شنبه, اردیبهشت ۳۰ام, ۱۳۹۶
گشتی در موزه صلح تهران
هنگامی که حرف از صلح به میان می آید، کمتر کسی به ذهنش می رسد که صلح نیز می تواند موزه داشته باشد چرا که موضوع تاسیس موزه های صلح ایده نسبتا جدیدی در جهان است. این در حالی است که مقوله جنگ و یادمان های آن، چه در هنر و چه در ادبیات، آشنای همگان است و از هر طریقی به آن پرداخته شده است. در واقع با آگاه کردن مردم از واقعیت های جنگ می توان صلح را به آنها آموزش داد. سوییس نخستین میزبان تاسیس موزه بین المللی جنگ و صلح بود که درهای آن را در سال ۱۹۰۲ در لوسرن به روی عموم گشود اما آثار جنگ جهانی اول و آنچه در آلمان اتفاق افتاد، سبب شد تا ارنست فردریش اولین موزه بین المللی ضد جنگ را در سال ۱۹۲۵ تاسیس کند که بعدها در سال ۱۹۳۳ با متواری شدن او توسط رژیم نازی بسته شد. فعالیت موزه های صلح به اینجا ختم نشد و با پایان جنگ جهانی دوم شاهد موج دوم شکل گیری موزه های صلح بودیم چنانکه ژاپن تعداد زیادی از این موزه را راه اندازی کرد. شهرهای هیروشیما و ناکازاکی پیشروان مبارزه سرسختانه با سلاح های هسته ای شدند و این مبارزه در سراسر دنیا گسترش یافت.علاوه بر آن در آلمان بعد از جنگ نیز چندین موزه صلح بنا شد. در واقع فجایعی که در جنگ ها رخ داده اند، موضوع اصلی موزه های صلح را در بر می گیرد. یکی از این فجایع کاربرد سلاح های کشتار جمعی در جنگ ها است چنانکه موزه صلح هیروشیما با پرداختن به بمباران اتمی هیروشیما درصدد معرفی و شناساندن فجایع پس از آن بر آمده است. در این میان تهران نیز از حرکت جهانی برای برپایی موزه های صلح جا نماند و اندیشه تاسیس این موزه در ملاقات اعضای انجمن حمایت از قربانیان سلاح های شیمیایی در تهران با مسئول هماهنگی شبکه جهانی موزه های صلح در سال ۱۳۸۴ شکل گرفت. این ملاقات منجر به راه اندازی موزه ای شد که نه تنها با اشیا بلکه با راویانش صلح را به نمایش می گذارد؛ البته از زاویه ای دیگر. موزه صلح تهران از هیچ کس دور نیست. در مرکز شهر قرار دارد. در پارکی که به آن پارک شهر می گویند و درختان سر به فلک کشیده اش گواهی بر قدمت چند دهه ای آن است. در بخش «درباره ما» موزه صلح هدف اصلی این موزه ها را ترویج فرهنگ صلح از طریق نشان دادن پیامدهای ناگوار جنگ و خشونت و آثار زیان بار آن بر انسان ها و محیط زیست عنوان کرده اند. از این روست که موزه صلح تهران نیز مانند سایر موزه های صلح بیش از آن که مانی برای تماشای اشیای تاریخی باشد، محلی برای گفتگو، برنامه های آموزشی و پژوهشی و فرهنگ سازی است. پس خود را برای تجربه ای منحصر به فرد و متفاوت از دیدار موزه ای آماده کنید. موزه صلح تهران یک موزه با اشیای بی جان نیست بلکه موزه ای با راویان زنده ای است که اعضای انجمن حمایت از قربانیان صلاح های شیمایی آن را تشکیل می دهند. همان انجمنی که از جمله بنیان گذاران موزه هستند و به صورت افتخاری با آن همکاری دارند.درواقع می توان گفت راهنمایان موزه، قربانیان سلاح هایی شیمیایی هستند که با سرفه ها و اشک های خود از درد و رنج جنگ سخن می گویند و مخاطبان را به سوی صلح فرا می خوانند. این موزه از بخش های مختلفی تشکیل شده است. در مرحله نخست با سالن اصلی روبرو می شوید که مملو از اشیایی است که برای نشان دادن پیامدهای جنگ ها در دنیا و نیز عواقب کاربرد سلاح های شیمایی و اتمی در ویترین ها قرار گرفته اند. در این بخش اسناد و اشیای منحصر به فردی از جنگ شیمیایی علیه مردم ایران به نمایش در آمده که مخاطبان را متعجب می کند و در عین حال آگاهی های بسیاری در این خصوص به بازدیدکنندگان می دهد.
بازدید از موزه صلح رایگان است و در روزهای شنبه تا چهارشنبه ساعت ۹ صبح تا ۱۲:۳۰ و ساعت ۱۴:۳۰ تا ۱۷ امکان بازدید وجود دارد. البته این موزه در تعطیلات رسمی بسته است.
روستای لَزور یکی از قطبهای گردشگری فیروزکوه
در چله تابستان هم پیشنهاد میشود وقتی به اینجا میآیید لباس گرم همراهتان باشد. ترکیب شدید رنگهای سبز با رنگهای قرمز پاییزی این منطقه را در این فصل دیدنیتر کرده است.روستای لَزور یکی از بزرگترین روستاهای استان تهران و از توابع شهرستان فیروزکوه است. این روستا در دهستان قزقانچای از بخش ارجمند شهرستان فیروزکوه، در فاصله ۱۶۵ کیلومتری شمال شرقی تهران و در ۴۵ کیلومتری شمال غربی فیروزکوه در میان رشتهکوههای البرز قرار دارد. لزور روستایی پرجمعیت محسوب میشود. جمعیت این روستا طبق سرشماری سال ۱۳۸۵ بیش از ۲ هزار نفر در قالب ۵۶۱ خانوار بوده که با ادامه روند مهاجرت روستائیان به شهرها جمعیت ساکن دائم لزور نیز همانند سایر روستاها در طی سالیان اخیر کاهش یافته؛ اما با ساختوسازهای جدید و با احتساب ساکنان فصلی، طبق گفته اهالی، جمعیت حال حاضر روستا بیش از ۹۰۰ خانوار است. آبوهوای ملایم تابستانی همراه با مناظر بکر و زیبای طبیعی موجب شده که در تابستان جمعیت روستا تا چند برابر افزایش یابد. تا اواسط و یا حتی اواخر تابستان هم اگر به لزور بروید میبینید که بهار هنوز از این روستا رخت برنبسته، رودخانهها همچنان جاری و پرآب است و طراوت و سرسبزی همچنان مهمان دشتها و مراتع لزور است. روستای لزور به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و جاذبههای ممتاز و متنوع گردشگری همیشه بهعنوان یکی از قطبهای گردشگری شهرستان فیروزکوه مطرح بوده و موردتوجه قرار گرفته است. لزور از طرف شمال با روستاهای نشل و برزنه از توابع شهرستان بابل هممرز است. در زمانی که مسافرتها با پای پیاده و چهارپا انجام میشد این ده از راههای ارتباطی شمال کشور محسوب میشد؛ اما حالا که ایاب و ذهاب ماشینی شده و مسیر جادهها تغییر کرده دیگر از این مسیر برای آمد و شد استفاده نمیشود مگر اینکه هر از گاهی گذر گردشگران و یا کوهنوردان به لزور برسد. این روستا از قدیمالایام دارالمؤمنین بوده و هست.ارتفاع روستای لزور حدود ۲ هزار و ۴۰۰ متر از سطح آزاد دریا است. زبان اصلی و بومی مردمان این روستا گویش لزوری است که از گویشهای مازندرانی (طبری) بوده و جزء دسته زبانهای شمال ایران محسوب میشود. لزور دارای محلههای قدیمی به نامهای: اوپه، شجاع خیل، کشک ریز، کلاً چپن و … هست و اکثریت نامهای فامیل روستا اسفندیار، شجاع و موسوی هستند. مردم روستای لزور از طریق کشاورزی و دامداری امرارمعاش میکنند. محصولات عمده آن سیبزمینی، گندم و جو بوده و یونجه، اسپرس و شبدر عمدهترین محصولات علوفهای روستا به شمار میآیند. انواع سیبدرختی، گیلاس، آلبالو و گلابی نیز از محصولات میوهای لزور هستند.
مسجد بزرگ شریف الملک
مسجد بزرگ شریف الملک مربوط به دوره قاجار است و در همدان، ضلع جنوبی میدان آرامگاه بوعلی، خیابان بین النهرین واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۶ فروردین ۱۳۷۷ با شمارهٔ ثبت ۱۹۸۴ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. مصالح بکار رفته در بنای این مسجد شامل سنگ و آجر با ملات خاک رس می باشد و از شکلهای هندسی و اجر چینی ساده برخوردار است مسجد بزرگ شریف الملک دارای ۲ شبستان می باشد که شبستان نخست مسجد دارای ۴ ستون به ارتفاع حدود ۳ متر که ۴ قوس طاقها را به هم پیوسته است کف این مسجد را فرشهای دستباف پوشانیده و بنا به روایتی بانی این مسجد شخصی به نام شریف الملک بوده که این یکی از مساجد ساخت اوست شبستان مسجد در زمستانها قابل استفاده بوده و با بستن پنجره ها درون مسجد گرمتر شده است در سال ۱۳۳۸ تکمیل و مورد مرمت قرار گرفته است تمام حجم بنای شبستان شریف الملک ساده است و اجزای آن و رابطه شان دقیقا” تبیینشده است تکرا زیبا و با شکوه خوش آهنگ ساختمانی خصوصا” پنجره های آن آرامش حضور را دو چندان می کند و عبادت مشترک را که هسته اصلی اسلام است بیشتر نور می بخشد.
یک دنیا در دل روستا
تاکنون شما نام «گرمارود» را شنیدهاید؟ حتی اگر این نام را به عنوان نام یک منطقه نشناسید، حتما در میان نام های خانوادگی رایج، به گوشتان خورده است. گرمارود جایی است که نامش برگرفته از زلالی آب است؛ آب معدنی اینجا که «گرآب» یا «گراو» نام دارد، منشأ نام روستاست. روستای گرمارود از توابع قزوین است، اما در سفر به اینجا تلاش کنید اسیر و دربند زیباییهای بیمانند قزوین و قلعه الموت نشوید. در فاصله ۳۰ کیلومتری شهر معلم کلایه و ۱۳۰ کیلومتری شهر قزوین روستای گرمارود قرار دارد که می تواند خاطرات خوشی از سفر به قزوین را برای شما رقم بزند. «فریا استارک»، بانوی انگلیسی که سال ۱۹۳۱ از گرمارود دیدن کرده در کتاب «سفرنامه الموت می نویسد: «در غروب آفتاب وارد گرمارود شدیم، صخره بسیار عظیمی ناحیه پشت دهکده را مسدود ساخته است و رودخانه الموت وقتی به این روستا میرسد از طریق شکاف باریکی راهش را پیدا میکند. رودخانه در برابر آخرین اشعه خورشید چون مشعلی میدرخشد. خانههای مسطح ساخته شده در سراشیبی دامنه کوه، مثل اراضی کنارشان در نورآفتاب با رنگ قرمز جلوهگری میکنند.» گرمارود یا «گرماب رود»، تقریباً نقطه پایان الموت است. روستایی که در گذشته یکی از گذرگاهها و راههای مالروی قزوین به مازندران بوده و در حال حاضر بیش از سیصد و پنجاه خانوار در این روستا زندگی می کنند که شکل زندگی بیشتر آنان به صورت ییلاق – قشلاقی است. امانک دربند، سیاه وله و پیله سره کوههایی هستند که روستا را در دامان گرفتهاند. اگر گذارتان به گرمارود افتاد، حتما سری هم به شوراب دره یا شلودره بزنید. شور بودن آب این دره موجب شده است سفیدیهای نمک در حاشیه شکل گیرد که گاهی گردشگران با برف اشتباهش میگیرند! آبشار گرمارود یکی دیگر از دیدنی های روستا است که از بین دو صخره جاری میشود و محله گرمارود را به دو بخش تقسیم میکند؛ این دست محله و آن دست محله. آبشار چیزی حدود ۱۵۰ متر ارتفاع دارد. قلعه نویذرشاه که در فاصله بسیار نزدیک و در یک بلندا واقع شده از جمله مکانهایی است که مورد علاقه گردشگران است. این قلعه که به آشیانه عقاب معروف است در یک ارتفاع بلند قرار دارد و از جمله مهمترین دژهای الموت به حساب می آید. در قدیمها که قلعه مورد استفاده بوده است از اینجا به عنوان دیدبانی استفاده میشد. در کتابهای تاریخی از این مکان زیاد یاد شده است. از این قلعه به نام میمون دژ هم یاد شده است. ظاهرا نوذر شاه یا نویذر شاه آخرین حاکم قلعه بوده که به دست لشکریان مغول کشته شده. این قلعه برج ها، آب انبار و مکان هایی به نام «اسب طویله» داشته که بخش اعظم آنها این روزها از بین رفته است. رفتن به این قلعه نیازمند تجهیزات صخره نوردی است و کار هر کسی نخواهد بود. در کنار قلعه گورستانی به نام خاک کافران خواهید دید که هنوز کسی دلیل این نامگذاری را نمیداند. اما اکنون این گورستان خرابهای بیش نیست. غیر از این قلعه، قلعهای دیگر به نام قلعه پس در شمال گرمارود وجود دارد.
کویر مرگ در کرمان
غول های عظیم شنی در دل کویر لوت، رویایی فراموش نشدنی است که می توانید در کنار گرمترین نقطه زمین و گودترین چاله مرکزی ایران آن را تجربه کنید؛ سرزمینی مملو از عجایب که مستشرقین از آن به عنوان سرزمین پریان یاد میکنند و بدون شک مرز بین حیات و مرگ محسوب میشود. شاید کمتر کسی در ذهن خود تصور کند که کویر خشک و گسترده لوت در استان کرمان مجموعه ای از شگفتی هایی است که هر گردشگری را آرزوی دیدن آن را دارد. کویر دیدنی شهداد با کلوت ها و سازههای عظیم شنی که تاکنون دلیل علمی مشخصی برای پدید آمدنشان از سوی دانشمندان و محققان ارائه نشده است، یکی از جذاب ترین نقاط کویری دنیاست که گردشگران خارجی خوب قدر آن را می دانند!کلوت سازهای عظیم به ارتفاعات ده ها متر است که به طول ۴۵ کیلومتر در حاشیه کویر لوت سر از شنهای روان برآورده اند و مثل قلعهای از کویر محافظت میکنند. کلوت ها که به نگهبانان کویر معروفند، اولین بار وقتی توسط گردشگران خارجی کشف شدند، لقب شهر جن و پری را به کویر لوت دادند و همین بهترین شاهد ترس و وحشتی است که در نگاه اول از این سازه های عجیب و غریب پیدا خواهید کرد.برخی میگویند این سازهها در طول سالها و با فرسایش زمین به دلیل باد و باران بوجود آمده اند و سازنده اصلی این سازهها رودخانه شور در حاشیه این کلوتها است. رودخانه شور که علیرغم خشکسالی های سیزده ساله استان کرمان همچنان در بستر کویر خشک کرمان میخرامد و هر روز بستری جدید و شکلی جدید در پهنه شنها به خود میگیرد رطوبت لازم را برای جمع شدن شنها مهیا کرده و به تدریج به دلیل جمع شدن شن ها و بارش های باران این سازهها به شکل عجیب کنونی خود در آمدهاند. کلوتهای کرمان مرز حیات و نیستی در کویر هستند به گونهای که بدلیل شدت دمای هوا در حاشیه این کلوت ها به سمت کویر لوت آثار حیات کاملا محو میشود و حتی باکتری ها توان ادامه فعالیت در این مناطق را ندارند. جسد گوسالهای که چندی پیش در حاشیه کویر لوت کشف شد نشان داد که حتی پس از گذشت سالها هیچ گونه پوسیدگی در بدن این حیوان دیده نشده است.
تپه جهنمی : هر چند که بهترین فصل گردشگری در کویر، پائیز و اوایل بهار است اما شنیدن نام گرمترین نقطه زمین هر گردشگری را به احتیاط وا می دارد. تپهای از سنگهای آذرین بجا مانده از فعالیت آتش فشانی در دل کویر کرمان که بدون شک گرمترین نقطه زمین است. در این منطقه جهنمی دمایی معادل ۶۳ درجه سانتیگراد را در فصل تابستان رسما ثبت شده است و این درحالی است که پیش از این گرمترین نقطه جهان در بیابان های لیبی با حرارات ۵۷ درجه سانتیگراد ثبت شده بود به گفته مردمان محلی شهداد این دما در گندم بریان در اوج گرمای تابستان و در تیر ماه تا ۷۰ درصد نیز افزایش مییابد بگونهای که با قرار دادن یک ظرف بر روی زمین به راحتی میتواند شاید گرم شدن آب درون ظرف در زمانی کوتاه بود. این منطقه وسعتی در ابعاد ۱۰ در ۴۵ کیلومتر و ارتفاع ۴۰۰ متر دارد و این درحالی است که تنها به فاصله ۴۵ دقیقه در جهت غرب به یکی از سردترین مناطق استان کرمان یعنی منطقه سیرچ میرسیم که رودخانه پر آب و سر سبزی آن مردم کرمان را به خود جذب میکند!
عمیق ترین چاله فلات ایران : شگفتی غیر منتظره دیگر این منطقه وجود عمیق ترین چاله کویر مرکزی کرمان در منطقه است و هر بینندهای در صحنهای که در گودترین گودال کویر میبیند متحیر خواهد شد زیرا در گودرین منطقه کویر به راحتی میتواند یکی از مرتفع ترین قلل فلات ایران را که به کوه های لاله زار شهرت دارند و مرتفع ترین منطقه کرمان را ببیند.
رودخانه شور نقطه بین زندگی و مرگ : یکی دیگر از شگفتهای کویر کرمان وجود رودخانه ای دائمی در کنار گرمترین نقطه زمین است که بدلیل شور بودن بیش از اندازه یکی از شاخصهای مهم قطع حیات در این نقطه به حساب می آید! رودخانه شور از سرشاخههای بیرجند آغاز میشود و درنهایت در کویر کرمان به شور زار تبدیل میشود. این رودخانه در انتهای حرکتش به حدی غلیظ میشود که آب رودخانه به دلیل غلظت و رنگ سفیدش بیشتر به ماست شباهت دارد. اما شاید عجیب تر از همه اینها تغییر شکل همیشگی عجایب کویر کرمان باشد که بدلیل فرسایش شدید باد و باران اتفاق می افتد. با این حساب، کویر لوت همیشه جذابیت تازه ای برای نمایش دادن به شما دارد که می توانید با دیدن آن غافلگیر شوید.گردشگری کویر کرمان هر چند سفری یک روزه محسوب میشود اما در سالهای اخیر با احداث کمپ های کپری در حاشیه جاده شهداد – نهبندان و استقرار امکانات مناسب فرصت خوبی برای یک کویرگردی چند روزه به شما می دهد.