شنبه, تیر ۳۱ام, ۱۳۹۶
مسجدی در دل غار
مسجد قدمگاه در نزدیکی روستای قدمگاه (بادامیار) در جنوب آذرشهر قرار دارد و مانند غاری در دل کوه کنده شده و در دورههای قبل از اسلام به عنوان معبد مهری استفاده میشد. این معبد در قرون ۶-۸ ه. ق به عنوان تکیه عرفا و دراویش و سپس به عنوان مسجد مورد استفاده قرار میگرفت. فضای غار زیرزمینی دایره شکل است و قطری برابر ۱۵ متر دارد. دالانی به طول ۹ و عرض ۱/۵ و ارتفاع ۲/۵ متر به دهلیزی وسیعتر به طول ۴/۵ و عرض ۳/۲۰ و ارتفاع ۲/۵ تا ۴ متر میپیوندد. سپس این دهلیز به فضای گنبدی شکل غار باز میشود. این فضا از کف تا پنجره نورگیر سقف ۱۲ متر ارتفاع دارد.محراب غار با مقرنسهای آویخته که به دوره صفوی تعلق دارد به نحوی احداث شده که گمان میرود در زمانی نزدیکتر تعبیه شده باشد. میتوان فرض کرد که این فضا برای مقاصد مذهبی ساخته نشده باشد. یعنی نه مسجد بوده است و نه مقبره، برخی از باستانشناسان آن را به دوران پیش از تاریخ نسبت میدهند که بعداً به صورت آتشکده و بعد از آن با تعبیه محرابی که روی به قبله دارد به صورت عبادتگاه اسلامی در آوردهاند. بنابراین ممکن است زمان احداث این بنا بسیار دور باشد و کاربرد دیگری جز مسجد داشته است. به احتمال زیاد این بنا پیش از اسلام ساخته شده است. در حال حاضر مردم روستاهای همجوار مراسم مذهبی ماههای رمضان و محرم را در آنجا برگزار میکنند و نذورات خود را در کنار این مسجد قدیمی به جا میآورند. برای دیدن این مسجد باید به گورستان قدمگاه در نزدیکی روستای بادامیار از توابع آذرشهر در استان آذربایجان شرقی سری بزنید و بنای این مسجد را در بالادست گورستان ببینید. معبد یا مسجد غار به لحاظ شیوه معماری، از جمله بناهای مهم و تاریخی به حساب میآید. قطر قائده گنبد این اثر تاریخی بیش از ۱۵ متر است و ۱۲ متر ارتفاع دارد. همچنین راهرو آن نیز دارای ۱۲ متر طول است. این معبد یا مسجد در سال ۱۳۴۷ از سوی وزارت فرهنگ وهنر با شماره ۷۷۹ در فهرست آثار تاریخی ایران به ثبت رسید.
گورستان قدمگاه : گذارتان اگر به آذرشهر و مسجد غار افتاد، تماشای گورستان قدمگاه را هم از دست ندهید. گورستانی که در ۱۵ کیلومتری جنوب آذرشهر در قریه بادامیار (قدمگاه) قرار گرفته و متعلق به قرن ۹ و ۱۰ق/۱۵ و ۱۶م است. بیشتر مردگان این گورستان از شیوخ دوره صفوی هستند. اهالی محل، آن را به نام دیک قبرستان مینامند.این گورستان بر روی پشتهای قرار گرفته و سنگنبشتهها و حجاری هایی جالبی در آن دیده میشود. سنگ نبشته ها و الواح قبور به خط کوفی و ثلث نو است. جالب است بدانید که سنگ نبشته های ثلث تقریباً همه یکنواخت و یک دست است و نشان می دهند که در روزگاری کنده شده اند که مذهب جعفری در آذربایجان رسمیت و عمومیت یافته و نام ائمه اطهار(ع)، روی قبور درج شده است.
کویر غدیر اسب
در موقعیت جغرافیایی N3427 E5120 در استان اصفهان و در مرز استان قم واقع است. غدیر اسب در ۴۲ کیلومتری جنوب شرقی شهرستان قم و ۴۸ کیلومتری شمال کاشان واقع است. این کویر نمک جزو کویرهای نمک سه گانه کویر مسیله است. سه نمکزار شامل حوض سلطان، دریاچه نمک مسیله و غذیر اسب است که این نمکزار از نظر وسعت از دو نمکزار دیگر به مراتب کوچکتر است. نمکزار دایره ای شکل است و قطر متوسط آن در حدود ۴ کیلومتر است. ارتفاع سطح نمزار از آبهای آزاد در حدود ۷۸۰ متر است که نسبت به دریاچه نمک مسیله در حدود ۱۰ متر پایین تر است. همین پایین بودن سطح تراز باعث شده است که قسمتی از شورابه های دریاچه نمک پس از سرریز شدن به سمت این نمکزار حرکت کند. نمکزار از سمت غرب توسط ارتفاعاتی با جهت شمال غربی و کلوت مانند و از سمت شرق توسط زمینهای پفکی کویری حد فاصل تا دریاچه نمک مسیله محدود شده است. نزدیکترین آبادی به این منطقه حسین آباد میش مست در فاصله ۱۴ کیلومتری غرب آن است.
ساختار تالاب از نوع تالاب های شور و فصلی به همراه پوسته نمکی است. تالاب غدیر دارای مساحت ۳ هزار هکتار بوده که شامل کفه نمکی، حاشیه باتلاقی و پوشش گیاهی حاشیه ای در اطراف است که در منطقه سراجه مجاور سایت نفتی سراجه و جنوب دشت مسیله واقع شده است. تالاب غدیر به دلیل بکر بودن و نداشتن هیچ گونه جاده دسترسی از شرایط زیست گاهی مناسبی برای گونه های خاص کویری از جمله هوبره برخوردار بوده و وجود میکروارگانیسم های فراشور کویری نیز در این ناحیه محتمل است. این تالاب فاقد هر گونه رودخانه یا روان آب بوده و منبع آبی آن از سفره های آبی منطقه تأمین می شود در حقیقت ساختار فیزیکی و اکوسیستمی تالاب مذکور به لحاظ اجزای تشکیل دهنده تالاب شباهت زیادی با تالاب شکار ممنوع حوض سلطان داراست. اداره کل محیط زیست استان قم در حال رایزنی جهت ثبت تالاب غدیر اسب قم در فهرست کنوانسیون رامسر با هدف احیاء این تالاب و تحقق حقوق حقه ی تالابها و تامین حقابه های زیست محیطی آن است.
آبشار گنج بنار
آبشار گنج بنار گچساران در استان کهگیلویه و بویراحمد واقع است. این آبشار در هفت کیلومتری شمال گچساران و در دامنه کوه خاییز واقع شده است . این آبشار ۳۰ متر ارتفاع دارد و آب آن از چندین چشمه تأمین می شود . با وجود هوای بسیار گرم شهرستان گچساران ، هوای این منطقه بسیار خنک و مطبوع است . در روستای بنار ، درحوالی این آبشار آرامگاه امام زاده ای نیز وجود دارد که توسط ساکنین منطقه زیارت میگردد. شهرستان گچساران در قسمت جنوبی استان و در منطقه گرمسیر قشلاقی واقع شده است و دارای دو نوع آب و هوای معتدل در نیمه شرقی و گرمسری در نیمه غربی می باشد. از منابع آبی مهم این شهرستان می توان به رودخانه زهره اشاره کرد که مهمترین رودخانه این شهرستان بوده و در بیست کیلومتری جنوب گچساران جاری است. دیگری رودخانه باشت است که از کوه خامی و دره تنگ شیر سرچشمه می گیرد. همچنین رودخانه خربل نیز یکی دیگر از رودخانه های این شهرستان است که در جنوب شرقی گچساران جاری است و پس از طی مسافتی به رودخانه زهره می پیوندد.
غاری برای پنهان شدن!
روستای خربس یا خوربیز را باید در فاصله ۱۰ کیلومترى غرب شهر قشم ببنید. روستایی که روزگاری یکی از بزرگترین و پر رونق ترین نقاط جزیره بوده است و این روزها، جز ویرانه چیزی از آن باقی نمانده است. دقیقش را بخواهید، باید بگوییم که برکه و کلاته گورستان تنها بازمانده های روستای خربس هستند که روزگار رونق و تردد سیاحان و کشتی رانان را در این منطقه به یاد می آورند. با این حال، باستان شناسانی که روی این روستای کهن تحقیق کرده اند، عمر آن را به ۱۴۰۰ سال قبل نسبت می دهند. یعنی زمان ساسانیان. این روستا در میانکاسهاى وسیع قرار گرفته که اطراف آن را دایرهوار تپههاى کوتاه و بلند مرجانى پوشاندهاند. این ارتفاعات همگى مشرف به شهر هستند و شهر تا دریا فاصله کوتاهى دارد. در سمت راست، برکه ـ یا آبدان ـ بزرگى است که طاق گهوارهاى آن نشاندهنده قدمت این بنا است. چیزی که در نگاه اول بیش از هر چیز غافلگیرتان می کند، کنده کاری های دیواره های غار است که عده ای معتقدند محل پنهان شدن زنان و کودکانی بوده است که روزگارى در دشت هموار خربز زندگى مىکردهاند و هر لحظه امکان یورش دزدان دریایى به آنها وجود داشته است
از گورستان تا پناهگاه : در میاندشت خربس، وقتى رو به شمال بایستیم، آثار ساختمانى قلعه مخروبهاى از سنگ را مىبینیم که احتمال مىرود در دوران بعد از صفویه چندبار بازچین شده باشد. در جلو همین قلعه، در فاصلهاى نه چندان دور از غارهاى خربس، گورستانى وسیع و قدیمى وجود دارد که هم گورهاى پیش از اسلام و هم بعد از اسلام در آن دیده مىشود. درست مشرف بر این گورستان، در دیواره صخرهها و در سینه کوه در ارتفاع ۲۰ تا ۳۰ متر چند دهانه به صورت غار مانند به چشم مىخورد که به غارهاى خربس شهرت دارند. غارهایی که شگفتی طبیعت جزیره به شمار می روند. کهن، شگفت انگیز و پر رمز و راز. این غارها که از پدیدههاى کهن زمینشناختى هستند، دنباله چینخوردگى رشته کوههاى زاگرس به حساب می آیند که در هزارههاى گذشته از زیر آب سربرآوردهاند. اما در طول زمان و در دورههاى تمدنى بعد دچار دگرگونى و تغییرات دیگرى شدهاند. غارهاى خربس که از بیرون ساختار ساده و طبیعى و زمینشناختى خود را همچنان حفظ کردهاند، از درون با مجموعه دهلیزها، تالارها و اتاقهاى متعددی دارند که به عقیده برخی از محققین، روزگاری نیایشگاه پیروان میترائیسم بوده اند. به خصوص که ساختار رازآمیز و تو در توى غارهاى خربس و قرار گرفتن آن بر بلندى کوه این عقیده را دامن زده است. غارهاى خربس را به لحاظ شکل و ساختار با دخمههاى آذربایجان، کردستان، لرستان، بوشهر، اهواز و شوشتر مقایسه مىکنند. غارهاى خربس به ویژه از نظر فضاهاى درونى شکل و طرح اولیه خود را حفظ کرده و به همان صورت کهن خود باقىمانده است. چیزی که در نگاه اول بیش از هر چیز غافلگیرتان می کند، کنده کاری های دیواره های غار است که عده ای معتقدند محل نگهدارى استخوانهاى مردگان زرتشتی در آیین بوده اند. عده ای هم عقیده دارند این حفره ها محل پنهان شدن زنان و کودکانی بوده است که روزگارى در دشت هموار خربز زندگى مىکردهاند و هر لحظه امکان یورش دزدان دریایى به آنها وجود داشته است. این حفره های دستکنده، با راهروهاى باریک به همدیگر راه دارند و در تالار مرکزى، که جاى اجتماع بوده، دو تاقچه کوچک جاچراغى نیز به چشم می خورد.
ساکنان امروزی غار : اگر گذارتان به این غارها بیفتد می بینید که بر فراز این غار، همیشه یک جفت عقاب ماهیگیر (که از انواع نادر و مرغوب عقابهاى جهان هستند) به چشم مىخورند که در ارتفاعات صخرهاى لانه دارند و تخم مىگذارند. اما به جز این دو عقاب، چندین خفاش دم موشى هم در غار زندگی می کنند که بیشتر در زاویههاى تاریک و بخش انبار ذخایر غار (حفرههاى زیرین) خانه دارند. موجوداتی که گفته می شود نسل آنها رو به انقراض است اما به لطف امن بودن این غار، می توانند زاد و ولد موثری در قشم داشته باشند. این غارها را می توانید در پانزده کیلومتری شهر قشم در سمت راست جاده قشم به روستای خربس و روستای درگهان ببینید.
آتشکده مند
نیایشگاه مند مربوط به دوره اشکانیان – دوره ساسانیان است و در شهرستان دشتی، روستای وراوی واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۷۷ با شمارهٔ ثبت ۲۰۹۵ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.این اثر تاریخی باستانی در دامنه کوه مند و به فاصله ۳۰ کیلومتری خورموج، غرب روستای وراوی و زایر عباسی قرار دارد. در ارتفاع سنگی مشرف به رودخانه خشکی که بستر رودخانه قدیمی است آثار حجاری و کوه تراشی در دل صخره وجود دارد از بستر رودخانه راهی به ارتفاع ۶۰ متر که اولین مدخل آتشکده است، کشیده شده است. یک شاه نشین با یک سکوی میانی و یک سکوی افقی که در سمت راست شاه نشین قرار گرفته و یک اطاق قوسی با انحنای منظم که با سنگ و گچ و گل ساخته شده جالب توجه است. نمای خارجی فعلی آتشکده عبارت از یک مدخل با سقف قوسی و دو مدخل مستدیر القاعده و ده حفره به شکل مدخل های طرفین سکوی شاه نشین مدخل اصلی و با اندازه های متفاوت که به احتمال به منزله پنجره و نورگیرهای رواقهای اصلی آتشکده بوده اند. آتشکده از سه طبقه میانی یا اصلی، تحتانی و فوقانی تشکیل شده است که با هم ارتباط داشته و در عین ارتباط، نوع ساختمان هر یک با دیگری متفاوت بوده که گویا از هر یک از طبقات برای منظور خاصی استفاده می شده است.
در بستر رودخانه خشک فعلی آثار ساختمان ها و آبگردان ها و بندهایی در اراضی پای کوه و در اطراف مسیل وجود دارد که از وجود میدان بزرگی در جلوی کلات حکایت می کند که سطح آن با خاک و سنگ بالا آورده بوده اند. با توجه به وجود آثار آب انبار و بقایای درختانی از فاصله دویست متری پای کوه احتمال می رود در جلوی آتشکده میدانی وجود داشته و برای جلوگیری از نفوذ سیلاب های شدید در اطراف تپه، بندهای زیادی از سنگ و گچ ساخته بوده اند. بیش از نیم قرن پیش در جانب شمالی آتشکده و پشت کوه نیز آثار حفره ها و شاه نشین و درختانی وجود داشته است و از آنجا راهی به آتشکده منتهی می شده است که به مرور زمان بر اثر ریزش کوه آن آثار ازبین رفته اند. گویا نقشه اصلی مقایر کلات متأثر از مقابر فنیقی است و با توجه به طرز قرار گرفتن دخمه ها بر روی یکدیگر و کم شدن تدریجی ابعاد آن ها در طبقات بالاتر، همان نقشه زیگورات ها و میل های خاص مضرس است که اصلی ایلامی و بابلی دارد اما نقشه صلیبی دهلیزها نقشه هندی و ایرانی است. مقابر کلات دارای صفحه ای مستقل و در عین حال متأثر از تمدن های مختلف ایرانی و هندی و آشوری، فنیقی و ایلامی است.