در سردابه ها با زیورآلات و وسایل شان بوده است.اما در سرداب هیچ اثری از آثار مقبره های شمنی دیده نمی شود. حتی مقبره سلطان محمد خدابنده هم در این مکان نیست. ۱۱۰ پله ای که در بنا وجود دارد در حروف ابجد مترادف نام حضرت علی است و بیانگر ارادت سلطان محمد به این حضرت است.
بنایی که جهانی شد
بنا چندین بار در دوران مختلف مورد مرمت قرار گرفته، در دوره صفوی و قاجار ترمیم هایی روی آن انجام شده اما مرمت اساسی گنبد چندین سال است که در دست اقدام است. در داخل فضای گنبد و در زیر آن ۳۵ سال است که داربست هایی دیده می شود که توسط هیات ایتالیایی مرمت گر گنبد کار گذاشته شده و هنوز بدون آنکه تغییر بنیادی در مرمت صورت بگیرد در آنجا وجود دارد. گنبد سلطانیه در سال ۱۳۸۴ در فهرست جهانی یونسکو به ثبت رسیده است. در خارج از بنای گنبد موزه کوچکی وجود داردد که عکس ها و اشیایی در آن برای بازدید وجود دارد.
چطور برویم؟
گنبد سلطانیه در مسیر جاده تهران به تبریز قرار دارد و نمای زیبای آن از میان دشت های زنجان قابل مشاهده است. اگر مسافری از مرکز و جنوب کشور هستید در ابتدا باید خودتان را به تهران برسانید. چرا که زنجان و شهر سلطانیه در جاده تهران- تبریز واقع است. از تهران به سمت قزوین حرکت کنید، اگر مسیر جاده قدیم را انتخاب کرده اید باید از تاکستان عبور کنید تا به زنجان و پس از آن به سلطانیه برسید که در ۳۶ کیلومتری زنجان قرار دارد. اگر مسیر انتخابی شما اتوبان قزوین به زنجان است باید از با استفاده از علائم خروجی وارد جاده قدیم شوید و مسیر را به شکلی که گفته شد ادامه دهید. گنبد سلطانیه با انشعاب از جاده اصلی و طی ۵ کیلومتر در مسیر فرعی در میان دشت های اطراف خود را به شما نشان می دهد و از همان لحظه اول شکوه آن را خواهید دید.