تور
آبشار کیوان لیشتر
آبشار کیوان از جاهای دیدنی استان کهگیلویه و بویراحمد در شهر گچساران است. شهرستان گچساران مناطق دیدنی بسیاری دارد که برای عموم ناشناخته است. امروزه با افزایش تمایل افراد به تفریح و حضور در طبیعت، این مناطق نیز بهتر شناخته شده و تبدیل به تفریحگاههایی برای مردم شدهاند. آبشار کیوان یکی از زیباترین چشماندازهای طبیعت در دشت لیشتر است که چشم انسان از دیدن آن لذت میبرد. این صحنه دلانگیز رویایی، حاصل یک پدیده زمینشناسی است که در آن آب از یک مکانی مرتفع با سرعت زیاد به پایین یک رده یا دامنه میریزد. آبشار کیوان طبیعتی یکر و دستنخورده دارد که در محل برخورد دو رودخانه یا دره که در اصطلاح محلی به آنها دره تنگ درک و دره شور میگویند، در دشت لیشتر تشکیل شده است. لیشتر از روستاهای گچساران است که به روستای عربها با نام علیآباد نیز شهرت دارد و دارای جاذبه های طبیعی و تاریخی کمنظیری است. در دشت لیشتر، علاوه بر آبشار کیوان، آبشارهای دیگری نیز وجود دارند که ارتفاع زیادتری دارند و پوشش گیاهی مناسب، برکهها یا به اصطلاح محلی برمهای بزرگ در آن قرار دارد. از سمت دیگر و روی شاخه دیگر آبشارهای پلهپله همراه با استخرهای طبیعی که برای شنا مناسب است قرار گرفته است. آبشار کیوان در حقیقت ریزش ناگهانی آب از ارتفاعی سنگی و بلند است که ناشی از وجود بستری از سنگ سخت در مسیر رودخانهای است که با ملایمت به سمت قسمتهای بالای رودخانه شیب دارد و روی سنگ نرمتر قرار میگیرد. سنگهای نرمتر زیرین بهوسیله رودخانه سایش مییابند بهطوری که سنگ سختتر آویزان میشود و نهایتا آبشار را ایجاد میکند. این آبشار که از هفت طبقه تشکیل شده چشماندازی شفاف و زیبا دارد. آبشار کیوان که در دشت لیشتر و روستای هفتچشمه قرار گرفته در ۲۵کیلومتری گچساران است. این آبشار زیبا به شکل پلکانی تعبیه شده و یا ایجاد هفت آبشار کوچک، منظرهای بدیع را ایجاد کرده است. شکلگیری آبشارهای پله پله به طور طبیعی و بکر به ایجاد استخرهای طبیعی انجامیده و به طور کاملا بکر مکان هایی مناسب رای شنا ایجاد کرده است. بیشتر از سه چهارم مسیر دسترسی به آبشار با اتومبیل و بقیه آن با پیادهروی امکانپذیر است. آب کوههای دیل، آب گرمو و چهاربیشه در نزدیکی پاسگاه عبداللهی به هم پیوسته و تشکیل نهری فصلی را میدهند که از اواسط پاییز تا اواخر بهار جریان دارد. آبشار کیوان دارای چشماندازی زیبا و شفاف است و چون شکل پلکانی دارد، ارتفاع چندان زیادی را در بر نمیگیرد. این آبشار زیبا که به شکل پلکانی و طبیعی است و پلکانی بودن آن سبب گرفتن فشار زیاد آبشار و کاستن از تندی آن میشود، چشماندازی کمنظیر را به نمایش میگذارد. این آبشار در مسیر خود تشکیل رودخانهای فصلی را در شهر گچساران میدهد. آبشار کیوان در یک مسیر پلکانی، ۷ آبشار کوچک را به وجود آورده که جاری بودن آنها در بستر سنگی کوه، منظرهای بسیار زیبا و چشمگیر را به نمایش گذاشته است. این آبشار بکر، هر ساله در ایام تعطیل سال، بویژه در ایام نوروز، پذیرای گردشگران و طبیعتگردان است و یکی از مکانهای پربازدید در گچساران بویژه برای اهالی جنوب کشور محسوب میشود. این آبشار از مکانهای گردشگری و طبیعتگردی دیدنی در این شهرستان محسوب میشود. رفتن به آن برای کسانی که قصد درهنوردی غیرحرفهای دارند، تجربهای به یاد ماندنی برجای خواهد گذاشت. دسترسی به این محل از طریق راه دسترسی به روستای هفت چشمه امکانپذیر است كه بخشی از مسیر آن پس از روستا خاكی است. اگر به گچساران سری زدید از این آبشار زیبا دیدن کرده و از فضای اطراف آن جهت تفریح و گشت و گذار استفاده کنید.
استادیوم البیت قطر
استادیوم البیت از ورزشگاههای مدرن و جدید قطر در شهر الخور است . در طراحی این استادیوم ۶۰,۰۰۰ نفری نهتنها به گذشته و میراث قطر توجه شده است، بلکه ساخت آن مبتنی بر اصل پایداری بوده است و الگویی برای ساختوساز سبز استادیومها در آینده خواهد بود. طراحی استادیوم بهشکل چادر قبایل عرب، سقف تاشو و سیستمهای خنککننده، نقش مهمی در تنظیم دمای ورزشگاه برای بازیکنان و هواداران دارند و در نتیجه کسی حین تماشای بازیها، احساس گرما نخواهد کرد. برای دسترسی به استادیوم البیت میتوانید از خودرو، تاکسی و مترو استفاده کنید. با توجه به اینکه طبق پیشبینیها متروی دوحه به جابهجایی بیش از یک میلیون نفر در جام جهانی ۲۰۲۲ کمک خواهد کرد، مترو بهترین حالت سفر برای تماشاگران بازیها در البیت محسوب میشود. استادیوم البیت در حاشیه جنوب شرقی شهر کوچک الخور واقع شده و تنها استادیوم جام جهانی فوتبال است که در محدوده شهر دوحه قرار ندارد. از آنجا که الخور در شبکه مترو دوحه نیست، برای رویدادهای بزرگ فوتبالی، اتوبوسهای شاتل معمولا مسافران را از ایستگاه متروی «لوسیل QNB» به استادیوم میبرند که شمالیترین ایستگاه در خط قرمز است. انتهای دیگر خط قرمز، بعد از گذر از مرکز دوحه، به فرودگاه بینالمللی حمد میرسد. علاوه بر اینکه دسترسی آسان از فرودگاه بینالمللی حمد قطر به ورزشگاه جدید الخور با مترو امکانپذیر است؛ تعداد زیادی اتوبوس و تاکسی نیز در این مسیر تردد میکنند.
استادیوم البیت که با نام استادیوم الخور نیز شناخته می شود، مساحتی حدود ۲۰۰,۰۰۰ متر مربع دارد و توسط پارکی احاطه شده که اندازه آن برابر با مساحت ۳۰ زمین فوتبال است. البیت بهمعنای خانه است و به همین دلیل استادیوم مزبور بهشکل یک چادر بادیهنشین سنتی (بیت الشعار) طراحی و ساخته شده است. این استادیوم نمادی از مهماننوازی در صحرا به حساب میآید که به استقبال مهمانانی از نقاط دور و نزدیک میرود و آنها را با بخشی از فرهنگ این کشور آشنا میکند. از آنجا که حفاظت از محیط زیست عامل اصلی در ساخت ورزشگاه البیت بوده، تسهیلاتی برای اتوبوسها و سایر وسایل نقلیه فراهم شده است تا ترافیک کمتری در جادههای محلی وجود داشته باشد و از این طریق تاثیر منفی روی محیط زیست کاهش یابد. یکی از دغدغههای تماشاگران فوتبال در سفر به قطر، انتخاب هتل در نزدیکی استادیوم البیت است. «تفرجگاه ساحلی السلطان» (فندق السلطان) با ۱۸۴ سوییت و اتاق لوکس، در نزدیکی ساحل معروف الخور قرار دارد و مجهز به ساحل خصوصی، استخر روباز، رستوران، جکوزی، تجهیزات لازم برای ورزشهای آبی و… است. «تفرجگاه مروب سیمسمه» (منتجع المروب في سُمَيسِمة) گزینه دیگر اقامت در الخور به حساب میآید که فقط ۱۵ دقیقه با خودرو با استادیوم البیت فاصله دارد و بهعنوان هتلی پنج ستاره، ۵۲ ویلای لوکس با امکانات عالی دارد.
طرح استادیوم البیت در ۲۰ ژوئن ۲۰۱۴ (۳۰ خرداد ۱۳۹۳) رونمایی و کارهای مقدماتی آغاز شد. با این حال امضای قرارداد با پیمانکار در ژوئیه ۲۰۱۵ صورت گرفت و ساختوساز آن بهطور رسمی در سپتامبر ۲۰۱۵ کلید خورد. ساخت این استادیوم پس از سه سال به پایان رسید تا الگوی درخشانی برای استادیومهای آینده باشد.۹۵ درصد کار فونداسیون و تمام دیوارهای طبقه پایین تا هشت نوامبر ۲۰۱۶ (۱۸ آبان ۱۳۹۵) تکمیل شد. استادیوم البیت در ابتدای سال ۲۰۱۹ آماده شده بود؛ اما تا سال ۲۰۲۱ افتتاح نشد و از دلایل این تاخیر انجامنشدن تست تهویه مطبوع و همهگیری ویروس کرونا بود. این ورزشگاه در ۳۰ نوامبر ۲۰۲۱ (۹ آذر ۱۴۰۰) برای بازی قطر و بحرین در عرب کاپ ۲۰۲۱ به بهرهبرداری رسید و فینال همین مسابقات نیز در این استادیوم برگزار شد. استادیوم البیت از روی چادر بادیهنشین عربی الگوبرداری شده و ابعاد آن ۳۷۲٫۵ متر در ۳۱۰ متر و ارتفاع ۳۷ متر است. در اصل، نما و سقف آن قرار بود به رنگ سیاه باشند که نوارهای سفیدرنگی در آنها کار شده است؛ گرچه با شروع کار ساخت این ایده تغییر کرد و پوششی سفیدرنگ مزین به نوارهای سیاه با عرضهای مختلف روی آن قرار گرفت. این نوارهای راهراه نماد قبایلی هستند که در گذشته از چادرهای مشابه استفاده میکردند. طراحی استادیوم از روی این چادرهای سنتی علاوه بر نمای فوقالعاده چشمنواز، بسیار کاربردی است و سایه ناشی از آن مکمل فناوریهای خنککننده ورزشگاه خواهد بود و میزان انرژی لازم برای خنکسازی محیط را به حداقل میرساند. استادیوم و میدان مستطیلیشکل اطراف آن روی سکوی مدوری به ارتفاع ۱۴ متر قرار دارند که بهطور مصنوعی ایجاد شده است. رنگ غالب در فضای داخلی ورزشگاه البیت، قرمز است و برخی از صندلیها بهشکل طراحی سادو (طرح هندسی در دستبافتههای عربی) چیده شدهاند. ۱۰۰۰ صندلی برای نمایندگان مطبوعات در این محل وجود دارد. استادیوم البیت که با مشارکت بنیاد اسپایر ساخته شده، امتیاز کلاس A را از سیستم ارزیابی پایداری جهانی (GSAS) به دست آورده و از مصالح ساختمانی سبز و آخرین فناوری برای حفظ انرژی و آب استفاده کرده است. بخش بالایی استادیوم، ۲۸,۰۰۰ صندلی موقت دارد که پس از جام جهانی ۲۰۲۲ برچیده خواهد شد و به کشورهای در حال توسعه ارسال میشود که به زیرساختهای ورزشی نیاز دارند. به این ترتیب، اهداف پایداری مجموعه نیز محقق خواهد شد. بدنه ساختمان بهگونهای طراحی شده است که در تابستان، خنک و در زمستان، گرم باشد. سقف تاشوی این استادیوم که ۱۶۰۰ تن وزن دارد، به سیستمهای تهویه متصل است و به این ترتیب، دمای مطلوبی برای تماشاگران و بازیکنان فراهم میشود. این سقف تقریبا در مدتزمان ۲۰ دقیقه باز و بسته میشود.
سنگ نبشته اورامان (کتیبه تنگی ور)
کتیبهها اغلب روی سنگ نوشته شدهاند و اسنادی مهم در مورد گذشته تاریخی و باستانی ایران محسوب میشوند. کتیبههای سنگی توانستهاند گوشههایی نادانسته و تاریک از تاریخ گذشته ایران را آشکار کنند. برخی از این کتیبهها، بهویژه کتیبههای میخی، در گذشته قابل خواندن نبودند و گذشتگان تنها بهعنوان آثاری تاریخی به آنها مینگریستند. در دوران معاصر با رمزگشایی خطوط میخی و دیگر خطوط باستانی ایران، کتیبههای میخی بسیاری در ایران خوانده و با متون مکتوب مختلف تطبیق داده شدند. از این طریق زوایایی نو از تاریخ گذشته ایران کشف و تاریخ باستانی ایران بازخوانی شد. یکی از این کتیبههای ارزشمند، سنگ نبشته اورامان است که بر فراز کوه زینانه قرار دارد و به کتیبه تنگی ور و سنگ نبشته میخی اورامانات نیز مشهور است. سابقه این کتیبه میخی به دوره امپراتوری آشور میرسد و از جاهای دیدنی کامیاران به شمار میرود. از کتیبه تنگی ور بهعنوان یادگاری از دوره حاکمیت آشور در منطقه شمال غرب ایران یاد میشود، یادگاری که قدمت آن به حدود هزاره اول قبل از میلاد، یعنی عصر آهن بازمیگردد. در این مکان علاوه بر کتیبه، نقش برجستهای دیده میشود. برخی تصویر نقش برجسته را از آن سارگون دوم و کتیبه را نیز متعلق به وی میدانند.
تاریخچه سنگ نبشته اورامان : در حال حاضر حدود ۲۷ قرن از نگارش این کتیبه میگذرد و گذر زمان سبب شده است این اثر تاریخی در اثر ساییدگی، یخبندان و… دچار آسیب شود. کتیبه زینانه اولین بار در سال ۱۳۴۷ شمسی توسط یک هیئت باستانشناسی به سرپرستی علی اکبر سرفراز مورد بررسی قرار گرفت. وی قدمت کتیبه را به هزاره دوم و اوایل هزاره اول قبل از میلاد و مربوط به امپراتوری آشور دانست. اولین مقاله به زبان انگلیسی در رابطه با سنگ نبشته اورامان با عنوان «کتیبه سارگون دوم، کتیبه تنگی ور» به قلم گرانت فریم، استاد آشورشناسی در مجله شرق، چاپ شد که جامعترین مطالعه در مورد این کتیبه است. این کتیبه و نقش برجسته با دو کتیبه دیگر مربوط به زمان سارگون دوم در قبرس و کرمانشاه، قابل مقایسه هستند و موارد مشترک بسیاری دارند. سنگ نبشته اورامان در بین روستاهای تنگی ور و یوزیدر، روی کوه زینانه قرار دارد. این کوه تقریبا ۵۰۰ متری شمال غرب روستای تنگی ور واقع شده است و ۴۵ کیلومتر با کامیاران فاصله دارد. این منطقه دارای اهمیتی بسیار از لحاظ گردشگری است؛ زیرا علاوه بر قرارگیری کتیبه و نقش برجسته، درهای سرسبز و جنگلی زیبا را در خود جای داده است. در این دره چشمههای دایمی واقع شدهاند. همچنین آبشارهای طبیعی فراوان از جمله آبشار دره تنگی ور از دیدنیترین جاذبههای گردشگری استان کردستان در این منطقه هستند. به نظر میرسد در این محدوده قلعهای وجود داشته است که با منابع آبی فراوان، مدتی طولانی میتوانست در مقابل حملات مختلف مقاومت کند. روبهروی کتیبه در جانب دیگر دره شکافی وجود دارد که مردم منطقه آن را زینانه مینامند. زینانه بهمعنای زندان کوچک است و به احتمال بسیار زندان قلعه بوده است. در نزدیکی ورودی شمال غرب قلعه نیز سنگری از سنگ در مقابل معبری سخت قرار دارد که برای ورود به دژ از آن استفاده میشد.
نقش برجسته تنگی ور : نقش برجسته تنگی ور به احتمال بسیار شخص پادشاه آشور است که ریشی پرپشت دارد و میتواند یکی از نمادهای ویژه حاکمان آشور نیز باشد. این نقش برجسته در تاقنمایی به ارتفاع ۱۲۰ و پهنای ۱۷۰ و عمق ۳۵ سانتیمتری در سال ۷۰۶ پیش از میلاد حجاری شده است. درون تاقنما نقش برجسته یک انسان به چشم میخورد که ۱۵۰ سانتیمتر طول و ۳۵ سانتیمتر عرض دارد. نقش انسانی اثر بهصورت نیمرخ در لباس شاهی است که کلاهی استوانهای بر سر و شلاقی در دست دارد. پای راست آن در جلو و پای چپ در عقب قرار گرفته و دست راستش به طرف بالا بلند شده است. دست چپ نیز روی شکم قرار داده شده است.
متن سنگ نبشته اورامان : این کتیبه به زبان آشوری باستان و خط میخی نگاشته شده است، ابعادی معادل ۱۲۰ در ۱۲۰ سانتیمتر دارد و دربر گیرنده ۵۰ سطر است. در متن کتیبه، پس از ستایش خدایان آشوری مثل مردوخ، نابو، سین، شمش و ایشتار، به شرح پیروزیهای آشوریان پرداخته میشود و در ادامه به نقاط مختلف شهرها، روستاها و مناطقی که در این جنگ تصرف و ویران شدند، اشاره میشود. با دقت در متن متوجه میشویم، محتوای کتیبه در پنج بخش تنظیم شده است:
- ابتدای کتیبه با مدح و نیایش خدایان آغاز میشود؛
- بعد از آن به نام و القاب سارگون اشاره میکند و به مدح و ستایش شاه و بیان خدمات وی میپردازد؛
- سپس پیروزیهای بزرگ سارگون و لشکرکشی وی به سرزمین کرل و دیگر پیروزیهای وی شرح داده میشود؛
- به شهرها، روستاها و مناطقی تصرف شده در حمله و جنگ اشاره میکند؛
- در پایان کتیبه به کسی نفرین فرستاده شده است که کتیبه را از بین ببرد.
موزه ایران باستان (موزه ملی ایران)
موزه ملی ایران (موزه ایران باستان) قدیمیترین، مهمترین، بزرگترین و از غنیترین موزه های ایران است. این موزه به دو بخش ایران باستان و دوران اسلامی تقسیم میشود. در بخش ایران باستان اشیای تاریخی از دوران پارینه سنگی تا دوران ساسانی به نمایش گذاشته شده است. در بخش اسلامی هم آثار دوران پس از اسلام به نمایش در آمده است. موزه ملی ایران بهعنوان اولین موزه رسمی کشور و موزه مادر، با زیربنای بیش از ۲۰ هزار متر مربع و مساحت ۱۸ هزار متر مربع، شامل دو بخش موزه ایران باستان و موزه باستانشناسی و هنر اسلامی است. بیش از ۳۰۰ هزار شی از ادوار مختلف فرهنگی ایران یعنی از دوران پیش از تاریخ تا دوران اسلامی در این موزه نگهداری و به نمایش گذاشته شده است. اگرچه فکر تأسیس و ایجاد موزه در ایران در زمان آغاز مشروطیت از طرف فردی به نام صنیع الدوله مطرح شد، این ایده در آن دوره به اجرا در نیامد تا اینکه در زمان احمد شاه قاجار به همت مرتضی خان ممتازالممالک؛ وزیر وزارت معارف وقت مجموعهای از اشیا گردآوری و در یکی از اتاقهای مدرسه دارالفنون با نام موزه ملی نگهداری شد. سپس در دروه پهلوی اول در سال ۱۳۰۴ موزه ملی به تالار آیینه عمارت مسعودیه در میدان بهارستان منتقل شد. آثاری که ابتدا در این موزه نگهداری میشد شامل اشیایی چون ۱۵ پارچه اشیای عتیقه مفرغی، ۱۵۸ قطعه کاشی، سفال و شیشه، ۹ سکه و ۵۴ قطعه سلاح قدیم، تفنگ، کلاهخود، زره، اشیای بهدست آمده از کاوشهای باستانشناسی و آثار اهدایی مجموعهداران خصوصی بود.
در سال ۱۳۰۶ مجلس شورای ملی وقت امتیاز انحصاری فرانسویها برای کاوشهای باستانشناسی در کشور را لغو کرد و در ازای آن امتیاز کاوش در شوش به آنها داده شد و دولت وقت نیز ساخت یک موزه و کتابخانه را که ریاست آن تا پنج سال بر عهده فردی فرانسوی باشد پذیرفت و تعهد کرد این فرد تا سه بار و هر بار پنج سال در این سمت باقی بماند. بنابراین در این سال آندره گدار؛ معمار معروف فرانسوی به ایران آمد و ساخت موزه ملی ایران یا در واقع موزه ایران باستان را در قسمت غربی میدان مشق به کمک دو معمار ایران به نام حاج عباسعلی معمارباشی و مراد تبریزی در سال ۱۳۱۲ شروع کرد. در مورد نامگذاری این موزه هم بهتر است بدانید که نخستین موزه در ایران؛ موزه ملی و بعد موزه معارف نام داشت که بعد از استقرار این موزه در ساختمان ایران باستان به موزه ایران باستان تغییر نام داد و تا سال ۱۳۷۵ به این نام شناخته شد. در این سال با راهاندازی موزه دوران اسلامی، نام آن به موزه ملی ایران تغییر یافت.
ساخت موزه ایران باستان از سال ۱۳۱۲ بهمدت چهار سال و در طی چهار مرحله آغاز شد. آندره گدار مکان ساختمان موزه را در جهت شمالی- جنوبی به فاصله کمی از خیابان سی تیر یا قوام السلطنه در نظر گرفت. این موزه که با آجرهای قرمز رنگ تزیین شده؛ بهشکل یک معکب مستطیل افقی خوابیده روی سطح زمین است که از سه بخش جدا از هم که در حجم به هم پیوستهاند تشکیل شده است. گدار در طراحی وردی موزه ایران باستان از کاخ ساسانی تیسفون و طاق معروف کسری الهام گرفته حتی نحوه چیدمان آجرها در سطوح داخلی ایوان و بدنههای اطراف آن از معماری ایرانی وام گرفته شده است. این ورودی شامل ایوانی با طاق هلالی شکل است. یکی از ویژگیهای منحصربهفرد ایوان موزه ایران باستان حذف تزیینات متعارفی است که در ایوان به کار میرود. و آنچه که زینتبخش آن است سایه روشنها، پس نشستگیها و جلو آمدگیهای آجری است. در دو طرف ورودی هم دو ساختمان دو طبقه قرار دارد که برای کتابخانه، سالنهای نمایشگاهی و کنفرانس است. بر بالای سر در نیز کتیبهای از سنگ مرمر وجود دارد که در آن شعری از ملک الشعرای بهار و به خط ثلث امیرالکتاب ملک الکلامی نوشته شده است. اشیای موزه ایران باستان از دوران پارینهسنگی تا زمان ساسانیان در دو بخش پیش از تاریخ و دوران تاریخی ایران و در دو طبقه در معرض نمایش قرار دارد.
زمین اختصاص یافته به این موزه در مجموع ۵,۵۰۰ متر مربع بود که ۲,۷۴۴ متر مربع آن زیربنا و بنای موزه حدود ۱۱,۰۰۰ متر مربع است. ساختمان اصلی موزه در سه طبقه ایجاد شده است. شاید در زمانی که این طرح به گدار واگذار شد، در جوی که در آن زمان وجود داشت و حتی عنوان موزه هم آن را تشدید میکرد، برای به نمایش گذاشتن اشیای باستانی ایران قدیم، اولین ایدهای که در نظر او مجسم شد، همان برگشت به شکل و فرمهای معماری در ایران باستان بود. در نهایت، آنچه که گدار در مورد ایده معماری موزه به مرحله عمل رسانیده است، بازتابی از معماری ساسانی است. معماری موزه در واقع مکعب مستطیلی است که از سه قسمت تشکیل شده، ورودی آن از یک طاق بزرگ ساسانی که فضای ورودی را مشخص میکند و یک آجر چینی مناسب به رنگ قرمز قصرهای فیروزآباد، که دیوارهای مرتفع و طویل خارجی را تزیین کرده، با ابهت و وقاری عظیم خود را در مجموعه شهری بیان میکند. تنها فضای جالب که در این حجم مکعبی بزرگ تعبیه شده، فرورفتگی ورودی موزه است که در این حجم ورودی اصلی، ورودیهای فرعی جانبی قرار دارد که بازدید کننده را به سالنهای بزرگ هدایت میکند و این باعث شده که مقیاس مقایسهای نسبت به حجم عظیم و زیبای ورودی اصلی به وجود آورد. سپس پلکانهای رسیدن به مدخل ورودی و ارتفاع صفهای است که سطح سالن همکف موزه در آن قرار دارد. در اینجا نحوه تمام شدن سقف سیلندر به دیواره روبهرو، بهترین و جالبترین هنر گدار در طراحی این بنا است. آرگهای آجری برجسته که به صورت تسمههایی از جرزها بالا رفته و شیارهایی در سطح سیلندری سقف به وجود میآورد، احساس بیشتری نسبت به ایستایی و نحوه توزیع و حرکت نیروها به دست میدهد که در واقع دیوارهها و سقف، کالبد واحدی را ایجاد میکنند که همبستگی بین فرم و فنآوری است. حجم بزرگ مستطیلی شکل موزه که دارای ابعاد ۳۴×۱۰۰ متر است از سه قسمت فضای ورودی، فضای نمایش اشیا و فضای اداری تشکیل میشود که با شکستگیهایی در نماهای جانبی، دراز بودن آن تعدیل شده است. سالن اصلی موزه، که به طول ۶۱ متر و عرض ۳۴ متر است، سطحی را میسازد به مساحت دو هزار مترمربع که در آن دو نورگیر داخلی به ابعاد ۱۶×۱۶ متر تعبیه شده که نور مناسبی را به فضای سالن اصلی میدهد. در دیوارههای جانبی شرقی و غربی، پنجرههای باریک و بلند مناسبی تعبیه شده که ریتمی یکسان و تکراری در سطح دیوار ایجاد میکند، که در بین جرزهای اصلی که از ضخامت دیوار بیرون آمده و تا انتهای قرنیز پشتبام بالا میرود، قرار گرفته است. این پنجرهها باعث شده که با کمک نورگیر وسط، نور کافی برای نمایش اشیا فراهم آید. این سالن در دو طبقه ادامه مییابد که با دو راهپله بزرگ به یکدیگر ارتباط دارند. در سطح بالا متاسفانه پنجرههای شرقی و غربی وجود ندارد. شاید به خاطر زیبایی در نما، فضای مرده، بیروح و تاریکی را درست میکند که باعث دلتنگی و افسردگی بازدیدکنندگان میشود.
حفره هویه النجم یا حفره بیماه Bimmah Sinkhole
این زیباترین اتفاق عمان است! حالا چرا اتفاق؟ چون کسی نمیداند این حفرهی بینظیر چطور به وجود آمده. محلیها میگویند فضاییها این چاله را به وجود آوردهاند، برخی هم معتقداند این چاله بر اثر برخورد شهاب سنگ به زمین به وجودآمده. البته دانشمندان فکر میکنند این حفره احتمالا حاصل تخریب لایههای سنگ آهکی زیرزمینی است. این بزرگترین حفرهی روی کرهی زمین است که در آن آب شیرین وجود دارد، طول و عرض حفره ۵۰ در ۷۰ متر است و عمق آن ۲۰ متر است. برای رسیدن به حفره هویه النجم در امتداد جاده مسقط به صور به سمت جنوب بروید، این مسیر تقریبا ۱۱۳ کیلومتر است و حدود یک ساعت طول میکشد. دولت عمان برای حفاظت از این منطقه پارکی ساخته و تا پایین حفره پلکان گذاشته. در ساعات اولیه صبح قبل اینکه توریستها و محلیها به آنجا برسند، میتوانید در آب لاجوردی حفره شنا کنید. اگر هم دلتان نمیخواهد شنا کنید، میتوانید کنار آب بنشینید و تغییر رنگ آب را در ساعتهای مختلف روز تماشا کنید. البته آب آنقدر شفاف و روشن است که بعید است بتوانید در برابر وسوسهی تنی به آب زدن مقاومت کنید. وجود دکتر ماهی یا گارا روفا گودال بیماه را به مقصدی مناسب برای اسپادرمانی نیز تبدیل کرده است. این نوع ماهی روی سطح پوست بیماران مبتلا به پسوریازیس جمع میشوند و از ذرههای پوست تغذیه میکنند.