مردم شناسی
موزه معاون الملک
تکیه معاون الملک(موزه مردم شناسی) اینبار نگاه دیگری به تکیه معاون الملک شهر کرمانشاه داریم و تیررس نگاهمان موزه ای است که در قسمت جنوبی این تکیه دایر گردیده و با وسایلی که در آن قرار گرفته سعی بر این شده که در رهگذر مردم شناسی استان، اطلاعاتی در اختیار مخاطبین و بازدید کنندگان قرار گیرد. موزه مورد نظر از غرفه های متعددی تشکیل شده و هر غرفه اطلاعات مخصوص به یک شهرستان از شهرستانهای تابعه استان را در خود دارد. مجسمه های مومی که در آنها سعی شده ساختار ویژه چهره و اندام اهالی ساکن در هر منطقه رعایت شود،با پوشش های مخصوص بخود غرفه ها را زینت بخشیده اند.حتی نوع بناها و مصالحی که جهت خانه سازی اهالی شهرستانهای مختلف به کار گرفته میشوند مورد توجه قرار گرفته و بیننده آگاه میگردد که کدامیک از اهالی در مناطق گرمسیری و کدامیک در مناطق کوهستانی و یا ییلاقی سکونت دارند.انواع و تنوع پوشش مجسمه ها نیز بسیار قابل توجه است و بیانگر سلیقه های زیبایی که هر یک سعی نموده است یا توجه به آب و هوای منطقه خود و همچنین فرهنگ حاکم بر آنجا به این امر بپردازد. قومیت های مختلف استان که مجموعه ای از کردها،لرها،لک ها و ترک ها را تشکیل می دهند تنوع زیستی و فرهنگی بسیاری را پدید می آورد و آنها را به استفاده لوازم زیستی متعددی سوق داده که چنین گرایش هایی را می توان در موزه مردم شناسی تکیه معاون در دو بخش پوشاک و زیور آلات و همچنین ابزار و وسایل مربوط به کار و زندگی به عینه دید و اطلاعات ارزشمندی را کسب نمود.
نقوش بکاررفته در دستبافته های استان کهگیلویه و بویر احمد
این نقوش برگرفته از پیشینیان و نسل های قبلی است که به بافندگان امروزی انتقال یافته است و با نقوشی از طبیعت پیرامون خود و اشیاء خود و اشیاء مورد علاقه تولید کنندگان ترکیب و مزین شده است . تعدادی از این نقوش به دلیل مجاورت عشایر کهگیلویه و بویر احمد با عشایر قشقایی و بختیاری وارد بافته های این عشایر شده است. یکی از نقوش تزیینی و قدیمی قالی های استان کهگیلویه و بویر احمد نقش حوض نام دارد . این نقشه مختص زمینه و متن قالی است . نقش حوض با استفاده خطوط شکسته فضاهای هندسی متن قالی بوجود می آید و بیشتر اوقات با نقوش گل خرده ( نقوشی کوچک مانند گل پنج پر ، چنگ و … ) اطراف حوض ها و فضاهای خالی پر می شود . حوض انواع مختلفی دارد
نقش حوض ساده : بیشتر در قالبهای قدیمی ( تقریباً ۱۳۰ سال پیش) دیده می شود . این نقش از یک مربع ساده تشکیل شده و در پیرامون آن هیچ نوع گل خرده ای وجود ندارد و در وسط آن نقش چنگ را می توان دید .
نقش حوض چند ضلعی : در این نوع نقش شکستگی خطوط بیشتر شده و اطراف و درون آن با خرده نقش پر شده است . در نمونه ای که تقریباً متعلق به ۹۰ سال پیش است ، نقش حوض شش ضلعی که در پیرامون و درون با خرده نقش مزین شده است ، دیده می شود .
نقش حوض با نشان ساسانی : این نقش در قالی هایی که تقریباً قدیمی هستند ، وجود دارد .
چند حوض در وسط : نمونه هایی از قالی های متعلق به ۶۰ سال پیش به این طرف دیده شده است که نقش حوض های بزرگی در متن قالی و حوض های کوچکی پشت سر هم قرار گرفته اند.
حوض در حوض : در این نقش تنوع شکستگی ها بیشتر شده و شکلی را پدید می آورند که به نقش حوض در حوض معروف است . این نمونه ها در ۴۰ سال اخیر بیشتر دیده می شوند .
از دیگر نقوش رایج در استان کهگیلویه و بویر احمد نقش خشت می باشد . در این نوع نقش متن قالی به مربع های ۲۰ × ۲۰ سانتی متر تقسیم و درون هر مربع یک طرح مستقل از دیگری بافته می شود . پیرامون مربع ها با یک حاشیه ساده محاط شده است و درون خشت ها از شکل های ساده شده طبیعی و اشیای مورد علاقه بافندگان منقوش می گردد . سرو یکی از شکل های ساده شده طبیعی است که در میان خشت ها بافته می شود . صنوبر و سرو که در جنگل های سرسبز این خطه به صورت تکه درخت دیده می شوند برای هنرمند قالیباف یاد آور سرسبزی جنگل و نمادی از شادابی و خرمی است . اصولاً سرو در هنر ایرانی به عنوان درخت مقدس و مظهر بهار و سرسبزی و مردانگی است . استفاده از سرو در تمدن آشوری و ایلامی و پس از آن در هخامنشی دیده شده است . سروهای قالی های عشایر کهگیلویه و بویر احمد به شکل یک سرو ایستاده با شاخه های افقی است . این نوع سرو در حجاری های تخت جمشید نیز دیده می شود . نقوش حیوانات در قالی های کهگیلویه و بویر احمد نیز رایج است . حیواناتی از قبیل آهو ، شیر ، خرس ، کبک و … که سمبل زیبایی ، شجاعت و … محسوب می شوند . از نقوش حیوانات نقش شیر اهمیت ویژه ای دارد . در بعضی از قالی ها یک یا دو شیر بزرگ در وسط قالی و شیرهای کوچکی در اطراف شیر بزرگ قرار می گیرند که نشان دهنده شجاعت و عظمت شیر بزرگ در برابر دیگر شیرها است . شیرهای بافته شده قالی های این خطه دارای یال و کوپال هستند . نقش سماور که در کنار نقش گیاهی بافته می شود و در سرتاسر متن قالی با تغییراتی در رنگ بافته می شود از نقوش دیگر قالی های عشایر استان کهگیلویه و بویر احمد است . از نقوش بکار رفته در قالی های عشایر از دو نقش نعلبکی و کله اسبی می توان نام برد که بیشتر در بافته های عشایر همجوار با عشایر قشقایی دیده می شود . این نقش به موازات حاشیه قالی ، بصورت دو ستون با سرستون اسبی شکل در دو طرف قالی قرار می گیرد و یادآور سرستون های تخت جمشید است . حاشیه قالی های بویر احمد بسیار ساده است و شامل نقوش سرو و زنگوله ، پنجه خرسی ، صنوبری ، گلسرخی ، کژدمی و پنجره ای می باشد . حاشیه های قالی های قدیمی دارای تنوع بیشتری است و از نقوش هندسی در آنها استفاده شده است . نقوش بکار رفته در گلیم های عشایری استان کهگیلویه و بویر احمد بسیار متنوع است که از میان آنها می توان به نقش شانه یا شونه اشاره کرد. این نقش در اکثر نقاط استان در بافت گلیم بکار می رود ولی در هر منطقه با منطقه دیگر متفاوت است .
نقش لوزی: نقشایه دیگری است که در گلیم های عشایر استان دیده می شود. تنوع رنگ آمیزی و تنوع نقش لوزی در مناطق تولید گلیم، بویژه در مناطق سادات محمودی بسیار چشم گیر است .
نقش آغاجری: یکی دیگر از نقوش رایج در گلیم این استان است که همیشه در ترکیب بندی افقی به کار می رود احتمال دارد بدلیل مجاورت عشایر این استان با عشایر قشقایی این نقش از گلیم های آنها اقتباس شده باشد.
نقش چهارپر: از نقوش بسیار جالب گلیم های این منطقه است که معمولاً بصورت تک گل های مجزا از یکدیگر در ترکیب بندی های افقی و لوزی دیده می شود.
نقش خراسانی: این نقش که معمولاً در ترکیب بندی افقی گلیم های عشایری به کار می رود به دو شکل متفاوت مشاهده شده است .
نقش چنگ: نقش زیبایی است که زینت بخش بسیاری از گلیم های منطقه است و اغلب درترکیب بندی لوزی مشاهده می شود. دیگر نقوش بکار رفته در گلیم های این خطه عبارتند از : نقش پرنده، نقش دانه بیگی، نقش گل تهرانی، نقش فی البداهه. حاشیه گلیم های استان کهگیلویه و بویر احمد بسیار ساده است و تنوع کمتری در آن دیده می شود. معروف ترین حاشیه ها عبارتند از : حاشیه خراسانی، حاشیه هفت و هشت، حاشیه کتابی و حاشیه بندروی.
نقش شیر : از دیگر نقوش گبه است که هم در گبه های رنگی و هم در گبه های خودرنگ کاربرد دارد . نقش شیرها گاهی به صورت تک و کوچک در بین گلهای متنوع کوچک و گل خرده ها بافته می شود . گاهی اوقات شیرها پشت سرهم به صورت کوچک تکرار می گردد . پاره ای اوقات نیز شیرها بزرگ هستند و بصورت یک شیر تنها یا دو شیر نشسته روبروی هم یا ایستاده که شمشیری در دست دارند . به نشانه قدرت و جنگجویی دیده می شوند فضای اطراف شیرها نیز با گلهای کوچک پر می شود .
نقش قاب قرآنی : این نقش که همان نقش بوته است ، بدلیل تزئینات بوته ها در اطراف قرآن ها به نام قاب قرآنی معروف است و در گبه های رنگی یا خود رنگ بکار می رود . گاهی اوقات تمام سطح گبه را می پوشاند. این نقش از روزگاران قدیم بر روی انواع دستبافت ها مانند قلمکار ، قالی و ترمه بکار رفته و رایج ترین نوع آن به « بته جقه ای» مشهور شده است .
نقش گل و بلبل : در این نقش که از رایج ترین نقوش گبه های عشایر کهگیلویه و بویر احمد است ، دو بلبل روبروی یکدیگر بر روی یک شاخه گل که گل های آن همان نیم گل های هشت پر است ، نشسته اند .
نقش گل خرده :از نقوشی است که در گبه های خود رنگ استان کهگیلویه و بویر احمد رایج است . گل خرده ها از نقوش متنوعی مانند چنگ و ستاره تشکیل می شوند و متن گبه با این نقوش کوچک و با نظمی خاص پر می شود . از دیگر نقوش این استان که در گبه های رنگی و خود رنگ عشایر بکار می رود ، نقش ستاره است که در کنار یکدیگر بافته شده و حد فاصل آنها شکلی شبیه لوزی ایجاد می شود .
نقش کاجی : نقش کاج که مانند سرو مظهر سرسبزی و جوانی و زندگی است در گبه های عشایر استان کهگیلویه و بویر احمد به صورت درخت های کاج جدا از یکدیگر تمام متن گبه را می پوشاند . نقش کاجی در بعضی از گبه های خودرنگ مناطق تولید گبه (از جمله سربیشه) دیده می شود.
نقش گل کلمید : این نقش شبیه کلم باز شده است . این نگاره شباهت زیادی به گل شاه عباسی بدون ساقه و برگ دارد .
نقش سماوری : این نقش در تمام متن گبه تکرار می شود . در کنار ورودی سماورها نقش سروی که سر آن کمی خم شده است ، دیده می شود . نقش سماوری روی گبه ها با نقش سماوری قالی ها متفاوت است . حاشیه گبه های کهگیلویه و بویر احمد مانند حاشیه قالی ساده ولی هندسی تر است . از معروف ترین و زیباترین حاشیه ها می توان از حاشیه شیری ، حاشیه خشت ، حاشیه گل ، حاشیه چنگ و حاشیه کژدمی نام برد .
آداب و رسوم مردم مازندران در ماه رمضان
مردم مازندران هم اگرچه در اصلی ترین ویژگی های ماه رمضان با بقیه شهرهای کشور مشترک هستند، اما آداب و رسوم خاص خودشان را دارند که این ماه را برای آنها بومی تر و دوست داشتنی تر می کند. آنها در این ماه نذورات مختلفی دارند که مهم ترین آنها، به استقبال رمضان رفتن از سه روز قبل است. مازندرانی ها سه روز پیش از ماه مبارک رمضان روزه نذری می گیرند به این امید که خداوند حاجات آنها را برآورده کند. آنها همچنین برای برآورده شدن حاجاتشان در ماه مبارک رمضان ختم انعام می گیرند و برای این کار از کسانی که در قرائت قرآن تبحر دارند دعوت میکنند و به هنگام خواندن قرآن مقداری نمک، چند قرص نان و چند ظرف آب در سینی بزرگی میگذارند و در مجلس قرار میدهند. بعد از خواندن سوره انعام افراد روزه خود را با غذاهایی که در سینی قرار دارد باز میکنند و نانهای باقیمانده را به عنوان تبرک در سفره نان قرار میدهند تا برکت پیدا کند و در ادامه صاحب مجلس سفره افطار را پهن میکند.
نذر پسر : قدیم در مازندران رسم بود افرادی که فرزند پسر میخواستند نذر میکردند که در طول ماه مبارک رمضان مردم را برای خوردن سحری بیدار کنند، به این صورت که یک پیت حلبی خالی به گردن خود میآویختند و با چوب به آن ضربه میزدند تا مردم برای سحری بیدار شوند که البته این رسمها هماکنون از بین رفته است. نذر حلوا از دیگر نذورات مردم این منطقه است که در شب ۱۵ ماه مبارک رمضان همزمان با میلاد امام حسن مجتبی (ع) زنان به عنوان نذر قند، چای، خرما و زغال به مسجد میبرند که این کار تا پایان ماه مبارک رمضان ادامه دارد. البته در کنار این مواد حلوا، آش، زولبیا و بامیه سنتی، فرنی، آبگوشت و باقلای پخته با پلو به میان روزهداران میبرند. ساروی ها هم یک رسم خداپسندانه داشتند که در زمان افطار هر کس نذری داشت مجمعهای از کل نذورات خود را به عنوان افطاری درست میکرد و به زندان شهر میبرد. رد پای این نذر را اگرچه کمرنگ، اما هنوز هم می توان در شهرهای کوچک این استان دید. مازندرانی ها رسم جالبی برای روزه اولی ها دارند. آنها برای نوجوانان تازه مکلف شده شان، هدیه ای می خرند که چیزی در مایه های همان زیرلفظی عروس هاست! به این ترتیب که نوجوان تا زمانی که از جانب بزرگترها هدیه «روزهسری» را نگیرد، افطار نمیکند!
عزاداری : مردم مازندران از شب نوزدهم تا آخر ماه رمضان در مدح امام علی (ع) شعر میگویند و نذورات خود را به صورت پول داخل کشکول میگذارند. در آن شب خرما، شربت زعفرانی و فرنی به عنوان میان روزه داران پخش می کنند و ارادت خود را به این شب ها، به این شکل نشان می دهند.
روزهسری : مازندرانی ها رسم جالبی برای روزه اولی ها دارند. آنها برای نوجوانان تازه مکلف شده شان، هدیه ای می خرند که چیزی در مایه های همان زیرلفظی عروس هاست! به این ترتیب که نوجوان تا زمانی که از جانب بزرگترها هدیه «روزهسری» را نگیرد، افطار نمیکند! این هدایا معمولاً شامل چادر نماز و طلاجات برای دخترها و پول و انواع نقرهجات قدیمی برای پسران است. مازندرانی ها ترجیح می دهند افطارشان را هر قدر هم که ساده باشد، با خانواده و فامیل شریک شوند و بنابراین در خانواده های گسترده مازندرانی، تقریبا هر شب مهمانی افطار برپاست.
سحر و افطار : مازندرانیهای قدیم هنوز هم تا سحر نمیخوابند، آنها نماز نافله شب میخوانند و به ویژه مناجات حضرت امیر در مسجد امیر را به نام مولا یا مولا زمزمه میکنند. زنان مازندرانی سحری را همان سحر می پزند و با صدای خروس و یا با سحرخوانی آوازخوانان خود را برای سحر آماده میکنند. در قدیم، سحرخوانان با صدای بلند میخواندند: سحر شد بپا خیز هنگام نماز است و همسایهها نیز با این آواز دیگران را برای سحری در صورت خواب بودن بیدار میکردند. قرائت مناجات ابوحمزه ثمالی و خواندن یک جزء از قرآن توسط باسوادان از دیگر سنتهای مردم مازندران بوده است.
خوردنی های رمضانی : آش ساک، کوکو، شامی سبزی، تخم مرغ و برنج و در قدیم نیز قرقناق از غذاهای محلی مازندران بود که اعتقاد داشتند خوردن این غذاها در طول روز مانع گرسنگی و ضعف میشود. مازندرانی ها ترجیح می دهند افطارشان را هر قدر هم که ساده باشد، با خانواده و فامیل شریک شوند و بنابراین در خانواده های گسترده مازندرانی، تقریبا هر شب مهمانی افطار برپاست.
وداع با ماه مبارک رمضان :این مراسم در مازندران از شب ۲۷ ماه مبارک رمضان برگزار میشود. در این شبها مداحان و مبلغان دینی ندای خوش الوداع با رمضان، الوداع شهر نور و القرآن را سروده و با اشعار زیبایی از سرودههای محلی با ماه رمضان وداع میکنند و برای ورود به ماه شوال و بزرگترین عید اسلامی آماده میشوند. در این ماه فوت کردن به قند و بستن گره به نخ هنگام خواندن دعای جوشن کبیر و دادن آن به مریض برای شفا نیز رسم است. مردم مازندران در شب ضربت خوردن حضرت علی (ع) خوردن شیرینی را حرام میدانند.
آداب و رسوم ماه رمضان در میان ترکمن های ایران
ترکمنها به ماه رمضان، «اورازا» می گویند. کلمه ای که احتمالا شکل تغییر یافته ای از لفظ «روزه» یا «رمضان» بوده است. رمضان در میان ترکمن های ایران، آنقدر متنوع و رنگین است که با فرا رسیدنش، فصل تازه ای را در زندگی مردم این منطقه باز می کند. فصلی پر رونق، پر برکت و به یاد ماندنی…
استقبال از رمضان : ترکمن ها حداقل یک هفته قبل از حلول ماه مبارک رمضان، مقدمات ورود به این ماه را فراهم میکنند؛ زنان بیشتر از همیشه خانه را نظافت می کنند و مردان هر روز با دستانی پر تر از گذشته به خانه بر می گردند. در بسیاری از مناطق ترکمن نشین، رسم است که زنان و دختران ترکمن آخرین جمعه قبل از ماه رمضان، به شـکل دستـه جمعی به مسجـد محل می روند و مسجد را نـظافت میکنند. بعضی از خانوادهها هم سجادههایی از جنس قالیچه و نمد را که به آن «نمازلیق» میگویند، به مسجد محل خود اهدا میکنند تا با طولانی تر شدن صف های نماز جماعت در ماه مبارک رمضان، مسجد با کمبود تجهیزات نماز مواجه نشود. اگر در روزهای پایانی ماه شعبان گذرتان به بندرترکمن بیفتد، خواهید دید که نگاه بیشتر مردم رو به غرب آسمان است تا زودتر هلال ماه را ببینند. آنها عقیده دارند هرکس زودتر از بقیه هلال ماه را ببیند چشمانش روشن می شود و ثواب بیشتری میبرد. به همین دلیل هم پیر و جوان به پشت بام ها می روند و هر زمان که هلال ماه را دیدند، آیاتی از قرآن را قرائت میکنند و با خوشحالی و صدای بلند فرا رسیدن ماه رحمت را به همه تبریک می گویند. رسم بر این است که هر فرد ترکمن، چه آنها که در همان شب ماه را میبینند و چه آنها که در شب های دیگر آن را رؤیت میکنند، به محض دیدن ماه، دست خود را به سمت آن دراز میکنند و به پیشانی میکشند و این کار را سه بار تکرار میکنند. بعد میگویند: «گلجک ئیلا خدای یتیرسین!» (یعنی: خداوند دیدن این ماه را در سال آینده هم قسمت ما کند!)
آغیز آچار (افطار) : در بین ترکمنها رسم بر این است که هر روز هر کدام از خانههای یک محله، غذایی درست میکنند و آن را به مسجد محله خود میفرستند تا نمازگزاران با آن افطار کنند. در قدیم که هنوز وسایل ارتباط جمعی زیاد نبود، هر روز قبل از اذان افطار، کودکان هر محله در ورودی مسجد محل شان جمع میشدند و منتظر اعلام فرارسیدن وقت افطار میشدند. بعد، به محض اینکه موذن مسجد اذان را می گفت، به سمت خانه می دویدند و با صدای بلند فرارسیدن زمان افطار را به اطلاع دیگران میرساندند.
مراسم «یارمضان» : یکی دیگر از مراسم ماه رمضان در میان ترکمنها، مراسم شعرخوانی «یارمضان» است. این مراسم در بین ترکمنهای ایران، در شب چهاردهم ماه رمضان و در ترکمنستان یک روز پیش از حلول این ماه مبارک برگزار میشود. «یارمضان» را از این لحاظ که خاستگاه مردمی دارد و سینه به سینه از نسلهای گذشته به نسل امروزین ترکمنها رسیده، باید در ردیف ادبیات شفاهی که با ماه رمضان ارتباط مستقیم دارد، قرار دهیم. ساکنان مناطق ترکمننشین هر سال در این شب به انتظار رسیدن این گروهها مینشینند تا بعد از شنیدن اشعاری در وصف رسول اکرم (ص)، برکات ماه مبارک رمضان و دعا برای اهل خانه، هدایایی به آنان تقدیم کنند. ترکمنها معتقدند که این مراسم برکت را به خانه های آنها می آورد. «یارمضان» در حقیقت واگویههای عامیانهای است که به مناسبت ماه مبارک رمضان به زبان ترکمنی خوانده میشوند. به این ترتیب که جوانان، نوجوانان و کودکان ترکمن دستههایی را تشکیل میدهند و به در خانههای ترکمن رفته و مقابل آن تجمع میکنند و ابیاتی که غالبا در باره فضیلت ماه مبارک رمضان و دعا و نیایش در بارهی اهل آن خانه است، می خوانند. مراسم «یارمضان» را به معنی «یاری رمضان» (نیمه ماه رمضان) میدانند و بر این باورند که دستهها به در خانهها میروند و با خواندن فضیلتهای این ماه و اعلام این که نیمی از ماه مبارک سپری شده، مردم را تشویق به ادامه امساک و روزه داری مینمایند. پس از پایان یافتن مراسم، صاحب خانه انعامی به نماینده آن دسته میدهد. از پول نقد گرفته تا آرد، شیرینی و شکر. در پایان این مراسم که معمولا تا نیمه شب طول میکشد، افراد گروه نذورات جمع آوری شده را بین خود یا مستمندان تقسیم میکنند.
«اورازا بایرامی» (عید فطر) : آخرین مراسم ماه مبارک رمضان در میان ترکمنها مراسم عید فطر است که به عنوان یکی از اعیاد بزرگ جشن گرفته میشود. صبح اول وقت، مردها، جوانان و نوجوانان ترکمن با پوشیدن بهترین لباس، سواره و پیاده به سمت عیدگاه میروند تا ضمن گوش سپردن به مواعظ علما، نماز عید فطرشان را برجا آورند. بعد از پایان یافتن نماز، همگی به سمت ردیفهای جلو هجوم میآورند تا ضمن دست دادن به امام جماعت و دیگر روحانیها، عید را به آنها تبریک بگویند. در این مواقع، صفی طولانی ایجاد میشود و همگی صبر میکنند تا نوبت به آنها برسد. ترکمنها عقیده دارند که دست دادن به روحانیها در عیدگاه، باعث قبولی بیشتر طاعات میشود.
چهارشنبه سوری
چهارشنبهسوری یکی از جشنهای ایرانی است که در شب آخرین چهارشنبه سال (سهشنبه شب) برگزار میشود. در شاهنامه فردوسی اشارههایی درباره بزم چهارشنبهای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشان دهنده کهن بودن جشن چهارشنبهسوری است. مراسم سنتی مربوط به این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شده است. واژه «چهارشنبهسوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفتهاست و سوری که به معنی سرخ است ساخته شدهاست. طبق آیین باستان در این رو آتش بزرگی بر افروخته می شود که تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته میشود که این آتش معمولاً در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن میکنند و از روی آن میپرند آغاز میشود و در زمان پریدن میخوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من». این جمله نشانگر مراسمی برای تطهیر و پاکسازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد. به بیان دیگر مردم خواهان آن هستند که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به آنها بدهد. چهارشنبهسوری جشنی نیست که وابسته به دین یا قومیّت افراد باشد و در میان بیشتر ایرانیان رواج دارد.
جشن مبارزه با تاریکی : جشن «سور» از گذشته بسیار دور در ایران زمین مرسوم بودهاست که جشنی ملی و مردمی است و «چهارشنبه سوری» نام گرفتهاست که طلایهدار نوروز است. در ایران باستان در پایان هر ماه جشن و پایکوبی با نام سور مرسوم بودهاست و از سوی دیگر چهارشنبه نزد اعراب «یوم الارباع» خوانده میشد و از روزهای شوم و نحس بشمار میرفت و بر این باور بودند که روزهای نحس و شوم را باید با عیش و شادمانی گذراند تا شیاطین و اجنه فرصت رخنه در وجود آدمیان را نیابند.
آداب و رسوم مراسم چهارشنبه سوری : چهارشنبه آخر سال ( چهار شنبه سوری ) یکی از آیین های نوروزی امروز – که بایستی آمیزه ای از چند رسم متفاوت باشد – «مراسم چهارشنبه سوری» است که در برخی از شهرها آن را چهارشنبه آخر سال گویند. درباره ی چهارشنبه سوری، کتاب ها و سندهای تاریخی، مطلبی یا اشاره ای نمی یابیم و تنها در این قرن اخیر، یا دقیق تر، در این نیم قرن اخیر است که مقاله ها و پژوهشهای متعددی در این باره منتشر شده و یا در نوشته های مربوط به نوروز به چهارشنبه سوری نیز پرداخته اند. برگزاری چهارشنبه سوری، که در همه ی شهرها و روستاهای ایران سراغ داریم، بدین صورت است که شب آخرین چهارشنبه ی سال (یعنی نزدیک غروب آفتاب روز سه شنبه)، بیرون از خانه، جلو در، در فضایی مناسب، آتشی می افروزند، و اهل خانه، زن و مرد و کودک از روی آتش می پرند و با گفتن : «زردی من از تو، سرخی تو از من»، بیماری ها و ناراحتی ها و نگرانی های سال کهنه را به آتش می سپارند، تا سال نو را با آسودگی و شادی آغاز کنند.از باورها و رسم های چهارشنبه سوری که هنوز به کلی فراموش نشده اند ودر برخی از شهرها و روستا ها هنوز این مراسم ها برگزار میشوند عبارتند از:
کوزه شکنی یکی از مراسم چهارشنبه سوری : یکی دیگر از مراسم مخصوص چهارشنبه سوری آن بوده که کوزه کهنه ای را برمی داشتند و در آن مقداری نمک و ذغال و سکه ده شاهی می انداختند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر می چرخاند و نفر آخری آن کوزه را از پشت بام ، به کوچه می افکند و می گفت :درد و بلای ما بـِرَه توی کوزه و بـِرَه توی کوچه
آجیل چهارشنبه سوری : رسمی که از قدیم در ایران متداول است ، تهیه و خوردن آجیل چهارشنبه سوری است . این آجیل شور و شیرین ، مانند آجیل مشگل گشاست؛ یعنی علاوه بر مواد اصلی بو داده ی شور و شیرین، مانند آجیل، برگه هلو و زردآلو ، قیسی ، کشمش سبز ، مویز ، باسلـُق ، پسته و بادام ، فندق بو نداده ، نقل ، شکر ، پنیر ، و مغز گردو هم اضافه می کنند. تهیه این آجیل را برای استجابت یک مراد نذر می کنند . خوردن این آجیل در شب چهارشنبه سوری ، به اعتقاد مردم باعث شگون و خوش یمنی است.
فالگوش ایستادن ،یکی از مراسم چهارشنبه سوری: دیگر از مراسم مربوط به چهارشنبه سوری ، فالگوش ایستادن است ؛ بدین معنی که کسانی که حاجتی دارند ، نیت می کنند و سر چهار راه یا در معبری فالگوش می ایستند و به حرف نخستین عابری ، که از کنارشان می گذرد توجه می کنند و هر کلام که از دهان او درآید در استجابت مراد خود به فال بد یا خوب می گیرند ، اگر گفته عابری موافق با آرزوی صاحب حاجت باشد آن آرزو را برآورده شده می دانند.
بعضی ها به جای رفتن به چهارراه و معابر ، این کار را در پشت در اطاق هم انجام می دهند و نخستین سخنی که از پشت در اطاق شنیدند به فال بد و یا خوب در اجابت حاجتشان فرض می کنند.
بوته افروزي : در ايران رسم است كه پيش از پريدن آفتاب، هر خانواده بوته هاي خار و گزني را كه از پيش فراهم كرده اند روي بام يا زمين حياط خانه و يا در گذرگاه در سه يا پنج يا هفت «گله» كپه مي كنند. با غروب آفتاب و نيم تاريك شدن آسمان، زن و مرد و پير و جوان گرد هم جمع مي شوند و بوته ها را آتش مي زنند. در اين هنگام از بزرگ تا كوچك هر كدام سه بار از روي بوته هاي افروخته مي پرند، تا مگر ضعف و زردي ناشي از بيماري و غم و محنت را از خود بزدايند و سلامت و سرخي و شادي به هستي خود بخشند. مردم در حال پريدن از روي آتش ترانه هايي مي خوانند.
زردي من از تو ، سرخي تو از من
غم برو شادي بيا ، محنت برو روزي بيا
اي شب چهارشنبه ، اي كليه جاردنده ، بده مراد بنده
خاکستر چهارشنبه سوري، نحس است، زيرا مردم هنگام پريدن از روي آن، زردي و ييماري خود را، از راه جادوي سرايتي، به آتش مي دهند و در عوض سرخي و شادابي آتش را به خود منتقل مي کنند. سرود “زردي من از تو / سرخي تو از من” هر خانه زني خاكستر را در خاك انداز جمع مي كند، و آن را از خانه بيرون مي برد و در سر چهار راه، يا در آب روان مي ريزد. در بازگشت به خانه، در خانه را مي كوبد و به ساكنان خانه مي گويد كه از عروسي مي آيد و تندرستي و شادي براي خانواده آورده است. در اين هنگام اهالي خانه در را به رويش مي گشايند. او بدين گونه همراه خود تندرستي و شادي را براي يك سال به درون خانه خود مي برد. ايرانيان عقيده دارند كه با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار فضاي خانه را از موجودات زيانكار مي پالايند و ديو پليدي و ناپاكي را از محيط زيست دور و پاك مي سازند. براي اين كه آتش آلوده نشود خاكستر آن را در سر چهارراه يا در آب روان مي ريزند تا باد يا آب آن را با خود ببرد. بی گمان چهارشنبه سوری از رسم های کهن پیش از اسلام نیست. در آن زمان هر یک از روزهای ماه را نامی بود، نه روزهای هفته را. استاد پورداود در این باره می نویسد : آتش افروزی ایرانیان در پیشانی نوروز از آیین های دیرین است ( … ) شک نیست که افتادن این آتش افروزی به شب آخرین چهارشنبه ی سال، پس از اسلام رسم شده است. چه ایرانیان شنبه و آدینه نداشتند ( … ) روز چهارشنبه یا یوم الاربعاء نزد عرب ها روز شوم و نحسی است. جاحظ در المحاسن و الاضداد آورده : والاربعاء یوم ضنک و نحس. این است که ایرانیان آیین آتش افروزی پایان سال خود را به شب آخرین چهارشنبه انداختند تا پیش آمدهای سال نو از آسیب روز پلیدی چون چهارشنبه بر کنار ماند. در باورهای عامیانه، چهارشنبه روزی نامبارک است. سفر نبایستی کردن شب چهارشنبه، به احوال پرسی مریض نبایستی رفتن. و منوچهری گوید:
چهارشنبه که روز بلاست باده بخور به ساتکین می خور تا به عافیت گذرد
آتش افروختن شب چهارشنبه ی آخر سال، یا چهارشنبه آخر صفر را، برخی به قیام مختار نسبت می دهند : مختار سردار معروف عرب وقتی از زندان خلاصی یافت و به خونخواهی شهیدان کربلا قیام کرد، برای این که موافق و مخالف را از هم تمیز دهد و بر کفار بتازد، دستور داد شیعیان بر بام خانه خود آتش روشن کنند و این شب مصادف با شب چهارشنبه آخر سال بود. و از آن به بعد مرسوم شد.
چهار شنبه سوری در برخی از شهر ها: در برخی از شهرهای آذربایجان چون ارومیه، اردبیل و زنجان، همه چهارشنبه های ماه اسفند هر یک نقش و نام معینی دارند، که از جمله در منطقه ی زنجان بدین شرح است: نخستین چهارشنبه را موله گویند و به شستن و تمیز کردن فرش های خانه اختصاص دارد. دومین چهارشنبه را سوله گویند، در این روز به خرید وسیله ها و نیازمندیهای عید می روند. سومین چهارشنبه را گوله گویند و به خیس کردن و کاشتن گندم و عدس و غیره برای سبزه های نوروزی اختصاص دارد. چهارمین و آخرین چهارشنبه سال ( چهارشنبه سوری ) را کوله گویند؛ ( کوله در ترکی به معنی کهنه و فرسوده است). در برخی از شهرهای ایران، از جمله ایلام (نوروز آباد)، تویسرکان، کاشان، زاهدان (قصبه مود) و … مراسم چهارشنبه سوری را آخرین چهارشنبه ماه صفر برگزار می کنند. و آخرین آتش نیز از رسم ها است. بنابر نوشته تذکره صفویه کرمان نیز، چهارشنبه سوری در ماه صفر بوده است. چهار شنبه سوری در اصفهان -در اصفهان چهارشنبه سوری را «چهار شنبه سرخی» نیز می گویند. یکی از دلیل ها و سندهای دیگری که نشان می دهد چهارشنبه سوری از آیین های پیش از اسلام نیست، می تواند این باشد که مراسم آن در غروب آفتاب روز سه شنبه برگزار می شود. در گاهشماری قمری آغاز بیست و چهار ساعت یک شبانه روز از غروب آفتاب روز پیش است؛ و چهارشنبه سوری، مانند بسیاری از آیین ها، جشن ها و سوگواری های مذهبی همچون عید غدیر، نیمه شعبان، رحلت حضرت پیامبر ( ص ) که بر اساس گاهشماری قمری است، در غروب روز پیش برگزار می شود. نحس بودن چهارشنبه در باورهای عامیانه باعث شده، که هنوز بعدازظهر سه شنبه ( یعنی شب چهارشنبه ) به احوال پرسی بیمار نمی روند، و پنجشنبه را عامه «شب جمعه» می گویند.در صورتی که آیین های کهن مثل نوروز، مهرگان، سده و … که بر اساس گاهشماری خورشیدی است، آغاز بیست و چهار ساعت روز، از سپیده دم و یا از نیمه شب است. آن چه که چهارشنبه سوری را به جشن ها و آیین های کهن ایران پیوند می زند، می تواند برگزاری رسم و جشنی به نام «سور»، در روز پنجه ( خمسه مسترقه ) باشد که از آن تا سده ی چهارم، دوره سامانیان، آگاهی در دست است: صاحب تاریخ بخارا از برگزاری رسمی که «عادت قدیم» و با افروختن آتش در «شب سوری» ( پیش از نوروز ) همراه بوده خبر می دهد : … آنگاه امیر سدید ( منصور بن نوح ) به سرای نشست، هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری، چنان که عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند و پاره ای آتش بجست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت و …