فارس

 
 

بازار قیصریه لار

qeisarieh-bazar-lar-1376432876

دن گارسیا سیلوا نیگوئرا در سال ۱۰۲۶ ه.ق به ایران آمد. او بازار لار را چنین توصیف می‌کند: «… این بازار بدون شک یکی از زیباترین و فاخرترین بناهای سراسر قاره آسیاست و می‌تواند با مجلل‌ترین فروشگاه‌های اروپا برابری کند…».

منابع آب زیرزمینی لارستان کم است و از طرفی، گنبد‌های نمکی موجب شوری آب آن می‌شوند. زمین هم مناسب نیست، بنابراین فعالیت در بخش کشاورزی خالی از مشکل نخواهد بود. اما موقعیت خاص جغرافیایی و سیاسی، شهر لار را به سمتی سوق داد که مبادلات تجاری، اقتصادی و حتی سیاسی خود را از بصره تا سواحل غربی هندوستان گسترش داد. هسته اصلی این فعالیت‌ها بازار لار بود. این بازار که به شکل صلیبی ساخته شده، شکل و طرح خود را حداقل در چهارصد سال اخیر حفظ کرده است. برخی معتقدند که سابقه تاریخی بازار لار به قبل از اسلام می‌رسد و برخی دیگر احداث آن را به صدر اسلام نسبت می‌دهند. قدر مسلم اینکه، بازار پیش از قدرت یافتن صفویه وجود داشته و در زمان شاه عباس، تعمیری بنیادین شده است. به احتمال زیاد سبک معماری بازار لار بر ساخت بازار چیت‌سازهای اصفهان، بازار بخارا و بازار وکیل شیراز اثر گذاشته است. از جمله موارد جالب توجه در طراحی بازار لار، جهت محورها یا راسته‌های آن است که می‌تواند متأثر از شرایط محیطی، به خصوص گرمی هوای ناحیه لارستان و جهت باد و شاید هم جهات مقدس مذهبی باشد. جای شک نیست که اعداد مقدس ۴، ۷، ۸، ۱۲ و ۱۴ در تعیین تعداد مغازه‌های هر یک از فضاهای بازار، بی‌تاثیر نبوده است.

روستای گلستان(کاسکان)

2016313234557987190a

کاسکان (با نام جدید گلستان) نام دهکده ای چند هزار ساله در سه کیلومتری شهر کازرون می باشد . که مهد عارفان وعالمان وسرداران برجسته ولی گمنامی است که تاریخ نام انها را به فراموشی سپرده است. در کتاب تاریخ نادری واثار عجم آمده است که زمانیکه نادر به منطقه کاسکان وارد شد در کنار قلعه مور در یک کیلومتری کاسکان اردو زدویک هیئت از افسران خود را برای اخذ مالیات به کاسکان روانه کرد خانه رییس کاسکان به صورت یک قلعه با برج وباروروی زیبا در وسط کاسکان قرار داشت و در کنار این محل نیز حمام عمومی پا برجا بود هنگامیکه افسران نادر برای گرفتن مالیات به خانه رییس آمده بودند چند زن از حمام بیرون آمدند وافسران نادر با بیشرمی تمام گفتند از شما می خواهیم که امشب این زنها را برای ما بیاورید مردم کاسکان که از قدیم مردمی با غیرت وناموس پرست بوده اندوبا اعتقا دات دینی ومذهبی که داشتند به هیچ وجه حاضر به انجام چنین کاری نبودند ولی بنا به مصلحت در ان موقع قبول کردند ولی شب هنگام به افسران حمله کرده وهفت نفر از آنان را کشته ودور تا دور قلعه آویزان نمودند ویکی از افسران با طوماری به مضمون شرح ماجرا به سمت نادر روانه ساختند ونادرهم بدون هیچ تحقیقی فرمان حمله به کاسکان را صادر کرد نادر بر روی همین قلعه مور کاسکان را به توپ بست وعده زیادی را به خاک وخون کشید مردم کاسکان نیز به مقابله با لشکریان نادربرخاستند وجان بر کف ودلیرانه جنگیدند ولی به علت فزونی نیروهای نادر و داشتن توپ وسلاح های مجهز از نادر شکست خوردند . در آن زمان کاسکان سی هزار نفر جمعیت داشت که نادر دستور قتل عام را داد وعده زیادی از زن ومرد وکودک را به صورت وحشیانه ای به خاک و خون کشید چندین نفر از علمای کاسکان را به چوبه دار آویخت مقبره های عالمان را خراب و سنگهای قبر آنان را شکست می نویسند نادر تا ۴۸ ساعت دستور قتل عام وغارت صادر کرد که کاسکان را به ویرانه ای تبدیل نمود که دیگر از ان شهر زیبا هیچ خانه ای باقی نماند. عدهای از مردم کاسکان به طرف منطقه دشتستان کریختند عده ای به فراشبند مهاجرت نموده وتعدادی از کاسکانیان را به کلات نادری واقع در خراسان تبعید شدند وباقیمانده های آنان به اطراف شیراز مهاجرت کردند با این حال کاسکان تا هفت سال کاملا ویران بود وهیچ کس در آنجا زندگی نمی کرد. تا اینکه پس از هفت سال عده ای از مردم کاسکان که به منطقه دشتستان رفته بودند درگیر دعوا ومرافعه شدند که چند تن از آنان تصمیم گرفتند به کاسکان برگشته ودر آنجا ساکن شوند که نام آنها که برادر هم بودند مضر محمد و مضر محمد حسین بود آنها کاسکان را احیا کرده وجد مردم فعلی کاسکان می باشند. چیزی که قابل تامل بوده آنست که کاسکان پس از حمله نادر تا این زمان چه از لحاظ جمعیتی وچه از لحاظ اقتصادی هرگز مانند سابق نشد و همانطور که در فصول گذشته بیان کردیم اکثر مردم به شهر های کازرون و شیراز مهاجرت می کنند ولی هر کجا باشند اصل و پیشینه اصیل خود را فراموش نخواهند کرد…

زمینهای روستا به دو صورت آبی ودیم کشت می شود متاسفانه به دلیل نوسان قیمت و پایین بودن نرخ خرید محصولات کشاورزی در سنوات اخیر اکثر مردم ازشغل کشاورزی خسته شده و به شهر مهاجرت نموده اندکه باعث افت پیشرفت روستا چه از جهت جمعیتی وچه از لحاظ کشاورزی وغیره شده است . آب و هوای کاسکان در تابستان گرم وخشک بوده ولی بهاری بسیار دل انگیز و سبز وخرم و زمستان و پاییزی بارانی و معتدل دارد که در بهار تفرجگاهی با سرسبزی خاص خود را در اختیار مردم منطقه جهت تفریح وگشت وگذار واستفاده از هوای مطبوع قرار می دهد که دیدن انرا به همه شما کاربران گرامی توصیه می کنیم . محصولات کشاورزی روستا عبارتند از حبوبات(کندم جو عدس لوبیا نخود و…)سبزیجات شامل ( اسفناج- گشنیز- شنبلیله- شوید – شلغم- تربچه- کلم- باقلا و…) محصولات تابستانی ان نیز شامل (گوجه – بادمجان – خیار – کدو – فلفل قرمز – بامیه – ذرت – هندوانه – طالبی ودانه روغنی آفتابگردان) می باشد که کشاورزان پس از طی مراحل کاشت داشت وبرداشت این محصولات را برای عرضه به بازار میوه وتربار شهرستان منتقل کرده و بفروش می رسانندو سهم قابل توجهی از بازار منطقه را به خود اختصاص داده است . زمینهای کاسکان در گذشته بوسیله چند رشته قنات به نامهای ( علی اباد – رضاآباد – آب تلخک – جمال آباد – محمودآباد – جعفرآباد و…) آبیاری می شده است که هم اکنون با گذشت سالهاوعدم رسیدگی به این کاریزها تمامی آنها تخریب وخشک گردیده است وهم اکنون مردم نیاز آب کشاورزی خود رااز طریق حفر چاهای عمیق و نیمه عمیق با موتورهای برقی ودیزلی برطرف می کنند . امید است در پرتو عنایات خداوند متعال و نزول برکتهای آسمانی شاهد پر آبی چاهای منطقه و که باعث کشت و کار و رونق زمینها از لحاظ کشاورزی میشود باشیم.

مقبره کمبوجیه یکی از بناهای زیبای مجموعه پاسارگاد شیراز

a5891541161214102a

مقبره کمبوجیه دوم، فاتح مصر، یکی از بناهای بسیار زیبای مجموعه پاسارگاد است که ساخت آن مربوط به آغاز دوره هخامنشیان می باشد. بنایی چهار گوش و برج مانند که اکنون تنها یک دیواره از آن باقی‌مانده‌ است و در مسیر کاخ‌های اختصاصی و بارعام با تُل تخت واقع شده است. ارتفاع برج نزدیک به ۱۴ متر و قاعده آن ۲۳/۷ * ۲۷/۷ متر است که بر سکویی سه پله‌ای قرار گرفته‌ است. ورودی بنا به سوی شمال غربی تعبیه شده و نزدیک به ۵۰/۷ متر از سطح زمین ارتفاع دارد که با یک پلکان ۲۹ پله¬ای به اتاق بالای برج دسترسی داشته اند. این بنا از نگاه معماری و هنری یکی از شاهکارهای مهندسان و هنرمندان هخامنشی به شمار می آید. بلوکهای سنگی به گونه ای روی هم قرار گرفته اند که در برخی از رجها به سختی می توان دو بلوک را از هم تشخیص داد. سنگهای به کار رفته در ساخت بنا از گونه سنگهای سفید مرمر نما است که از معدن کوه سیوند آورده شده اند. مقداری هم سنگ سیاه آهکی در پنجره‌های کور استفاده شده‌است. نمای دیواره دارای تعداد زیادی تو رفتگی مستطیل شکل است که احتمالاً جهت زیباسازی یا در ارتباط با کارکرد بنا بوده‌است. ۱۰ عدد گودی پنجره مانند که (پنجره کور) نامیده می‌شده، در دیوارهای آن در آورده‌اند و این پنجره‌ها را با سنگ‌های سیاه قاب گرفته‌اند. هم اکنون تنها دیوار به جای مانده از مقبره کمبوجیه توسط داربست هایی که گروه ایزمئو در سال ۱۳۴۹ و ۵۰ ساخته اند، ایستا باقی مانده است و مشکل خاصی که آن را فرو ریزد وجود ندارد.به اعتقاد محققین شکل و کاربری این بنا در زمان کوروش به اندازه‌ای مهم بوده که داریوش نمونه مشابه آن را در نقش رستم می‌سازد که امروز به آن کعبه زرتشت گفته می‌شود.

شواهد موجود در کعبه زرتشت و ساختار آن نشان می دهد این بنا از روی مقبره کمبوجیه بازسازی شده است اما الگو برداران بسیار ضعیف عمل کرده اند و نتوانسته اند بنایی چون مقبره کمبوجیه را در نقش رستم بسازند. مقبره کمبوجیه از نظر قدمت، قدیمی‌تر و از نظر استحکام و فن ساخت نمایانگر اجرایی قوی‌تر از بنای کعبه زرتشت است. مقبره کمبوجیه که امروز آن را به عنوان آتشکده‌ای از دوره کوروش کبیر معرفی می‌کنند، اثری منحصر به فرد محسوب می‌شود که با نام بنای زندان در فهرست میراث جهانی به ثبت رسیده است. این بنا در دوره اسلامی به نام زندان سلیمان .معروف بوده‌است . مقبره کمبوجیه دوم و کعبه زرتشت دو بنای استثنایی هستند که هیچ نظیری در معماری اورارتویی یا مادی ندارند- یعنی یک اتاق بلند و تنها در بخش زیرین بنایی سنگی و یک پلکان شکوهمند بلند که،چنان که اشمیت می گوید، آشکارا «برای بالا و پایین رفتن موقرانه و رسمی شخصیتی که به نحوی جنبه تقدس داشته» طراحی شده است. در زمینه ساختمان سازی معاصر هخامنشیان، مقبره کمبوجیه دوم با معماری مقبره ی کوروش بزرگ پیوند دارد.از جمله جنبه های دیگری که می توان به این فهرست افزود، یک قرنیز محدب باریک در زیر سقف اتاق است که به جنبه مشابهی در داخل مقبره کوروش بزرگ مشابهت و قرابت دارد، و مدخل ورودی دارای همان چارچوب و تاج مدخل مقبره کوروش بزرگ است و هرم سه پله ای در پایه بنا را می توان هم با دو مجموعه سه پله ای مقبره کوروش بزرگ – و هم با پله های سه گانه ای که در بالا و معکوس هرم ها در آتشکده های هخامنشی وجود دارد. ولی با این وجود این بنا هم با مقبره کوروش بزرگ و هم با آرامگاه صخره ای نقش رستم و تخت جمشید فرق دارد، درست همان طور که با طرح معابدی نظیر«آیدنه» در نزدیکی شوش و « بنای فرتدره» در نزدیکی تخت جمشید متفاوت است.

نقش رستم شیراز

900px-Naghshe_Rostam_ZPan

محوطه نقش رستم در سه کیلومتری نقش رجب و در کنار جاده اصفهان به شیراز واقع شده. هنرمندانه ترین و ظریف ترین نقش برجسته اردشیر اول را می توان  در نخستین نقش برجسته این مجموعه مشاهده کرد که در اواخر سلطنت او حجاری شده است. اردشیردر این نقش نیز سوار بر اسب در حال گرفتن دیهیم شاهنشاهی از اهورامزدا است، در حالیکه غلام او به تقلید از دو نقش دیگر دیهیم ستانی، در پشت سرش، با بادبزن در دست قرار دارد. در این نقش دشمن اردشیر،آخرین پادشاه اشکانی، یعنی اردوان پنجم با نشان خاص کلاهش به زیر پاهای اسب اردشیر افتاده و در سمت راست- در یک نماد شناسی غیر متعارف اما فلسفی- اهریمن با سری که مارها، موهایش را تشکیل داده اند، در زیر پای سم اسب اهورامزدا قرار دارد. اردشیر در این حجاری، کتیبه ای سه زبانه نیز از خود به جای گذاشته است. در سمت راست نقش اردشیر،دومین نقش برجسته در نقش رستم متعلق به بهرام دوم است. بهرام در این اثر با تاج خاص خود که پری به نماد ایزد <<بهرام>> (ورثرغنه) برسر دارد به نمایش درآمده است،هیکل بهرام به صورت تمام رخ و چهره او به صورت نیمرخ به نمایش درآمده این در حالی است که دیگر افراد موجود در نقش، تنها نیم تنه بالایی آنها حجاری شده است. نقش برجسته سوم در نقش رستم یکی از سه نقش پیکارسواران در این محوطه است که البته تاکنون اختلاف بسیاری در شناساییهویت صاحبان آن وجود دارد.در این نقش یک سوار با تاجی خاص که نشانگر تاج پادشاهی در حال پیکار است در وسط نقش به تصویر درآمده، در حالیکه نیزه او به سمت سوار روبه رویی است که سرنگون شده و نیزه اش نیز شکسته شخص دیگری نیز با رزم جامه در پشت سر شاه ایستاده و به صورت تمام رخ، احتمالا پرچمی در دست خود دارد. بر بالای پنجمین نقش برجسته نقش رستم که نقش پیکارسواران دومدر این محوطه استنقش تخریب شده ای قرار دارد که تنها اثری ناچیز از آن برای ما جا مانده استو ما آن را با عنوان نقش شماره چهار این محوطه می شناسیم. این نقش پادشاهی را نشسته بر روی صندلی و از روبرو به ما نشان می دهد اما به دلایلی نامعلوم این نقش به کلی از میان رفته است و در مورد هویت شناسی آن هیچگونه سخنی نمی توان گفت. اما پنجمین نقش این محوطه در پایین آرامگاه <<اردشیر اول هخامنشی>> قرار دارد و توسط اریخ اشمیت در سال ۱۹۳۸ میلادی( ۱۳۱۷ خورشیدی) بطور کامل از زیر خاک بیرون آورده شد. پادشاه سوار بر اسب این اثر که تا دندان زره پوش شده، در حال تاخت با نیزه به سواری یورش برده که در مقابل او و پشت به او در حال سرنگون شدن است و پادشاه که احتمالا هرمزد دوم است پیروزی خود را بر رقیبی که هویتش نامشخص است به تصویر کشیده است. در پشت سر شاه نیز سربازی در حال بردن درفش شاهنشاهی است.

یکی از زیباترین نقوش موجود در نقش رستم را می توان نقش برجسته شماره شش دانست که شاپور اول را در اوج شکوه و قدرت و در یک نقش به یادماندنی که از نقوش بیشاپور یک، دو و سه پیروی می کند به نمایش درآورده است. شاپور با کنگره ای خاص خود سوار بر اسب باوقار و قدرت عظیمی به نقش درآمده در حالی که فیلیپ عرب در مقابل اوبا چهره ای ملتمسانه زانو زده و شاپور دست والرین را به نماد اسارت به دستان خود گرفته است. شاپور نقش برجسته خود را که بزرگ ترین نقش این محوطه است بی شک با هدفی مشخص در زیر آرامگاه داریوش اول حجاری کرده است. در پشت سرشاپور، کریتر موبد نیز نقشی از نیم تنه خود به همراه کتیبه ای طولانی به یادگار نهاده است.سومین نقش برجسته پیکار در نقش  رستم صحنه ای از جدال را به صورت طبقه ای به رخ می کشد. در این نقش منحصر به فرد دو صحنه پیکار، در بالا و پایین یکدیگر به نمایش درآمده اند که همان صحنه موجود در نقوش شماره سه و پنج را می بینیم . در صحنه بالا پادشاه سوار براسب خود در حال تاخت، با نیزه اش رقیب خود را واژگون کرده و در زیر پای اسبش نیز یک نفر به حالت مرده حجاری شده است. درفش دارنیز پشت شاهنشاه پرچم پادشاهی را افراشته است. در صحنه پایین نیز همین صحنه را دگربار مشاهده می کنیم اما درفش دار از صحنه پاک شده است. به احتمال فراوان این نقش برجسته متعلق به بهرام دوم بوده است اما نکته جالب در تصاویر پیکارسواران نمایانگر بودن نظام فئودالی و شوالیه گری در تاریخ ساسانیان است. نظامی که در اروپای قرون وسطی نزدیک به هزار سال نماد دولت های اروپایی بود و بارها در فیلم هایی که از آن دوره به تصویر می کشند،دیده می شود. شوالیه گری یکی از نمادهای قهرمانی آنان است. امری که احتمالا به پیروی از ایران ساسانی وارد دنیای غرب شده است. آخرین نقش برجسته موجود در نقش رستم متعلق به نرسی، هفتمین پادشاه ساسانی است که در حال گرفتن دیهیم از مادر خود آذرناهید به شکل پرسپکتیو به نمایش درآمده که جزو هنرهای به کار رفته در این نقش است.

گردآورنده : مژگان مردان زاده

پل کوار

20164923526926660a

این پل در یک کیلومتری کوار و در مسیر قدیمی شیراز- فیروزآباد که به کناره خلیج فارس منتهی می شد، روی رودخانه ” قره آقاج ” بنا شده و ظاهراً بنای اولیه آن به دوره ساسانی تعلق دارد که در دوره های بعد به ویژه دوره صفویه و قاجاریه بازسازی شده است. پل کوار ۱۲۵ متر طول، ۳۰/۱۰ مترارتفاع و ۸۰/۳ متر عرض – با احتساب جان پناه ها – و شش دهانه به ابعاد مختلف داشت که امروزه دو دهانه میانی آن فرو ریخته است. پایه ها در جهت بالا دست و پایین دست دارای موج شکن های نوک تیز است که شکل های آنها با توجه به شالوده صخره ای و بازسازی های صورت گرفته ، متفاوت است. مصالح مورد استفاده ، قطعات سنگ های طبیعی به اشکال و ابعاد مختلف و ملات ساروج است. پایه های پل هر کدام جداگانه بر روی صخره های طبیعی بستر رودخانه قرار گرفته و به همین جهت، نقشه پل متناسب با موقعیت این صخره ها در بستر رودخانه شکل گرفته است. چنین ساختار و شالوده ای، سبب استحکام و ماندگاری زیاد پل کوار شده است. در قسمت انتهای جنوبی پل و میانه ی پایه ، متکی به صخره کناره رودخانه و نیز روی اولین پایه انتهای شمالی پل اتاقی قرار دارد که دسترسی به آنها در مواقع کم آبی از روی صخره بستر رودخانه و توسط چند پله صورت می گیرد. این اتاق ها جهت اطراق و استراحت مسافران یا اقامت محافظان پل مورد استفاده بود. بر روی رودخانه کوار (قره آغاج) در دوره ساسانیان پلی زده شده است که شماره ی ثبت تاریخی آن در آثار ملی ایران ۹۴۷ می باشد. پایه های این پل در دوره ساسانی ساخته شده و در دوره اسلامی بازسازی شده است. نوع پلان این پل به صورت شش دهانه با عرض متفاوت است. دو دهانه ی میانی آن ویران شده و پل روی صخره ی طبیعی ساخته شده است. حوضچه ی آرامش آن نیز به طور طبیعی در قسمت صخره انتخاب شده و دست ساز نیست. آب بر های این پل با شکلی مثلثی و نیم دایره می باشد. مصالح به کار برده شده در آن شامل سنگ های حجاری شده ی تراش دار در پایه ها و در بدنه ی آن سنگ لاشه و ساروج ، و در تاق ها آجر به کار رفته و تزیینات هم ندارد. پل صفوی به فاصله حدود ۷۰ متری غرب پل ساسانی وجود دارد که گفته اند از دوره ی صفویه می باشد. این پل ۱۴۱۶ متر از سطح دریا ارتفاع دارد و دارای پنج دهنه می باشد. مصالح به کار رفته در آن ، سنگ تراش و ساروج می باشد و از لحاظ فنی مانند پل ساسانی کوار در جایی ساخته شده که ساحل رودخانه ، سنگی است. روی پل را در بعد از انقلاب آسفالت کرده اند. عبور ماشین های سنگین از روی آن ، سبب شده است که سمت شمال آن شکسته شود. در غرب این پل و به فاصله ی ۱۰۰ متری آن، آثار سدی به نام «بند اکبرآباد» وجود دارد که با کندن قنات در مجاورت آن ، آب را تا اکبرآباد می برده اند. در ۱۰ سال گذشته به سبب وجود حفره ای در کنار آب و شنا کردن افراد و خفه شدن تعدادی از آن ها ، باعث گردید تا این بند را بوسیله دینامیت تخریب کنند.