فارس

 
 

حافظیه (آرامگاه حافظ)

حافظیه

خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی معروف به لسان‌الغیب، ترجمان الاسرار و لسان‌العرفا، شاعر بزرگ قرن هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان محسوب می‌شود که غزل‌های او شهره عام و خاص است. وی به‌دلیل اشعار عرفانی نزد ایرانیان جایگاه خاصی دارد و بسیاری از مردم اغلب به‌وقت دلتنگی یا در بسیاری از مناسبت‌های باستانی مثل شب یلدا، به حافظ رجوع می‌کنند. حافظیه از مشهورترین جاهای دیدنی استان فارس در شیراز است. این مکان که به خاطر قرار گرفتن آرامگاه حافظ در آن، به این نام معروف شده است، در واقع یک مجموعه قبرستان در بخش جنوبی دروازه معروف شیراز، دروازه قرآن است. حافظ که شخصیتی جهانی دارد، هر سال گردشگران داخلی و خارجی بسیاری را برای بازدید به‌سمت این مجموعه می‌کشاند و حتی کنسرت‌های بزرگی در محیط حافظیه برگزار شده است که از جمله آن‌ها می‌توان به کنسرت محمدرضا شجریان در سال‌های ۱۳۴۲ و ۱۳۷۰ و کنسرت استاد ناظری اشاره کرد. امروزه با تغییرات بسیاری که از سال ۱۳۸۶ آغاز شد، این مجموعه گسترش یافته است. حافظیه فقط به آرامگاه حافظ محدود نمی‌شود و بخش‌های مختلفی دارد که از معماری و فضای سبزی بسیار زیبایی بهره می‌برند. آرامگاه خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی در سال ۱۳۵۴ توسط وزارت فرهنگ و هنر با شماره ۱۰۰۹ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.

طراح و معمار حافظیه کیست؟ یکی از شرق‌شناسان بزرگی که همواره به تاریخ و تمدن و هنر ایران عشق می ورزید، «آندره گدار» فرانسوی بود. او که فارغ‌التحصیل دانشکده هنرهای زیبای پاریس بود، به سال ۱۳۰۷ هجری شمسی به دعوت دولت وقت ایران و به‌منظور ساماندهی اداره‌کل باستان‌شناسی، نگهداری و مرمت بناهای تاریخی، به ایران آمد. وی در طی ۳۲ سال اقامت در ایران و مدیریت اداره کل عتیقات و ریاست دانشکده هنرهای زیبای تهران، از بیشتر آثار تاریخی ایران بازدید کرد و ضمن تهیه فهرستی از آن‌ها، اقداماتی در جهت حفظ، نگهداری و مرمت آن‌ها انجام داد. آندره گدار در جنگ جهانی دوم به هنگام اشغال فرانسه توسط نازی‌ها به نمایندگی کمیته ملی فرانسه در ایران برگزیده شد و نشریه‌ فرانسه آزاد را در تهران منتشر کرد. او از سال ۱۹۳۶ به بعد، به‌منظور شناساندن آثار تاریخی ایران به جهانیان، با همکاری همسرش «یدا گدار» و عده‌ای از محققان و دانشمندان ایرانی به انتشار سالانه جزواتی به زبان فرانسه به نام «آثار ایران» دست زد و در هشت جزوه بادقت و وسواس فراوان با ذکر جزئیات هنر ایران و ارائه طرح و نقشه بناها، به معرفی یکایک این آثار همت گماشت.  سه تپه‌ تاریخی «سلیمان تپه»، «زیرز» و «مازیر» از نخستین آثار ملی ایران بودند که توسط این معمار فرانسوی در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیدند. ساخت و تکمیل بنای حافظیه به ‌شکل امروزی یکی از کارهای بسیار زیبا و ماندگار وی است که با الهام از معماری اصیل ایرانی و با تکیه بر ذوق و هنر استادکاران هنرمند و با نظارت وی به اتمام رسید.

تاریخچه حافظیه : پس از آنكه روح بلند حافظ (در ۷۹۲ یا ۷۹۱ ه.ق) به ملکوت اعلا پیوست، در خاک باغ مصلی كه مأوا و محل گشت و تفرج او بود، در زیر سایه سرو روانی به خاک سپرده شد. ۶۵ سال پس از وفات او (یعنی در سال ۸۵۶ ه.ق.) در زمان حكمرانی میرزا ابوالقاسم گوركانی، استاد و وزیر حكمران گورکانی به نام شمس‌الدین محمد یغمایی بر فراز قبر حافظ عمارت گنبدی بنا كرد و جلوی آن را حوض بزرگی ساخت كه از آب ركن آباد پر می‌شد. این بنا در اوایل قرن یازدهم هجری در زمان سلطنت شاه عباس مرمت شد. در زمان نادر شاه افشار نیز تعمیراتی بر آرامگاه انجام گرفت؛ اما بنیادی‌ترین كار بر مزار حافظ در زمان كریمخان زند بود. او در سال ۱۱۸۹ ه.ق دستور ساخت سازه ای اساسی روی آرامگاه حافظ را داد. ساختمان او به شیوه بناهای زمان زندیه دارای تالاری با چهار ستون سنگی یک‌پارچه و از طرف شمال و جنوب گشاده به فضای باز بود و در طرف چپ و راست آن دو اتاق قرار داشت؛ به‌گونه‌ای كه مقبره حافظ در شمال تالار قرار می‌گرفت و در جنوب آن باغی بزرگ نمایان بود. این چهارستون با ارتفاع پنج متر هنوز نیز وسط تالار مقابل پله‌ها با نقوش رنگ باخته، اما زیبا خودنمایی می‌كنند. همچنین كریمخان دستور داد تا سنگی از جنس مرمر برای قبر خواجه شیراز بتراشند و پس از آماده شدن سنگ، دو غزل از غزل‌های حافظ را به خط نستعلیق كه توسط حاج آقاسی بیگ افشار آذربایجانی نوشته شده بود، روی آن حجاری كنند. این سنگ با ابعاد ۴۰x۸۰x۲۶۶ سانتی‌متر هنوز نیز روی قبر قرار دارد. بالای كتیبه سنگی و در میان ترنجی این جمله نوشته شده است: «انت الباقی و كل شی هالک».

در سال ۱۳۱۹ ه.ق. شاهزاده ملک منصور، ملقب به شعاع‌السلطنه و‌ والی فارس، معجری آهنین بر قبر حافظ ساخت و كتیبه‌ای را نیز بالای آن قرار داد. در سال ۱۳۱۰ خورشیدی فردی به نام دبیر اعظم بهاری که استاندار فارس بود، سر در حیاط جنوبی و نارنجستان آن را سروسامان داد، همچنین خیابانی در جلو آرامگاه احداث کرد و نام آن را «خرابات» گذاشت که بعدها به گلستان تغییر نام پیداکرد. در سال ۱۳۱۱ خورشیدی فرج‌الله بهرامی نیز تعمیراتی اساسی در باغ، آرامگاه و دیوارهای اطراف آن انجام می‌دهد. در سال ۱۳۱۴ خورشیدی به کوشش مرحوم علی اصغر حکمت شیرازی (وزیر فرهنگ وقت) و علی ریاضی (رئیس فرهنگ وقت) طرح نقشه‌ی آرامگاه حافظ، به‌شکل کنونی آن با طراحی و نظارت مهندس «آندره گدار» شرق‌شناس و ایران‌شناس بزرگ فرانسوی تهیه شد و در سال ۱۳۱۶ به اتمام رسید. طبق این نقشه چهار ستون وسط که در زمان زندیه احداث شده بود، با اضافه کردن ستون‌های دیگری به دو طرف امتداد یافت و حافظیه به دو محوطه، شامل باغ در جنوب تالار و آرامگاه در شمال آن تبدیل شد. در این ساختمان، عمارت قدیمی کریم خان زند به‌صورت تالاری درآمد که ۵۶ متر طول دارد و به‌وسیله ۲۰ ستون سنگی بلند نگاه داشته می‌شود. چهار ستون یک‌پارچه کریمخانی در میان این ستون‌ها قرار دارد و ۱۶ ستون دیگر دو تکه است که در سال ۱۳۱۵ شمسی ساخته و نصب شده است.

بخش‌های مختلف حافظیه : حافظیه مجموعه‌ای دو هکتاری است که از دو بخش اصلی صحن جنوبی و شمالی تشکیل شده است. این دو بخش اصلی توسط تالاری ۵۶ متری که از ۲۰ ستون سنگی به ارتفاع پنج متر تشکیل شده است از هم جدا شده‌اند. آرامگاه حافظ شیرازی در صحن شمالی قرار دارد. به‌جز این دو صحن، مجموعه حافظیه امروز شامل دو بخش شرقی و غربی نیز می‌شود که در واقع بخش شرقی، آرامگاه خاندان معدل و بخش غربی، آرامگاه خاندان قوام است. در سمت راست حیاط شمالی، دیواری با ۱۴ طاق‌نما وجود دارد که در سال ۱۳۸۶ به کوشش میراث فرهنگی با تخریب خانه‌ها و مقبره‌های اطراف این محدوده، به‌صورت محوطه شرقی به آرامگاه افزوده شد. در بخش غربی حافظیه قبرهای بیشتری وجود دارد که اکثر آن‌ها مربوط به شعرا و عرفای دوره‌های مختلف است. دو بخش شرقی و غربی حافظیه در سال‌های اخیر جهت بازدید عموم گشوده شده‌اند و پیش از این دسترسی به آن‌ها محدود بود. مجموعه حافظیه در دوران مختلف همواره دستخوش تغییرات جزئی و بنیادین بسیاری بوده است. بر اساس نوشته‌های تاریخی برای اولین بار ۶۵ سال پس از مرگ این شاعر بزرگ، مقبره‌ای گنبدی شکل روی قبر او ایجاد شد که در دوران صفویان و افشاریان این مقبره مورد مرمت قرار گرفت؛ اما در دوران زندیه، کریم‌ خان زند روی قبر حافظ مقبره‌ای جدید می‌سازد و سنگ قبری مرمرین روی مزارش قرار می‌دهد که این سنگ مرمرین تا به امروز وجود دارد. این تغییرات و ترمیم‌ها تا اواسط دوره‌ی پهلوی نیز ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۳۱۴ رئیس وقت اداره فرهنگ فارس، سرهنگ علی ریاضی، طرح ساخت مقبره جدید حافظ را عملی می‌کند و با طراحی آندره گدار فرانسوی که به سبک معماری دوره زندیه بود، مقبره امروزی حافظ را اجرایی می‌کند. بخش شمالی حافظیه که آرامگاه حافظ در آن وجود دارد، از نظر نمادشناسی نمادی از دنیای ملکوت است و وجود هشت درب ورود و خروج در این بخش و همچنین هشت ستونی که گنبد مسی مقبره حافظ روی آن قرار گرفته را نمادی از هشت درب بهشت می‌دانند. در ایده‌ طراحی این باغ، آرامگاه بخش جنوبی حافظیه نمادی از دنیای مادی است؛ هرچه به‌سمت آرامگاه می‌روید، از بندهای نفسانی و هوا و هوس آزاد می‌شوید و با بالا رفتن از ایوان گویی به معراج الهی می‌رسید. علاوه بر این، نمای بیرونی گنبد نمادی از آسمان به حساب می‌آید که مشابه کلاه درویشان، ترک است.

سنگ مزار و بارگاه حافظ شیرازی : صحن شمالی حافظیه با ابعادی در حدود ۶۰x۵۰ متر، در گذشته قبرستان عمومی بوده است. در وسط صحن، قبر خواجه قرار دارد که با پنج پله، قریب یک متر از کف صحن مرتفع‌تر است. بالای قبر گنبدی به ارتفاع ۱۰ متر قرار دارد که به‌وسیله هشت ستون سنگی یک‌پارچه پنج متری و به‌شکل ستون‌های کریمخان نگهداری می‌شود. سطح خارجی گنبد به‌وسیله ورق‌های مس، ترک ترکی، مانند کلاه قلندران و درویشان پوشیده شده و سقف گنبد با کاشی‌های رنگین معرق تزیین شده است.

دورتادور زیر سقف ابیاتی با خط ثلث روی کاشی نوشته شده است. روی این کتیبه‌ها غزلی زیبا از حافظ با این مطلع نقش بسته است:

حجاب چهره‌ جان می‌شود غبار تنم

خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم

تخت جمشید

تخت جمشید

تخت جمشید نمادی از شکوه و عظمت در ایران باستان و یکی از جاهای دیدنی شیراز است. شاید بتوان منطقه تخت جمشید و بناهای باقی مانده در آن را از مهم‌ترین اسناد تاریخ تمدن در جهان دانست. ازاین‌رو، دانشمندان و باستان‌شناسان برجسته‌ای از سراسر جهان برای بازدید از تخت جمشید به ایران سفر کرده‌اند. تخت جمشید یادگار پادشاهان هخامنشی از ۲۵۰۰ سال پیش در ایران است. با توجه به عظمت امپراتوری هخامنشیان در ایران باستان که بخش قابل توجهی از شرق جهان را شامل می‌شد، می‌توان به شکوه مقر فرماندهی این پادشاهان در تخت جمشید پی برد. آنچه باعث جلب توجه جهانیان به تخت جمشید می‌شود، تنها قدمت تاریخی این شهر باستانی نیست. باستان‌شناسان از مطالعه دقیق روی کتیبه‌ها و آثار به دست آمده از این منطقه، به پیشرفتگی تمدن در ایران باستان پی برده‌اند. قوانین اجتماعی دوران هخامنشیان نیز تعجب بسیاری از تاریخ‌دوستان را برانگیخته است. تخت جمشید را در جهان به‌عنوان نماد تمدن پارسی ایران زمین می‌شناسند. محوطه تخت جمشید که از جاهای دیدنی استان فارس است و در نزدیکی مرودشت شیراز قرار دارد، شکوه معماری کاخ پادشاهان در عصر ایران باستان را نشان می‌دهد. پادشاهان هخامنشی در اوج قدرت، کاخ‌های سنگی خود را در دل کوه و در نزدیکی شهر شیراز بر پا کردند تا برای آیندگان تصویری روشن از گستره فرمانروایی خود به یادگار بگذارند. تخت جمشید را در جهان با نام «پرسپولیس» می‌شناسند که این نام به زبان یونانی است. ستون‌ها، سر ستون‌ها، کتیبه‌ها، نقش برجسته‌ها، کاخ‌ها و دروازه‌های باقی مانده در محوطه تخت جمشید، از مشهورترین آثار تمدن در جهان به شمار می‌آیند. محوطه تخت جمشید که نام دیگر آن «سرزمین پارسه» نیز هست، گردشگران زیادی را از سراسر جهان، در طول سال به شیراز می‌کشاند.

ساخت بنای تخت جمشید در حدود ۲۵ قرن پیش و در دامنه کوه‌های رحمت، توسط داریوش هخامنشی آغاز شد. در ساخت بنای تخت جمشید معماران و هنرمندان بی‌شماری شرکت کردند و این بناهای عظیم توسط کارگران زن و مرد ساخته شده‌اند؛ اما آنچه در تاریخ بر ارزش تخت جمشید می‌افزاید شیوه رفتار پادشاهان هخامنشی با کارگران است، که در ایران باستان در قبال زحمت کارگران به آن‌ها حقوق و مزایای مناسب پرداخت می‌کردند. بنا بر اطلاعات موجود در کتیبه‌ها، ساخت بنای تخت جمشید در حدود ۱۲۰ سال به طول انجامیده است. فرهنگ برجسته حاکمان ایران باستان در زمان هخامنشیان، سبب شهرت دو چندن تمدن ایران باستان در جهان شده است. زمان آغاز ساخت بناهای تخت جمشید به سال ۵۱۸ پیش از میلاد یعنی در حدود بیش از ۲۵۰۰ سال پیش باز می‌گردد. داریوش اول که سومین پادشاه هخامنشیان بود، دستور به ساخت کاخی عظیم در کوه‌های اطراف مرودشت داد؛ اما مراحل ساخت عمارت‌ها و مجسمه‌های تخت جمشید زمان زیادی به طول انجامید و در دوره پادشاهان بعدی نیز ادامه داشت. هرکدام از کاخ‌های موجود در محوطه تخت جمشید در زمان یکی از پادشاهان هخامنشی ساخته شده است. شکوه و زیبایی بناهای تخت جمشید امروزه نیز باعث شگفتی طراحان و مهندسان می‌شود؛ تا جایی که ساخت چنین مجموعه‌ای عظیم را در زمان حال حاضر و با وجود امکانات گسترده ساده نمی دانند. با توجه به کتیبه‌های باقی مانده از هخامنشیان در مکان‌های مختلف، هدف داریوش از ساخت این بنا را می‌توان به جا گذاشتن نمادی از ایران باستان مترقی دانست. برای برپا کردن کاخ‌ها و عمارت‌ها، تا چندین سال کارگران مشغول به کندن کوه‌ها و هموار سازی سطوح کوهپایه‌ای بودند. اصلی‌ترین ماده در ساخت بنای کاخ‌ها سنگ بود که از انواع آن‌ها با مقاومت‌های مختلف استفاده می‌شد. تراشیدن سنگ‌ها و صیقلی کردن آن‌ها در قطعات بزرگ و حمل آن‌ها به ارتفاع از جالب توجه‌ترین بخش‌های ساخت کاخ‌ها است که توجه مهندسان، معماران و طراحان امروزی را جلب می‌کند.

ساخت و تکمیل کاخ‌های تخت جمشید تا اواخر حکومت هخامنشیان همچنان ادامه داشته است؛ اما بخش‌های زیادی از این بناها در زمان داریوش اول، خشایارشاه و اردشیر اول ساخته و تزئین شدند. کاخ‌های مجلل تخت جمشید تا سالیان دراز محل سکونت پادشاهان هخامنشی بود و تا امروز نیز از برجسته‌ترین و ماندگارترین اسناد تاریخی ایران باستان به شمار می‌روند. انتخاب کوه‌های اطراف مرودشت نیز توسط داریوش اول، با توجه به موقعیت مکانی کوه نسبت به طلوع و غروب خورشید، جلگه‌های سرسبز در محیط اطراف آن و قرار گرفتن این منطقه در مسیر راه شاهی، بسیار هوشمندانه بوده است. در سال‌های اخیر به‌دلیل آسیب‌های زیادی که به بناهای تخت جمشید وارد شده بود، بارها این محوطه را مرمت کرده‌اند. در سال‌ ۱۳۰۹ بازسازی تخت جمشید زیر نظر گروه باستان شناسی آمریکایی قرار داشت که طی عملیات خاک‌برداری، کتیبه‌ خشایارشاه کشف شد و به این ترتیب توانستند کاخ ملکه خشایارشاه را شناسایی کنند. چند سال بعد و توسط گروهی آلمانی در سال ۱۳۱۴ کار بازسازی بخشی از کتیبه‌ها و استحکام بنای کاخ‌ها و ستون‌های کاخ آپادانا انجام شد. روند بازسازی تا سال ۱۳۱۹ ادامه پیدا کرد که منجر به کشف آثار و کتیبه‌های بسیاری از این منطقه شد. بخش زیادی از این آثار در موزه تخت جمشید قرار دارند و از تعدادی از آثار کشف شده در موزه ملی ایران نگهداری می‌شود؛ اما متاسفانه آثار زیادی نیز از کشور خارج شده‌اند و در موزه‌ها و کتابخانه‌های اروپا و آمریکا قرار گرفته‌اند. در سال‌های اخیر تدبیرهایی برای حفاظت بیشتر از محوطه تخت جمشید و آثار باستانی موجود در آن اندیشیده‌اند و بازسازی بخش‌های مختلف آن هم‌چنان ادامه دارد.

تخت جمشید قبل از ویرانی : دوران شکوه تخت جمشید تا حمله اسکندر مقدونی به ایران ادامه داشت. در سال ۳۳۴ پیش از میلاد اسکندر مقدونی به‌همراه سپاهیان خود به ایران حمله کرد و پس از رسیدن به مقر پادشاهی هخامنشیان، خانه‌ها را غارت کرد و میراث تخت جمشید را به آتش کشید. نفرت و کینه اسکندر از پادشاهان قدرتمند هخامنشی باعث شد تا اسکندر کاخ خشایارشاه را به اتش بکشد؛ اما آتش به سایر نقاط سرایت کرد و سبب نابودی قسمت‌های گسترده‌ای از تخت جمشید شد. پیش از ویرانی تخت جمشید، کاخ‌ها و عمارت‌های هخامنشیان به‌دلیل قرار داشتن در یکی از بهترین نقاط ایران در پای کوه رحمت یا مهر که میترا نیز خوانده می‌شد، بسیار خوش منظره بود و چشم‌انداز زیبایی به دره‌ها و جلگه‌های اطراف داشت. داخل تخت جمشید محوطه‌ای شبیه به شهرک بود و حد فاصل بین کاخ‌ها را خیابان کشی کرده بودند. طراحی داخلی تخت جمشید با توجه به معیارهای مهندسی و معماری امروز بسیار پیشرفته بوده است و در تقسیم‌بندی محله‌های داخلی نظم و طراحی مدرن به چشم می‌خورد. کاخ‌های تخت جمشید کاربری‌های متفاوتی داشتند و از هرکدام از آن‌ها در مراسم و جشن‌های مختلفی استفاده می‌شد. سیستم لوله کشی آب و فاضلاب در تخت جمشید از جالب توجه‌ترین نکات معماری به شمار می‌رود. بین خیابان‌ها آبراهه‌ها به شکلی حفاری شده بودند که آب باران و آب‌های جاری در آن‌ها روان و از داخل کانال‌ها در مسیر مشخص هدایت می‌شدند. به‌طور کلی، معماری بنای کاخ‌ها، تزیینات داخلی، محوطه سازی تخت جمشید، سبک شهرسازی، تفکیک مناطق مسکونی از سکونتگاه شاهی و طراحی تخت جمشید، با توجه به معیارهای امروزی و پس از گذشت بیش از ۲۵۰۰ سال، سندی پر افتخار از ایران باستان است.

قدمت تخت جمشید : قدمت بناهای تخت جمشید از ۲۵۰۰ سال فراتر می‌رود. در نقاطی از ایران آثار تاریخی به جا مانده از ایلامیان و حکومت‌های اولیه در ایران باستان کشف شده‌ است؛ اما تخت جمشید را با توجه به عظمت و شکوه بالایی که دارد، می‌توان برجسته‌ترین اثر تاریخی از دوران باستان در ایران دانست. شهرت تخت جمشید جهانی است و در بسیاری از موزه‌های معروف جهان از نمونه‌ آثار کشف شده در تخت جمشید نگهداری می‌شود. گرچه تخت جمشید در کشور ایران قرار دارد، به‌لحاظ ظرفیت‌های برجسته تاریخی و دارا بودن نشانه‌هایی از قدیمی‌ترین تمدن‌های تاریخی، گنجینه‌ای عظیم برای تمام مردم دنیا به شمار می‌رود. ازاین‌رو، نام تخت جمشید به‌عنوان دومین اثر تاریخی و فرهنگی در ایران، در سال ۱۹۷۹ میلادی در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید.

 

آرامگاه بابا کوهی شیراز

3dd29aab-ebab-4a46-940c-ee7f17600a4e

آرامگاه بابا کوهی از دیدنی های شیراز است و در دامنه کوهی از رشته کوه‌های شمالی شیراز قرار دارد. قدمت این آرامگاه به دوره آل بویه می‌رسد. کوهی که آرامگاه در آن واقع شده است به کوه بابا کوهی یا کوه صبوی، مشهور شده است.در این کوه دو غار وجود دارد که یکی در گذشته، محل زندگی یکی از عارفان بوده است و درون دیگری اکنون آرامگاه ابوعبدالله محمد بن عبدالله معروف به ابن باکویه قرار دارد. در جلوی غار ایوانی قرار دارد که از سنگ و گچ ساخته شده است. در این ایوان قطعه سنگی موجود است که روی آن عبارتی نوشته و در پایان تاریخ ۱۲۳۵ ذکر شده است.

شیخ ابوعبدالله بن عبیدالله شیرازی مشهور به بابا کوهی است که لقب بابا را به‌دلیل سالک بودنش گرفته است. وی در سال ۳۳۷ هجری قمری متولد شد و در سال ۴۴۲ هجری قمری د‌رگذشت. ابن باکویه شیرازی در جوانی به کسب دانش پرداخت، با علمای زمان خود از جمله شیخ ابوسعید ابوالخیر و خواجه عبدالله انصاری ملاقات داشت و از محضر آن‌ها کسب دانش کرد. جامی شاعر قرن نهم نیز در نفحات الانس بسیار از بابا کوهی یاد کرده و او را بزرگ‌ترین شاعر زمان خود دانسته است. گفته شده عبدالله باکویه دارای صفات حمید بود. او مسافرت‌هایی بسیار کرد و پس از استفاده از محضر بزرگان و در پایان عمر، به شیراز بازگشت. بابا کوهی به دور از مردم شهر در کوه شمالی شیراز در مغازه از کوه صبوی عزلت گرفت و به نیایش پرداخت. در سال ۴۴۲ او درگذشت و همان جا به خاک سپرده شد. مغازه‌ای که شیخ در آن بود، به‌قول نویسنده فارسنامه بعدها تبدیل به آرامگاه بابا کوهی شد. ابن بلخی در فارسنامه اشاره می‌کند در کنار این مغازه چشمه‌ای نیز قرار داشت که بر سر آن اتاق‌ها و حجره‌ها ساخته شد. طبق برخی روایات، بابا کوهی شاعر نیز بوده است. برخی نیز بر این عقیده‌اند که بابا کوهی شاعر نبوده است و دیوانی که به وی نسبت داده شده است، مربوط به صوفی دیگری است که قرن نهم و دهم می‌زیست.

آرامگاه بابا کوهی کجاست؟ آرامگاه بابا کوهی در دامنه کوهی از رشته کوه‌های شمالی شیراز و در سمت چپ دروازه قرآن قرار دارد. بازدید از آرامگاه بابا کوهی نیازمند حدود دو کیلومتر سربالایی و کوهنوردی است و صعود آن به افرادی که مشکلات تنفسی، قلبی یا زانو دارند، توصیه نمی‌شود. طی این مسیر حدود ۴۵ دقیقه به طول می‌انجامد. برای دسترسی به کوه بابا کوهی از دروازه قرآن به‌سمت بلوار جمهوری بروید. پس از عبور از آب‌نماهای سمت راست و در کنار پل هوایی، تابلوی پارک کوهستانی بابا کوهی را خواهید دید. در این کوچه بپیچید. مقبره بابا کوهی در سمت راست واقع شده است. سنگ قبر بابا کوهی نخست توسط فرهادمیرزا معتمدالدوله والی فارس نصب شد. کتیبه‌ای زیر این سنگ قبر قرار دارد و روی آن عباراتی دیده می‌شود که در پایان تاریخ ۱۰۰۱ هجری قمری ذکر شده است. بالاتر از مقبره بابا کوهی، مقبره کوچک‌علی قرار دارد. آرامگاه بابا کوهی در سال ۱۳۹۱ زیر نظر اداره اوقاف مرمت شد. گویا تصمیم بر آن بود تا این آرامگاه به امامزاده تبدیل شود. اما از آنجا که مقبره بابا کوهی در اسفند ۱۳۷۹ با شماره ثبت ۳۲۸۵ ثبت ملی شده بود، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با این امر مخالفت کرد. در سال ۱۳۹۲ مرمت این مجموعه به پایان رسید. مقبره بابا کوهی اکنون تبدیل به گردشگاه زیبایی شده است که با نام پارک کوهستانی بابا کوهی نیز شناخته می‌شود. این مجموعه، دارای چشمه‌ آب و چندین اتاق است. به‌نظر می‌رسد اتاق‌ها و گنبد مربوط به دوره قاجار و از آثار مویدالدوله طهماسب میرزا نوه فتحعلی شاه و حاکم فارس است و در سال ۱۲۷۵ هجری قمری ساخته و بعدها مرمت شده است. مجموعه بنا همچنین دارای یک حوض سنگی است که درختانی زیبا و کهنسال در اطراف آن وجود دارد. گردشگاه پایین‌تر از بقعه واقع شده است و برای رسیدن به بقعه باید راه سربالایی را پیش گرفت که در قسمت‌هایی نیز تبدیل به پلکان می‌شود. صعود از این کوه زیاد دشوار نیست و چشم‌انداز زیبایی از منطقه ارائه می‌دهد. در این گردشگاه امکانات رفاهی مختصری برای پذیرایی از گردشگران در نظر گرفته شده است.

آرامگاه کورش

پاسارگاد

آرامگاه کورش بزرگ مهمترین اثر مجموعه پاسارگاد ، بنایی است که پیشتر به نام ( مشهد مادر سلیمان ) بود و از سال ۱۸۲۰به بعد بعنوان آرامگاه کوروش بزرگ مشخص شده و چون گوهری در میان دشت خود نمایی میکند .بنای آرامگاه میان باغهای سلطنتی قرار داشته و از سنگهای عظیم ، که درازای بعضی از آنها به هفت متر میرسد ، ساخته شده است . تخته سنگهای آرامگاه با بست های فلزی ، به هم پیوسته بوده است ، که بعدها آنها را کنده و برده اند و اکنون جایشان بصورت حفره هایی دیده میشود که بیشترشان را تعمیر کرده اند . بنای آرامگاه دو قسمت مشخص دارد ، یکی سکوئی شش پله ای که قاعده آن مربع مستطیلی به وسعت ۱۶۵ متر است و دیگری اطاقی کوچک به وسعت ۷٫۵ متر مربع که سقف شیب بامی دارد و ضخامت دیوارهایش به ۱٫۵ متر میرسد .در ورودی آرامگاه در سمت شمال غربی قرار داشته و ۷۵ سانتی متر پهنای آن است . پس از کشته شدن کورش بزرگ در جنگ با سکاها یا ایرانیان شمالی ، جسد وی را مومیایی کرده و درون تختی از زر نهاده و اشیای مهم سلطنتی و جنگی او را کنار وی گذارده بودند . در حمله اسکندر مقدونی ، یک شخص مقدونیه ای در این آرامگاه را شکسته و اشیای آن را تاراج کرده و کالبد را گزند رسانیده بود . از سویی مردم ساختن بناهای با عظمت سنگی را خارج از قوه بشری می دانسته اند و به حضرت سلیمان که دیوها را برای کارهای دشوار در خدمت داشته است ، نسبت می داده اند . به همین جهت آرامگاه کورش را هم از بناهای آن حضرت می شمرند و آنرا به مادر او نسبت می دادند و ( مشهد مادر سلیمان ) می خواندند . این بنای زیبا در فاصله ۱۳۰ کیلومتری شمال شیراز در شهر پاسارگاد واقع شده است . این مجموعه، پنجمین مجموعه ثبت‌شده در فهرست آثار میراث جهانی در ایران است که در نشست یونسکو که در تیرماه سال ۱۳۸۳ در چین برگزار شد به دلیل دارا بودن شاخص‌های فراوان با صد در صد آرا در فهرست میراث جهانی به ثبت رسید.

باغ ارم شیراز

DSCN2416

باغ ارم شیراز به طور مسلم از دوره سلجوقیان و در تمام دوره آل اینجو و آل مظفر و گوركانیان وجود داشته و با توجه به اینكه سیستم فئودالی به طور كامل بر جامعه آن دوره حاكم بوده  بدون تردید بانیان و صاحبان باغ ارم كه باغی ارزشمند بوده، در آن زمان حكام وقت بوده‌اند. ‌احتمال می‌رود اتابك قراچه كه از طرف سنجر سلجوقی به حكومت فارس منصوب بوده  دستور احداث این باغ را داده باشد. بعد از وی تا جلوس شاه شیخ ابواسحاق اینجو كه احتمالاً باغ ارم را در تصدی داشت، اطلاعی از نحوه مالكیت این باغ در دست نیست. شاه شیخ ابواسحاق اینجو در سال ۷۴۲ ه.ق  جلوس نموده و در سال ۷۵۷ ه.ق كشته شد. پس از انقراض سلسله آل اینجو به وسیله آل مظفر، احتمالاً باغ ارم به مالكیت سلاطین آل مظفر در آمده  و در عهد شاه منصور آخرین پادشاه این خاندان كه به دست گوركانیان كشته شد، باغ در نهایت آبادانی و شكوه بوده است. از عصر صفویه به بعد،  باغ ارم در نوشته‌های جهانگردان، آباد و باشكوه توصیف شده است. در عهد كریم خان زند احتمالاً باغ ارم در مالكیت سران سلسله زندیه بوده و مانند سایر ابنیه و باغ های شیراز مرمت گردیده است. از اواخر دوره زندیه تقریباً بیش از هفتاد و پنج سال باغ ارم در تصاحب سران ایل قشقایی بود. خاندان جانی خان قشقایی كه از دوره فتحعلی شاه قاجار با سمت ایلخانی و ایل بیگی بر ایل قشقایی فرمانروایی می‌كردند، مدت مدیدی این باغ را در اختیار داشته و از آنجا به عنوان مقر فرمانفرمایی خود در شهر شیراز استفاده می‌كرده‌اند. نخستین ایلخان این خاندان یعنی جانی خان و پسرش محمد قلی خان عمارتی باشكوه در این باغ بنا نهادند. در اوایل دوره قاجاریه بعضی از سران ایل قشقایی كه مالكین سابق باغ ارم بوده‌اند در گوشه‌ای از این باغ به خاك سپرده شده‌اند كه در حال حاضر نشانی از این قبور در دست نیست. ساختمان عمارت این باغ در دوره ناصرالدین شاه قاجار هنوز مرغوب و قابل توجه بوده است. در دوره سلطنت ناصرالدین شاه، حاج نصیرالملك شیرازی باغ را از خاندان ایلخانی خریداری نموده و ساختمان فعلی موجود در باغ را به جای عمارت ایلخانی بنا نمود ولی احتمالاً اساس ساختمان قبلی را حفظ كرده است. پس از درگذشت حاج نصیرالملك در سال ۱۳۱۱ ه.ق تزئینات بنا و بعضی قسمت های ناتمام به وسیله ابوالقاسم خان نصیرالملك، مالك این باغ اتمام یافته است. در آن زمان توصیفی توسط فرصت‌الدوله شیرازی راجع به این باغ داده شده كه به شرح زیر می‌باشد: “… بستانی است بی مثال و گلشنی است بهشت تمثال …، سروهایش سر به افلاك كشیده، عماراتی دارد شاهانه مشتمل بر تالاری كه به واسطه دو ستون قوی پیكر برپاست و ارسی‌ها، گوشواره‌ها و اتاق ها و رواق های دیگر را از فوقانی و تحتانی داراست. آبشارهای متعدده از هر جانب آن روان است و سبزه‌های اطراف جویش چون خط بر گرد عارض نوش لبان. بنای اول آن را محمد قلی خان ایلخانی نهاده  سپس مرحوم حاجی نصیرالملك خریده و حكم به بنیاد عمارات مذكور داده. حاجی محمد حسن معمار… آن بنا را برآورده باغی دیگر برآن افزوده‌اند. آن نیز هوایش معطر است…، خلوتی دیگر دارد كه نارنجستانش نام نهاده‌اند. باربند و كوشكی هم برای آن قرار داده‌اند.”

دونالد ویلبر درباره باغ ارم شیراز چنین نگاشته است: “… برای مدت لااقل ۷۵ سال این عمارت در تصاحب خان‌ها و یا سران قبیله قشقایی بود. همین ساختمان هسته مركزی باغ به شمار می‌رود. در این موقع دیواری در وسط باغ احداث كردند و بدین ترتیب باغ به دو قسمت تقسیم گردید. باغ ارم محبوبیت فراوان خود را مدیون درختان مركبات و خیابان طویلی است كه در دو طرف آن سروهای باشكوه غرس گردیده و ساختمان جالب توجهی كه شاهد مهمان ‌نوازی بی دریغ ایل قشقایی بوده است. هرچند سال یك بار مقداری از درختان مركبات بر اثر سرمای سخت از بین می‌روند درحالی كه سروها در عرض پنجاه سال اخیر همچنان جذابیت خود را حفظ كرده‌اند … .” در تهیه طرح باغ، محور طولانی آن مشخص گردیده است. امروز كوشك اصلی، هسته مركزی این باغ  و جالب‌توجه ‌ترین جنبه آن را تشكیل می‌دهد. اطاق های طبقه زیرین تقریباً زیرزمین است و تالار مركزی آن را برای استراحت در روزهای گرم تابستان در نظر گرفته‌اند. نهر آب مستقیماً از این تالار می ‌گذرد و در سر راه خود قبل از اینكه به حوض بزرگی فرو ریزد استخر را پر می‌كند. دیوارها و كف این تالار از كاشی‌های رنگین پوشیده شده است. پلكانی این طبقه را به طبقه بالاتر و به راهروهایی كه به تالار بزرگ منتهی می‌گردد متصل می‌سازد. منظره جنوبی آن همان ادامه محور اصلی است و از طرف شمال چشم انداز آن را تپه‌هایی تشكیل می‌دهد كه در حاشیه رودخانه قرار گرفته است. در این محل نیز مانند بسیاری دیگر از ساختمان های شیراز كاشی های براق و سنگ های تراش میراث قدیم را از نو رواج می‌دهد. این قسمت سه گوش (سنتوری) منظره‌ای را متعلق به دوره ساسانیان كه با كاشی های رنگی زینت ‌شده نشان می ‌دهد درحالی كه در طبقه‌ای كه هم‌سطح زمین ساخته شده تخته سنگ های آهكی نسخه‌های تحریف شده‌ای است از نقوش برجسته دوره هخامنشیان كه در تخت جمشید دیده می‌شود. در سراسر این ناحیه وسیع بوته گل سرخ كمتر دیده می‌شود و به جای آن در گلخانه كه داخل آن را با چوب به طرز پلكانی ترتیب داده‌اند انواع گلها را در گلدان نگاهداری می‌كنند تا آنها را در نقاط اصلی در داخل كوشك و خارج آن قرار دهند.” باغ ارم پس از فوت ابوالقاسم خان نصیرالملك به فرزندش رسید و پس از چندی به یكی از سران ایل قشقایی فروخته شد. سپس به تصرف دولت درآمد و به دانشگاه شیراز واگذار شد.  دانشگاه شیراز مدتها به عنوان كاخ پذیرایی از آنجا استفاده می ‌نمود. در سال های ۱۳۵۰_۱۳۴۵ه.ش این باغ  با اعتبار واگذاری از طرف سازمان برنامه و بودجه و زیر نظر مسئولین وقت دانشگاه، تعمیر اساسی شده و زمین وسیعی نیز در حاشیه بلوار ارم و بلوار آسیاب سه‌ تایی به آن افزوده شده است. امروزه باغ ارم همچنان در اختیار دانشگاه شیراز می‌باشد و در حقیقت به تمام مردم تعلق دارد.