گلستان
روستای پلنگر
روستای پلنگر یکی از روستاهای استان گلستان، در ۲۰ کیلومتری شهرستان مینودشت واقع شده است برای رسیدن به این روستا بایستی از جاده فرعی گالیکش – دوزین عبور کرد پس ازعبور از روستاهای قلی تپه و تاشته و پس از طی مسیر سه کیلومتر فرعی به این روستا می رسیم . این روستا دارای جمعیتی بالغ بر ۸۷۰ نفر می باشد و قدمتی ۵۰۰ ساله دارد و شغل اهالی روستا کشاورزی و دامداری بوده و توتون محصول اصلی روستا است و نوع گویش روستا فارسی تاتی و محلی می باشد قریب به اکثریت این مردم با هم دیگر فامیل و نسبت نسبی یا سببی دارند. البته این روستا از نظر بار علمی یا سطح سواد نسبت به جمعیتش عالی می باشد .
تاریخچه روستای پلنگر : با توجه به این که در زمین های بالا دست روستا به نام گل گلی چشمه و تپه اچو آثار روستایی قدیمی وجود دارد که در نوشته های قدیمی به دست آمده از آن روستا به نام فرنگل یاد شده است . وجود شاهزاده قدیمی که حدود ۴۰۰ سال قبل در آنجا دفن شده است به نام شاهزاده فرح دخت فرنگلی یکی از علل مهم نامگذاری روستا می باشد روستای پلنگر در بعضی از نقشه های کشوری به نام پرانگل هم یاد شده است . و اما اکنون پلنگر در سراسر جهان مشهور می باشد .
گل یاس : گل هایی که در روستای ما سر چشمه گل گلی چشمه روییده جز قدرت لایزال ایزد منان و هنر این شاهزاده فرنگلی چیزی نمی باشد که بوی این گل ها هر سال بهار انسان را مست خودش نموده و بعد از گذشت ۵ قرن اکنون این گلهای یاس از بین نرفته و مردم از آن چشمه گل گلی چشمه نام برده اند .با توجه به این که در زبان محلی اهالی روستا به شاخه های درخت انگل می گویند و چون در روستا و اطراف آن درختهای پر شاخ و برگ به وفور یافت می شود . به این روستا پرانگل گفته و بعدها به پرنگل نام گذاری شده است و در نتیجه هم پلنگر نام گذاری نموده اند.
آداب سنتی : از پدر بزرگ خودم که اکنون مسن ترین فرد روستا می باشد شنیده ام حدود ۱۰۰ سال قبل هم مردم این روستا نسبت به جمعیت و فرهنگ سواد و سواد آموزی از همه روستاهای همجوارش در سطح بالایی بوده همان موقع کلاس مکتب خوانی یک رسم اجباری برای فرزندانشان بود تا ۵ سال اخیر هم یادم هست که ملاهای روستا قرآن درس می دادند . از ملا ولی آخن و ملا کاظم و ملا عبداله که خداوندش بیامرزدشان که من و تمامی جوانان شاگرد ایشان بودیم معلمی دلسوز بود تا آخر عمرش یادم می آید قرآن می خواند یکی از بزرگترین افتخارات روستای ما بود و خواهد ماند . از مراسمات برایتان بگویم اکنون نسل به نسل ما روز عاشورا را روزی غمگین و روز ولادت مولایمان علی (ع) را روزی شاد میدانیم که شبیه خوانی های ۳۰۰ سال قبل با شبیه خوانی ۶ ماه قبل هیچ فرقی نکرده همه دارند سنت حسنه عزاداری را به ما می آموزند . ما مراسم زیبای علی جان علی جان را که مختص روستای خودمان هست در ظهر عاشورا داریم .
خطرناک ترین غار عمیق ایران
سال گذشته حوالی همین روزها بود که خبر کشف دومین غار عمیق کشور با عمق ۳۷۵ متر روی خروجی خبرگزاری ها قرار گرفت. غاری که محلی ها به نام سم می شناختند و تا پیش از کاوش گروه کوهنودی و غار نوردی قابوس گنبد تنها چند متر ابتدایی آن شناسایی شده بود. بعد از آن بود که گروه های غارنوردی زیادی راهی «سم» شدند تا بعد از گذشت یک سال ۲۱ چاه از این غار پر رمز و راز کشف کنند. غار سم در ارتفاعات ۱۷۰۰ متری کوه خواجه قنبر در منطقه نامیج گالیکش قرار دارد که پیشینه کشف آن به حدود دو سال قبل برمی گردد. غاری با دهلیزها، طاقهای زیبا که وجود آب در آن، جلوه خاصی دارد. در بدو ورود به این غار مسیر تنگ و باریکی که به خرچنگ رو معروف است آغاز میشود؛ ولی برخلاف خرچنگ روهای غار پروا (اولین غار عمیق ایران)، تنگناهای این غار تمامی ندارد و اغلب مسیر را باید به یک سمت حرکت کرد و حتی امکان برگرداندن سر وجود ندارد. بنابراین اگر شما جزو غارنوردان آماتور و یا حتی نیمه حرفه ای به حساب می آیید، فکر سفر به سم را از سرتان بیرون کنید! به خصوص که از چاه ۱۹ به بعد دمای هوای درون غار کاهش مییابد و به ۶ درجه سانتیگراد میرسد و باید برای گرم کردن بدن برنامهریزی کرد در غیراین صورت خطر سرمازدگی وجود دارد.
برای آنکه عمق فاجعه را بهتر درک کنید باید بگوییم که خیلی از غارنوردان حرفه ای که از غار سم بازدید کرده اند، معتقدند که امدادرسانی در این غار به علت دشواری مسیرها، بسیار سخت و در برخی شرایط غیرممکن است؛ بنابراین تیم های بازدید کننده باید کاملا آماده و مجهز باشند وگرنه یک حادثه ساده و یک دررفتگی جزیی در این غار میتواند به یک فاجعه تبدیل شود!معابر و تراورسهای غار سم به قدری تنگ و پر پیچ و خم است که تنها یک فرد میتواند خود و کیسه بارش را عبور دهد و امکان کمکرسانی یا حتی همراهی نفر دوم وجود ندارد. علاوه بر این دهانه چاه های غار سم حدود ۵ تا ۴۰ متر قطر دارند که در نوع خود جالب توجه و خطرناک است. البته این وضعیت از چاه سه غار به بعد کمرنگ تر می شود چرا که پس از آن عرض و ارتفاع غار افزایش می یابد و تردد راحت تر است.تحقیقات درباره قدمت غار سم هنوز به نتیجه قطعی نرسیده اند اما نمونه های کشف شده از جمجمه انسان و حیوانات در این غار نشان دهنده قدمت بالای آن است. شاهد این ادعا کشف اسکلت خفاشی است که ۱۰ برابر بزرگتر از اسلکت خخفاش های معمولی به نظر می رسد. خفاش های این غار تقریبا از بین رفته اند و جالب اینکه اکثرا اسکلت ها در یک نقطه جمع شده اند. اما این استخوان ها تنها نشان زندگی در غار نیستند. نوعی پروانه خاص هم تا چاه چهار وجود دارد که دیواره های این غار آهکی را پر کرده اند. برای بازدید از غار سم باید به بخش گالیکش استان گلستان و نزدیکی روستای نام نیک سفر کنید و آن را در عرض جغرافیایی ۳۷˚ ۰۵″ ۴۶″ ببینید. غار در قسمت غربی روستای نام نیک به فاصله تقریبی ۲ ساعت راهپیمایی قرار گرفته است.
زمانی برای مستی مرال ها
پارک ملی گلستان را اگر میخواهی از نزدیک ببینی، باید عاشقش باشی. گلستان آنقدر زخم دیده است که تاب کوچکترین تلنگری را ندارد. باید آرام و بی سر و صدا پا به طبیعت هزار رنگ آن بگذاری و بی آنکه کسی از ساکنان پارک از حضورت برنجد، از زیبایی های طبیعت سرشار شوی.
گلستان، ساعت چند؟ سفر را نزدیک به یک ماه زودتر برنامهریزی میکنیم تا شما هم بتوانید با برنامهریزی دقیق در این جاده هم قصه ما شوید. گلستان را میشود همین لحظه هم قصد کرد و رفت و دید، اما ما میخواهیم درست زمانی در سایهسار جنگلهایش قدم بزنیم که بانگ مرالها بر گوشه گوشه جنگل طنین انداخته باشد. محدوده زمانی شهریور ماه فصل جفتگیری مرالهای گلستان است که آنها صدایی شبیه صدای گاوها را از خود در می آورند. بنابراین بهترین موقع برای دیدن مرالهای گلستان همین فصل «گاوبانگ» است. البته نظاره مرالها تنها دلیل ما برای این سفر نیست.
کجا ساکن میشویم؟ این سفر را باید با بلد راه رفت. بنابراین از همین ابتدا سعی کنید به دنبال یکی از آژانسهای معتبر باشید. تعداد محدود افراد باعث میشود که شما به راحتی و با کمین نشستن حیات وحش منطقه را ببینید. محلی که برای استراحت شما در نظر گرفته میشود ایستگاه محیطبانی است. ایستگاههای محیطبانی که از سوی محیطبانان در اختیار شما قرار میگیرد، بدون تخت است و در تعداد مشخص در آن، جا داده میشوید. بنابراین رعایت اصول زیست محیطی و احترام به محیطبانان زحمتکشی که برای چند روزی مهمان آنها هستیم، جزء لاینفک اخلاق طبیعتگردی و ورزشی است.
چتر سبز درختان : طبیعتگردی تنها مشاهده آنچه میبینید نیست. بلکه کمکم باید یاد بگیرید که هر منطقه چه گونههای حیوانی و گیاهی در خود جا داده است. همگام شدن با آژانسهای مسافرتی فرصتی به شما میدهد تا با این گونهها آشنا شوید، اما به طور اجمال شما در جنگل گلستان با گونههای گیاهی بلوط، بلند مازو، ممرز، انجیلی، پلت، شیردار، کرکو، آزاد، اوری، توسکای قشلاقی، کلهو، انجیر، توت، ملچ، داغداغان، ازگیل، ولیک، زالزالک، سیاه تلو، گوجه وحشی، شیر خشت، گردو، تمشک، انار وحشی، گلابی وحشی، زرشک، تاغ، گز، پرند، کاروانکش، کلاه میرحسن، گون، چوبک، درمنه، خارشتر و ارس آشنا میشوید. دنیای حیوانات آن شما را با مرال، شوکا، خرس قهوهای، پلنگ، خوک وحشی، گربهجنگلی، تشی، آهو، قوچ و میش، پلنگ، گرگ، روباه، کل و بز روبهرو میکند. آسمان آن هم پر از ماجرای پرواز پرندگانی چون قرقاول، کبک، تیهو، زنگوله بال، کوکر سینه سیاه، ابیا و بلدرچین، قرقی، دلیجه، سارگپه پا بلند، سارگپه، عقاب دوبرار، دال شیا، دال، عقاب دریایی دم سفید، مرادان، بالابان، هما، دارکوب سیاه، بلبل، توکای باغی، سهرهها، سکاها، زردهپرهها، مگسگیرها، زنبورکها و دمسرخهاست.
چه بپوشیم؟ طبیعتگردی بویژه دیدار از گونههای حیوانی رسم و رسوم خاص خود را دارد که حتما باید رعایت کنید وگرنه تنها وقت و هزینه خود را صرف کردهاید، بدون این که به سرمنزل مقصود رسیده باشید. نخستین نکتهای که باید به خاطر بسپارید پوشیدن لباسهای استتار جنگل است یعنی لباسهایی که با زمینه همخوانی داشته باشند و برگرفته از شکل و رنگ درختان است. در صورت نداشتن لباسهای استتار از لباسهای رنگ سبز زیتونی و در نهایت قهوهای خاکی نهچندان روشن استفاده کنید. همچنین از پوشیدن لباسهای سفید بخصوص و رنگهایی که توجه حیوانات را به شما جلب میکند پرهیز کنید. یادمان باشد که حیوانات حواس بسیار قوی دارند و حضور انسان را در فاصلهای بسیار دور تشخیص میدهند. مساله دیگری که باید در این گونه سفرها به آن توجه داشت عدم استفاده از بوهاست. در تورهای حیات وحش استفاده از هر ماده تولیدکننده بو همانند عطر و ادکلن ممنوع است و هر گونه تجهیزات مولد صدا باید خاموش یا سایلنت کامل شود. یادمان باشد که یک نسیم آرام هم میتواند بوی انسان را به مشام حیوانات برساند و آنها را از ما دور کند، اما این همه آنچه باید رعایت شود نیست. برای این که بتوان از نزدیک گونههای حیوانی را دید، باید از صحبت کردن در منطقه پرهیز کرد. البته سکوت برای کسانی که برای نخستین بار به تماشای حیوانی در زیستگاهها مینشینند سخت، اما نتیجه آن خوشایند است. همچنین یادمان باشد که برای دیدار باید آرام و همراه و نزدیک به گروه حرکت کنیم. در غیر این صورت شانس یک دیدار هیجانی را از همسفران نیز گرفتهایم.
کولهبار : طبیعتگردی همچنان که آداب خاص خود را دارد، لوازم مخصوص به خود را هم میخواهد. کوله چند روزه برای حمل کیسه خواب، دمپایی و لوازم غیرضروری. همچنین کوله سبک برای سفر یک روزه به همراه وسایل ضروری. بنابراین بسته به تعداد روزهای سفر باید یکی از این کولهها را روی کول بگذارید. علاوه بر آن به دلیل در دسترس نبودن کولههای بزرگ در طول سفر حتما وسایلی که فکر میکنند در طول مسیر به آنها نیاز ضروری دارند از داخل کولههای بزرگ چند روزه برداشته و در کولههای یک روزه همراه خود در داخل ماشین داشته باشند. پیادهروی یکی از اصول غیرقابل انکار این سفرهاست، بنابراین باید با کفش مناسب به این منطقه گام نهاد. کفش نیم بت یا کفش ساق بلند سبک میتواند انتخابی مناسب برای جنگلنوردی شما باشد. کلاه آفتابی، عینک آفتابی بنددار، کرم ضدآفتاب، لیوان، بشقاب، قاشق و… را حتما به همراه داشته باشید. همچنین به خاطر داشته باشیم برای رعایت مقدماتیترین اصول حفاظت محیط زیست از آوردن ظروف یکبار مصرف به منطقه پرهیز کنید. علاوه بر آنچه در کوله سفر خود جا دادید، کوله شما باید باز هم جا داشته باشد. دمپایی، لوازم بهداشتی شخصی (مسواک، خمیر دندان، صابون سفری، شامپو و حوله) پتوی سفری، زیرانداز انفرادی، قمقمه آب و فلاسک چای انفرادی، دوربین عکاسی، سوت و چراغقوه از دیگر لوازم این سفر است. در سفر به زیباییهای گلستان و بازدید از حیات وحش منطقه بسته به روزهای که در این منطقه میمانید هر روز بین ۶ تا ۸ ساعت پیادهروی دارید. بنابراین توان خود را بسنجید و بعد پا به پای جاده شوید. طبیعتگردی ریسک خودش را دارد هرچند بسیار کم و قابل چشمپوشی است، اما غیرممکن نیست بنابراین با توجه به این مساله با تورها همسفر شوید. همچنین اگر بیماری خاصی دارید حتما به مسوولان تور اطلاع دهید. بیاطلاعی آنها ممکن است منجر به اتفاقاتی شود که هیچکس هم مسوول نیست جز خود شما.
همه زیباییهای این سفر : گلستان یکی از پارک ملیهای منحصربهفرد ایران است که حیات وحش و گونههای گیاهی آن به تنهایی میتواند سالانه گردشگران بیشماری را به این سمت بکشاند. اما این همه زیباییهای این منطقه نیست. نمیشود جنگل رفت اما گوش جان به صدای آبشارهای آن نسپرد. اصلا جنگل بدون چشمه و رودخانه معنا نمییابد. بنابراین بعد از تجربه هیجانانگیز و دیدار نزدیک با مرالهای گلستان باید مسیر را به سمت آبشارهای منطقه رساند. آبشار قرهسو و آبشار زیبای گلستان و جنگلهای تنگه گل و باقی مناطق همانند آلمه و میرزا بایلو ازجمله نقاط دیدنی گم شده در جنگلهای زیبای گلستان است که باید آنجاها را دید. موزه حیاتوحش «تگه» حتما باید یکی از مقاصد شما باشد. بعد مسیر را به دشت «میرزابایلو» برسانید به تماشای خرامیدن آهوان. در دره «آلمه» هم به تماشای قوچ و میشهای اوریال در سینهکش ماهورهای آلمه بنشینید. اما برای دیدار از این همه زیبایی مواج در پارک ملی گلستان باید با محیطبانان و مدیریت پارک هماهنگ شد. بگذارید از هر دوسو به شما خوش بگذرد و خستگی محیطبانان و مسوولان پارک در تن و جانشان باقی نماند.
چگونه به گلستان برویم؟ باز هم مثل همیشه مقصد را تهران میگیریم. قطار رفتوبرگشت تهران ـ گرگان بهترین گزینه ما برای رفتن به این سفر است. البته میشود با ماشین شخصی هم این سفر را رفت. اما اگر شما به همراه آژانسها به مسافرت میروید، معمولا آنها قصه را با قطار شروع می کنند. در گرگان هم اتوبوسهای محلی است که شما را به گلستان و ایستگاههای محیط بانی میبرد.
آداب و رسوم ماه رمضان در میان ترکمن های ایران
ترکمنها به ماه رمضان، «اورازا» می گویند. کلمه ای که احتمالا شکل تغییر یافته ای از لفظ «روزه» یا «رمضان» بوده است. رمضان در میان ترکمن های ایران، آنقدر متنوع و رنگین است که با فرا رسیدنش، فصل تازه ای را در زندگی مردم این منطقه باز می کند. فصلی پر رونق، پر برکت و به یاد ماندنی…
استقبال از رمضان : ترکمن ها حداقل یک هفته قبل از حلول ماه مبارک رمضان، مقدمات ورود به این ماه را فراهم میکنند؛ زنان بیشتر از همیشه خانه را نظافت می کنند و مردان هر روز با دستانی پر تر از گذشته به خانه بر می گردند. در بسیاری از مناطق ترکمن نشین، رسم است که زنان و دختران ترکمن آخرین جمعه قبل از ماه رمضان، به شـکل دستـه جمعی به مسجـد محل می روند و مسجد را نـظافت میکنند. بعضی از خانوادهها هم سجادههایی از جنس قالیچه و نمد را که به آن «نمازلیق» میگویند، به مسجد محل خود اهدا میکنند تا با طولانی تر شدن صف های نماز جماعت در ماه مبارک رمضان، مسجد با کمبود تجهیزات نماز مواجه نشود. اگر در روزهای پایانی ماه شعبان گذرتان به بندرترکمن بیفتد، خواهید دید که نگاه بیشتر مردم رو به غرب آسمان است تا زودتر هلال ماه را ببینند. آنها عقیده دارند هرکس زودتر از بقیه هلال ماه را ببیند چشمانش روشن می شود و ثواب بیشتری میبرد. به همین دلیل هم پیر و جوان به پشت بام ها می روند و هر زمان که هلال ماه را دیدند، آیاتی از قرآن را قرائت میکنند و با خوشحالی و صدای بلند فرا رسیدن ماه رحمت را به همه تبریک می گویند. رسم بر این است که هر فرد ترکمن، چه آنها که در همان شب ماه را میبینند و چه آنها که در شب های دیگر آن را رؤیت میکنند، به محض دیدن ماه، دست خود را به سمت آن دراز میکنند و به پیشانی میکشند و این کار را سه بار تکرار میکنند. بعد میگویند: «گلجک ئیلا خدای یتیرسین!» (یعنی: خداوند دیدن این ماه را در سال آینده هم قسمت ما کند!)
آغیز آچار (افطار) : در بین ترکمنها رسم بر این است که هر روز هر کدام از خانههای یک محله، غذایی درست میکنند و آن را به مسجد محله خود میفرستند تا نمازگزاران با آن افطار کنند. در قدیم که هنوز وسایل ارتباط جمعی زیاد نبود، هر روز قبل از اذان افطار، کودکان هر محله در ورودی مسجد محل شان جمع میشدند و منتظر اعلام فرارسیدن وقت افطار میشدند. بعد، به محض اینکه موذن مسجد اذان را می گفت، به سمت خانه می دویدند و با صدای بلند فرارسیدن زمان افطار را به اطلاع دیگران میرساندند.
مراسم «یارمضان» : یکی دیگر از مراسم ماه رمضان در میان ترکمنها، مراسم شعرخوانی «یارمضان» است. این مراسم در بین ترکمنهای ایران، در شب چهاردهم ماه رمضان و در ترکمنستان یک روز پیش از حلول این ماه مبارک برگزار میشود. «یارمضان» را از این لحاظ که خاستگاه مردمی دارد و سینه به سینه از نسلهای گذشته به نسل امروزین ترکمنها رسیده، باید در ردیف ادبیات شفاهی که با ماه رمضان ارتباط مستقیم دارد، قرار دهیم. ساکنان مناطق ترکمننشین هر سال در این شب به انتظار رسیدن این گروهها مینشینند تا بعد از شنیدن اشعاری در وصف رسول اکرم (ص)، برکات ماه مبارک رمضان و دعا برای اهل خانه، هدایایی به آنان تقدیم کنند. ترکمنها معتقدند که این مراسم برکت را به خانه های آنها می آورد. «یارمضان» در حقیقت واگویههای عامیانهای است که به مناسبت ماه مبارک رمضان به زبان ترکمنی خوانده میشوند. به این ترتیب که جوانان، نوجوانان و کودکان ترکمن دستههایی را تشکیل میدهند و به در خانههای ترکمن رفته و مقابل آن تجمع میکنند و ابیاتی که غالبا در باره فضیلت ماه مبارک رمضان و دعا و نیایش در بارهی اهل آن خانه است، می خوانند. مراسم «یارمضان» را به معنی «یاری رمضان» (نیمه ماه رمضان) میدانند و بر این باورند که دستهها به در خانهها میروند و با خواندن فضیلتهای این ماه و اعلام این که نیمی از ماه مبارک سپری شده، مردم را تشویق به ادامه امساک و روزه داری مینمایند. پس از پایان یافتن مراسم، صاحب خانه انعامی به نماینده آن دسته میدهد. از پول نقد گرفته تا آرد، شیرینی و شکر. در پایان این مراسم که معمولا تا نیمه شب طول میکشد، افراد گروه نذورات جمع آوری شده را بین خود یا مستمندان تقسیم میکنند.
«اورازا بایرامی» (عید فطر) : آخرین مراسم ماه مبارک رمضان در میان ترکمنها مراسم عید فطر است که به عنوان یکی از اعیاد بزرگ جشن گرفته میشود. صبح اول وقت، مردها، جوانان و نوجوانان ترکمن با پوشیدن بهترین لباس، سواره و پیاده به سمت عیدگاه میروند تا ضمن گوش سپردن به مواعظ علما، نماز عید فطرشان را برجا آورند. بعد از پایان یافتن نماز، همگی به سمت ردیفهای جلو هجوم میآورند تا ضمن دست دادن به امام جماعت و دیگر روحانیها، عید را به آنها تبریک بگویند. در این مواقع، صفی طولانی ایجاد میشود و همگی صبر میکنند تا نوبت به آنها برسد. ترکمنها عقیده دارند که دست دادن به روحانیها در عیدگاه، باعث قبولی بیشتر طاعات میشود.
بزرگترین ساعت نجومی دنیا
تاریخ را تا ۷۶۱ سال قبل ورق بزنید. حالا، سال ۶۶۰ هجری است و زمان حکومت اسماعیلیان. دورانی که خواجه نصیر، دانشمند جوان توس در کنار تمام فعالیت های علمی و فلسفی اش، سنگ بنای بزرگترین برج نجومی دنیا را هم گذاشته است. برج ۲۵ متری رادکان که مهم ترین جزئیات تقویم خورشیدی را برای منجمان دوران مشخص خواهد کرد.تا چند سال قبل تصور می شد که برج رادکان، آرامگاه یکی از ایلخانیان باشد، اما تحقیقات بعدی باستان شناسان مشخص کرد که این برج بلند با کلاهک جالبش، تنها برجی است که توانایی تعیین چهار فصل، سال کبیسه و آغاز نوروز را دارد. برجی که در شهر چناران استان خراسان رضوی قرار گرفته و ارتباطی با برج رادکانی که در مینو دشت استان گلستان قرار گرفته ندارد. چرا که برج رادکان گلستان فاقد هر ویژگی نجومی است و تنها یک برج آرامگاهی به شمار می رود. در ایران، شاید هیچ کس به اندازه مهندس «منوچهر آرین»، پژوهشگر نجوم باستانی روی اسرار برج شگفت انگیز رادکان پژوهش نکرده باشد. مهندس آرین که نتایج بررسی های خود را در کتاب «نگاهی دیگر به برج ها» گردآوری کرده، معتقد است که این برج سند استوار کار علمی خواجه نصیرالدین طوسی، منجم بزرگ ایران است و تاریخ منقوش بر کتیبه برج هم سال ۶۶۰ هجری قمری را نشان می دهد که همزمان با اتمام ساخت بناهای وابسته به رصد خانه مراغه است. مهندس آرین در بررسی هایی که داشت، موفق شد در نوشته های کهن جغرافیا و تاریخ حافظ ابرو خوافی سندی محکم پیدا کند که به ویژگی های نجومی برج رادکان اشاره داشت: «قریه رادک خواجه نصیر را آنجا برجی بوده است که دوازده دریچه داشته است. در هر برجی که ماه نو شدی از یک دریچه می نموده است.» خواجه نصیر هم در زیگ ایلخانی می آورد: «تاریخ فرس از کسور و کبایس خالی است و سال آن سیصد و شصت وپنج روز باشد و ماه ها سی روز و پنج روز زیادتی بر سیصد و شصت بعضی در آخر آبان و منجمان در آخر سال گیرند. در قدیم تاریخ بختنصر همچنین بوده است. و از جهت آنکه سال ها و ماه های این تاریخ از کسور خالی است، منجمان این تاریخ بیشتر بکار دارند…»
راز رادکان : برج رادکان ۱۲ دیوار خشتی پهن و بلند دارد که برج را به ۱۲ بخش ۳۰ درجه ای تقسیم می کنند. یعنی هر دیواره ۳۰ درجه از زاویه افق را در برمی گیرد. این در حالی است که دیوارها دو به دو با هم موازی هستند و بر هر کدام از آنها، ۳۶۵ ترک نی ستونی وجود دارد که برج را به ۳۶ ترک ۱۰ درجه ای تقسیم می کنند. با این حساب، مشخص است که انتخاب مکان درها و دریچه ها در برج رادکان نمی تواند اتفاقی باشد. معماران بنا، دو دیوار موازی از ۱۲ دیوار اولیه این برج را در راستای نصف النهار ساخته اند و راستای درها هم در امتداد طلوع زمستان و غروب تابستان است. جایی در پهنه برج که می توان با توجه به آنها چهار فصل، سال کبیسه و آغاز نوروز را تعیین کرد.در حقیقت این درها طوری تعبیه شده اند که پس از حرکت ۶۰درجه ای خورشید در افق، نور خورشید از دو در می گذرد و طلوع آغاز زمستان و غروب آغاز تابستان در افق برج دیده می شود. این راستاها پیش از بنای برج طراحی شده و اگر زمانی دیدید که طلوع از میان درها دیده می شود و به اوج جابجایی خود می رسد، باید بدانید که یلدا گذشته و آن روز شروع زمستان و دی ماه است. در زیر گنبد بنا هم ۱۲ دریچه وجود دارد که به منجمان امکان پیدا کردن آغاز ۴ ماه تعیین کننده سال یعنی فروردین، تیر، مهر و دی را می داد و به این ترتیب، آنها می توانستند شروع هر فصل را با قطعیت اعلام کنند. اما امکانات تشخیصی برج رادکان به همین جا ختم نمی شود و در تمام سال، زمانی که خورشید به اوج خود می رسد، می توان آفتاب و سایه را بر ۲دیوار برج دید که به یک اندازه می شوند و نیم روز نجومی یا هنگام اذان ظهر را نشان می دهند.
راه دسترسی : برای دیدن برج نجومی رادکان که این روزها در دست مرمت است، باید به استان خراسان رضوی سفر کنید و به ۷۴ کیلومتری شمال مشهد بروید. جایی در ۲۶ کیلومتری شمال چناران، می توانید با کمک تابلوهای راهنما این برج را پیدا کنید.