زیبا
آبشار برگ جهان
روستای زیبای برگ جهان از توابع بخش لواسانات شهرستان شمیرانات ،در شمال غربی لواسان بزرگ و در شمال شرق تهران واقع شده است. رودخانه ای که در روستا وجود دارد از ارتفاعات روستا سرچشمه گرفته و پس از اینکه به رودخانه رودبار پیوست به سد لتیان می ریزد. جاذبه های گردشگری دیگر موجود در روستا عبارتند از :آرامگاه امامزاده اسماعیل،بقایای قلعه دختر یا قلعه بند ،غاری معروف بنام “زندان خانه لار” ، صخره بزرگ رسوبی بنام “تنگل خانه ” و…. رگ جهان از جمله روستاهای قدیمی منطقه لواسانات است. سفال های به دست آمده از لایه زیرین این روستای کوهستانی نشانگر قدمت تاریخی این روستاست. طی چند دهه اخیر بناهای قدیمی این روستا تخریب و به جای آن ها ساختمان های جدیدی احداث شده و بافت قدیمی روستا دگرگون شده است. مصالح خانه های قدیمی عمدتاً شامل سنگ، خشت، گل و چوب است. دیوار خانه های قدیمی ضخیم و سقف آن ها با تیرهای چوبی سرشاخه های درختان و اندود کاهگل پوشیده شده است. مشاغل عمده مردم این روستا زراعت، باغداری و دامداری است و برخی نیز به فعالیت های خدماتی می پردازند. گندم، جو و بنشن عمده ترین محصولات زراعی و گردو، سیب، زردآلو، گیلاس، آلبالو و هلو از محصولات باغی و سردرختی های این روستاست. فرآورده های لبنی از قبیل شیر، ماست، کره و تولید عسل نیز در این روستا رواج دارد. روستای برگ جهان در یک محدوده کوهستانی استقرار یافته و بافت مسکونی متمرکزی دارد. آبشار برگ جهان در شمال شرقی روستا یکی از جاذبه های گردشگری برگ جهان میباشد. این آبشار در مسیر صعود به قله های سرسیاه غار (سیاه چال ها) قرار گرفته و همچنین مقصد طبیعت گردانی است که به قصد پیاده روی و کوه پیمایی به این روستا عزیمت میکنند. ارتفاع آبشار برگ جهان از سطح دریا حدود ۲۲۰۰ متر بوده و برای رسیدن به آن به ۱ تا ۱٫۵ ساعت پیاده روی در مسیری است که ابتدا از میان کوچه باغها و سپس از پای کوه میگذرد.
مسیر اول: تهران ، اتوبان شهید بابایی ، جاده لشگرک-لواسان ، لواسان بزرگ ، میدان بسیج ، روستای افجه ، روستای برگ جهان.
مسیر دوم: تهران – جاده دماوند – جاجرود – سد لتیان – روستای نیکنامده – روستای برگ جهان .
بعد از گذشت تقریباً ۵ دقیقه پیاده روی از داخل روستا از یک پل ماشین رو که در طرف راست قرار دارد عبور کرده ،بعد از قرار گرفتن در مسیر باغها راه اصلی را ادامه داده و بعد از گذشتن ۱۰ دقیقه به دو راهی رسیده که سمت راست آن به رودخانه می رسد در صورت کم آب بودن رودخانه از آن گذشته و با حرکت در جهت خلاف جریان آب به سمت محل تلاقی رودخانه ها و بعد به سمت آبشار می رسیم . اما راه سمت چپ کمی بالاتر از پای کوه گذشته و به همان محل تلاقی رودخانه ها می رسد.
کلیسایی که روس ها در قزوین ساختند
بناهای تاریخی- مذهبی همیشه شگفت انگیز بوده اند؛ حتی اگر این بنا یک کلیسای قدیمی و کوچک باشد که در دل منطقه ای مسلمان نشین جا خوش کرده باشد. کلیسای کانتور، کلیسای کوچکی است که باید آن را در قزوین ببینید؛ شهری که به گواه تاریخ تا پیش از ورود اسلام به ایران زرتشتی بود و پس از آن یک دست مسلمان. با این حال کلیسای کوچک کانتور وقتی ساخته شد که روس ها در جنگ جهانی دوم بخش هایی از ایران را اشغال کردند و برای انجام فرایض دینی شان این کلیسا را بنا گذاشتند. برای دیدن این بنای تاریخی باید سری به شمال قزوین بزنید تا ساختمان قدیمی کانتور را با طرح چلیپایی اش ببینید. محراب این کلیسا رو به شرق است و ورودی آن در ضلع غربی. از این ورودی که بگذرید یک سقف شیبدار را می بینید که پس از آن در ورودی قرار دارد. کمی جلوتر به پیش فضای هال می رسید که بالای آن برج ناقوس کلیسا با ارتفاع حدود ۱۱ متر به چشم میخورد. شاید به دلیل همین برج بلند باشد که کلیسای کانتور را به نام برج ناقوس می شناسند.نقشه معماری کلیسا چند ضلعی نامنظم است که با آجر قرمز لعابدار پوشیده شده و نمای جالبی پیدا کرده است. در نمای خارجی کلیسا هم ستونهای تزیینی زیبایی به چشم میخورد و به دلیل همین شکل و شمایل خاص کلیسای کانتور در میان بناهای تاریخی قزوین جایگاهی متفاوت پیدا کرده است.در ورودی این کلیسا بعد از عبور از ایوان کوچکی که نیم متر از سطح زمین بالاتر است، به سالن اصلی و دو اتاق کوچک در شمال و جنوب آن باز می شود که هر کدام با پنجرههای نعل اسبی به بیرون ارتباط دارند. هال هم شامل نمازخانه و محراب است و در دو طرف آن، دو فضای مستطیل شکل طراحی شده است.اما اگر دوست دارید از تاریخچه این بنای فرنگی ساز بدانید، باید بگوییم که در دوره مشروطه، محوطهای به نام کانتور در اختیار روسهای تزاری قرار گرفت که دفاتر اداری خود را در آن مستقر کردند. پس از آن کلیسای کانتور در داخل این محوطه توسط شرکت راهسازی روس ها بنا شد. اگر گذارتان به کانتور بیفتد می بینید که در محوطه کلیسا دو مقبره قرار دارد. این دو مقبره ربطی به خادمان یا کشیشان کلیسا ندارد؛ یکی از این مقبره ها متعلق به یک خلبان روسی است که بر اثر سقوط هواپیمایش در جنگ جهانی اول کشته شد و دیگری متعلق به یک مهندس راهسازی روسی است.
گنبد علویان همدان
در چهار باغ علویان در نزدیکی میدان امام زاده عبد الله همدان قرار دارد.این اثر که یکی از شاهکارهای معماری و گچبری بعد از اسلام در همدان است طی شماره ۹۴ در مورخه ۱۵/۱۰/۱۳۱۰ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیدهاست. بر اساس شناسنامه فنی بنا این گنبد یکی از یادمانهای متعلق به اواخر دوره سلجوقیان در قرن ششم هجری است که توسط خاندان علویان ابتدا به عنوان مسجد احداث شدهاست و سپس در دورهای بعد با ایجاد سردابی در زیر زمین به مقبره آن خاندان تبدیل گردیدهاست خاقانی به کنایه از آن به عنوان گنبد سبز یاد نمودهاست و فرهنگ عامیانه مردم استان همدان نیز بر این امر دلالت دارد که میگوید :
دلا دوشم دلا دوشم دلا دوش
به حق گنبد سبز سیه پوش
اما چرا سیه پوش ؟ توضیح آن این است که یک دسته از بازماندگان فعلی علویان در همدان هنوز هم سیه پوش هستند و با شناسنامه هائی به این عنوان وجود دارند راوندی صاحب مجمع التواریخ و القصص نیز گنبد علویان را به عنوان تریه اسلاف مطرح نمودهاست علت نام گذاری این بنا به گنبد علویان این بودهاست که در گذشتههای دور دارای گنبد بوده گرچه در اثر گذشته زمان گنبد آن فرو ریختهاست از سوی دیگر علاقه شدید مردم به سادات و دوستداران امام علی(ع) و مدفون بودن دو تن از احفاد خاندان علویان در این بنا از دلایل دیگر آن بودهاست. گنبد علویان یکی از برجستهترین آثار سلجوقی است که در سده ۶ و ۷ هجری قمری ساخته شده است. شکل ظاهری این گنبد شبیه «گنبد سرخ مراغه» است. «گنبد علویان» در حیاط مدرسه علویان قرار گرفته و هر ساله به شکل مستمر مورد مرمت و بازسازی قرار میگیرد. مدرسه علویان قدیم در دوره پهلوی اول ساخته شده و به دلیل این که در گذشته حوزه میراث فرهنگی و آموزش یکی بوده، مدرسه در کنار این بنا ساخته شده است. در سرداب گنبد دو قبر از خاندان علویان وجود دارد، و فراز ورودی این گنبد از گچبریهای برجسته منحصر به فردی برخوردار است.
مجموعه گنجعلی خان یا دالان تاریخی کرمان
بعید است که کسی به کرمان سفر کند و سری به تاریخی ترین مجموعه فرهنگی این شهر نزند. مجموعه گنجعلیخان که در هر گوشه آن می توان ردی از فرهنگ و تاریخ صفویه را دید. گنجعلی خان یکی از سرداران سلحشور دربار صفویه بود که در سال ۱۰۰۵ قمری به فرمان شاه عباس صفوی حاکم کرمان شد. مردی لایق و حاکمی دلیر و مدیر که در دوران حکومتش کرمان روشنترین دوران تاریخی خود را پشت سر گذاشت. ثبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هدیه ای بود که گنجعلی خان به کرمان داد و البته به جز آن، آبادانی و رونق فرهنگی این شهر در سال های ۱۰۰۵ نت ۱۰۳۴ قمری که نتیجه ای جز تبدیل شدن شهر ضعفا به دهکده اغنیا نداشت. از جمله بناهای عام المنفعه ای که به دستور این حاکم در شهر کرمان ساخته شد، مجموعه گنجعلیخان است که در دوران حکومت او احداث و امروزه از جاذبههای تاریخی و دیدنی شهر کرمان محسوب میشوند. مجموعه گنجعلیخان شامل میدان، مسجد، حمام، بازار، سرا و سایر ابنیه دیگری است که در مرکز شهر کرمان و در حاشیه بازار واقع شده و در ساخت، شکل گیری و تکامل بازار کرمان تأثیر گذار بوده است. مساحت این مجموعه حدود ۱۱هزار متر مربع است و تمام بناهای آن در محورهای شرقی – غربی و شمالی – جنوبی میدان شکل گرفتهاند. با توجه به کاربریهای متفاوت این مجموعه، بازارها و مساجد کوچکی در چهار جناح میدان بنا کردهاند و یک مسجد اختصاصی در ضلع شرقی میدان وجود دارد که با توجه به تزیینات منحصر به فرد، میتوان آن را موزهای از هنرهای بدیع معماری برشمرد.
حمام گنجعلیخان یکی از مهمترین بناهای مجموعه است که در ضلع جنوب میدان و در میانه بازار بزرگ کرمان واقع است و در سال ۱۰۲۰ قمری به دست سلطان محمد، معمار یزدی ساخته شده است. در حمام گنجعلیخان می توانید نمونه های جالبی از نقاشیها، مقرنس کاریها، کاشیکاریها و گچبرهای زیبا را ببینید که همراه با استفاده از تزیینات سنگی بسیار ظریف جلوه گری می کنند. این حمام شامل سردر، دالان ورودی، رختکن، هشتی حدفاصل گرمخانه، خزینه، چال حوض، بخش خصوصی و تون است و تا حدود ۶۰ سال پیش دایر بوده اما در حال حاضر کاربری گردشگری پیدا کرده و همه روزه به ویژه در ایام تعطیل، پذیرای بازدیدکنندگان بسیاری است. در این حمام مجسمههای مومی ملبس به لباسهای سنتی مردم کرمان، صحنههایی از استحمام به شیوه سنتی را به نمایش گذاشتهاند. در کنار این مجسمهها وسایل مختلف حمام نیز نمایش داده میشود. این مجسمهها در سال ۱۳۵۲ در دانشکده هنرهای زیبای تهران، طراحی و به این محل منتقل شدند. اما از دیگر آثاری که از مجموعه گنجعلیخان بر جای مانده، میدانی در بخش مرکزی شهر کرمان است که در حاشیه بازار بزرگ واقع شده است و همانند میدانهای نقش جهان در اصفهان و یا میرچخماق در یزد، در اطراف خود بعضی از عناصر شهری را گردآورده است. در ۳ ضلع میدان گنجعلیخان بازار واقع شده و در ضلع دیگرش سرای گنجعلیخان قرار دارد. وجود حمام، آب انبار، ضرابخانه و همجواری با بازارها و چهار سوق، این مجموعه به هم تنیده را کامل کرده است. طاقنماهای آجری، کاشیکاری، فضای سبز، حوض آب و دیگر آثار دیدنی، بر زیبایی این میدان افزوده اند.
مسجد گنجعلی خان هم در ضلع شرقی و در جوار سرای گنجعلیخان واقع شده است. ورودی آن از طریق طاقنماهای میدان بوده و در بدنه داخلی طاقنما تزیینات گچبری با طرح گره دیده میشود. تاریخ احداث مسجد سال ۱۰۰۷ قمری است. نقشه گنبدخانه مربع است که در پاکار تبدیل به ۸ و در مرکز گنبد تبدیل به نورگیر ۱۲ ضلعی شده است. تمامی سطح داخلی گنبد با مقرنسکاری و تزیینات مرسوم دوره صفویه تزیین شده است. موزه سکه گنجعلی خان اما در اواسط بازار غربی و در شمال میدان واقع است. نقشه آن چهار طاقی و به شکل ۸ ضلعی می باشد که دارای گنبد مرکزی و ایوان های جانبی است. طاقها و ایوانهای ضرابخانه با گچبریهای زیبایی تزیین گردیده است. این بنا از آثار اواخر دوره گنجعلیخان است و محل ضرب سکه و مسکوکات طلا و و نقره دولتی بوده است و در حال حاضر انواع سکههای قدیمی در غرفههای آن به نمایش گذاشته شده و یکی از معتبرترین موزههای سکه ایران است. آب انبار گنجعلی خان را می توانید در حد میانی بازار غربی ببینید که دارای سردری زیبا با تزیینات مربوط به دوره صفویه است و تاریخ احداث آن به ۱۰۲۹ قمری برمی گردد. این آب انبار به دستور علیمردان خان پسر گنجعلیخان بنا شده و یکی از معتبرترین آب انبارهای شهر در عصر خود تلقی میشده است. سرای گنجعلیخان را اما می توانید در ضلع شرقی میدان ببینید. در محور این سرا سردر بلند و زیبایی وجود دارد که تاریخ احداث آن به سال ۱۰۰۷ قمری می رسد. نمای این سرا دارای کاشیکاری معرق بوده و طرحهای مورد استفاده در آن نقوش مرسوم عصر صفویه است که تحت تأثیر هنر نقاشی چین و مغول ترسیم شده اند. اما حتی اگر هیچ کدام از این بناها را ندیده باشید، بازار گنجعلی خان را حتما دیده اید. این بازار خط مستقیمی است که در دو سوی آن دو دروازه ورودی و خروجی شهر یعنی دروازه ارگ و دروازه مسجد (وکیل) قرار دارد. طول آن حدود ۳ کلیومتر است و از کاروانسراها، سراها و تیمچههایی تشکیل شده که همگی در دو راستای عمود بر هم جای گرفتهاند. بخشی از بازار بزرگ کرمان در مجاورت مجموعه گنجعلیخان قرار دارد که بازار مسگری و بازار گنجعلیخان از آن جملهاند. بازار مسگری در امتداد بازار کلاه مالی در ضلع شمالی و شرقی میدان گنجعلیخان هستند که عناصری مثل ضرابخانه و آب انبار در آن قرار گرفتهاند. بازار جنوبی گنجعلیخان هم که حمام در اواسط آن قرار دارد و بخشی از بازار بزرگ (راسته بازار) را تشکیل میدهد و در امتداد بازار سراجها قرار دارد. اما در تلاقی بازار غربی و جنوبی در گوشه جنوب غربی، چهار سوق بزرگی شکل گرفته که معماری این فضا در نوع خود کم نظیراست.
دشت مغان اردبیل
دَشت مُغان نام جلگهای است در شمالیترین قسمت استان اردبیل در شمال باختری ایران. مغان جلگهای است در غرب دریای خزر که قسمت عمده آن در جمهوری آدربایجان و بخشی نیز در شمالیترین قسمت استان اردبیل در شمال غربی ایران قرار گرفتهاست. منطقه مغان از شمال به رود ارس، از جنوب به رشته کوه صلوات و ادامه کوههای تالش، از غرب به دره رود و از شرق به دریای خزر محدود است. پس از معاهده ترکمنچای قسمت عمده مغان به روسیه تزاری واگذار شد.دشت مغان سرزمینی هموار و مسطح است که از آبرفتهای رودخانه ارس و شعبات آن بوجود آمدهاست، بغیر ازمرز مشترک مغان با مشکین شهر و جمهوری آذربایجان در منطقه جنوبی و جنوب شرقی گرمی که شکل کوهستانی دارد در بقیه نقاط آن عارضه مهمی به چشم نمیخورد. این منطقه در حوزه آبریز دریای خزر واقع شدهاست. دشت مغان دنباله جلگههای ساحلی غرب خزرمی باشد که ارتفاع متوسط آن در کرانههای رود ارس و بالهارود بین ۵۰ تا ۱۰۰ متر است و بتدریج به طرف جنوب با شیب کم به ارتفاع آن اضافه میشود. مغان از سه شهر تشکیل یافته است . پارس آباد مغان ، بیله سوار مغان ، گرمی (مغان ) .البته بخش های مختلفی هم اکنون اضافه شده است . جعفرآباد، اصلاندوز از آنجمله است . برای یافتن اطلاعات بیشتر سایت اینترنتی مغان ارس مطالب مفیدی در خصوص مغان دارد. مغان ارس اگرچه در پارس آباد مغان نوشته میشود اما سعی دارد به مطالب کلی مغان از جنبههای مختلف بپردازد. اخیرا در سایت مغان ارس تصاویر ورزشی از زمانهای قدیم قرار داده شده است . این موضوع نشان میدهد مغان فرهنگ لازم برای ورزش را همیشه در خود داشته است .مقالات مفیدی در رابطه با مغان در بخش دشت مغان این سایت وجود دارد.
مغان در کتب تاریخی : پروفسور ریچارد تاپر از اساتید بازنشسته دانشگاه لندن اخیرا در نامههایی که برای سایت مغان ارس نوشته است بهمراه انها تصاویری که خودش از زندگی عشایری در دشت مغان در آنزمان تهیه کرده است را نیز فرستاده است و گفته است که عکسها و فیلمهایی از دشت مغان در ۴۶ سال قبل تهیه کرده است که انها را در وبسایت خودش که قرار است راه اندازی شود قرار خواهد داد. از نامههای پروفسور ریچارد تاپر در اینجا قرار می دهیم که به مدیر مغان ارس فرستاده است و در این نامه ایشان به گوشههایی از تاریخ مغان که خود در ثبت ان تاثیر داشته است اشاره کرده است. نام کتاب ایشان که ترجمه شده است عشایر دشت مغان میباشد. نقل از سایت مغان ارس : ” مجردی عزیز ! بخاطر ارسال سریع پاسخ نامه از شما متشکرم. از دریافت آن خوشحال گردیدم. باید عذرخواهی کنم بخاطر اینکه به زبان انگلیسی می نویسم. اما بروشنی پیداست که سواد انگلیسی شما بسیار بهتر از زبان فارسی و ترکی من میباشد و بعلاوه کامپیوتر من مکینتاش است و خط های غیر لاتین را خیلی خوب ساپورت نمیکند. من بسیار خوشحالم که کتابم به خوبی به دشت مغان رسیده است. همانطوریکه مستحضرید ترجمه ممکن است به این خاطر انجام گرفته است که کتاب نوشته شده من به زبان انگلیسی یکی از جوایز ” بهترین تحقیق فرهنگی سال” را چند سال قبل در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی به خود اختصاص داد. من خیلی ناراحت شدم از اینکه نتوانستم بعلت بیماری مادرم شخصا برای دریافت جایزه حضور بهم رسانم.چند مطلب دارم که ممکن است برایتان جالب باشد و به عرض عالی میرسانم. اول اینکه من سایت آقای باقرزاده را هم بازدید کردم که یک سایت پرباری است. برایم خیلی جالب میشد اگر ترجمه داستان نوراله بیگ قوجه بیگلو آقای اسدی را می دیدم.( من هنوز نوار ضبط شده اوریجینال را دارم. )
همچنین برایم جالب بود که تصاویر خودم و همسر سابقم خانم نانسی را در ۴۵ سال قبل دیدم. تصویر ما را در کنار حاتمی ( پسر حاتم بیگ ) نشان میداد که یادآور آن زمان برایم بود. در ایمیل حاضر دو عکس که تعلق به من دارند و مربوط به آن زمان (تابستان ۱۹۶۵) میباشد را الصاق کرده ام. در آن عکس نانسی را نشان میدهد و آقای حاتمی و برادر جوانترش منوچهر را نیز در بردارد.همچنین تصویری از اولین دیدارم از شاهسونها را الصاق کرده ام که در تابستان ۱۹۶۳ گرفته شده است و برادر بزرگتر ایشان آقای علیخان را در بیرون از آلاچیق نشان میدهد ، برادر بزرگتر ایشان بالاخان ( بطرز غم انگیزی در تصادف رانندگی یکسال بعد درگذشت و پرچم سیاه در آلاچیق در تصویر اول به نشانه سوگواری برای مرگ وی میباشد. ) آخرین بار علیخان را در مشگین شهر و منوچهر را در تهران در سال ۱۹۹۳ دیدم. (توضیح : همچنین یک تصویر رنگی در سایت مغان شهر وجود دارد که بنام نانسی تاپر ، همسر ریچارد تاپر درج شده است که لباس محلی پوشیده است و در کنار علیخان رییس گیکلو ایستاده است. این در واقع تصویر نانسی نیست. اما تصویر مربوط به موگول اندروز (Műgűl Andrews) همسر پیتر اندروز (Peter Andrews) میباشد که با همدیگر علیخان را چند سال بعد از ما ملاقات کردند. من اندروز را خیلی خوب می شناسم . آنها در آلمان زندگی میکنند و پیتر متخصص پیشرو در دنیا در خصوص چادرهای پوشیده از نمد از قبیل آلاچیق شاهسونها میباشد. باید اضافه نمایم که نانسی و من متاسفانه دیگر با هم زندگی نمی کنیم. ما دو پسر داریم ، هر دوی آنها اکنون سی ساله هستند. روارد (Ruard) موسیقی شناس میباشد.( او هم اکنون در شانگهای چین در حال تحقیق میباشد. ) ادوارد (Edward) پسر دیگرم پزشک است و در لندن زندگی میکند. در این میان ، من دوباره ازدواج کرده ام و همسرم خانم دکتر زیبا میرحسینی انسان شناس و ایرانی است.زیبا و من بطور مختصر پارس آباد را دیدار کردیم در سالهای ۱۹۹۳ و ۱۹۹۵ و همین آخرین دیدارم از ایران بود. ( زیبا هر از چندی به دلیل اینکه خانواده اش در تهران است به ایران میآید. ) امیدوارم بزودی دوباره به ایران بیاییم.
من شمار زیادی تصاویر از دیدارم با شاهسونها دارم. همه آنها را اسکن کرده ام بصورت دیجیتالی موجود هست. کیفیت متاسفانه خیلی خوب نیست. همین امر در رابطه با برخی فیلم ها که من گرفته ام نیز صدق میکند. اکنون که من بازنشسته هستم امیدوارم بزودی وبسایت خودم را کامل کنم و تعدادی از تصاویر و فبلم ها را در آنجا قرار خواهم داد. همچنین لینک سایتهای مغان شهر و مغان ارس را نیز قرار خواهم داد. از موضوعات مربوط به شاهسونها و موضوعات دیگر نیز در این سایت قرار خواهد گرفت. در این ایمیل تصویر خودم را هم که اخیرا تهیه شده و صفحهای از مجله( ” alumni magazine “) دانشگاه را که خودم در آنجا تدریس میکردم برایتان ارسال میدارم.(مرکز مطالعات شرقی و آفریقایی لندن). به اطلاع میرسانم که اخیرا کتاب دیگری منتشر کرده ام به همراه دوستم جان تامپسون (Jon Thompson) در خصوص عشایر ایران The Nomadic People of Iran)) کتاب شامل مقالاتی در خصوص گروههای عشایری عمده میشود ، اما توجه اصلی این کتاب به مجموعه شگفت انگیز تصاویر گرفته شده بوسیله نصراله کسرائیان معطوف میباشد. کتاب دیگری که من ویرایش کرده ام در خصوص سینمای جدید ایرانی به زبان ترکیهای در استانبول ترجمه شده است اما هنوز تا آنجا که من می دانم به زبان فارسی ترجمه نشده است. با بهترین آرزوهای بیشتر – ریچارد تاپر انگلستان – لندن