شیراز

 
 

نقش رستم شیراز

900px-Naghshe_Rostam_ZPan

محوطه نقش رستم در سه کیلومتری نقش رجب و در کنار جاده اصفهان به شیراز واقع شده. هنرمندانه ترین و ظریف ترین نقش برجسته اردشیر اول را می توان  در نخستین نقش برجسته این مجموعه مشاهده کرد که در اواخر سلطنت او حجاری شده است. اردشیردر این نقش نیز سوار بر اسب در حال گرفتن دیهیم شاهنشاهی از اهورامزدا است، در حالیکه غلام او به تقلید از دو نقش دیگر دیهیم ستانی، در پشت سرش، با بادبزن در دست قرار دارد. در این نقش دشمن اردشیر،آخرین پادشاه اشکانی، یعنی اردوان پنجم با نشان خاص کلاهش به زیر پاهای اسب اردشیر افتاده و در سمت راست- در یک نماد شناسی غیر متعارف اما فلسفی- اهریمن با سری که مارها، موهایش را تشکیل داده اند، در زیر پای سم اسب اهورامزدا قرار دارد. اردشیر در این حجاری، کتیبه ای سه زبانه نیز از خود به جای گذاشته است. در سمت راست نقش اردشیر،دومین نقش برجسته در نقش رستم متعلق به بهرام دوم است. بهرام در این اثر با تاج خاص خود که پری به نماد ایزد <<بهرام>> (ورثرغنه) برسر دارد به نمایش درآمده است،هیکل بهرام به صورت تمام رخ و چهره او به صورت نیمرخ به نمایش درآمده این در حالی است که دیگر افراد موجود در نقش، تنها نیم تنه بالایی آنها حجاری شده است. نقش برجسته سوم در نقش رستم یکی از سه نقش پیکارسواران در این محوطه است که البته تاکنون اختلاف بسیاری در شناساییهویت صاحبان آن وجود دارد.در این نقش یک سوار با تاجی خاص که نشانگر تاج پادشاهی در حال پیکار است در وسط نقش به تصویر درآمده، در حالیکه نیزه او به سمت سوار روبه رویی است که سرنگون شده و نیزه اش نیز شکسته شخص دیگری نیز با رزم جامه در پشت سر شاه ایستاده و به صورت تمام رخ، احتمالا پرچمی در دست خود دارد. بر بالای پنجمین نقش برجسته نقش رستم که نقش پیکارسواران دومدر این محوطه استنقش تخریب شده ای قرار دارد که تنها اثری ناچیز از آن برای ما جا مانده استو ما آن را با عنوان نقش شماره چهار این محوطه می شناسیم. این نقش پادشاهی را نشسته بر روی صندلی و از روبرو به ما نشان می دهد اما به دلایلی نامعلوم این نقش به کلی از میان رفته است و در مورد هویت شناسی آن هیچگونه سخنی نمی توان گفت. اما پنجمین نقش این محوطه در پایین آرامگاه <<اردشیر اول هخامنشی>> قرار دارد و توسط اریخ اشمیت در سال ۱۹۳۸ میلادی( ۱۳۱۷ خورشیدی) بطور کامل از زیر خاک بیرون آورده شد. پادشاه سوار بر اسب این اثر که تا دندان زره پوش شده، در حال تاخت با نیزه به سواری یورش برده که در مقابل او و پشت به او در حال سرنگون شدن است و پادشاه که احتمالا هرمزد دوم است پیروزی خود را بر رقیبی که هویتش نامشخص است به تصویر کشیده است. در پشت سر شاه نیز سربازی در حال بردن درفش شاهنشاهی است.

یکی از زیباترین نقوش موجود در نقش رستم را می توان نقش برجسته شماره شش دانست که شاپور اول را در اوج شکوه و قدرت و در یک نقش به یادماندنی که از نقوش بیشاپور یک، دو و سه پیروی می کند به نمایش درآورده است. شاپور با کنگره ای خاص خود سوار بر اسب باوقار و قدرت عظیمی به نقش درآمده در حالی که فیلیپ عرب در مقابل اوبا چهره ای ملتمسانه زانو زده و شاپور دست والرین را به نماد اسارت به دستان خود گرفته است. شاپور نقش برجسته خود را که بزرگ ترین نقش این محوطه است بی شک با هدفی مشخص در زیر آرامگاه داریوش اول حجاری کرده است. در پشت سرشاپور، کریتر موبد نیز نقشی از نیم تنه خود به همراه کتیبه ای طولانی به یادگار نهاده است.سومین نقش برجسته پیکار در نقش  رستم صحنه ای از جدال را به صورت طبقه ای به رخ می کشد. در این نقش منحصر به فرد دو صحنه پیکار، در بالا و پایین یکدیگر به نمایش درآمده اند که همان صحنه موجود در نقوش شماره سه و پنج را می بینیم . در صحنه بالا پادشاه سوار براسب خود در حال تاخت، با نیزه اش رقیب خود را واژگون کرده و در زیر پای اسبش نیز یک نفر به حالت مرده حجاری شده است. درفش دارنیز پشت شاهنشاه پرچم پادشاهی را افراشته است. در صحنه پایین نیز همین صحنه را دگربار مشاهده می کنیم اما درفش دار از صحنه پاک شده است. به احتمال فراوان این نقش برجسته متعلق به بهرام دوم بوده است اما نکته جالب در تصاویر پیکارسواران نمایانگر بودن نظام فئودالی و شوالیه گری در تاریخ ساسانیان است. نظامی که در اروپای قرون وسطی نزدیک به هزار سال نماد دولت های اروپایی بود و بارها در فیلم هایی که از آن دوره به تصویر می کشند،دیده می شود. شوالیه گری یکی از نمادهای قهرمانی آنان است. امری که احتمالا به پیروی از ایران ساسانی وارد دنیای غرب شده است. آخرین نقش برجسته موجود در نقش رستم متعلق به نرسی، هفتمین پادشاه ساسانی است که در حال گرفتن دیهیم از مادر خود آذرناهید به شکل پرسپکتیو به نمایش درآمده که جزو هنرهای به کار رفته در این نقش است.

گردآورنده : مژگان مردان زاده

آب مقدس و حوض ماهی ها؛ آیینی باستانی در شیراز

حوض_ماهی_6-300x243

تا ۵۰ سال پیش در فارس ، سه حوض ماهی در شیراز ، فسا و زرقان وجود داشت اما با خشک شدن حوض ماهی فسا اکنون دو حوض دایر است . مراسمی که برای این دو حوض ماهی وجود دارد، تقریباً مشابه است . از زیر کوه سعدی ، چشمه ای بیرون می آید که چند چاه برای استفاده از آن در خانه های بالادست آرامگاه حفر شده است . حوض ماهی آرامگاه سعدی ، هم سطح زمین و مظهر قنات و چشمه است . تردیدی وجود ندارد که پیش از زمان سعدی و حتی در ایران باستان ، این آب جریان داشت و مقدس بود . به همین دلیل سعدی برای این آب اهمیت قایل بود . براساس نوشته «ابن بطوطه» که دوبار در سال های ۷۲۵ و ۷۴۸ هـ.ق، (بار اول حدود ۳۰ سال پس از درگذشت سعدی) به شیراز آمده بود ، سعدی این حوض هشت ضلعی را ساخته است . مراسم و باورهای مردم شیراز و اطراف ، تا سال ۱۳۲۷ شمسی که سال تخریب آرامگاه سعدی برای تجدید بنای آن است ، بسیار جدی و اجرای آنها بسیار ضروری بود . تا آن زمان هر سال حدود ده هزار نفر در چهلمین روز پس از عید نوروز در محوطه جلوی آرامگاه سعدی جمع می شدند و آش نذری که در فارس اصطلاحاً «دیگ جوش» نامیده می شود ، می پختند و از بامداد تا شب شادی می کردند و بر این باور بودند که یک ماهی قرمز که یک حلقه طلایی در بینی دارد ، در آب بالا می پرد و می رود . ماهی های این آب مقدس است و هیچ کس حق صید آنها را ندارد . امروزه هنوز مردم کوی سعدی بر این باورند و در حوض ماهی سکه می اندازند تا آرزوهایشان برآورده شود ، ولی آداب و مناسکی در این زمینه وجود ندارد . در زرقان چنین مراسمی هنوز ادامه دارد . پس از ساخت آرامگاه سعدی ، از آب تنی در این حوض برای برآورد نیاز جلوگیری شد و دیگر کسی در محوطه حوض ماهی به آب دسترسی ندارد . اما حدود ۱۵۰ متر بعد از آرامگاه ، در کوچه ای که اصطلاحاً کوچه حمام سعدی می نامند ، مردم برای باورها و مناسک خود از آب چشمه یا قنات سعدی استفاده می کنند . مردم شیراز و اطراف ، باورهایی خاص نسبت به حوض ماهی دارند و عده ای برآنند صاحب این آب ، حضرت امام حسن(ع) است. گروهی دیگر معتقدند اگر دختر یا پسری دست و روی خود را با این آب بشوید ، بخت او باز می شود و به خانه بخت می رود . در گذشته با جام «چهل کلید» روی سر خود آب می ریختند . آب تنی در دوره ی پیش از ساخت ساختمان جدید آرامگاه ، در روز چهارشنبه سوری انجام می شد .

پل کوار

20164923526926660a

این پل در یک کیلومتری کوار و در مسیر قدیمی شیراز- فیروزآباد که به کناره خلیج فارس منتهی می شد، روی رودخانه ” قره آقاج ” بنا شده و ظاهراً بنای اولیه آن به دوره ساسانی تعلق دارد که در دوره های بعد به ویژه دوره صفویه و قاجاریه بازسازی شده است. پل کوار ۱۲۵ متر طول، ۳۰/۱۰ مترارتفاع و ۸۰/۳ متر عرض – با احتساب جان پناه ها – و شش دهانه به ابعاد مختلف داشت که امروزه دو دهانه میانی آن فرو ریخته است. پایه ها در جهت بالا دست و پایین دست دارای موج شکن های نوک تیز است که شکل های آنها با توجه به شالوده صخره ای و بازسازی های صورت گرفته ، متفاوت است. مصالح مورد استفاده ، قطعات سنگ های طبیعی به اشکال و ابعاد مختلف و ملات ساروج است. پایه های پل هر کدام جداگانه بر روی صخره های طبیعی بستر رودخانه قرار گرفته و به همین جهت، نقشه پل متناسب با موقعیت این صخره ها در بستر رودخانه شکل گرفته است. چنین ساختار و شالوده ای، سبب استحکام و ماندگاری زیاد پل کوار شده است. در قسمت انتهای جنوبی پل و میانه ی پایه ، متکی به صخره کناره رودخانه و نیز روی اولین پایه انتهای شمالی پل اتاقی قرار دارد که دسترسی به آنها در مواقع کم آبی از روی صخره بستر رودخانه و توسط چند پله صورت می گیرد. این اتاق ها جهت اطراق و استراحت مسافران یا اقامت محافظان پل مورد استفاده بود. بر روی رودخانه کوار (قره آغاج) در دوره ساسانیان پلی زده شده است که شماره ی ثبت تاریخی آن در آثار ملی ایران ۹۴۷ می باشد. پایه های این پل در دوره ساسانی ساخته شده و در دوره اسلامی بازسازی شده است. نوع پلان این پل به صورت شش دهانه با عرض متفاوت است. دو دهانه ی میانی آن ویران شده و پل روی صخره ی طبیعی ساخته شده است. حوضچه ی آرامش آن نیز به طور طبیعی در قسمت صخره انتخاب شده و دست ساز نیست. آب بر های این پل با شکلی مثلثی و نیم دایره می باشد. مصالح به کار برده شده در آن شامل سنگ های حجاری شده ی تراش دار در پایه ها و در بدنه ی آن سنگ لاشه و ساروج ، و در تاق ها آجر به کار رفته و تزیینات هم ندارد. پل صفوی به فاصله حدود ۷۰ متری غرب پل ساسانی وجود دارد که گفته اند از دوره ی صفویه می باشد. این پل ۱۴۱۶ متر از سطح دریا ارتفاع دارد و دارای پنج دهنه می باشد. مصالح به کار رفته در آن ، سنگ تراش و ساروج می باشد و از لحاظ فنی مانند پل ساسانی کوار در جایی ساخته شده که ساحل رودخانه ، سنگی است. روی پل را در بعد از انقلاب آسفالت کرده اند. عبور ماشین های سنگین از روی آن ، سبب شده است که سمت شمال آن شکسته شود. در غرب این پل و به فاصله ی ۱۰۰ متری آن، آثار سدی به نام «بند اکبرآباد» وجود دارد که با کندن قنات در مجاورت آن ، آب را تا اکبرآباد می برده اند. در ۱۰ سال گذشته به سبب وجود حفره ای در کنار آب و شنا کردن افراد و خفه شدن تعدادی از آن ها ، باعث گردید تا این بند را بوسیله دینامیت تخریب کنند.

گور گمنام ایران

200px-gur2

گور، همان فیروزآباد است که تا قبل از حمله اسکندر به ایران، شهر گور نامیده می‌شد. شهری که در ۱۰۰ کیلومتری جنوب شیراز قرار گرفته و یکی از پرجاذبه‌ترین و گمنام‌ترین شهرهای گردشگری ایران محسوب می شود. فیروز آباد یا همان گور، در روزگار کیانیان شهر بزرگی بود و حصاری عظیم داشت. اما اسکندر مقدونی با حمله غارتگرانه اش این شهر را کاملا ویران کرد. با این حال قرن‌ها بعد از اسکندر، اردشیر موسس سلسله ساسانی دوباره گور را احیا کرد تا آنقدر آباد باشد که کفاف زندگی کردن را بدهد. با این حال این شهر که تاریخ پر حادثه ای را از سر گذرانده، در حمله تازیان به ایران دوباره ویران شد. پروفسور دیتریش هوف در حفاری شهرگور فیروزآباد فارس به سازه‌ای دایره‌ای‌شکل رسید که پس ‌از مطالعه، مشخص شد، قدیمی‌ترین نمونه از رصدخانه‌های به‌دست آمده در ایران و از آن دوران ساسانی است. اگر گذارتان به فیروز آباد امروز افتاد سری هم به قلعه دختر، کاخ ساسانی و برج آتشکده و بقایای شهر گور بزنید. کاوش‌های باستان شناسی که برای اولین ‌بار در یکی دو سال گذشته توسط دیتریش هوف، باستان‌شناسی آلمانی در این شهر ساسانی آغاز شده برگ های تازه ای از تاریخ را رو می کند. شهر ساسانی گور در حقیقت اولین شهر دایره‌ای شکل ایران محسوب می‌شود که به دستور اردشیر بابکان ساخته شده. این شهر چهار دروازه اصلی داشته که این دروازه‌ها عبارتند از باب مهر که از طرف شرق، باب بهرام که از طرف غرب‌، باب هرمز که دروازه شمالی محسوب می‌شده و در آخر نیز باب اردشیر که از طرف جنوب باز می‌شده است. از یافته‌های مهم باستان شناسی در شهر گور، کشف دروازه تخت نشین بوده است که شباهت زیادی به سر درهای تخت جمشید دارد. رنگ‌های به کار رفته در این دروازه همچنان سالم هستند و توجه ساسانیان را به استفاده از رنگ های متنوع در معماری نشان می‌دهد. در وسط شهر گور، مناری ۴ گوش با مصالح لاشه سنگ و ملاط گچ به ارتفاع ۳۰ متر احداث شده است. مناره ای که به عنوان سمبل قدرت پادشاه، یا جهت دایره درآوردن و ساختن شهر ساخته شده است. البته عده ای از باستان شناسان هم این محل را نیایشگاه می دانند و عده ای دیگر محل ارتباط با قلعه دختر جهت اطلاع از حملات دشمن. شهر ساسانی گور در حقیقت اولین شهر دایره‌ای شکل ایران محسوب می‌شود که به دستور اردشیر بابکان ساخته شده است.

اولین رصدخانه ایران : قدیمی‌ترین رصدخانه ایران، در کنار نقوش رنگی شاهزادگان ساسانی در شهر گور فیروزآباد قرار دارد. این رصدخانه شاهکاری از دانش ایران در آن عصر محسوب می‌شود. پروفسور دیتریش هوف در حفاری شهرگور فیروزآباد فارس به سازه‌ای دایره‌ای‌شکل رسید که پس ‌از مطالعه، مشخص شد، قدیمی‌ترین نمونه از رصدخانه‌های به‌دست آمده در ایران و از آن دوران ساسانی است. نمونه‌های همانندی از این سازه در دهلی و جیپور هند هست؛ ولی باتوجه به این‌که رصدخانه مراغه مربوط به دوره ایلخانان مغول و نزدیک ۳۰۰ سال پس‌از رصدخانه شهرگور بنا شده است، این سازه، قدیمی‌ترین رصدخانه ایران به‌شمار می‌رود. برج ستاره‌شناسی پیدا شده در شهر گور، از خشت و گل و کاملاً تندرست است. قطری نزدیک ۶۵/۵ متر دارد که روی آن، ۱۲ نشانه از علامت‌های بکار گرفته شده در اندازه ‌گیری‌های رصدی و سکوهایی نموداری، هست. شهر گور در دوران ساسانی و از زمان پادشاهی اردشیر بابکان بنا شده و تا دوران اسلامی در حکومت عضدالدوله دیلمی بر فارس که نام آن به فیروزآباد تغییر می‌کند، اهمیت فراوانی داشته است. فارس در سده چهارم هجری قمری یکی ‌از پیش‌تازان دانش اخترشناسی در سراسر ایران بوده و شهرگور نیز در این سده، هنوز اهمیت داشته است. حتی ابوریحان بیرونی هم نوشته که رصد دایره البروج با وسیله‌ای به قطر ۱۲۳ سانتی‌متر در شیراز انجام شده که آن وسیله را در سازه به‌دست آمده در شهرگور، کار می‌گذاشتند.

آداب و رسوم ماه رمضان در شیراز

a15551531284102a

شیرازی ها هم مثل خیلی از مردم کشور، آخرین جمعه قبل از ماه مبارک رمضان را کلوک اندازون KLOUK-ANDAZUN می گویند و آن را جشن می گیرند. در این روز رسم است که اگر ماه رمضان مثل امسال در تابستان افتاده باشد، مردم دسته دسته به گردشگاه های اطراف شهر مثل باغ های سرسبز قصردشت و مکان های دیدنی شیراز بروند و آن روز را به خوبی و خوشی به پایان برسانند چون معتقدند که ماه مبارک رمضان ماه عبادت است و در این ماه تنها باید به عبادت پرداخت و بس . در این ماه مهمانی افطار میان شیرازی ها رونق دارد. آنقدر که گاهی مهمانی افطار به سحری وصل می شود و مهمانان تا صبح در خانه میزبان می مانند.

روز والون : خانواده هایی که دختر شوهر داده اند، رسم است که در اولین ماه رمضان بعد از عروسی یک افطاری کامل تهیه کنند و همراه با گلی (یعنی همان کادوی عروسی که در شیراز به آن گل گفته می شود) مثل گوشواره، انگشتری، سینه ریز، النگو و غیره و به خانه داماد بفرستند. به این افطاری در شیراز روز والون (RUZ – VALUN ) می گویند. در شیراز رسم است کسی که از روزه در می آید ابتدا یک استکان عرق گل گاوزبان می خورد. چون معتقدند روزه سرد است و عرق گاوزبان گرم می تواند این سردی را از بین ببرد.

سحری و افطاری : وعده سحری که مردم شیراز می خورند، از انواع پلوها و خورشت ها تهیه شده. آنها بعد از خوردن سحری بیدار می مانند و ختم قرآن می گیرند. در شیراز مردم برای افطار از غذاهای خاصی که فقط مخصوص این ماه است استفاده می کنند. مثل ترحلوا و زولبیا و بامیه و رنگینک و بعد، به دیدن یکدیگر می روند و این دید و بازدیـد را «ماه رمضانی» می گویند. رنگینک، ترحلوا، کوفته هلو، کشمش پلو و قنبر پلو خوراکی های ویژه ماه رمضان در شیراز هستند و به طور کلی خوراک هایی در این ماه بیشتر مصرف دارند که چاشنی داشته باشند. نان شیرین فروش ها هم در این ماه بازار گرمی دارند. آنها نوعی نان شیرین تهیه می کنند که به نام نان چاهی شناخته می شود. این نان را شیرازی ها در هنگام افطار و قبل از این که خوراک را بخورند با چای میل می کنند. در شیراز رسم است کسی که از روزه در می آید ابتدا یک استکان عرق گل گاوزبان می خورد. چون معتقدند روزه سرد است و عرق گاوزبان گرم می تواند این سردی را از بین ببرد.

شب های احیا : شیرازی ها شب های قدر را بسیار محترم می شمارند و دراین شب ها به مساجد و حسینیه ها می روند تا صبح بیدار می مانند و دعا می خوانند. در این شبها بعد از خوردن افطاری مومنان به مساجد رفته و تا وقت سحر به دعا خواندن و راز و نیاز می پردازند. روز شهادت حضرت علی (ع) هم به قبرستان شهر که دار السلام و سفره تربت می گویند رفته و ضمن فاتحه خوانی برای مردگان شان، خیرات و نذری می دهند. مادرانی که می خواهند بچه از شیر بگیرند روز جمعه آخر ماه رمضان چند انار شیرین به مسجد می آورند و سوره مبارکه یاسین می خوانند و به انارها می دمند. انارها را تا زمانی که می خواهند بچه را از شیر بگیرند نگه می دارند و چند روز از آب انار شیرین به طفل می دهند. آنها معتقدند از برکت سوره یاسین و میوه بهشتی انار بچه صبور می شود و بهانه نمی گیرد

روز حاجت گرفتن : در شیراز به آخرین جمعه ماه مبارک رمضان جمعه الوداعی می گویند. سید احمد وکیلیان در کتاب رمضان در فرهنگ مردم می نویسد: شیرازی ها به آخرین جمعه ماه رمضان «جمعه الوداعی» می گویند. روز جمعه الوداعیALVEDOY مسجد جمعه شیراز بسیار شلوغ و پر جنجال می شود به طوری که داخل تمام شبستان ها، ایوان ها، صحن مسجد حتی دالان ها سجاده پهن است و زنان شهر هرکدام به نیت خاصی ازپیش از ظهر و اوایل روز برای گرفتن جای مناسب به مسجد هجوم می آورند. یک دسته برای درست کردن چل بسم الله، جماعتی برای گرفتن دعای کیسه از دست آقا «پیشنماز و امام جماعت مسجد» یک عده برای نوشتن دعای سیاه سرفه روی پوست کدو، یک گروه از دختر های دم بخت به نیت گشایش بخت، جمعی از زنهای نروک و بی فرزند به قصد بچه دار شدن، عده ای از زنان بچه دار به نیت گرفتن فرزندشان از شیر و خلاصه هرکسی به امید و نیتی به مسجد جامع می رود. در مسجد جامع شیراز منبری بلند و بسیار قدیمی با پله های متعدد وجود دارد که به منبر امام حسن ( ع) معروف است. روز جمعه الوداعی بعد از نماز جماعت و وعظ و سخرانی عده زیادی از زن ها اطراف منبر جمع می شوند. گروهی از دختران دم بخت به نیت باز شدن بخت سه مرتبه از منبر بالا و پایین می روند و معتقدند که با این کار تا سه روز یا سه هفته و یا سه ماه بعد به خانه بخت می روند.

زنان بی فرزند که آرزوی داشتن فرزند دارند, ننی یا «ننو»ی کوچکی درست می کنند و یک عروسک قنداق کرده داخل آن می گذارند و با خود به مسجد می آورند. سپس ننی را درگوشه ای می بندند و چند مرتبه می جنبانند و نیت می کنند اگر تا سال بعد صاحب فرزندی شوند جمعه آخر ماه رمضان داخل صحن مسجد حلوا بپزند و خیرات کنند. بسیاری از زنان عقیده دارند اگر ننی را پشت منبر امام حسن(ع) ببندند اثرش بیشتر است. اما زنانی که باردار هستند مخصوصا آنهایی که شکم اولشان است مقداری پارچه و ریسمان و قیچی و سوزن و انگشتانه ای با خود به مسجد می آورند و بعد از نماز ظهر و عصر پارچه را می برند و رختکی می دوزند چنانچه فرصت نکردند رختک را در مسجد بدوزند چند بخیه به آن می زنند و رختک را در خانه می دوزند و این رختک را تا زمان تولد فرزندشان نگه می دارند و به عنوان اولین لباس به تن نوزاد می پوشانند و عقیده دارند با پوشیدن این رختک فرزندشان تا آخر عمر لباس عافیت می پوشد و ناخوش و بیمار نمی شود. مادرانی هم که می خواهند بچه از شیر بگیرند روز جمعه آخر ماه رمضان چند عدد انار شیرین به مسجد می آورند اگر خود سواد داشته باشند سوره مبارکه یاسین می خوانند و به انارها می دمند و اگر سواد نداشته باشند از شخصی با سواد خواهش می کنند تا سوره یاسین را خوانده و به انارها بدمد. انارها را تا زمانی که می خواهند بچه را از شیر بگیرند نگه می دارند و چند روز از آب انار شیرین به طفل می دهند معتقدند از برکت سوره یاسین و میوه بهشتی انار بچه صبور می شود و بهانه نمی گیرد. در حیاط مسجد درختان نارنج و حوض آبی است و هر حاجتمندی برگ نارنجی می چیند و به امید برآورده شدن حاجتش در حوض آب می اندازد. هر کدام از حاجتمندان هم در آخر مراسم دو رکعت نماز «تهیه» می خوانند و ثواب آن را به روان بانی و کسانی که مسجد را تهیه کرده اند می فرستند

جمعه آخر ماه مبارک رمضان :  بسیاری از زنان شیرازی بعد از مراسم جمعه الوداعی از مسجد جامع به مسجد فتح که در محله یهودیان بنا شده است می روند. بیشتر این جمعیت را دختران دم بخت و زنان حاجتمند تشکیل می دهند. این مسجد در بعد ازظهر جمعه آخر ماه مبارک رمضان پر از جمعیت می شود و هرکس برای برآورده شدن حاجتش شمعی روشن می کند. به طوری که شبستان مسجد از دود شمع دیده نمی شود. عده ای از زنان هم درصحن مسجد مشغول حلوا پختن می شوند و بچه ها هم برای گرفتن حلوای نذری هجوم می آورند. در حیاط مسجد درختان نارنج و حوض آبی است و هر حاجتمندی برگ نارنجی می چیند و به امید برآورده شدن حاجتش در حوض آب می اندازد. هر کدام از حاجتمندان هم در آخر مراسم دو رکعت نماز «تهیه» می خوانند و ثواب آن را به روان بانی و کسانی که مسجد را تهیه کرده اند می فرستند. مردم با انجام این عمل اعتقاد دارند تا جمعه آخر ماه رمضان سال بعد حاجتشان برآورده می شود.

ماه بینی : روز آخر ماه رمضان که رسید مردم به پشت بام خانه یا خارج از شهر می روند تا ماه شوال را رؤیت کنند و اگر رؤیت شود فردای آن روز عید فطر خواهد بود. صبح عید فطر همه مردم شیراز به مساجد می روند و نماز مخصوص این روز را می خوانند و افراد خیر صبحانه ای را که شامل نان، پنیر و سبزی است در بین مردم تقسیم می کنند.